تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب وداع نمی کنم
معرفی کتاب وداع نمی کنم
کتاب الکترونیکی «وداع نمیکنم» با عنوان انگلیسی We do not part از مجموعهٔ ادبیات کره نوشتهٔ «هان کانگ» با ترجمهٔ «سارا مقدمثابت» توسط انتشارات نگاه منتشر شده است. این رمان در ژانر ادبیات معاصر و داستانی قرار میگیرد و با نگاهی انسانی و شاعرانه به تجربههای فقدان، سوگواری، دوستی و خاطره میپردازد. روایت کتاب در بستر زندگی زنان کرهای و سایهٔ تاریخ معاصر این کشور شکل میگیرد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب وداع نمی کنم اثر هان کانگ
کتاب «وداع نمیکنم» اثری از «هان کانگ» است که در فضایی میان واقعیت و رؤیا به روایت زندگی زنانی میپردازد که با خاطرات، زخمها و جداییهای عمیق دستوپنجه نرم میکنند. این کتاب در سال ۲۰۲۱ میلادی و در ایران در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است. داستان در سالهای معاصر کرهٔ جنوبی میگذرد و بهویژه به تأثیرات رویدادهای تاریخی و خشونتهای جمعی بر زندگی شخصیتها میپردازد. «هان کانگ» با زبانی تصویری و لحن درونی تجربهٔ سوگ، انزوا و تلاش برای بازسازی معنا در زندگی را به تصویر میکشد. روایت کتاب از خلال خاطرات، رؤیاها و پیوندهای عاطفی میان شخصیتها پیش میرود و درعینحال به تاریخچهٔ خشونت و مقاومت زنان کرهای اشاره دارد.
کتاب «وداع نمیکنم» در بستری از طبیعت، برف، پرندگان و اشیای روزمره پیوند میان گذشته و حال را جستوجو میکند و به پرسشهایی دربارهٔ حافظه، مسئولیت و امکان آشتی با خود و جهان میپردازد.
خلاصه کتاب وداع نمی کنم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان «وداع نمیکنم» با رؤیایی آغاز میشود که راوی را به دشت برفی و قبرستانی از درختان سیاه میبرد؛ تصویری که با خاطرهٔ کشتار جمعی و سوگواری گره خورده است. راوی، زنی نویسنده، پس از تجربهٔ جداییها و انزوا، با دوست قدیمیاش «اینسون» که فیلمساز و نجار است، دوباره ارتباط برقرار میکند. «اینسون» در حادثهای انگشتانش را از دست میدهد و راوی برای مراقبت از پرندهٔ خانگی او به جزیرهٔ «ججو» سفر میکند. در مسیر، راوی با برف سنگین، خاطرات کودکی و روایتهایی از خشونت تاریخی و خانوادگی روبهرو میشود.
روایت کتاب میان گذشته و حال، رؤیا و واقعیت و تجربههای شخصی و جمعی در نوسان است. مضمون اصلی اثر مواجهه با فقدان، تلاش برای مراقبت از دیگری و جستوجوی معنای زندگی در دل سوگواری و خاطره است. داستان با پیوند میان طبیعت، بدن و اشیای روزمره تجربهٔ زیستن در سایهٔ تاریخ و فقدان را به تصویر میکشد، بیآنکه به قطعیت یا آرامش نهایی برسد.
چرا باید کتاب وداع نمی کنم را خواند؟
این کتاب با روایتی چندلایه و شاعرانه تجربهٔ سوگ، جدایی و بازسازی معنا را در زندگی شخصیتهایش به تصویر میکشد. کتاب «وداع نمیکنم» بهواسطهٔ پیوند ظریف میان خاطره، طبیعت و تاریخْ مخاطب را به تأمل دربارهٔ فقدان، مسئولیت و امکان آشتی با گذشته دعوت میکند. روایت درونی و فضاسازی خاص اثر فرصتی برای همدلی با تجربههای انسانی و مواجهه با زخمهای جمعی و فردی فراهم میآورد.
خواندن کتاب وداع نمی کنم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات معاصر، رمانهای تأملبرانگیز و روایتهای زنانه مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ سوگواری، فقدان یا تأثیرات تاریخ بر زندگی فردی را دارند میتوانند با این اثر ارتباط برقرار کنند.
درباره هان کانگ
«هان کانگ»، متولد ۲۷ نوامبر ۱۹۷۰، نویسندهای برجسته از کرهٔ جنوبی است که بهواسطهٔ نثر شاعرانه و پرداختن به زخمهای تاریخی در عرصهٔ جهانی شناخته شده است. «هان کانگ» در شهر گوانگجو در کرهٔ جنوبی به دنیا آمد. نام او از رودخانهٔ «هان» الهام گرفته شده است. خانوادهٔ او ریشهای عمیق در دنیای ادبیات دارند؛ پدرش «هان سئونگوون» نویسندهای نامدار بوده است و برادرانش نیز در زمینهٔ نویسندگی و کارتون فعالیت داشتهاند. او در سن ۹سالگی با خانوادهاش به سئول مهاجرت کرد؛ درست چند ماه پیش از وقوع قیام خونین گوانگجو در سال ۱۹۸۰. سالها بعد در ۱۲سالگی بهطور اتفاقی با عکسهای این فاجعه در یک آلبوم مخفی که توسط خبرنگار آلمانی «یورگن هینتسپیتر» گرفته شده بود، روبهرو شد. این تجربهٔ تکاندهنده تأثیر عمیقی بر نگاه و مسیر نویسندگی او گذاشت، بهگونهای که مفهوم رنج، خشونت و حافظهٔ جمعی همواره در آثارش حضوری پررنگ دارد.
