جین آستن
جین آستن نویسندهی مشهور انگلیسی است که برای اولین بار از طریق رفتارش با مردم عادی در زندگی روزمرهی آنها، شخصیت کاملا مدرن خود را در رمانهایش بازتاب داد. او در طول زندگی خود چهار رمان منتشر کرد: عقل و احساس (۱۸۱۱)، غرور و تعصب (۱۸۱۳)، منسفیلد پارک (۱۸۱۴) و اما (۱۸۱۵). در این رمانها و همچنین رمانهای ترغیب و نورثنگر ابی (که پس از مرگ او در سال ۱۸۱۷ منتشر شدند)، آستن زندگی طبقهی متوسط انگلیسی را در اوایل قرن نوزدهم به تصویر کشید. رمانهای او به آثار کلاسیک جاودانی تبدیل شدند که بیش از دو قرن پس از مرگ او، همچنان موفقیتهای مختلفی کسب میکنند.
بیوگرافی جین آستن
جین آستن در ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ در روستای همپشایر استیونتون به دنیا آمد. او دومین دختر و هفتمین فرزند یک خانوادهی هشت نفره (دارای شش پسر و دو دختر) بود. نزدیکترین همراه او در طول زندگی، خواهر بزرگترش، کاساندرا بود. پدر خانوادهی آنها، دانشمندی بود که عشق به یادگیری را در فرزندانش تشویق میکرد. همسر او نیز زنی باهوش بود که به خاطر شعرها و داستانهای بداههای که میگفت، شهرت داشت.
خانوادهی پرجنبوجوش آستن، محرک او برای نوشتن بود. علاوه بر این، تجربهی او توسط شبکهی بزرگی از روابط خونی و همچنین دوستانه، گسترش یافت. دنیای اعیان زمیندار، روحانیون روستایی در دهکده، محلات و همچنین شهرهای روستایی، موجب میشد جین آستن بسیاری از موضوعات رمانهای خود را در ذهن بپروراند.
نخستین نوشتههای شناختهشدهی او مربوط به حدود سال ۱۷۸۷ است و از آن زمان تا سال ۱۷۹۳، او حجم زیادی از مطالب را نوشت که در سه دفترچه به صورت دستنویس باقی مانده است: جلد اول، جلد دوم و جلد سوم. این دستنوشتهها شامل نمایشنامهها، منظومهها، رمانهای کوتاه و نثرهای گوناگون هستند و نشان میدهند آستن چگونه از فرمهای ادبی موجود، بهویژه ژانرهای رمان احساسی و کمدی احساسی در نوشتههایش استفاده کرده است. گذر او به دیدگاهی جدیتر از زندگی در کتاب لیدی سوزان، رمانی کوتاه که در سالهای ۱۷۹۳-۱۷۹۴ نوشته شد (و تا سال ۱۸۷۱ منتشر نشد) مشهود است. این رمان در واقع مروری است بر سرخوردگی و سرنوشت زن در جامعهای که هیچ جایگاهی برای استعدادهای او قائل نیست.
اگرچه شواهدی وجود دارند که آستن در طول زندگی خود به افرادی علاقهمند بوده و قرار ازدواج نیز داشته است، اما به نظر میرسد او هرگز ازدواج نکرده است. از آنجا که رمانهای آستن اکثرا به عشق و ازدواج توجه دارند، بسیاری از این داستانها به نظر واقعی میرسند. خواهر آستن پس از مرگ او، نامههای باقیماندهی او را سانسور کرد و بسیاری از آنها را نیز از بین برد، اما رمانهای خود آستن شواهد غیرقابل انکاری ارائه میدهد که نویسندهی آنها، عشق و ناامیدی را به خوبی درک کرده است.
اولین رمان جین آستن که در زمان حیاتش منتشر شد، عقل و احساس، در حدود سال ۱۷۹۵ به عنوان رمانی در قالب تعدادی نامه به نام الینور و ماریان آغاز شد. بین سالهای ۱۷۹۶ و ۱۷۹۷ آستن اولین نسخه از غرور و تعصب را نیز تکمیل کرد که در آن زمان تاثیر اول نام داشت. در سال ۱۷۹۷ پدرش نامهای نوشت تا این کتاب را برای انتشار به یک ناشر لندنی پیشنهاد کند، اما این پیشنهاد رد شد. نورثنگر ابی، آخرین رمان آستن در قید حیاتش، در حدود سال ۱۷۹۸ یا ۱۷۹۹ و احتمالا تحت عنوان سوزان نوشته شده است. در سال ۱۸۰۳ نسخهی خطی سوزان به قیمت ۱۰ پوند به ریچارد کرازبی ناشر فروخته شد. او این رمان را برای انتشار فوری خرید، اما با وجود اینکه تبلیغات بسیاری نیز برای آن شده بود، او هرگز رمان را منتشر نکرد.
جین آستن در سال ۱۸۰۴ نوشتن رمان واتسونها را آغاز کرد، اما به زودی آن را رها کرد. در سال ۱۸۰۴، عزیزترین دوست آستن، آن لفروی، به طوری ناگهانی و در ژانویهی ۱۸۰۵ نیز پدرش که در شهر باث ساکن بود، درگذشتند.
در سال ۱۸۰۹ آستن به همراه مادر و خواهرانش به دهکدهی چاوتون در همپشایر نقل مکان کردند. او در این مقطع از زندگی، احساس تازهای از هدفمندی داشت و شروع به آماده کردن رمانهای عقل و احساس و غرور و تعصب برای انتشار کرد. دو سال بعد، توماس اجرتون موافقت کرد که عقل و احساس را منتشر کند که به طور ناشناس در نوامبر ۱۸۱۱ منتشر شد.
در همین حال، در سال ۱۸۱۱ آستن نوشتن منسفیلد پارک را آغاز کرد که در سال ۱۸۱۳ به پایان رسید و یک سال بعد منتشر شد. جین آستن همچنین بین سالهای ۱۸۱۴ و ۱۸۱۵ رمان اما را نوشت که در دسامبر ۱۸۱۵ منتشر شد. در سال بعد نسخهی دوم منسفیلد پارک نیز منتشر شد. رمان ترغیب (نوشتهشده از ۱۸۱۵ تا ۱۸۱۶) نیز پس از مرگ آستن، به همراه نورثنگر ابی، در دسامبر ۱۸۱۷ منتشر شد.
به نظر میرسد سالهای پس از ۱۸۱۱ پرارزشترین سالهای زندگی آستن بوده است. او از دیدن آثارش به صورت چاپشده و به خوبی بازبینیشده و همچنین از اینکه میدانست رمانها به طور گسترده خوانده میشوند، خشنود بود. منتقدان رمانهای آستن را به خاطر توجه به اخلاقیات و سرگرمکننده بودن و شخصیتپردازی دقیق آنها تحسین کردند و از رئالیسم آستن بهعنوان تغییری تازهکننده نسبت به ملودرام رمانتیک که پیش از این رمانها در جریان بود، استقبال کردند.
در ژانویهی ۱۸۱۷، جین آستن نوشتن ساندیتون را آغاز کرد که طنزی قوی در باب مراکز توانبخشی بود. این رمان به دلیل رو به زوال رفتن سلامتی آستن ناتمام ماند. آستن در ۱۸ جولای ۱۸۱۷ درگذشت و شش روز بعد در کلیسای جامع وینچستر به خاک سپرده شد.
نوشتههای آستن توسط برادرش هنری به جهانیان معرفی شد. در زمان مرگ آستن، هیچکس نمیدانست که انگلستان دقیقترین ناظر و تیزبینترین تحلیلگر خود را از دست داده است. در آن زمان، درک این موضوع که یک رماننویس «صرفا داخلی»، میتواند به طور جدی به ماهیت جامعه و کیفیت فرهنگ آن توجه داشته باشد، وجود نداشت. با این همه، سر والتر اسکات با بررسی رمان اما در فصلنامهای در مارس ۱۸۱۶، از آستن به عنوان یک بیانگر چیرهدست مدرن در حوزهی رئالیسم جدید ستایش کرد.
اگرچه رمان انگلیسی در نیمهی اول قرن هجدهم عمدتا با آثار دانیل دفو، ساموئل ریچاردسون و هنری فیلدینگ متولد شد، اما با جین آستن بود که این رمان شخصیتی کاملا مدرن را در برخوردهای واقعبینانه با افرادی معمولی در موقعیتهای معمولی زندگی روزمره، به خود میگیرد. آستن در شش رمان مهم خود - عقل و احساس، غرور و تعصب، منسفیلد پارک، اما، نورثنگر ابی و ترغیب - کمدی آداب و رسوم زندگی طبقهی متوسط را در انگلستان زمان خود خلق کرد و امکانات ادبیات «داخلی» را آشکار کرد. افسانهی مکرر او از سفر یک زن جوان به سوی خودیابی در گذر از عشق به ازدواج، بر جنبههای به راحتی قابل تشخیص زندگی متمرکز است. این تمرکز بر شخصیتها و تنشهای میان قهرمانهای داستانها و جامعهشان است که رمانهای آستن را بیشتر به دنیای مدرن مرتبط میکند تا سنتهای قرن هجدهم. این مدرنیته، همراه با شوخطبعی، واقعگرایی و بیزمانی سبک نوشتن و همدردی زیرکانه و سرگرمکنندهی این نویسنده، به جذابیت مداوم نوشتار او کمک کرده است.
منتقدان مدرن همچنان مجذوب ساختار پیشبرنده و شیوهی سازماندهی شدن رمانهای جین آستن هستند. رمانهایی با تکنیکهای جذابی که نویسنده را قادر میسازد تا تراژدی-کمدی هستی را در قلب داستانهایی که ظاهرا شامل وقایع و موقعیتهایی بسیار معمولی و محدود هستند، آشکار کند.
محبوبیت ماندگار کتابهای جین آستن را میتوان در اقتباسهای متعدد فیلمها و آثار تلویزیونی از کتابها و رمانهای او مشاهده کرد. از میان این اقتباسها میتوان به عقل و احساس آنگ لی (۱۹۹۵) با بازی اما تامپسون (که فیلمنامهی برندهی جایزهی اسکار را نیز نوشت) و کیت وینسلت اشاره کرد. رمان غرور و تعصب نیز به طور قابل توجهی مورد اقتباس قرار گرفته است. از این رمان در فیلمی در سال ۱۹۴۰ با بازی گریر گارسون و لارنس اولیویه، یک مینیسریال در سال ۱۹۹۵ با بازی جنیفر ایهل و کالین فرث و همچنین یک فیلم در سال ۲۰۰۵ با بازی کایرا نایتلی و متیو مک فادین اقتباس شد. منسفیلد پارک نیز در یک مینیسریال در سال ۱۹۸۳، یک فیلم در سال ۱۹۹۹ و یک فیلم تلویزیونی در سال ۲۰۰۷ مورد اقتباس واقع شد. اقتباسها از رمان اما نیز شامل یک فیلم تلویزیونی در سال 1996، یک فیلم در سال ۱۹۹۶ با بازی گوئینت پالترو و یک فیلم دیگر در سال ۲۰۲۰ بود. علاوه بر اینها، خاطرات بریجیت جونز (۲۰۰۱) بر اساس رمان غرور و تعصب و بدون سرنخ در سال ۱۹۹۵ از رمان اما الهام گرفته شده است.
جین آستن در سال ۱۸۱۷ در چهلویکسالگی از دنیا رفت. او در طول زندگی خود هیچ جایزهای برای نویسندگیاش دریافت نکرد. در اوایل قرن نوزدهم، زنان مجاز به امضای اسناد قانونی مانند قراردادها نبودند، بنابراین آستن مجبور بود رمانهای خود را به صورت ناشناس منتشر کند. آثار آستن در طول زندگیاش محبوب بودند، اما این آثار بیشتر در دههی ۱۸۳۰، یعنی حدود بیست سال پس از مرگ آستن، مورد توجه قرار گرفتند و کماکان نیز به طور گستردهای مورد استقبال قرار میگیرند و خوانده میشوند.