دانلود و خرید کتاب امداد! برای نویسندگان از آغاز تا ۱۳۹۰ روی پیتر کلارک ترجمه کاوه فولادی نسب
تصویر جلد کتاب امداد! برای نویسندگان از آغاز تا ۱۳۹۰

کتاب امداد! برای نویسندگان از آغاز تا ۱۳۹۰

معرفی کتاب امداد! برای نویسندگان از آغاز تا ۱۳۹۰

کتاب امداد! برای نویسندگان از آغاز تا ۱۳۹۰ نوشتهٔ روی پیتر کلارک و ترجمهٔ کاوه فولادی نسب و مریم کهنسال نودهی است. نشر چشمه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی درمورد نویسندگی و مشکلات آن.

درباره کتاب امداد! برای نویسندگان از آغاز تا ۱۳۹۰

گفته شده است که کتاب امداد! برای نویسندگان از آغاز تا ۱۳۹۰ عصای دست نوشتن و نقشهٔ راهی است که هر نویسنده‌ای می‌تواند با مراجعه‌ به آن، مشکلاتی را که دارد از دید جدیدی ببیند و در برطرف‌کردن آن‌ها یا ارتقا‌دادن آن‌ها، به سبک‌وسیاقی متفاوت و خلاقانه بکوشد. گاه نویسنده در رخوت گرفتار می‌شود و از تک‌تک واژه‌هایی که روی سطر می‌آورد، متنفر می‌شود؛ گاه نیز دچار بحران می‌شود و سرگشته و حیران، زمام امور را از کف می‌نهد. چنین مواقعی است که نویسنده به نقشهٔ راهنمایی نیاز دارد تا راهی را که پیموده و راهی را که در پیش رو دارد، به او یادآور شود. در چنین مواقعی نویسندگی جنبهٔ دیگرش را،‌ جنبه‌ای را که نیاز به تاب‌آوری و دوام‌آوری دارد نشان می‌دهد. از این لحاظ نویسندگی فن است و مشکلات خودش را دارد؛ مشکلاتی که بزرگان و ادیبان بسیاری در طول دوران حرفه‌ای نویسندگیشان با آن‌ها دست‌وپنجه نرم کرده‌اند. روی پیتر کلارک که خودش مربی و معلم نویسندگی است،‌ در آغاز کتاب حاضر گفته است که هر فرایند نوشتن خلاقانه‌ از هفت مرحله تشکیل شده است. با او همراه شوید.

خواندن کتاب امداد! برای نویسندگان از آغاز تا ۱۳۹۰ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد هنر و حرفهٔ نوشتن پیشنهاد می‌کنیم.

درباره روی پیتر کلارک

روی پیتر کلارک که یک مربی نویسندگی است، معلمی آمریکایی است که خودش را وقف پرورش جماعتی از نویسنده‌ها کرده است. او دکترای ادبیات قرون وسطی دارد و یکی از تأثیرگذارترین معلم‌های نویسندگی در دنیای آشفتهٔ روزنامه‌نگاری شناخته شده است. این مدرس سابقهٔ زیادی در رسانه‌های سنتی دارد و بحث نویسندگی در اینترنت را هم حسابی داغ کرده است. او به‌خاطر آموزش نویسندگی به کودکان، شهرت بسیاری به دست آورده است. او بیشتر از سه دهه است که در مؤسسهٔ «پوینتر» درس می‌دهد؛ مدرسه‌ای در حوزهٔ روزنامه‌نگاری در سن‌پترزبورگِ فلوریدا که یکی از برجسته‌ترین مؤسسه‌های جهان در این زمینه است. او با مدرک زبان انگلیسی از کالج پراویدنس در ایالت رودآیلند فارغ‌التحصیل شده و دکترایش را از دانشگاه استونی‌بروک گرفته است. در ۱۹۷۷ در سن‌پترزبورگ تایمز شروع به کار کرد و یکی از اولین مربی‌های نویسندگی در آمریکا شد و برای بهبود وضعیت روزنامه‌نگاری در سرتاسر کشور با جامعهٔ سردبیران روزنامه‌های آمریکا همکاری کرد. او به‌خاطر کار با جامعهٔ سردبیران روزنامه‌های آمریکا یکی از اعضای برجستهٔ این جامعه شد؛ افتخاری نادر برای روزنامه‌نگاری که هرگز سردبیریِ روزنامه‌ای را بر عهده نداشت. او عضو تالار مشاهیر هم بوده است. روی پیتر کلارک بیش از ۱۵ کتاب دربارهٔ نوشتن و روزنامه‌نگاری نوشته و ویرایش کرده است. یکی این کتاب‌ها «جادوی دستور زبان» است و دیگری «امداد! برای نویسندگان از آغاز تا ۱۳۹۰».

درباره کاوه فولادی نسب

کاوه فولادی نسب در سال ١٣٥٩ به دنیا آمد. او نويسنده، مترجم، روزنامه‌نگار ادبی و مدرس داستان‌نويسی ايرانی است. او در سال ۱۳۸۴ مدرک کارشناسی‌ارشد معماری خود را از دانشکده‌ٔ هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تهران - مرکز دریافت کرد. پس از آن در کنار فعالیت‌های ادبی، به کار حرفه‌ای در زمینهٔ معماری و تدریس این رشته در دانشگاه‌های تهران مشغول بود. در سال ۱۳۹۲ پژوهش دکترای خود را در رشته‌ٔ برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای در دانشگاه فنی برلین شروع کرد و درحال‌حاضر به‌عنوان (TU Berlin) پژوهشگر آزاد دانشگاه فنی برلین و عضو مرکز پژوهش‌های فنی و اجتماعی (ZTG) همین دانشگاه مشغول به فعالیت است. فولادی‌نسب عضو مجمع مؤسسان انجمن صنفی داستان‌نویسان استان تهران، عضو انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران، عضو فدراسیون جهانی روزنامه‌نگاران (IFJ) و عضو جامعه‌ٔ مهندسان معمار ایران است. رمان «برلینی‌ها» یکی از آثار مکتوب او است.

بخشی از کتاب امداد! برای نویسندگان از آغاز تا ۱۳۹۰

«سخت‌ترین مسئله را نگه داشته‌ام برای آخر کار: این احساس آزارنده که شما فاقد آن چیزی هستید که برای نویسنده بودن لازم است. این بی‌اعتمادی به خود حتی کارکشته‌ترینِ نویسنده‌ها را هم ول نمی‌کند. خیلی از برنده‌های جایزهٔ پولیتزر، بلافاصله بعد از دریافت این جایزه، گرفتار فلج قلم شده‌اند. یکی از همین نویسنده‌های تحسین‌شده گفته: «همیشه سخت‌ترین داستانی که باید بنویسم داستان بعدیمه.» نویسنده می‌ترسد انگ شیادی به‌اش بزنند و جایزه را ازش پس بگیرند.

فرهنگ امریکایی ــ به طور عمومی ــ پشت نویسنده‌ها نیست. جک هارت ــ نویسنده و ویراستار ــ بارهاوبارها به این نکته اشاره کرده که ما نوشتن را نه به عنوان سواد اجتماعی که به منزلهٔ مهارت شخصی آموزش می‌دهیم. گرچه از همهٔ شهروندها توقع داریم توانایی خواندن داشته باشند، عضویت در باشگاه نویسندگی را محدود می‌کنیم. برای عدهٔ خیلی کمی از ما پیش می‌آید که یک نفر بزند روی شانه‌مان و بگوید: «می‌دونی، تو می‌تونی نویسنده بشی.» بهتر است به همهٔ هنرجوهای نویسندگی بگویم: «بنویسید. این نوشتنه که شما رو نویسنده می‌کنه.»

هر نویسنده‌ای در اتاق خبر، کلاس درس یا دفتر انتشاراتی، وقتی نوبت به نوشتن می‌رسد، تاریخچه‌ای مشخص از قبولی‌ها و مردودی‌ها دارد. حتی برای آدم‌های حرفه‌ای هم این تاریخچه معمولاً پیامدهای تاریک دارد. شاید کسی به شکلی زننده به جستار ما دربارهٔ بیماری‌های روان‌رنجور خندیده باشد، یا معلمی جلوِ چشم هنرجوهای دیگر داستان ما را بالا برده و دست انداخته باشد، یا سردبیری یک داستان خوب‌مان را برداشته باشد، نیمهٔ دومش را قلع‌وقمع کرده باشد و فرستاده باشد برای چاپ. چنین تجربه‌هایی حسی را رقم می‌زنند که نامش «شرطی‌سازی نفرت» است؛ این انتظار که اگر برویم سراغ نوشتن، نتیجهٔ کار حتماً بد خواهد بود.

نوشتن ــ در غایت خودش ــ کنشی اجتماعی است. حتی وقتی می‌چپیم توی غارمان، حواس‌مان به علایق خواننده‌های‌مان هست و صدای سردبیر توی سرمان وول می‌زند. اعتمادبه‌نفسْ فرزند تسلط بر حرفه است و توانایی حل مسائل نظیر آن‌چه در امداد! برای نویسندگان توضیح داده شد.

امیدوارم امداد! شما را قانع کرده باشد که نیازی ندارید کسی با شمشیر بزند روی شانه‌تان و اعلام کند شما نویسنده‌اید. خب، خوانندهٔ عزیز، اگر واقعاً احساس می‌کنید که نویسنده‌ها همه شرایطی برابر دارند، لطفاً زانو بزنید. «خانم یا آقای محترم، من از شما خواهش می‌کنم که فراوان بنویسید.» حالا بلند شوید و بروید بنشینید پشت میز کارتان.»

Rain
۱۴۰۲/۱۲/۲۲

کتابی بسیار کاربردی با ترجمه خوب که به مشکلات رایجی که سر راه نویسنده‌ها قرار می‌گیره، می‌پردازه

«اگر پایان داستانم را ندانم، اصلاً آن را شروع نمی‌کنم. من همیشه اولْ آخرین سطرها، آخرین پاراگراف و آخرین صفحه‌ام را می‌نویسم، بعد برمی‌گردم و به سمت آن‌ها حرکت می‌کنم. این‌طوری می‌دانم دارم کجا می‌روم. می‌دانم هدفم چیست و این‌که چه‌طور به آن می‌رسم لطف خداست.»
کاربر ۳۵۴۱۴۷۰
اما عمیقاً به ارزش تبدیل انتظارهای مبهم به فعالیت‌های هدفمند باور دارم.
کاربر ۳۵۴۱۴۷۰
اما وقتی به مانعی برمی‌خورید، از این‌که به بیراهه بزنید، نترسید. شاید بتوانید نوشتن نسخهٔ اولیه را از جایی در میانه‌های کار شروع کنید. یا، مثل من، می‌توانید به این فکر کنید که ماجرا کجا تمام می‌شود.
کاربر ۳۵۴۱۴۷۰
اما وقتی به مانعی برمی‌خورید، از این‌که به بیراهه بزنید، نترسید. شاید بتوانید نوشتن نسخهٔ اولیه را از جایی در میانه‌های کار شروع کنید. یا، مثل من، می‌توانید به این فکر کنید که ماجرا کجا تمام می‌شود.
کاربر ۳۵۴۱۴۷۰
اما وقتی به مانعی برمی‌خورید، از این‌که به بیراهه بزنید، نترسید. شاید بتوانید نوشتن نسخهٔ اولیه را از جایی در میانه‌های کار شروع کنید. یا، مثل من، می‌توانید به این فکر کنید که ماجرا کجا تمام می‌شود.
کاربر ۳۵۴۱۴۷۰
«اگر پایان داستانم را ندانم، اصلاً آن را شروع نمی‌کنم. من همیشه اولْ آخرین سطرها، آخرین پاراگراف و آخرین صفحه‌ام را می‌نویسم، بعد برمی‌گردم و به سمت آن‌ها حرکت می‌کنم. این‌طوری می‌دانم دارم کجا می‌روم. می‌دانم هدفم چیست و این‌که چه‌طور به آن می‌رسم لطف خداست.»
کاربر ۳۵۴۱۴۷۰

حجم

۳۰۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۱۴ صفحه

حجم

۳۰۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۱۴ صفحه

قیمت:
۹۶,۰۰۰
۴۸,۰۰۰
۵۰%
تومان