دانلود و خرید کتاب بانو آئویی یوکیو می‌شیما ترجمه هوشنگ حسامی
تصویر جلد کتاب بانو آئویی

کتاب بانو آئویی

معرفی کتاب بانو آئویی

نمایشنامه بانو آئویی، نوشته یوکیو می‌شیما که با ترجمه هوشنگ حسامی منتشر شده است، جلد سوم مجموعه تجربه‌های کوتاه است. بیست سال پیش که مجموعه‌ تجربه‌های کوتاه زیر نظر حسن ملکی برای اولین‌بار منتشر شد، هدفش کمک به عاشقان کتاب بود که فرصت کمی برای مطالعه داشتند. این مجموعه را نشر چشمه دوباره منتشر کرده است.

بسیاری از ما در زندگی فرصت خواندن یک رمان طولانی را نداریم، یا امکان حمل کتاب را هر روز تا محل کارمان نداریم و کتاب‌ها نیمه‌کاره می‌مانند. راه چاره پناه بردن به کتاب‌های کم‌حجم و کم‌ورقی است که می‌شود آن‌ها را به‌سادگی خواند. کتاب خواندن در یک نشست. بین دو ایستگاه مترو، بین محل کار تا خانه،در مسیر دانشگاه و ... مجموعه‌ی تجربه‌‌های کوتاه بهترین فرصت است برای خواندن در وقت‌های اندک، برای خواندن در ساعت‌هایی که فکر می‌کنیم هیچ‌کدام از کتاب‌های کتاب‌خانه‌مان را نمی‌توانیم بخوانیم. با مجموعه‌ی تجربه‌های کوتاه شاهکارهای تاریخ ادبیات جهان و تاریخ نمایش جهان در اختیار ما قرار می‌گیرد.

درباره کتاب بانو آئویی

 داستان بانو آئویی داستانی پر از وهم و خیال درباره عشقی قدیمی و رابطه‌اش با مرگ یک انسان است.

همسر هیکارو، آئویی بیمار است. او بستری است و پرستاران از خواب عمیق و پریشانی روانی او برای هیکارو می‌گویند و این که زنی آراسته هر روز به عیادتش می‌آمده است. زنی مرموز که خاطرات سال‌های جوانی هیکارو را زنده می‌کند و در نهایت اتفاق شگفت‌انگیزی را رقم می‌زند.

خواندن کتاب‌های مجموعه تجربه‌های کوتاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر فکر می‌کنید فرصت‌تان برای کتاب خواندن کوتاه است اما عطش‌ خواندن و لذت بردن از دنیای کتاب شما را رها نمی‌کند، این مجموعه برای شما نوشته شده است.

 درباره یوکیو می‌شیما

یوکیو می‌شیما، نویسنده نامدار ژاپنی است که در زندگی اش سه بار نامزد دریافت نوبل ادبی شد. می‌شیما که بسیار به سنت‌های اصیل ژاپنی و فرهنگ سامورایی پایبند است در آثارش از جمله این کتاب، نمودهای بسیاری از هنر، فلسفه و اندیشه این فرهنگ را به نمایش می‌گذارد.

از آثار مهم او می‌توان به چهارگانه «دریای حاصل‌خیزی» اشاره کرد؛ که به مسئله تناسخ در چند نسل می‌پردازد. همچنین رمان «معبد طلایی» از دیگر آثار شاخص او به‌شمار می‌رود. رمان کوتاه آوای امواج نوشته میشیما نیز داستانی عاشقانه است که موفق به دریافت جایزه شینچوشا شده‌است.

بخشی از کتاب بانو آئویی

هیکارو: هرشب؟ این‌جا؟ ملاقاتی؟

پرستار: اوه، آخرش از دهن‌م پرید... بله، از روزی که همسرتون به این بیمارستان منتقل شده، هرشب می‌آد، و همیشه هم دیروقت. همین وقت‌های شب، چون ظاهراً زودتر نمی‌تونه. قدغن کرده بودند که به این مسئله اشاره کنم، اما پیش از این‌که متوجه بشم از دهن‌م...

هیکارو: یک مرد ئه ــ این ملاقاتی؟

پرستار: خیال بد نکنید، لطفاً. زن میان‌سال خیلی زیبائی ئه...

حالا ست که پیداش بشه. همیشه وقتی می‌آد از فرصت استفاده می‌کنم و می‌رم استراحتکی می‌کنم. نمی‌دونم چرا، اما وقتی به اون نزدیک می‌شم، به شکل عجیبی احساس افسردگی و ناراحتی می‌کنم.

هیکارو: چه‌جور زنی ئه؟

پرستار: یک خانم بسیار شیک‌پوش. اشرافی ــ ظاهرش که این‌طور نشون می‌ده. می‌دونید، عجیب این‌جا ست که بدترین منع‌های جنسی توُ خانواده‌های اشرافی پیدا می‌شه... به هرحال الآن ئه که سر برسه. [به طرف پنجرهٔ سمت راست می‌رود و پرده را پس می‌کشد.] نگاه کنید.

