
کتاب زیتون
معرفی کتاب زیتون
معرفی کتاب زیتون
کتاب الکترونیکی «زیتون» (Zeitoun) نوشتهٔ «دیو اگرس» با ترجمهٔ «فاطمه باقری» و «حمید ورمزیاری» توسط انتشارات نگاه منتشر شده است. این اثر در دستهٔ روایتهای مستند و زندگینامهای قرار میگیرد و داستان واقعی عبدالرحمن زیتون، مهاجر سوری و خانوادهاش را در نیواورلئان، پیش و پس از طوفان کاترینا روایت میکند. کتاب به مسائل اجتماعی، بحران هویت، مهاجرت و تابآوری در برابر فجایع طبیعی میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زیتون
«زیتون» روایتی مستند از زندگی عبدالرحمن زیتون، مردی سوریتبار است که سالها پیش به آمریکا مهاجرت کرده و در نیواورلئان ساکن شده است. داستان در بستر یکی از بزرگترین فجایع طبیعی آمریکا، یعنی طوفان کاترینا، شکل میگیرد و به زندگی روزمره، دغدغهها و روابط خانوادگی زیتون و همسرش کتی میپردازد. کتاب در سالهایی نوشته شده که بحث مهاجرت، هویت و تبعیضهای اجتماعی در آمریکا داغ بوده است. اگرس با تکیه بر روایتهای شخصی و مستندات تاریخی، تصویری از جامعهٔ چندفرهنگی نیواورلئان و چالشهای مسلمانان مهاجر در آمریکا ارائه میدهد. این اثر نه تنها به بحران طوفان و پیامدهای آن میپردازد، بلکه به لایههای عمیقتری از روابط انسانی، وفاداری، مسئولیتپذیری و معنای خانه و خانواده نیز توجه دارد. روایت کتاب بر اساس مصاحبهها و همکاری نزدیک خانوادهٔ زیتون شکل گرفته و تلاش دارد تجربهٔ زیستهٔ آنها را با جزئیات و دقت بازگو کند.
خلاصه کتاب زیتون
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با معرفی عبدالرحمن زیتون، مردی اهل سوریه و خانوادهاش در نیواورلئان آغاز میشود. زیتون به همراه همسرش کتی و فرزندانشان، یک شرکت نقاشی و پیمانکاری را اداره میکنند و زندگیشان میان دغدغههای کاری، تربیت فرزندان و حفظ هویت فرهنگیشان میگذرد. با نزدیکشدن طوفان کاترینا، کتی و بچهها شهر را ترک میکنند اما زیتون تصمیم میگیرد برای مراقبت از خانه و املاکشان بماند. پس از وقوع طوفان و سیلاب گسترده، زیتون با قایق دستدوم خود در خیابانهای زیر آب رفته شهر حرکت میکند و به نجات همسایگان و افراد گرفتار در سیل میپردازد. روایت کتاب، همزمان با توصیف شرایط بحرانی شهر، به گذشتهٔ زیتون در سوریه، مهاجرتش به آمریکا و چالشهای هویتی و مذهبی او نیز میپردازد. در ادامه، زیتون با مشکلاتی فراتر از بحران طبیعی مواجه میشود؛ از جمله برخوردهای تبعیضآمیز، بیاعتمادی و سوءظن نیروهای امنیتی نسبت به مسلمانان. کتاب با تمرکز بر تجربهٔ فردی زیتون، تصویری از تابآوری، امید و پیچیدگیهای زندگی مهاجران در دل یک فاجعهٔ ملی ارائه میدهد.
چرا باید کتاب زیتون را خواند؟
این کتاب با روایت مستند و جزئینگر خود، تجربهٔ زیستهٔ یک خانوادهٔ مهاجر را در دل یکی از بزرگترین فجایع طبیعی آمریکا به تصویر میکشد. «زیتون» علاوه بر نمایش بحران طوفان کاترینا، به موضوعات مهمی مانند هویت، مهاجرت، تبعیض و همبستگی انسانی میپردازد. خواننده با مطالعهٔ این اثر، با لایههای پنهان جامعهٔ آمریکا و چالشهای مسلمانان مهاجر آشنا میشود و در عین حال، با داستانی انسانی و پرکشش روبهروست که مرز میان فاجعه و امید را بهخوبی نشان میدهد.
خواندن کتاب زیتون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به روایتهای مستند، زندگینامهها و داستانهای واقعی از بحرانهای اجتماعی و طبیعی مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ مهاجرت، هویت فرهنگی، تبعیض یا تابآوری در شرایط دشوار دارند، میتوانند از خواندن این اثر بهره ببرند. «زیتون» برای دانشجویان علوم اجتماعی، مطالعات فرهنگی و علاقهمندان به تاریخ معاصر آمریکا نیز قابل توجه است.
فهرست کتاب زیتون
- بخش اول: معرفی خانوادهٔ زیتون، زندگی روزمره و زمینهسازی برای بحران طوفان کاترینا. این فصل به گذشتهٔ زیتون در سوریه، مهاجرت به آمریکا و شکلگیری خانواده و کسبوکار او میپردازد. - بخش دوم: وقوع طوفان کاترینا و پیامدهای آن. روایت تلاش زیتون برای نجات اموال و کمک به همسایگان، توصیف شهر سیلزده و چالشهای اولیه پس از بحران. - بخش سوم: مواجهه با نیروهای امنیتی، سوءظن و تبعیض. این فصل به بازداشت زیتون، تجربهٔ او در بازداشتگاه و برخوردهای ناعادلانه با مسلمانان میپردازد. - بخش چهارم: تلاش خانواده برای ارتباط و بازگشت به زندگی عادی. روایت بازگشت کتی و بچهها، ترمیم خانه و مواجهه با پیامدهای روانی و اجتماعی پس از بحران. هر بخش با تمرکز بر یک مقطع زمانی و موضوعی، سیر تحولات زندگی زیتون و خانوادهاش را دنبال میکند.
بخشی از کتاب زیتون
«در شبهای بدون ماه، مردان و پسران جبله، شهر غبارآلود ماهیگیران در ساحل سوریه، فانوسهایشان را جمع میکنند و با کمصداترین قایقهایشان به راه میافتند. پنج یا شش قایق کوچک، با دو سه ماهیگیر در هر کدام. نزدیک دو کیلومتر آنطرفتر، در دریای سیاه قایقها را دایرهوار قرار میدهند، تورهایشان را میاندازند. تصویر نور فانوسهایشان که روی آب بود، به ماه میماند. چیزی نمیگذرد که ماهیهای ساردین کمکم جمع میشوند، تودهای نقرهای رنگ که به آرامی بالا میآید. پلانکتونها ماهیها را جذب میکنند و روشنایی، پلانکتونها را. شروع به حلقه زدن میکنند، زنجیرهای که کمابیش به هم پیوند خورده است. در عرض یک ساعت تعدادشان افزایش مییابد. منافذ سیاه بین حلقههای نقرهای بسته میشوند تا این که ماهیگیران تودهٔ نقرهای در حال چرخش را در پایین میببینند. عبدالرحمن زیتون فقط سیزده سال داشت که شروع به صید ساردین به این روش کرد، روشی ایتالیایی که لامپارا نامیده میشد. سالها منتظر مانده بود تا به مردان و نوجوانان روی قایقهای شبرو بپیوندد و آن سالها را صرف پرسیدن سؤالاتی کرده بود؛ مثلاً چرا فقط شبهای بدون ماه؟ برادرش احمد گفت چون در شبهای مهتابی پلانکتونها در همه جا قابل رؤیت هستند، در تمام دریا پخش میشوند و ساردینها بهراحتی میتوانند این موجودات درخشان را ببینند و بخورند؛ اما در شبهایی که ماه در آسمان نیست، ماهیگیران میتوانند ماه خود را ایجاد کنند و دستههای بسیار بزرگ ساردین را به سطح آب بیاورند. احمد به برادر کوچکش میگفت، باید اونو ببینی، هیچ وقت چنین چیزی ندیدی.»
حجم
۶۱۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۶۱۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه