دانلود و خرید کتاب پایان ضیافت یوکیو میشیما ترجمه شیوا مقانلو
تصویر جلد کتاب پایان ضیافت

کتاب پایان ضیافت

انتشارات:نشر نیماژ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۷از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پایان ضیافت

کتاب پایان ضیافت نوشتهٔ یوکیو میشیما و ترجمهٔ شیوا مقانلو است. نشر نیماژ این رمان ژاپنی را منتشر کرده است.

درباره کتاب پایان ضیافت

کتاب پایان ضیافت اثری تحسین‌شده از نویسندهٔ ژاپنی یوکیو میشیما است. او در این رمان، داستانی به‌ظاهر عاشقانه را بیان می‌کند، اما در باطن داستان او پر از عصیان و طغیان نسبت به عرف و سنت‌های اشتباه و ناکارآمد است. میشیما با همان سرکشی و توجهی که به مسائل اجتماعی دارد و با نگاهی پیشرو و همدلانه به زنانگی، قهرمان کتاب خود یعنی «کازو» را زنی موفق و پرشور ترسیم کرده که باید میان عشق و تعهداتی که جامعه از او انتظار دارد، دست به انتخاب بزند. قهرمانان یوکیو میشیما در این رمان نه جوانانی در ابتدای مسیر زندگی، بلکه میان‌سالانی با موقعیت‌های بالای اجتماعی هستند. این قهرمانان باید راهی برای بقا پیدا کنند. در نهایت کازو چه تصمیمی می‌گیرد؟ بخوانید تا بدانید.

این رمان ژاپنی شامل ۱۹ فصل است که عنوان آن‌ها عبارت است از «رستوران ستسوگون»، «باشگاه کاگن»، «نظرات خانم تاماکی»، «یاران اوقات فراغت»، «تعبیر کازو از عشق»، «پیش از عزیمت»، «مراسم اومیزوتوری در نارا»، «عروسی»، «به اصطلاح "یک زندگی تازه"»، «مهمانان مهم»، «"زندگی تازه" و واقعیت»، «تصادم»، «مانعی در مسیر عشق»، «بالاخره انتخابات»، «روز رأی‌گیری»، «ارکیده ها، پرتقال ها و اتاق خواب»، «مقبره‌ای در ابرهای شبانگاه»، «پایان ضیافت» و «پیش از مهمانی».

خواندن کتاب پایان ضیافت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی ژاپن و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره یوکیو میشیما

یوکیو میشیما در ۱۴ ژانویهٔ ۱۹۲۵ به دنیا آمد و ۲۵ نوامبر ۱۹۷۰ درگذشت. او فقط ۴۵ سال زندگی کرد، اما او را یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم ژاپن می‌دانند. میشیما در عمر کوتاهش به‌عنوان شاعر، نویسنده، نمایشنامه‌نویس، بازیگر و کارگردان فعالیت کرد و در تمام این عرصه‌ها درخشید. در عرصه‌ٔ داستان‌نویسی، او را بابت تحلیل‌های روان‌شناختی جذاب و خیره‌کننده، با داستایوسکی و استاندال مقایسه می‌کنند. او سه بار نامزد دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آثار او ترکیبی از زیبایی‌شناسی مدرن و سنتی است که با شکستن مرزهای فرهنگی، بر جنسیت، مرگ و تغییرات سیاسی تأکید می‌کند؛ میشیما همچنین به‌خاطر خودکشی به روش «هاراکیری» مشهور است. او در کنار نویسندگی و سرودن شعر، در چند فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخت. رمان «دریانوردی که از چشم دریا افتاد» و «پایان ضیافت» از آثار او است. یوکیو میشیما در سال ۱۹۶۷ وقتی ۴۲ سال داشت به نیروی زمینی ژاپن پیوست و سه سال بعد همراه با چهار نفر دیگر از اعضای گروهی که خودش راه‌اندازی کرده بود، اقدام به کودتا کرد. ‌میشیما و یارانش به یک مرکز فرماندهی رفتند و فرمانده را به صندلی بستند. میشیما به بالکن رفت و برای سایر سربازان سخنرانی کرد، اما آن‌ها او را هو کردند؛ او نیز به دفتر برگشت و هاراکیری کرد؛ سپس یکی از اعضای گروه به‌رسم ژاپنی‌ها سعی کرد سر او را از تنش جدا کند که پس از چند بار تلاش موفق نشد. ‌‌نفر دیگری به نام «موریتا» سرش را جدا کرد و خودش نیز هاراکیری را انجام داد و نفر بعدی، سر او را از بدن جدا کرد.

درباره شیوا مقانلو

شیوا مقانلو متولد سال ۱۳۵۴ در مشهد است. او مدرس، نویسنده و مترجمی ایرانی است. او دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی‌ارشد رشتهٔ سینما از دانشگاه هنر تهران است و فعالیت جدی‌ خود را در همان دوران دانشجویی آغاز کرده است. او سابقهٔ تدریس مباحث نظری سینما و ادبیات داستانی را در کارنامه دارد. مقانلو دانشجوی دکترای رشتهٔ فلسفهٔ هنر در دانشگاه آزاد (واحد علوم و تحقیقات مرکز) بود که در سال ۱۳۸۸ انصراف داد. فعالیت ادبی مقانلو با ترجمهٔ کتاب «زندگی شهری» و چاپ آن در سال ۱۳۸۲ آغاز شد. او اولین مجموعه داستان خود را به نام «کتاب هول» در سال ۱۳۸۳ به چاپ سپرد. از او بیش از ۳۰ کتاب تألیف و ترجمه به چاپ رسیده است. «تابان، برج استخوان»، «اسرار عمارت تابان»، «فانوس دریایی»، «آدم‌های اشتباهی» و «آن‌ها کم ازماهی ها نداشتند» از جمله آثار تألیفی این نویسنده است.

بخشی از کتاب پایان ضیافت

«نگوچی، همچون بسیاری افراد کم حرف، عادت کرده بود که حتی به کوچکترین گفته های خود هم اهمیت زیادی بدهد. این امر به ویژه درمورد هر تصمیمی که به خودش مربوط میشد صادق بود؛ اما شک نداشت که سایرین هم تمام دستورات تحمیلی او را اجرا میکنند؛ و فقط این انتظار میرفت که هر چیزی که به نظر او مطلوب است و به زبانش می آید، باید فوراً عملی شود. بنابراین وقتی آن شبِ شکست اعلام کرد که خودش و کازو از آن پس به عنوان زوجی سالخورده زندگی محقرانه ای در پیش میگیرند و میکوشند با مقرری ناچیزی بسازند، فرض کرده بود که کازو هم مصمم است از تصمیم او اطاعت کند.

آن شب کازو قطعاً گفته بود "بله"، اما طی روزهای شلوغ هفتهٔ بعد از شکست که مشغول سر و سامان دادن امور به جا مانده و زدن تلفن های تشکرآمیز بود، تازه از سنگینی و سیاهی وصف ناپذیر نهفته در این "بله" آگاه شد. این "بله" نشانه ای بود که او رضایت داده به مقبرهٔ خانوادگی مورد آرزویش وارد شود؛ اما همچنین اعلام رضایتش از سفر در مسیر خزه پوشی هم بود که مستقیم به قبرستان میرسید.

موضوعات مختلف دیگری هم حواس کازو را پرت میکردند. انتخابات مجلس مشاوران در پیش بود، و از نگوچی و کازو خواسته میشد که در حمایت از نامزدها سخنرانی کنند. لذت کمک به دیگران آن دو را درفضایی شاد و کریمانه قرار داده بود و رگهٔ تازه و ظریفی از طنز به کلام نگوچی، و حالتی از آرامش به کازو بخشیده بود. هر دویشان به نسبت وقتی که برای منافع خودشان سخنرانی میکردند، موثرتر مینمودند؛ و شب ها سر شام با لاف و گزاف واکنش مخاطبان آن روزشان را با هم مقایسه میکردند، کاری که قبلاً و طی کارزار انتخاباتی خود نگوچی هرگز رخ نداده بود.

نگوچی دوست داشت فکر کند که با از دست دادن تمام چیزهایی که به لحاظ مالی و اجتماعی باخته بود، در عوض به شادی و آرامش رسیده است. این یک نگرش بیش از حد ساده انگارانه و شاعرانه بود که برای سن او طبیعی مینمود اما برای سن کازو نه. از جمله این که یک روز موقع برگشت از ستاد حزب تندرو، یک گیاه دندروبیوم گلدانی خرید.

کازو که جلوی در به استقبالش آمده بود، اظهار کرد: «خدای من! تنهایی این گلدون رو آوردین! اگر گلفروش خودش برامون نمی آورد، تنها کاری که باید میکردین این بود که تلفن بزنین تا من خدمتکار رو بفرستم.»

لحن صدای کازو بیشتر دلخور بود تا نگران، و به سختی توجهی به گونهٔ گیاه مورد نظر کرد، که باعث شد نگوچی ناگهان بی دل و دماغ شود. کازو گیاه را تنها پس از گرفتن گلدان از دست نگوچی شناخت. همان گلی بود که نگوچی خیلی وقت قبل و حین ناهار دونفره شان در رستوران سیوکن برایش توضیح داده بود.»

khatere_am
۱۴۰۳/۰۸/۲۳

میشیما کارهاش عالی هستن اما کاش ترجمه بهتری داشت!

حالا نگوچی از دورنمای گیرافتادن در یک زندگی خانودگی که بی‌ثباتیش تا ابد تکرار و نو میشد، گیجی تلخی را حس میکرد.
mayabidar
‫اگر کازو دیگر نمیتوانست عضوی از خانوادهٔ نگوچی باشد، مطمئناً مسافر مسیری میشد که به این قبر متروکه میرسید. این حس شهودی نسبت به آینده، صراحت وقیحانه ای داشت. ‫اما چیزی از دور داشت کازو را صدا میزد؛ یک زندگی زنده و جاندار، هر روز شلوغ و گرفتار، با آدم های بسیاری که در رفت و آمد بودند. چیزی شبیه یک آتش نامیرا او را به خود میخواند. دنیایی که در آن خبری از تسلیم یا آرزوهای وانهاده، یا اصول و قوانین پیچیده نبود. البته دنیایی ریاکار بود و ساکنانش هم دمدمی مزاج، اما در عوض صدای خنده های خوشدلانه در آن بلند بود.
mayabidar
عموماً تربیت کردن و تغییر دادن یک فرد بالغ ناممکن است
mayabidar
میبایست بر سیاست، عشق، و اخلاق هم همچون بروج فلکی، قوانین ثابتی حاکم باشد. بنابراین هر عمل خیانتکارانه ای دقیقاً برابر با سایر اعمال خاینت کارانه بود، و همگی آن ها نیز در حکم خیانت به پیکرهٔ کلی اصول بنیادین بودند. پاکدامنی سیاسی یک زن زناکار، و خیانتکاری سیاسی یک زن نجیب، هر دو نمایانگر یک جور بی اخلاقی بودند. جنایتکارانه ترین بخش خیانت، سرایت آن بین افراد نیک و بنابراین تسریع فروپاشی کل ساختار بنیادین بود. مطابق این فلسفهٔ سیاسی قدیمی و متاثر از تفکر چینی، چرخیدن دفترچهٔ وام کازو میان دشمنان سیاسی نگوچی معادل خیانت زناشویی کازو
mayabidar
به رغم میلش قلبش به طپش افتاد. حالا برای اولین بار (گرچه خودش نمیفمید) داشت به اصل اساسی سیاست یعنی خیانت نزدیک میشد.
mayabidar
عقل سلیم در جامعهٔ سنتی و کهنه ای که کازو در آن بزرگ شده بود میگفت که جذابیت های زنانه سلاح قدرتمندی است که میتواند بر پول و قدرت فائق بیاید؛
mayabidar
یامازاکی شنوندهٔ خوبی بود و کازو حس میکرد موقع صحبت با یامازاکی کلماتش فقط در سطح صورت او پراکنده نمیشوند بلکه مطمئناً و عمیقاً در پشت چهرهٔ سنگینش که لبخندی دائمی داشت، ته نشین میشوند.
mayabidar
‫نظرش معنای سیاست این بود: تظاهر به رفتن به دستشویی مردانه ولی فرار کردن و به کل ناپدید شدن؛ پشت همکاری را به دیوار کوبیدن و در همان حال، با خنده و شوخی سیگاری را با او شریک شدن؛ تظاهر به خندیدن در اوج عصبانی بودن، یا خشمگین شدن بدون داشتن ذره ای احساس خشم واقعی؛ مدتی طولانی در سکوت نشستن و به آرامی ذرات گرد و غبار را از آستین تکاندن، و از این دست. خلاصه، نمایش دادن مثل یک گیشا. رایحهٔ تند پنهانکاری که به سیاست آویزان بود، شباهتش را با جهان عاشقانه تقویت میکرد.
mayabidar
ازدواج کردن مثل سهام خریدنه. طبیعیه که وقتی قیمتشون پایینه بخری، اما چرا باید بخوای سهامی رو بخری که هیچ جای افزایش قیمت نداره؟
mayabidar

حجم

۲۳۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۳۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۷۸,۰۰۰
۲۳,۴۰۰
۷۰%
تومان