دانلود و خرید کتاب برف بهاری یوکیو می‌شیما ترجمه غلامحسین سالمی

معرفی کتاب برف بهاری

رمان برف بهاری از رمان‌های برجسته یوکیو می‌شیما است. او از نویسندگان مشهور ژاپنی است. می‌شیما در آثارش، تکه‌های زیادی از هنر، فلسفه و اندیشه فرهنگ سامورایی را ما نشان می‌دهد. او به سنت‌های اصیل ژاپنی و فرهنگ سامورایی بسیار پایبند است و علاقه دارد در کتاب‌هایش از آن‌ها استفاده کند.

درباره کتاب برف بهاری

برف بهاری اولین رمان از مجموعه‌ی چندجلدی یوکیو می‌شیما به نام دریای باروری است. جلدهای دیگر این مجموعه هنوز به فارسی ترجمه نشده‌اند. ما در کتاب برف بهاری با شخصی به نام شیگوکانی هوندا آشنا می‌شویم، این داستان درمورد چیزی است که به عقیده‌ی خود او تناسخ دوستش، کیوآکی ماتسوگه است و حالا آن را برای ما روایت می‌کند. این کتاب یک رمان حماسی است.

برف بهاری از نظر زمانی در سالهای اولیه دوره تایشو با سلطنت امپراتور تایشو می‌گذرد و درمورد رابطه کیوآکی، پسر یک خانواده در حال پیشرفت، و ساتوکو آیاکورا، دختر یک خانواده اشرافی و اصیل اما سقوط کرده است که روزهای سختی را می‌گذارند. شیگوکانی هوندا، دوست و هم‌مدرسه‌ای کیوآکی که راوی داستان نیز هست، شاهد اصلی تمام وقایع است. در این رمان ما درگیری‌های جامعه ژاپن ناشی از غرب‌زدگی را در اوایل قرن بیستم می‌بینیم. سال ۱۹۱۲ در توکیو است و دنیای اشرافیت باستان برای نخستین بار توسط بیگانگان دچار مشکلات و مسائل جدی می‌شود و در پی آن شکسته می‌شود، کسانی که با داشتن پول و جاه‌طلبی تبدیل به مدعیان قدرتمند اجتماعی و سیاسی شده‌اند. شیگکونی هوندا، یک وکیل مشتاق است و دوست کودکی او، کیوآکی ماتسوگه نام دارد که هردو فرزندان دو خانواده از این دسته هستند. کییوآکی پسری زیبا و اشراف‌زاده است که در خانواده‌ی پولدار ماتسوگائه به دنیا آمده است. خانواده آیاکورا در مقابل خانواده‌ای از نظر اجتماعی بالا ولی از نظر مادی فقیر هستند و پدر کییوآکی او را به نزد آیاکوراها می‌فرستد تا موقعیت اجتماعی آنها برای او مفید باشد. این خانواده دختری بسیار زیبا به نام ساتوکو دارد. این دختر و پسر عاشق هم می‌شوند، ولی به نوعی این عشق بسیار عجیب است؛ پسر از یک سو شدیدا عاشق دختر است ولی از سمتی دیگر به نوعی مقاومت کرده و حس نفرت هم دارد. دختر عاشق اوست ولی سعی در حفظ غرورش دارد .اما احساسات واقعی کیوکی تنها زمانی معلوم می‌شود که دختر با یک شاهزاده سلطنتی نامزد می‌کند و در این دوره است که کیوآکی اشتیاق خودش به او را نشان می‌دهد.

چرا باید کتاب برف بهاری را مطالعه کنیم؟

رمان برف بهاری اثر یوکیو می‌شیما اطلاعات زیادی درمورد دوره تایشو به ما می‌دهد و مار را با عشق روزهای سخت آشنا می‌کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب می‌تواند برای کسانی که به ادبیات ژاپن و یا رمان‌های عاشقانه و چندجلدی علاقه دارند بسیار مناسب باشد.