کم‌تر خونه‌ئی رو می‌بینید که چراغ‌ش روشن باشه. تنها چیزی که می‌شه دید، دو خط روشن لامپ‌های خیابون ئه. حالا ساعت عشق ئه، ساعت دوست‌داشتن، جنگیدن، و نفرت‌ورزیدن. وقتی مبارزهٔ روز تمام می‌شه، جنگ شب شروع می‌شه. جنگی خونین‌تر و بی‌شرمانه‌تر. شیپورهای شب که شروع عملیات جنگی رو اعلام می‌کنند، الآن به صدا در اومده‌ند. خون زنی ریخته می‌شه، می‌میره، و باز و باز دوباره به زندگی بر می‌گرده. همیشه هم قبل از این‌که بتونه زندگی کنه، باید یک‌بار بمیره. این زن‌ها و مردهائی که می‌جنگند، نشانه‌های سیاه سوگ‌واری بر سلاح‌هاشون دارند. پرچم‌هاشون همه سفید خالص ئه، اما لگدمال شده، چروکیده، و گاهی خون‌آلوده. طبال طبل‌ش رو می‌نوازه. طبل دل، طبل غرور و شرم... چه آرام نفس می‌کشند، اون‌هائی که دارند می‌میرند. به اون‌هائی که می‌میرند نگاه کنید، بی‌شرمانه زخم‌هاشون رو نمایش می‌دند، زخم‌های دهان‌بازکرده و مرگ‌بار. بعضی از مردها با چهره‌های درگِل‌شده و کثیف به سوی مرگ می‌رند. شرم زینت اون‌ها ست. نگاه کنید. عجیب نیست که نوری نمی‌بینید. اون‌چه پیش روی شما ست، صف‌درصف، تا جائی که چشم کار می‌کنه، خونه نیست، مشتی گور ئه، گورهای ناپاک و عفن. نور ماه هرگز به اون سنگ‌های خارا نمی‌تابه... ما در قیاس با اون‌ها فرشته ایم. ما دور ایم از دنیای عشق، از ساعت عشق. اون‌چه ما می‌کنیم، اون هم گه‌گاه، یک تبدّل شیمیایی ئه در بستر. مهم نیست که چند بیمارستانِ این‌چنینی هست، هرچه هست کافی نیست. سرپرست بیمارستان همیشه این رو می‌گه... اوه، اون زن اومد.


معرفی نویسنده
عکس یوکیو می‌شیما
یوکیو می‌شیما

یوکیو میشیما نویسنده‌ی پرکاری‌ست که از نظر بسیاری از منتقدان به‌عنوان مهم‌ترین رمان‌نویس ژاپنی در قرن بیستم شناخته می‌شود. او که اکنون به عنوان یکی از مهم‌ترین توسعه‌دهندگان ادبیات ژاپنی قرن بیستم شناخته می‌شود، در گروه منتخب نویسندگانی بود که در سال ۱۹۶۸ به عنوان نامزدهای دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات در نظر گرفته شدند، اما این جایزه به هموطن و مربی سابق او، یاسوناری کاواباتا اعطا گردید.

کاربر ۱۵۱۶۶۸۵
۱۴۰۰/۰۹/۳۰

صفحه‌های ابتدایی کتاب بسیار جذاب است اما به مرور،وهرچه به پایان نزدیک‌میشویم جذابیت آن کاسته می‌شود و‌مخاطب‌ را درپایان غافلگیر نمی‌کند،اما خواندنش خالی از لطف نیست.

zahra
۱۴۰۰/۰۴/۲۴

کتاب خوبی بود. یه کم اشکالات ویراستاری داشت که اگه رفع بشه عالی می‌شه. درک کتاب برای افرادی که با فرهنگ شرق آشنایی دارند آسون‌تره و ممکنه برای خواننده‌ی عادی یه مقدار فهم مطالب کتاب سخت باشه.

کاربر ۲۰۶۷۰۳۶
۱۳۹۹/۰۶/۲۹

بی ارزش ترین کتابها

این‌طور حرف‌زدن‌ت برای من مثل دارو ئه، داروئی که فوراً تمام زخم‌هام رو شفا می‌ده؛ یک داروی معرکه. اما می‌دونم تو چه‌جور آدمی هستی ــ اول دارو می‌دی، بعد زخم می‌زنی. هیچ‌وقت طور دیگه‌ئی عمل نمی‌کنی. اول دارو، بعد از دارو، زخم؛ و بعد از این زخم، دیگه از دارو خبری نیست... این رو خوب می‌دونم. من دیگه زن پیری هستم. زخم بر دارم، دیگه مثل یک دختر جوان سریع التیام پیدا نمی‌کنه. هربار که چیز محبت‌آمیزی می‌گی، از ترس به خودم می‌لرزم. نمی‌دونم بعد از داروی شفابخش چه زخم هول‌ناکی در انتظارم ئه. این اواخر هرچه نامهربون‌تر با من حرف بزنی، خوش‌حال‌تر می‌شم.
zahra

حجم

۱۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷ صفحه

حجم

۱۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷ صفحه

قیمت:
۱۱,۰۰۰
۵,۵۰۰
۵۰%
تومان