«هان کانگ» در سال ۱۹۹۳ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات کرهای در دانشگاه «یانسه» به پایان رساند. او از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۸ در مؤسسهٔ هنر سئول به تدریس نوشتن خلاق مشغول بود. «هان» در سال ۱۹۹۸ با حمایت شورای هنر کره، سه ماه در برنامهٔ بینالمللی نویسندگی دانشگاه آیووا (IWP) شرکت کرد؛ تجربهای مهم که ارتباط او را با نویسندگان جهانی گسترش داد و مسیر حرفهایاش را غنیتر ساخت. شهرت بینالمللیاش با رمان «گیاهخوار» آغاز شد؛ اثری که در سال ۲۰۱۶ بهعنوان نخستین رمان کرهای موفق به دریافت جایزهٔ بوکر بینالمللی شد. در سال ۲۰۲۴ با دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات، نخستین زن آسیایی و اولین نویسندهٔ اهل کرهٔ جنوبی شد که این افتخار را از آن خود کرده است. آکادمی نوبل از نثر او بهعنوان نثری «شدیداً شاعرانه و پرقدرت که با تاریخهای تراژیک روبهرو میشود و شکنندگی انسان را آشکار میکند» یاد کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
«هان کانگ» در سال ۲۰۲۴ جایزهٔ نوبل ادبیات گرفت. در سال ۲۰۱۶ موفق به دریافت جایزهٔ بوکر بینالمللی برای رمان «گیاهخوار» (The Vegetarian) شد. در سال ۲۰۱۸ نیز جایزهٔ ادبی سن کلمنته اسپانیا را برای همین رمان دریافت کرد. در سال ۲۰۲۳ جایزهٔ Prix Médicis étranger فرانسه را برای رمان «وداع نمیکنم» برد. در سال ۲۰۲۴ نیز برای همین رمان جایزهٔ ادبی امیل گیمه برای ادبیات آسیا را برنده شد. «هان کانگ» در سال ۲۰۱۹ نویسندهٔ سال پروژهٔ «کتابخانهٔ آینده» (Future Library Project) شد. اینها تنها بخشی از افتخارات «هان کانگ» است که نشاندهندهٔ تأثیر گسترده و جهانی آثار اوست.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
این کتاب با عنوان «از هم جدا نمیشویم» و با ترجمهٔ «فریده گوینده» توسط نشر لگا، با عنوان «ما جدا نمیشویم» و با ترجمهٔ «امیر بهروز قاسمی رمانی» توسط نشر خیزران و با عنوان «وداع نمیکنیم» و با ترجمهٔ «بهاره صادقى» توسط نشر دانش آفرین منتشر شده است.
بخشی از کتاب وداع نمی کنم
«میدانستم اینسون مشتری ثابت کارگاه نجاری نزدیک خانهاش است، در دورههایی که کار نمیکرد، روزها در آنجا پناه میگرفت تا چوب را برش بزند، اندازه بگیرد و تکهها را به هم وصل کند تا مبلمان خودش را بسازد. من از این کارش تعجب کرده بودم. بااینحال، هنوز نمیتوانستم باور کنم که او فیلمسازی را رها کرده تا نجار شود. همچنین وقتی به من گفت قبل از اتمام دورهٔ یکساله نجاری، تصمیم گرفته برای مراقبت از مادرش برای همیشه به ججو نقلمکان کند، کاملاً قانع نشده بودم. فکر میکردم مدتی را صرف ارتباط دوباره با زادگاهش خواهد کرد و بهزودی برای ادامهٔ کار فیلمسازی برمیگردد. اما مدت کوتاهی پس از رسیدن به ججو، اینسون شروع به تبدیل انباری به کارگاه و ساخت مبلمان کرد؛ جایی که قبلاً برای نگهداری نارنگی استفاده میشد و وقتی هوشیاری مادرش به حدی کاهش یافت که نمیتوانست تنها بماند، اینسون میز کار کوچکی در اتاق مرکزی خانه نصب کرد و با رنده و قلم، اشیای چوبی کوچک، از تختههای برش و سینی گرفته تا قاشق و ملاقه، را برش میداد، شکل میداد و روغن میزد. تنها پس از مرگ مادرش بود که کارگاه را گردگیری و مرتب کرد و به ساخت وسایل بزرگتر مبلمان بازگشت.
اینسون قدبلند بود و اندام باریکی داشت، حدود یک متر و هفتاد سانتیمتر، و من از بیستسالگی به بعد دیده بودم که چطور با تجهیزات فیلمبرداری کار و آنها را جابهجا میکند. حتی اگر از انتخابش تعجب کرده بودم، فکر نمیکردم برای این کار خیلی ضعیف باشد. البته نگران آسیبهای مکررش بودم. مدت کوتاهی پس از از دست دادن مادرش، شلوار جینش در آسیاب برقی گیر کرده بود و زخمی به طول سی سانتیمتر از زانو تا ران برداشته بود. سعی کردم آن را بیرون بکشم، اما فایدهای نداشت؛ آسیاب همچنان غرش میکرد و میچرخید و خدای من، خیلی وحشتناک بود، بعدها با خنده برایم تعریفش کرد. و دو سال پیش، درحالیکه سعی میکرد از افتادن تودهای چوب که بار زده بود جلوگیری کند، انگشت اشارهٔ چپش شکسته بود و تاندونش پاره شده بود؛ او به شش ماه توانبخشی و درمان نیاز داشت.»
حجم
۲۰۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۰۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه