کتاب شهرهای بینشان
۳٫۴
(۱۱)
خواندن نظراتمعرفی کتاب شهرهای بینشان
«شهرهای بینشان» نام اثری از ایتالو کالوینو (۱۹۸۵-۱۹۲۳) نویسنده صاحب سبک ایتالیایی است که با اقتباس از هفتپیکر نظامی گنجوی آن را نوشتهاست. کالوینو نویسندهای مبدع و نوآور است. خلاقیت او در قصهنویسی از موضوع داستان تا طرح و چگونگی پرداخت آن اعجابآور است.
اینجا او از زبان هموطن خود، مارکوپولو، ماجراهایی از دیدار شاهزادگان مشرق زمین را روایت کردهاست. شاهزادگانی که اینبار نه هفت تن از هفت شهر، بلکه پنجاه تن از پنجاه شهرند. شهرهایی که طبعاً برای ما آشناترند تا کالوینو و مارکو؛ شهرهایی که هر یک عمارتی و رنگی و سیارهای و روزگاری دارند. حاصل کتابی است که آن را زیباترین اثر کالوینو خواندهاند، کتابی به شعر روان و نثر سیال که از جهانی نفیس و بدیع سخن میراند و «هر بازخوانیاش کشفی است همانند خواندن نخستین بار» و «چون طلسمات کهن خود را معادلی برای جهان معرفی میکند» و «اثری است که نمیتوانیم در برابرش بیتفاوت بمانیم».
بخش کوتاهی از این کتاب را میخوانیم:
ایرن شهری است که آنگاه رخ از نقاب بیرون مینهد که در زمان روشن شدن چراغها از لبه بلندیهای فلات به سوی ژرفای آن خم شوید و در آن هوای ناب، مساکن صورتیرنگی را ببینید که در فاصلهای در دوردست بر سفلای دشت کشیده شده است: آنجا که پنجرهها بیشتر بر هم عاشقند، آنجا که شهر در کوچههای کمسو نازک میشود، آنجا که شهر سایهسار باغستانهاست، آنجا که شهر بروجی را بر سر میفرازد که محل آتش دیدهبانست؛ و اگر غروب مهآلود باشد تابشی تیره بسان اسفنجی شیریرنگ در پای کاریزها آماس میکند.
مسافران فلات، چوپانانی که رمههایشان را میچرخانند، صیادان مرغی که تورهایشان را دلنگرانند، دراویشی که برگ سبزی میجویند همه و همه به آن سفلی نگاه میکنند و از ایرن یاد میکنند. گاهی باد با خود موسیقی طبل و چلیکها و کرناها و صورها را میآورد، و صدای ترقههای آتشبازی جشنی را؛ گاهی تلق تلقهای طپانچهها، و انفجار مخازن باروت در آسمانی که از آتش جنگ داخلی زرد شده است. آنان که از ارتفاعات پایین را مینگرند در حیرتاند که در شهر چه میگذرد؛ اگر آن غروب را در ایرن میگذراندند خوش میبودند یا ناخوش؟ نه اینکه هرگز به مُخیّلهاشان برسد که پای در راه ایرن نهند (در هر صورت جادههایی که به سوی دره پیچ میخورند و پایین میروند بدند) که ایرن تنها مغناطیسی است برای آن چشمان و اذهانی که آن بالا میزیند.
صحبت که گل انداخت و بدینجا رسید قوبلای خان از مارکو میخواهد از ایرن آنطور که داخلش را دیده بگوید. اما مارکو نمیتواند چنین کند: او هنوز کشف نکرده که کدام شهر است که مردمان فلات آن را ایرن مینامند.
کینو
هاروکی موراکامی
دیروزهاروکی موراکامی
کتابخانه عجیبهاروکی موراکامی
نام ناپذیرساموئل بکت
اورلیاژرار دو نروال
برفکدان دلیلو
قهرمان عصر ماماریو بارگاس یوسا
متروهاروکی موراکامی
معمای ماری روژهادگار آلن پو
دهانم قشنگ و چشمانم سبز (مجموعه داستان)جی. دی. سلینجر
چشمولادیمیر ناباکوف
چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟ماریو بارگاس یوسا
زمین پستهرتا مولر
گزارش برودیخورخه لوئیس بورخس
خاکستر گرمشاندور مارائی
بارون درختنشینایتالو کالوینو
بازگشت به دریاچه ژنوهاینریش بل
بیسایگانفرانسواز ساگان
صخره برایتونگراهام گرین
عیسا
شارل گنیبر
شیخیه و بابیه در ایرانمهدی نورمحمدی
فرهنگ نامه اندیشه اجتماعی مدرنویلیام اوث ویت
چهره های منفور در تاریخ معاصر ایرانحبیب الله تابانی
حزب سوسیالیست و انتقال حکومت از قاجار به پهلویسیدکمال الدین طباطبایی
اسم شب، سیاهکلانوش صالحی
کودتایرواند آبراهامیان
ادبیات آلمانی در قرن بیستمحسن نکوروح
فرهنگ و جامعهریموند ویلیامز
درآمدی بر اندیشه های سیاسی آنتونیو گرامشیراجر سایمون
حجم
۱۴۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۴۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
کتاب خواندنی و جذابی هست، که باید بیش از یک بار خوانده شود تا مطالبش بیشتر فهمیده و درک شود...
(۵-۲۷-[۱۰۳]) داستان ترکیبی از واقعیت و خیاله؛ به نظرم داستان پردازی خیلی خشک و یکنواختی داره و به جز بعضی از قسمت ها، بقیه ش جذابیت آنچنانی نداره و خیلی خسته کننده ست.
در مورد این کتاب می تونم بگم هم خیلی دوستش داشتم هم یه جاهایی ازش خسته می شدم. کتاب کم حجمی هست با داستانی متفاوت و بی پایان،نثر کتاب در عین زیبایی و سخت خوانی در بعضی بخش ها خسته
مارکوپولو در قصر قوبلای خان داستان شهر های خاص و متفاوت و عجیبی رو که دیده برای قوبلای خان تعریف میکنه و ویژگی های خاص هر شهر رو واسش توصیف میکنه. ظاهرا نقاشی همه ی شهرها رو میشه توی نت
عجیب و سیال (و کمی خستهکننده!) من چند اثر از کالوینو خوندم قبلا همشون عنصر خیال و خلاقیت رو به وفور دارند ولی این یکی کمی خستهکننده بود چند صفحه بیشتر نتونستم بخونمش..
متاسفانه برام جالب نبود ، عجیب بود ، و نخوندمش ، ترجمه ش عالیه