درباره یوکیو می‌شیما

یوکیو می‌شیما در سال ۱۹۲۵ در ژاپن متولد شد. او یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان ژاپنی است. نام اصلی او هیرائوکا کیمی‌تاکه است. مادر او تباری سامورایی داشت و یوکیو می‌شیما همواره به آن افتخار می‌کرد. او در مدرسه‌ای اشرافی درس خواند و در این مدرسه شاگرد اول شد و از سوی امپراتور ژاپن تقدیرنامه‌ای دریافت کرد. او پس از فارغ‌التحصیلی از این مدرسه در دانشگاه امپراتوری توکیو درس خواند و با درجه‌ی ممتاز از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد.

دانلود کتاب برف بهاری نوشته یوکیو میشیما

یوکیو می‌شیما نوشتن را از زمان نوجوانی‌اش شروع کرد. او تعداد زیادی نمایشنامه هم نوشته است. آثار می‌شیما آیینه‌ی فرهنگ و سنت ژاپنی است. او باورهای مذهبی و سنت‌های ژاپنی را در آثارش آورده است. در میان آثار او شعر، داستان کوتاه، داستان بلند، نوشته‌های فلسفی و .. را نیز می‌توان یافت. از میان آثار او می‌توان کتاب‌های اعترافات صورتک، آوای امواج، چهارگانه دریای حاصلخیزی، اسب‌های لگام‌گسیخته، آفتاب فولاد و معبد سپیده‌دم را نام برد. او برنده‌ی جایزه ادبی شین چوشا معتبرترین جایزه‌ی ادبی ژاپن شده است.

یوکیو می‌شیما در سال ۱۹۷۰ برای اعتراض به آنچه خودش تباهی ملت و سنت‌های ژاپن می‌دانست به خودکشی دست زد. شیوه‌ی خودکشی او هاراکیری، یکی از آیین‌‎های سنتی ژاپن بود.

تکه هایی از کتاب برف بهاری

وقتی کییوآکی هیجده ساله شد، دیگر هیچ جای شگفتی نبود که شیفتگی و دل‌مشغولی‌هایش باعث انزوای کامل او از محیط و اطرافیانش شده است. او دور از خانواده‌اش رشد کرده بود. آموزگاران مدرسه‌ی نخبگان، عمل فوق‌العاده و والای مدیرشان سرتیپ نوگی، یعنی خودکشی‌اش را به دنبال، درگذشت امپراتور، سرمشق خود قرار داده و خاطره‌ی آن عمل شجاعانه را به ذهن شاگردان تلقین کرده بودند؛ و از آن لحظه‌ای که کوشیدند تا ابهت این عمل را نشان دهند و بر این نکته تأکید ورزیدند که اگر سرتیپ در حالتی دیگر از دنیا می‌رفت- یعنی اگر در بستر بیماری می‌مرد- اصول شده بود. کییوآکی که اصولاً نسبت به هر چیزی که کوچک‌ترین نشانه‌ای از نظامیگری در آن احساس می‌شد تنفر نشان می‌داد. به همین دلیل از مدرسه بیزار و متنفر شده بود.

تنها دوستی که داشت همکلاسی‌اش شیگه کونی هوندا بود. البته خیلی‌های دیگر بودند که از دوستی با کییوآکی بیش از اندازه خوشحال می‌شدند ولی او از خشن بودن همسن و سال‌های خودش چندان خوشش نمی‌آمد؛ از رفتار خشونت‌آمیز و به قول خودش کره‌اسبی آنان پرهیز داشت و زمانی که همگی با بی‌توجهی سرود مدرسه را با صدای بلند می‌خواندند. هرچه بيشتر از احساسات خامشان منزجر می‌شد. کییوآکی تنها نسبت به هوندا کشش نشان می‌داد آن‌هم به دلیل خلق‌وخوی آرام و معتدل و منطقی‌اش, که اصولاً در پسری به سن و سال او غیرمعمول می‌نمود. با این ‌همه، آن‌دو چه در ظاهر و چه در رفتار وجه تشابهی آن‌چنانی با یکدیگر نداشتند.

هوندا بیش از آنی که سن‌اش نشان می‌داد، به نظر می‌رسید. به رغم اعضاء صورتی کاملاً معمولی، حالتی بزرگ‌منشانه به خود می‌گرفت. می‌خواست تحصیلات‌اش را در رشته‌ی حقوق ادامه دهد. ضمناً در درک مسائل استعداد خوبی داشت هرچند می‌کوشید آن را پنهان کند. آدم با یک نگاه به او درمی‌یافت که نسبت به تمام لذت‌های نفسانی کاملاً بی‌اعتنا است. اگرچه گاهی پیش می‌آمد که ناگهان از شعله‌ی عشقی عمیق به آتش کشیده می‌شد؛ در اين مواقع، هوندا - که هميشه دهانش را سفت می‌بست و چشمان نسبتاً نزدیک‌بین‌اش را تنگ می‌کرد و ابروانش را نیز در هم می‌کشید - ناگهان در حالتی دیده می‌شد که لب‌هایش بازمانده است.

کییوآکی و هوندا شاید به همان نسبتی با هم فرق داشتند که برگ و گل هر گیاه با یکدیگر متفاوت‌اند. کییواکی از پنهان‌کردن طبیعت واقعی‌اش عاجز بود و در برابر نیروهای آسیب‌رسان جامعه به شدت بی‌دفاع می‌نمود.

معرفی نویسنده
عکس یوکیو می‌شیما
یوکیو می‌شیما

یوکیو میشیما نویسنده‌ی پرکاری‌ست که از نظر بسیاری از منتقدان به‌عنوان مهم‌ترین رمان‌نویس ژاپنی در قرن بیستم شناخته می‌شود. او که اکنون به عنوان یکی از مهم‌ترین توسعه‌دهندگان ادبیات ژاپنی قرن بیستم شناخته می‌شود، در گروه منتخب نویسندگانی بود که در سال ۱۹۶۸ به عنوان نامزدهای دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات در نظر گرفته شدند، اما این جایزه به هموطن و مربی سابق او، یاسوناری کاواباتا اعطا گردید.

پریسا سپیدار
۱۴۰۰/۱۲/۲۵

با وجود اینکه اوایل توصیفات زیاد و جزئی یه کم ممکنه باعث بشه کند پیش بریم در خوندنش اما یواش یواش جوری جذب میشیم که دیگه تا تموم نکنیم دست بردار نیستیم. این کتاب واقعا محشر بود.آخرش زار زار گریه

- بیشتر
sepid sh
۱۴۰۳/۰۷/۰۴

در مورد این کتاب من فقط میتونم یه جمله بگم، نمیدونم اسپویل حساب میشه یا نه اونم این که: وای که غرور بیجا و کم عقلی آدمو چجور تو حسرت و پشیمونی می سوزونه...حیف از عشقی که بتونه با قشنگی به

- بیشتر
سعدی مرادی
۱۴۰۰/۰۵/۰۱

کتاب قشنگیه و واقعا جامعه آن دوران ژاپن را توصیف میکنه و باید کتابهای زوال فرشته و اسبهای لگام گسیخته هم قبل آن مطالعه شوند.من شخصا از خواندن کتاب لذت بردم و به بقیه توصیه میکنم.باتشکر

mahmoud
۱۴۰۳/۰۶/۱۲

کتاب خوبی ست که حتمن ارزش خواندن دارد. بنظرم ازون دست کتاب‌هاست که یک سری تصاویرش تا مدت ها باهام میمونه.

خاکستری🩶
۱۴۰۳/۰۴/۱۵

به شدت از خوندن کتاب لذت بردم ، بیش از داستان اصلی کتاب ، به تمثیل ها و گفت و گو های کتاب علاقه مندم اللخصوص گفت و گوی هوندا و کی‌یوآکی درباره تقدیر و اختیار . انگار در نهایت ،

- بیشتر
Sana
۱۴۰۲/۰۹/۱۳

کتاب در مورد زندگی یک نوجوان به اسم کیواکی در ژاپن قدیم هست. اوایل کتاب شاید کمی حوصله سر بر باشه که به مرور جالب میشه. توضیحات و دقت به جزییات زیادی داره. درباره رسوم ژاپنی هم تا حدودی صحبت

- بیشتر
سلین
۱۴۰۲/۱۰/۰۸

بسیار زیبا و درخشان

مریم
۱۳۹۵/۰۷/۱۹

حالا قشنگه؟ارزش خوندن و خریدن داره؟

اگر انسان می‌توانست اساسِ دنیا را بر آن چیزی بگذارد که درونِ قلب‌اش می‌گذشت، همه چیز به نحو باشکوهی عالی می‌شد.
نسیم رحیمی
کی‌یوآکی همچنان بر این باور بود که در انتهای این جهان ـ که به کیسه‌ای چرمینِ پُر شده از آب می‌مانست ـ روزنه‌ی کوچکی قرار دارد و به نظرش می‌آمد که از آن‌جا صدای قطره قطره خالی شدنِ زمان را می‌شنود.
دریا
در حاشیه‌ی شیبِ تپه، مزرعه‌ای قرار داشت که از آن‌جا به وضوح می‌شد منظره‌ی رژه‌ی سربازان را در محوطه‌ی پادگانِ هنگِ سومِ آزابو مشاهده کرد. در میدانِ بزرگِ رژه که کاملا از برف سفید شده بود، حتی یک سرباز هم به چشم نمی‌خورد. ناگهان چیزی در ذهن کی‌یوآکی درخشید: گویی ارتشی عظیم از سربازانی را که آن‌جا گرد آمده‌اند، پیش رو می‌بیند ـ همانند همان صحنه‌ی آشنایی که در عکسی که از مراسمِ یادبود کنار معبد توکوری به یاد جان باختگانِ جنگِ روس و ژاپن برداشته بودند و در آلبومِ خانوادگی دیده بود. هزاران سرباز با سرهای خم شده، در گروه‌های مختلف، دور تا دور چوبِ سفید آرامگاه سربازِ گمنام و سکویی پوشانده شده با پارچه‌ی سفیدی که باد آن را به حرکت درمی‌آورد، گرد آمده بودند. تنها تفاوتِ این صحنه با صحنه‌ی عکس، به شانه‌های سربازان و آفتابگیرِ کلاه‌شان مربوط می‌شد که از برف پوشیده شده و به رنگِ سفید درآمده بود. لحظه‌ای که کی‌یوآکی این ارواح را پیشِ چشم دید، دریافت که تمامیِ آنان در نبرد جان باخته‌اند. هزاران سربازِ گرد هم آمده در آن پایین تنها به خاطرِ دعا کردن برای دوستانِ از دست رفته‌شان جمع نشده بودند، بلکه آنان برای زندگیِ خودشان نیز سوکواری می‌کردند.
bluevera
حس می‌کرد که با آن بوسه توازنِ بدنش برقرار شده و به نظرش آمد که در نهان مانده‌ترین گوشه‌ی دلش، نیلوفری عظیم و نامریی، آرام آرام در حالِ شکفتن و عطرافشانی‌ست.
کاربر حسن ملائی شاعر
آنان که فاقدِ قدرتِ تخیل‌اند، تنها مجبورند نتیجه‌گیری‌های خود را بر پایه‌ی آن چیزهایی بنا کنند که پیرامونِشان می‌گذرد، اما معمولا کسانی که دارای نیروی تخیل هستند مایل‌اند که گرداگردشان دژهای مستحکمی بر پا سازند که خود آن را طراحی کرده‌اند و تمامیِ پنجره‌هایش را نیز مُهر و موم کنند
نسیم رحیمی
سوسک اندک اندک بدنِ براق‌اش را به او نزدیک‌تر می‌کرد، گویی می‌خواست با پیشرویِ بی‌هدف‌اش به او بیاموزد که وقتی از دنیایی می‌گذری که هر لحظه در حالِ دیگرگونیِ پی‌درپی است، تنها چیزِ قابلِ اهمیت آن است که پرتوی از زیباییِ خود به دیگران عرضه کنی.
bluevera
آیا این احمقانه نیست که به‌رغمِ آن‌که می‌دانیم هیچ چیز برای همیشه ادامه ندارد، بخواهیم برای داشتنِ چیزی تا ابد پا فشاری کنیم؟
sepid sh
آن چه که از روحِ یک انسان سر می‌زند، روحش را، آن چه که از گفتارِ انسان سر می‌زند، گفتارش را، و آن چه از جسمِ او بر می‌خیزد، جسم‌اش را شکل می‌دهد.
sepid sh
اشکالِ تو به خاطرِ این است که اصولا بسیار زیاده طلب هستی. شک نکن که طمع‌کارها آدم‌های بدبختی هستند. ببین، آخر تو از روزی به این قشنگی چه توقعِ بیشتری می‌توانی داشته باشی؟
sepid sh
حالا امید و یأس، رؤیا و واقعیت، با یکدیگر می‌آمدند تا هر یک دیگری را خنثی کند، و مرزِ بینِشان چنان مبهم بود که گویی ساحلی‌ست که امواجِ غلتان و خروشان، بی‌وقفه بر آن تازیانه می‌زد.
کاربر حسن ملائی شاعر
در انتهای این جهان ـ که به کیسه‌ای چرمینِ پُر شده از آب می‌مانست ـ روزنه‌ی کوچکی قرار دارد و به نظرش می‌آمد که از آن‌جا صدای قطره قطره خالی شدنِ زمان را می‌شنود.
Orson Welles
اما دخترک از خود مقاومت نشان می‌داد و با نگرانی به هر سوی چشم می‌انداخت، ولی از آن‌جا که سعی داشت کیمونویش به شبنمِ خزه‌های چسبیده به تنه‌ی درخت آغشته نشود، به سمت او آمد. ساتوکو می‌ترسید دیگران صدایش را بشنوند
bluevera
او هرگز اشتیاقی برای دستیابی به عقل و دانش، و یا دیگر امتیازاتی که در پیری نصیبِ انسان می‌شود، نداشت، آیا او خواهد توانست در جوانی بمیرد، و در صورتِ امکان بی‌هیچ دردی؟ مرگی موقرانه
bluevera
شادیِ او، که تا این هنگام تنها به اندازه‌ی قطعه‌ای کریستالِ صاف و خالص بود، ناگهان به صورتِ گستره‌ی سرسبزِ جنگل در منطقه‌ی گرمسیرِ در آمد.
دریا
از نظر او، هر مسأله‌ی جزیی، حتی کم بودنِ یک برگ از یک دست ورقِ بازی، می‌توانست بالاخره نظامِ دنیا را برهم بریزد. کوچک‌ترین ناهنجاری ـهمان گونه که یک ساعت در صورتِ نداشتن یک چرخ دنده‌ی کوچک از کار می‌افتد ـ بر روحِ جوانی چون کی‌یوآکی تأثیر می‌گذاشت. نظامِ دنیایش از هم فرو می‌پاشید و خودش را در تاریکیِ دهشتناکی محبوس می‌یافت.
دریا
در انتهای این جهان ـ که به کیسه‌ای چرمینِ پُر شده از آب می‌مانست ـ روزنه‌ی کوچکی قرار دارد و به نظرش می‌آمد که از آن‌جا صدای قطره قطره خالی شدنِ زمان را می‌شنود.
Orson Welles
حالا امید و یأس، رؤیا و واقعیت، با یکدیگر می‌آمدند تا هر یک دیگری را خنثی کند، و مرزِ بینِشان چنان مبهم بود که گویی ساحلی‌ست که امواجِ غلتان و خروشان، بی‌وقفه بر آن تازیانه می‌زد.
کاربر حسن ملائی شاعر
حالا دیگر در این دنیا کسی نمانده بود که محرمِ ژرف‌ترین احساساتِ درونی‌اش باشد. دیگر هیچ مانعی وجود نداشت که او را به پنهان کردنِ احساساتش وادارد.
کاربر حسن ملائی شاعر
به سانِ ستیغِ سرکشِ پوشیده از برفِ کوه که لحظه‌ای از چشم پنهان است و لحظه‌ای دیگر از میانِ نقوشِ از هم گسسته‌ی ابرهای شناور پدیدار می‌شود.
لیلی هستم.
صورت‌های سفید زن‌ها که به خاطرِ این مراسم با دقتی بیش از همیشه به آن پودر می‌زدند، با پرتو بنفش درهم می‌آمیخت؛ انگار سایه‌ی دلپذیری از مرگ بر گونه‌هاشان گُل انداخته باشد.
لیلی هستم.

حجم

۵۵۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۶۴۰ صفحه

حجم

۵۵۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۶۴۰ صفحه

قیمت:
۲۸۰,۰۰۰
تومان