دانلود و خرید کتاب صد نامه عاشقانه نزار قبانی ترجمه رضا عامری
تصویر جلد کتاب صد نامه عاشقانه

کتاب صد نامه عاشقانه

معرفی کتاب صد نامه عاشقانه

کتاب صد نامه عاشقانه نامه‌های عاشقانه و شاعرانهٔ نزار قبانی با ترجمهٔ رضا عامری است و نشر چشمه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صد نامه عاشقانه

صد نامهٔ عاشقانه تمام آن چیزی است که از خاکستر عشق‌های نزار قبانی مانده. او با چاپ این نامه‌ها که هرکدام شعری زیبا و عاشقانه‌اند خودش و معشوقه‌هایش را از سنگینی بار امانت رهانده است.

این صد نامه از میان انبوهی از نامه‌های قبانی انتخاب شده‌اند چون «شعر» بوده‌اند.

قبانی با منتشر کردن این نامه‌ها نام زنی را به میان نیاورده است؛ زیرا انگشت گذاشتن بر نام‌ها و یا شخصیت‌سازی اصلاً برای او مهم نبوده که زنان بسیاری به زندگی‌اش پا گذاشتند و رفتند، «همان‌طور که بهار می‌آید و می‌رود و مسافر ازراه‌رسیده چمدانش را باز می‌کند که ببندد و برود... این‌ها گذراست.»

به قول خود قبانی، «عشق قشنگ است و خالی از تظاهر، اما قشنگ‌تر از آن، این حسی است که بر کاغذهایمان جا می‌گذارد و خاکستری که از آن بر انگشت‌هایمان می‌نشیند. زن زیباست اما از آن زیباتر رد گام‌هایش بر نوشته‌های ماست... وقتی که رفته است.

 این نامه‌ها خاکستر آتش عشق من است... منتشرشان می‌کنم چون ایمان دارم عشقِ هنرمند، خصوصی نیست، عشقی جهانی است و نامه‌های یک شاعر به تمام زنان جهان.»

خواندن کتاب صد نامه عاشقانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران اشعار نزار قبانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره نزار قبانی

نزار قبانی را می‌توان پرنفوذترین شاعر عرب و از سرآمدان ادبیات ملل دانست. او از معدود شاعران عرب‌زبانی است که از هویتی مستقل در ادبیات جهان برخوردار بوده و اشعارش به زبان‌های مختلف ترجمه شده ‌است. قبانی، به اعتقاد بسیاری از منتقدان و صاحب‌نظران شعر عرب، چه از نظر فرم و چه از نظر محتوای شعری، یکی از پدیده‌های شعر نو به شمار می‌رود.

اشعار نزار قبانی اغلب ساده و روان هستند؛ تا جایی که گاهی از سوی منتقدان به دلیل سادگیِ بیش‌ازاندازه مورد نقد قرار می‌گیرند. او در پاسخ به این انتقادات، زبان ساده‌ٔ شعر خود را عاملی می‌داند که توانسته شعر خواندن را از طبقه‌ٔ مرفه و تحصیلکرده به آحاد جامعه تسری دهد و زمینه‌ٔ لذت‌بردن از شعر را برای همگان فراهم ‌آورد. ازآن‌جایی‌که اشعار قبانی غالباً مربوط به عشق زمینی است، او را «شاعر زن و عشق» لقب داده‌اند؛ با این حال، توانایی او را در سرودن اشعار سیاسی-اجتماعی نیز نمی‌توان نادیده گرفت.

نزار قبانی در ۲۱ مارس سال ۱۹۲۳ در شهر دمشق، پایتخت سوریه، چشم به جهان گشود. نزار دومین فرزند از یک خانواده‌ٔ پرجمعیت، با پدری فلسطینی‌الاصل و مادری سوری بود. او که تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ٔ ملی علمی دمشق گذرانده بود، پس از کسب گواهی‌نامه‌ٔ اول ادبی آن مدرسه در سن هجده‌سالگی، تحصیلات خود را در رشته‌ٔ حقوق دانشگاه دمشق آغاز کرد و با این‌که علاقه چندانی به رشته‌ٔ حقوق نداشت، اما به‌ناچار آن را با اخذ درجه‌ٔ کارشناسی به پایان رساند. او درباره‌ٔ این موضوع گفته است: «کتاب‌های قوانین رومی و بین‌المللی و اساسی و اقتصاد سیاسی، مانند دیوارهایی از سرب بر سینه‌ام قرار داشت. مواد قانون را مثل کسی که از ناگزیری قرصی را می‌بلعد به حافظه می‌سپردم. آن‌چه می‌خواندم مرا جذب نمی‌کرد. در خلال دروس، نخستین اشعارم را با مداد بر حاشیه‌ٔ کتاب‌های قانون می‌نوشتم؛ مثلا شعر «نهداک» را بر حاشیه‌ٔ کتاب شریعت نوشتم و در پایان سال که این درس را امتحان می‌دادم، نمره‌ٔ من از بدترین نمرات بود».

قبانی پس از اتمام تحصیلات، به جای پرداختن به حرفه‌ٔ وکالت، برآن شد تا به هیأت دیپلماتیک سفارت سوریه در قاهره بپیوندد و در پی این تصمیم، چندین سال در سفارتخانه‌ها‌ی کشورش در ترکیه، انگلیس، لبنان و اسپانیا مشغول به کار شد. او زمانی که در لندن بود انگلیسی را آموخت و بعدها در مادرید -که محل مأموریتش بود- با زبان اسپانیایی آشنا شد. نزار قبانی در کتاب «داستان من و شعر» درباره‌ٔ این تجربه‌ می‌نویسد: «از دمشق دور افتادم. زبان‌های دیگری آموختم؛ اما الفبای دمشقی‌ام چسبیده به انگشتان، گلو و جامه‌هایم. همان کودکی ماندم که آن‌چه در باغچه‌های دمشق از نعناع، نیلوفر و نسترن بود، هنوز در کیف‌دستی خود دارد. در هر مهمان‌خانه‌ٔ جهان که رفتم دمشق را با خود بردم و با او روی یک تخت خوابیدم».

او که شعر گفتن را از سن شانزده‌سالگی آغاز کرده بود، در تمام این سال‌ها، هم‌زمان با انجام امور سیاسی، به سرودن شعر نیز می‌پرداخت؛ تا جایی که در سال ۱۹۶۶ و در سن چهل‌وسه سالگی، پس از بیست سال خدمت در دستگاه دیپلماسی سوریه، تصمیم گرفت میان سیاست و شعر یکی را برگزیند؛ پس جانب شعر را گرفت و از کلیه‌ٔ سمت‌های سیاسی‌اش استعفا داد. اولین ماحصل این انتخاب، انتشار دیوان شعر «قالت لی سمراء» (دختر سبزه‌رو به من گفت) بود که با استقبال گسترده‌ٔ مردم مواجه شد و او را در ادامه‌ٔ مسیری که برگزیده بود مصمم‌تر ساخت.»

بخشی از کتاب صد نامه عاشقانه

«وقتی گفتم: «دوستت دارم»

می‌دانستم انقلابی‌ست علیه قبیله

و ناقوس رسوایی را به صدا درآورده‌ام

می‌خواستم برانداز سلطه باشم

تا جنگل‌های انبوه برویند

و آبی دریاها فزونی یابد

و کودکان جهان آزاد شوند

پایان عصر بربریت را می‌خواستم

مرگ آخرین پادشاه را

وقتی که دوستت داشتم

می‌خواستم درهای حرم‌سراها را بشکنم

سینهٔ زنان را از دندان مردان رها کنم

وقتی گفتم: «دوستت دارم»

می‌دانستم الفبای تازه‌ای برای شهر بی‌سوادها اختراع می‌کنم

و به مردم شرابی می‌بخشم که نمی‌شناسند

* * *

وقتی گفتم: «دوستت دارم»

می‌دانستم بربرها با نیزه‌های

زهرآلود و کمان‌های کشیده

تعقیبم می‌کنند

عکسم را به دیوار می‌چسبانند

اثر انگشتم را در کلانتری‌ها پیگیری می‌کنند

و جایزهٔ بزرگ نصیب کسی‌ست که سر بریده‌ام را بیاورد

تا به سردر شهر

مثل پرتقال لبنانی آویزان شود

وقتی اسمت را بر دفتر گل‌ها می‌نوشتم

می‌دانستم مردم مقابلم هستند

آل عثمان

دراویش و جاهل‌ها

آن‌ها که در وراثت‌شان از عشق تهی‌اند

علیه من‌اند

گفتم آخرین پادشاه را بکشم

ــ دولت عشق تو را به‌پاکنم ـ

که تو ملکه‌اش هستی

می‌دانستم فقط گنجشک‌ها با من

اعلام انقلاب می‌کنند»

معرفی نویسنده
عکس نزار قبانی
نزار قبانی
سوریه‌ای | تولد ۱۹۲۳ - درگذشت ۱۹۹۸

نزار قبانی در ۲۱ مارس سال ۱۹۲۳ در شهر دمشق، پایتخت سوریه، چشم به جهان گشود. نزار دومین فرزند از یک خانواده‌ی پرجمعیت، با پدری فلسطینی‌الاصل و مادری سوری بود. او که تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ی ملی علمی دمشق گذرانده بود، پس از کسب گواهی‌نامه‌ی اول ادبی آن مدرسه در سن هجده ‌سالگی، تحصیلات خود را در رشته‌ی حقوق دانشگاه دمشق آغاز کرد و با این‌که علاقه چندانی به رشته‌ی حقوق نداشت، اما به‌ناچار آن را با اخذ درجه‌ی کارشناسی به پایان رساند. او پس از اتمام تحصیلات، به جای پرداختن به حرفه‌ی وکالت، برآن شد تا به هیأت دیپلماتیک سفارت سوریه در قاهره بپیوندد و در پی این تصمیم، چندین سال در سفارتخانه‌ها‌ی کشورش در ترکیه، انگلیس، لبنان و اسپانیا مشغول به کار شد. 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
تو لرزهٔ ماجراجویی را نمی‌فهمی روبه‌رو شدن با غیرمنتظره‌ها را نمی‌فهمی در انتطار معلومی منتظری همان‌گونه که کتاب در انتظار خواننده است تا خوانده شود و صندلی تا کسی رویش بنشیند و انگشت تا حلقه‌ای بپوشد منتظر مردی که برایت بادام و پسته پوست بگیرد... شیر گنجشک به تو بنوشاند کلید شهری را به تو بدهد که نه به‌خاطرش جنگیده‌ای و نه لیاقت ورودش را داری...
maedeh

حجم

۸۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۷۳ صفحه

حجم

۸۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۷۳ صفحه

قیمت:
۳۵,۵۰۰
۱۷,۷۵۰
۵۰%
تومان