دانلود و خرید کتاب پنهان‌نوشته‌های یک عاشق قرمطی نزار قبانی ترجمه رضا انصاری‌راد
تصویر جلد کتاب پنهان‌نوشته‌های یک عاشق قرمطی

کتاب پنهان‌نوشته‌های یک عاشق قرمطی

نویسنده:نزار قبانی
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پنهان‌نوشته‌های یک عاشق قرمطی

کتاب پنهان‌نوشته‌های یک عاشق قرمطی نوشته نزار قبانی است که با ترجمه رضا انصاری راد است. نزار قبانی در ۲۱ آذر (مارس) ۱۹۲۳ در خانه‌ای از خانه‌های منطقه قدیمی دمشق متولد شده است. نزار قبانی شاعر عشق است و این در آثارش مشهود است. این کتاب مجموعه‌ای از اشعار او است که هم‌چنان عمیق‌ترین درون‌مایه‌اش عشق است. 

خواننده با خواندن این کتاب تصویری از عشق و احساس است.

خواندن کتاب پنهان‌نوشته‌های یک عاشق قرمطی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات جهان پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب پنهان‌نوشته‌های یک عاشق قرمطی 

زنان

پیانو هستند

مردان اما

موسیقی نمی‌دانند

بسیار اندک‌اند مردانی که موسیقی آموخته باشند

زنان

چون کلماتِ یک زبان‌اند

مردان اما

در تمام زندگی یک کتاب هم نخوانده‌اند

زنان

چون مزرعه‌ای حاصلخیز

مردان

چون بولدوزری ویرانگر

زنان

تفرجگاهی دلپذیر

مردان اما

قطار سریع‌السیر شبانه

زنان چون معبد

مردان

قهوه‌خانهٔ بین‌راهی

زنان

به پرنده‌ای قانع‌اند

مردان اما

تصاحب تمام زنان را می‌خواهند

درباره نزار قبانی

نزار قبانی شاعری که به شعرهای عاشقانه‌اش مشهور است، با اصالت سوری از بزرگ‌ترین شاعران و نویسندگان جهان عرب بود.

نزار قربانی در سال ۱۹۲۳ در دمشق به دنیا آمد. سرودن شعر را از شانزده ‌سالگی آغاز کرد. در ۱۹۴۴از دانشکده حقوق در دمشق فارغ‌التحصیل و در وزارت خارجه سوریه به کار مشغول شد. در شهرهای قاهره، لندن، بیروت و مادرید خدمت کرد و پس از وحدت مصر و سوریه سفیر این جمهوری متحده در چین شد.

هنگامی که ۱۵ ساله بود خواهر ۲۵ ساله‌اش به علت مخالفت در ازدواج با مردی که به او تحمیل شده بود، خودکشی کرد. در حین مراسم خاکسپاری خواهرش تصمیم گرفت که با شرایط اجتماعی که او آن را مسبب قتل خواهرش می‌دانست بجنگد. زن و عشق موضوع اصلی شعر قبانی‌اند. خودکشی خواهرش در ناکامی عاشقانه، مرگ پسر نوجوانش به بیماری قلبی، کشته‌شدن همسرش بلقیس‌الراوی در بمب‌گذاری سفارت عراق، بر شعرش بسیار اثر گذاشتند.

در چهل و سه سالگی، کار دیپلماسی را رها کرد و فقط به شعر پرداخت و با شکست و عقب ‌نشینی اعراب در مسئله فلسطین، از شعر عاشقانه به شعر سیاسی و شعر مقاومت روی‌آورد.

شعرهایش را خوانندگانی مانند ام کلثوم، عبد الحلیم حافظ و نجاة الصغیرة(مصر)، فیروز و ماجده الرومی (لبنان)، کاظم الساهر(عراق) خوانده‌اند. او در دنیای عرب از شهرت زیادی برخوردار است و شعر او به اکثر زبان‌های دنیا ترجمه شده‌است و خوانندگانی بی‌شمار دارد.

قبانی به زبان‌های فرانسه، انگلیسی و اسپانیولی مسلط بود. هنگامی که از او پرسیده می‌شد که آیا او یک انقلابی است، در پاسخ می‌گفت: «عشق در جهان عرب مانند یک اسیر و برده‌است و من می‌خواهم که آن را آزاد کنم. من می‌خواهم روح و جسم عرب را با شعرهایم آزاد کنم. روابط بین زنان و مردان در جهان ما درست نیست.»

نزار در کتاب داستان من و شعر می‌نویسد: «بیشتر اشعارم را به سفر مدیونم اگر مانند میخ خیمه در خاک وطنم فرو مانده بودم چهره شعرم به چه حالتی درمی‌آمد.» و «ازدمشق دور افتادم. زبان‌های دیگری آموختم. اما الفبای دمشقی‌ام چسبیده به انگشتان، گلو و جامه‌هایم. همان کودکی ماندم که آنچه در باغچه‌های دمشق از نعناع، نیلوفر و نسترن بود، هنوز در کیف دستی خود دارد. در هر مهمان‌خانه جهان که رفتم دمشق را با خود بردم و با او روی یک تخت خوابیدم.»

معرفی نویسنده
عکس نزار قبانی
نزار قبانی
سوریه‌ای | تولد ۱۹۲۳ - درگذشت ۱۹۹۸

نزار قبانی در ۲۱ مارس سال ۱۹۲۳ در شهر دمشق، پایتخت سوریه، چشم به جهان گشود. نزار دومین فرزند از یک خانواده‌ی پرجمعیت، با پدری فلسطینی‌الاصل و مادری سوری بود. او که تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ی ملی علمی دمشق گذرانده بود، پس از کسب گواهی‌نامه‌ی اول ادبی آن مدرسه در سن هجده ‌سالگی، تحصیلات خود را در رشته‌ی حقوق دانشگاه دمشق آغاز کرد و با این‌که علاقه چندانی به رشته‌ی حقوق نداشت، اما به‌ناچار آن را با اخذ درجه‌ی کارشناسی به پایان رساند. او پس از اتمام تحصیلات، به جای پرداختن به حرفه‌ی وکالت، برآن شد تا به هیأت دیپلماتیک سفارت سوریه در قاهره بپیوندد و در پی این تصمیم، چندین سال در سفارتخانه‌ها‌ی کشورش در ترکیه، انگلیس، لبنان و اسپانیا مشغول به کار شد. 

nedaM
۱۴۰۱/۰۴/۱۳

این اثر بر خلاف قبلی ها عاشقانه نیست موضوع اصلی اش جبر جغرافیایی است و بسیار خواندنی

کاربر ۱۴۲۰۴۸۸
۱۳۹۹/۱۰/۰۵

بخش های "در انتظار گودو" رو دوست داشتم. حال و روز الآن ما ایرانیاست.

s.h
۱۴۰۰/۰۹/۱۱

خیلی شعرای عاشقانه ای توش نبود

به نزدیک من شانه مزن بر آن گیسوان مشکی تا شب حلول نکند در لباس من
ریـوان|'
زنان پیانو هستند مردان اما موسیقی نمی‌دانند بسیار اندک‌اند مردانی که موسیقی آموخته باشند زنان چون کلماتِ یک زبان‌اند مردان اما در تمام زندگی یک کتاب هم نخوانده‌اند زنان چون مزرعه‌ای حاصلخیز مردان چون بولدوزری ویرانگر
mim_ti
تو نمی‌دانی و نمی‌خواهی بدانی عالم بی‌تو چه اندازه زشت است
یك رهگذر
مأمور امنیتی از من پرسید: چندساله‌ای؟ گفتم: ۶۵ قصیده. گفت: خدایا! چه اندازه تو گذر عمر را به‌شوخی گرفتی! گفتم: آری اما تو مایل بودی من آزادی را به‌سخره بگیرم
منکسر
روزی خواهد آمد که به تو عشق بورزم و می‌دانم که عاشقی دیوانگی است. عاشق شدن خودکشی است. پس اگر قطارم در رسیدن به تو تأخیر داشت نگران مشو، قطعاً به آرامش رسیده‌ام
یك رهگذر
مرا تنها مگذار در حصاری از سپیدی و سیاهی که من عاشقم و بی‌تفاوتی شکنجه‌ای است عاشق‌کُش
یك رهگذر
دستان تو پیشوایم هستند چون کتاب مقدس دستان تو نور و روغن چراغ من دستان تو خانه و سقف خانه‌ام دستان تو سایه‌ای است استوار بر سرم
یك رهگذر
گل را به لغت‌نامه نیازی نیست که عطرش زبان اوست
هدیه
آن که به من آموخت شمشیر ساختن از سخن در برابر سلطان را آن که به من هدیه کرد کتاب انقلاب را برای همیشه، بنده‌اش خواهم بود
.ً..
«عاشقت هستم» زنان هر روز شنیدن این جمله را از ما خواستارند اما برای ما گفتنش آسان نیست زیرا گفتن آن اگر بندی است بر پای زیبارویان پای‌بندی ما را نیز می‌خواهد
یك رهگذر
اکنون که ساکتم می‌شنوی صدای اشتیاقم را عزیزم؟
فاطمه :)
توجه کرده‌ای آیا؟ چگونه به سویت می‌شتابم گویی اولین‌بار است می‌بینمت
hassan fatemi
در شهر من عاشقان را دیوانه می‌خوانند در سرزمینم عشق را همقطار حشیش و افیون می‌پندارند به نام عشق، کیفر می‌دهند به نام عشق، قانون می‌نویسند و به نام عشق، گردن می‌زنند پس من نیز تصمیم گرفتم شعر و جنون را پیشهٔ خود سازم.
هدیه
میان آن که به دنبال قصهٔ عشق است با آن که وطنش را زیر خاکستر می‌جوید تفاوتی است بسیار
nedaM
من تفنگ می‌خواهم و برای خرید تفنگ انگشتر مادرم را فروختم. برای خرید تفنگ کیفم را گرو گذاشتم، حتا دست‌نوشته‌هایم را. زبانی که آموخته‌ایم کتاب‌هایی که خوانده‌ایم اشعاری که به حافظه سپرده‌ایم برای خرید تفنگ یک دِرهم هم نمی‌ارزند.
منکسر
تنها یک‌بار و تنها یک‌بار نه بیشتر خواهم گفت: «دوستت دارم.» درخشش هرگز تکرار نمی‌شود
یك رهگذر
اگر زنی به نزدت سر فرود آورد و گفت: «تا ابد دوستت می‌دارم، و تو آراسته‌ترینِ مردانی و نه پیش و نه پس مانندی تو را نبوده و نخواهد بود.» این سخن را کلامی زنانه بدان که برای زنان در برابر مردان هر دقیقه، ابدیتی است.
یك رهگذر
روزی خواهد آمد که دوستت خواهم داشت آن روز خواهد آمد اگر فصل بهار دیر آمد، نگران نباش و اگر باران دیگر نبارید، غمگین مشو آسمان را چاره‌ای جز تغییر رنگش نیست و ماه را غیر قرص کامل شدن راهی نیست روزی خواهد آمد که دوستت خواهم داشت
یك رهگذر
زنان چون کلماتِ یک زبان‌اند مردان اما در تمام زندگی یک کتاب هم نخوانده‌اند
یك رهگذر
خانم عزیز این سرزمینِ سربریده در پس پرده‌ای پنهان است خودت بگو من زیر آوار چگونه از بوی عطر زنانه لذت ببرم
mim_ti

حجم

۷۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

حجم

۷۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان