دانلود و خرید کتاب پدرو پارامو خوآن رولفو ترجمه کاوه میرعباسی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پدرو پارامو اثر خوآن رولفو

کتاب پدرو پارامو

معرفی کتاب پدرو پارامو

کتاب پدرو پارامو شاهکار نویسنده و عکاس مکزیکی برنده جایزه ادبیات مکزیک، «خوان رولفو» است. این اثر در فهرست ده رمان برتر قرن بیستم قرار دارد. این کتاب را نشر ماهی با ترجمه‌ای خوب منتشر کرده است. 

خلاصه کتاب پدرو پارامو

رولفو از مهم‌ترین نویسندگان آمریکای لاتین است که تنها دو کتاب منتشر کرده. داستان بلند «پدرو پارامو» و «دشت سوزان» که مجموعه داستان است. داستان‌های رولفو در روستاهای مکزیک می‌گذرند و رویدادهایی از دوران پس از انقلاب مکزیک را روایت می‌کنند.دنیای رولفو تراژیک، پر از نفرت، خشونت و درماندگی است.

«پدرو پارامو» داستانی است درباره تلاش جسمی و روحی یک «کاسیکه» (لقب رئیس قبیله در برخی نواحی امریکای لاتین که پیشینه‌اش به دوران ماقبل کریستف کلمب می‌رسد)، روستایی کم‌حرف و توداری که شخصیت پیچیده و متناقضش در هاله‌ای از ابهام پوشیده شده است. وقایع داستان نیز در جهنمی اساطیری و زمینی می‌گذرد، با ساکنان مرده‌ای که به سبب خطاهای گذشته‌شان پیوسته در تلاطمند.

این اثر رمانی کلاسیک و هولناک، به شیوه رئالیسم جادویی است که اسطوره‌ها، عقاید مسیحی، مفهوم مرگ و رابطه پدر و پسر را به چالش می‌کشد و خلاصه‌وار به تاریخ امریکای لاتین و مکزیک نیز می‌پردازد. مضمون این رمان اقتدار مطلق فئودالی پیش از انقلاب مکزیک است.

خوان پرسیادو از اهالی ایالت خالیسکو به‌خاطر قولی که به مادرش داده به جستجوی پدرش پدرو پارامو، رئیس دهکدۀ کومالا برمی‌آید که در گذشته او و مادرش را رها کرده و رفته بود. مردی قاطرچی با زبانی عجیب او را به دهکده می‌برد اما به پرسیادو می‌گوید که پدرو پارامو مدت‌ها پیش مرده است. بعد از مدتی خوان متوجه می‌شود که خود آن قاطرچی نیز از مردگان بوده و او با یک شبح هم کلام بوده است. به تدریج پای مردگان بیشتری به داستان باز می‌شود. مردگانی که هرکدام به نحوی در خدمت پدرو پارامو بوده‌اند. این گونه است که سرگذشت رئیس دهکده مرموز بازسازی می‌شود و خواننده با چهره سلطه‌گر، لذت‌جو، شیاد و آزمند او آشنا می‌شود.

«پدرو پارامو» کتابی است که بی‌عدالتی را شاعرانه به تصویر کشیده است. نویسنده با رفت و آمد بسیار در گذر زمان، مخاطب را کنجکاو پیگیری حوادث می‌کند. «خوان رولفو» به کمک رئالیسم جادویی مخاطبش را به دوران اقتدار فئودالی پیش از انقلابِ مکزیک می‌برد و به شکلی تازه آن را به تصویر می‌کشد.

کتاب پدرو پارامو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر کتاب صد سال تنهایی را خوانده‌اید و خوشتان آمده، حتما از خواندن این کتاب هم لذت می‌برید. چرا که هر دو کتاب به شیوه رئالیسم جادویی نوشته شده‌اند. البته زبان و لحن این کتاب از کتاب صد سال تنهایی ساده تر است و پیچیدگی‌های بسیار صد سال تنهایی را ندارد. بنابراین کسانی که کتاب صد سال تنهایی را به خاطر پیچیدگی‌هایش از نیمه رها کرده‌اند، محال است کتاب پدرو پارامو را تا آخر نخوانند. 

در قسمتی از کتاب پدرو پارامو می‌خوانیم: 

یک ماه گنده وسط دنیا می‌تابید. این‌قدر نگاهت می‌کردم که دیگه رمق دیدن واسه چشم‌هام نمی‌موند. مهتاب روی صورتت جاری می‌شد. سیر نمی‌شدم از تماشای اون تصویر رؤیایی، از تماشای تو. نرم، در آغوش مهتاب، لب‌های متورم و مرطوبت ستاره‌نشان بودن و تنت از شبنم شفاف می‌شد. سوسانا، سوسانا سن‌خوآن.

نظرات کاربران

ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۳۹۸/۱۱/۱۸

سفر در زمان برخی از کتاب‌ها به گونه‌ای توسط نویسنده نگاشته می‌شوند که خود را به رخ مخاطب کشیده و او را وا می‌دارد که، بارها و بارها به سراغش رفته و آن­‌را بخواند و البته در هر بار خواندن، ابعاد

- بیشتر
مهدی
۱۴۰۰/۱۱/۱۳

اگر حوصله دارید بخونیدش. بعضی وقت ها مرز زنده ها و مرده ها وجود نداره، باید برگردید از قبل ترش بخونید تا بفهمید که چی شده

sara
۱۳۹۹/۰۳/۱۲

واقعا یه کتاب کاملا عمیق و هولناک است که مخاطب را کنجکاو وقایع می‌سازد و اورا وا می‌دارد که برای درک و ارتباط گستره تر با کتاب چندین بار اورا مطالعه و حس قلبی خود را با اون پیوند بزند....

- بیشتر
Atena snf
۱۴۰۲/۰۱/۱۹

از سخت‌خوان‌ترین کتاب‌هایی که تا الان سمت‌شون رفتم؛ اما بی‌شک فهمیدن و خوندنش از خشم و هیاهو سخت‌تر نبود. بخش اول خشم و هیاهو رو دو بار خوندم و هربار برای خوندن بخش دوم شکست خوردم. اما پدرو پارامو این‌طوری

- بیشتر
سینا
۱۴۰۰/۰۷/۱۹

ترجمه کاوه میرعباسی بی نقصه. مجموعه داستاندشت سوزان رو هم از همین نویسنده پیشنهاد میکنم

ایران
۱۴۰۲/۰۵/۱۵

چیزی که در مورد این کتاب برام آزار دهنده بود شلوغی بیش از ظرفیت داستانه. البته که همه شخصیت ها در خدمت داستان هستند و هیچ چیز اضافه ای حس نمی کنید اما به نظرم این اثر بیشتر از اینکه

- بیشتر
Payam Ebrahimi
۱۴۰۳/۰۱/۲۵

یه کتاب چقدر می‌تونه خوب باشه؟

یوسف
۱۴۰۲/۱۰/۰۱

خوندم ولی لذت نبردم. گفته شده که صد سال تنهایی بر اساس سبک رئالیسم جادویی این کتاب نوشته شده ولی برای من ایندو کتاب خیلی با هم فرق داشتند. چیز زیادی از پدروپارامو نفهمیدم.

negar
۱۴۰۲/۰۹/۲۵

خیلی عالیه، داستان گیرایه

ataabrishami
۱۴۰۲/۰۱/۱۱

میشه گفت بهترین رمانی بود که تو این چند وقت خوندم . تصویر سازی های عجیبش بی نهایت قابل تصور بودن و دیالوگ های عمیقی که داشت آدم رو تا عمق احساسات میبرد . کتاب تورو با خودش به راحتی

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۳)
هیچ‌کس نیامد ببیندش. این‌طور بهتر شد. مرگ برکت نیست که تقسیمش کنند. هیچ‌کس دنبال غصه نمی‌گردد.
پیمان
تنها چیزی که به آدم قوت تکون‌خوردن می‌ده امید به اینه که وقتی مُرد، می‌ره یه جای بهتر. اما وقتی یه در رو روت می‌بندن و تنها دری هم که باز می‌مونه درِ جهنمه، دیگه به چی می‌تونی دلت رو خوش کنی؟ آدم با خودش می‌گه کاش اصلا به دنیا نمی‌اومدم...
پیمان
با خود می‌گفت: «تموم این اتفاق‌ها تقصیر منه، چون می‌ترسم مبادا به کسانی اهانت کنم که پشتیبانم هستن. خب، حقیقت هم همینه؛ اموراتم به برکت اونا می‌گذره. از فقیربیچاره‌ها که چیزی عایدم نمی‌شه. دعا که نمی‌تونه شکم آدم رو سیر کنه. تا الان که در روی همین پاشنه چرخیده و نتیجه‌ش هم همین اتفاق‌ها بوده. تقصیر منه. به کسانی خیانت کرده‌م که واقعآ بهم دلبسته‌ن و ایمانشون رو نثارم کرده‌ن، کسایی که می‌آن سراغم تا پیش خدا شفاعتشون رو بکنم.
پیمان
گهگاه نسیمی شاخه‌های درخت انار را می‌جنباند و از آن‌ها باران سنگینی فرومی‌باراند که قطره‌های درخشانش بر زمین نقش می‌زد و بی‌درنگ کدر می‌شد. مرغ‌های تنگ هم، که به نظر می‌رسید هنوز خوابند، ناغافل بال‌هایشان را می‌تکاندند، به حیاط می‌آمدند و تُندتُند به کرم‌هایی نوک می‌زدند که باران از دل خاک بیرونشان انداخته بود. با عقب‌نشستن ابرها، خورشید بر سنگ‌ها نور می‌افشاند، تمام رنگ‌ها را زنده می‌کرد، آب زمین را می‌نوشید و با برق‌انداختن برگ‌هایی که باد به بازی‌شان گرفته بود، خود باد را نیز به بازی می‌گرفت.
ایران
امیدوار بود بالاخره روزی به آخر برسد. هیچ‌چیز تا ابد ادامه ندارد. بی‌شک سرسخت‌ترین خاطره‌ها هم سرانجام محو می‌شوند.
ایران
قطره‌ها یکی پس از دیگری در منبع می‌چکند. به صدایش گوش می‌دهد، می‌شنود که چطور آب زلال از سنگ بیرون می‌تراود و در کوزه فرومی‌افتد. می‌شنود. زمزمه‌ها را می‌شنود. پاهایی زمین را می‌خراشند، قدم می‌زنند و می‌روند و می‌آیند. قطره‌ها همچنان می‌چکند، بی‌وقفه. کوزه سرریز می‌شود و آب را بر زمین خیس روان می‌کند.
کاربر ۱۹۰۶۵۰۳
دیگه چه انتظاری می‌شه ازت داشت، پدر روحانی؟ با قدرت پروردگار چه کرده‌ای؟ دلم می‌خواد خودم رو متقاعد کنم که آدم خوبی هستی و اون‌جا همه حرمتت رو نگه می‌دارن، اما خوب‌بودن کافی نیست. گناهْ خوبی نمی‌شناسه. برای ریشه‌کن کردنش باید سختگیر و بی‌رحم باشی. دلم می‌خواد باور کنم همه هنوز مؤمنند. اما ایمانشون به برکت وجود تو استوار نمونده؛ علت واقعیش خرافات و ترسه. بیش از همه دلم می‌خواد در فقری که باهاش دست وپنجه نرم می‌کنی سهیم باشم، همین‌طور در زحمتی که می‌کشی و مراقبت‌های روزانه‌ای که برای انجام وظایفت به خرج می‌دی. می‌دونم که ما توی این روستاهای فقیری که بهشون اعزام می‌شیم چه مسئولیت سخت و سنگینی به دوش داریم. اما همین موضوع بهم حق می‌ده بهت بگم نباید در خدمت یک عدهٔ انگشت‌شمار باشی که معاشت رو تأمین می‌کنن، اما درعوض روحت رو در اختیار می‌گیرن. وقتی روحت در اختیارشون باشه، چطور می‌تونی از کسایی بهتر باشی که ازت بهترن؟
پیمان
سایهٔ مرگ، این دغدغهٔ ذهنی مکزیکی‌ها، و لودگی ضروری آنان درقبال این یقین گریزناپذیر بر هر صفحهٔ پدرو پارامو سنگینی می‌کند، اما می‌توان اطمینان داشت که داستان این کتاب ممکن است در هرجای دیگری هم رخ بدهد. به‌رغم وفاداری رولفو به زبان یک منطقهٔ خاص یا بازآفرینی تاریخ کامل یک روستای مکزیکی در دوران انقلاب، کومالا می‌تواند در هر جای دیگر جهان نیز باشد، دقیقآ به این علت که در هیچ‌جا نیست. سترونی و انزوای این روستا جهانشمول است.
zahra
برای بازیافتن مفهوم داستان، خواننده باید با تلاشی سرسختانه قطعات را کنار هم بگذارد، داستان هریک از شخصیت‌های کتاب را از نو شکل دهد و سرگذشت ناقص تمام آن مردگان را تکمیل کند.
zahra
آسمون این‌قدر بلنده و چشم‌هام این‌قدر کم‌سو که فقط دیدن زمین واسم کفایت می‌کرد. از سرم هم زیاد بود. گذشته از این، بعد از این‌که پدر رنتریا آب پاکی رو ریخت روی دستم و بهم گفت محاله به ملکوت راهم بدن، دیگه بهش اعتنایی نکردم. پدر گفت از دور هم چشمم به ملکوت نمی‌افته... به خاطر گناهام بود؛ ولی اون نباید همچین حرفی بهم می‌زد. همین‌جوریش هم تحمل زندگی کم عذاب نداره. تنها چیزی که به آدم قوت تکون‌خوردن می‌ده امید به اینه که وقتی مُرد، می‌ره یه جای بهتر. اما وقتی یه در رو روت می‌بندن و تنها دری هم که باز می‌مونه درِ جهنمه، دیگه به چی می‌تونی دلت رو خوش کنی؟ آدم با خودش می‌گه کاش اصلا به دنیا نمی‌اومدم...
حمیدرضا

حجم

۱۲۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۳ صفحه

حجم

۱۲۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۳ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان