کتاب مردان اندیشه
معرفی کتاب مردان اندیشه
کتاب مردان اندیشه نوشتهٔ براین مگی و ترجمهٔ عزت الله فولادوند است. نشر ماهی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب پدیدآورندگان فلسفهٔ معاصر.
درباره کتاب مردان اندیشه
کتاب مردان اندیشه که درمورد پدیدآورندگان فلسفهٔ معاصر سخن گفته، محصول ۱۵ برنامهٔ تلویزیونی است که از ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۷ آماده و روی نوار ضبط شد و از ژانویه تا آوریل ۱۹۷۸ بر صفحهٔ تلویزیون بیبیسی (BBC) به نمایش درآمد. هدف براین مگی آشناکردن مخاطبانی جدید و وسیعتر با مرحلهٔ کنونی بحث در پارهای از جالبترین شاخههای فلسفه بود. کتاب حاضر با بخشی به نام «مقدمهای بر فلسفه: گفتوگو با آیزایا برلین» آغاز شده است. عنوان برخی از فصلهای این اثر عبارت است از «فلسفه مارکسیستی: گفتوگو با چارلز تیلر»، «مارکوزه و مکتب فرانکفورت: گفتوگو با هربرت مارکوزه»، «هایدگر و فلسفه جدید اصالت وجود: گفتوگو با ویلیام بَرِت»، «اندیشههای چومسکی: گفتوگو با نوآم چومسکی» و «فلسفه و ادبیات: گفتوگو با آیریس مِرداک».
خواندن کتاب مردان اندیشه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفه و پیوند آن با علوم دیگر پیشنهاد میکنیم.
درباره براین مگی
براین مگی متولد ۱۲ آوریل ۱۹۳۰ در بریتانیا است. پدر او فردریک، لباسفروش بود و تحصیلات اندکی داشت. او رابطهٔ نزدیکی با پسرش، برایان، داشت و او را به آموختن موسیقی و تئاتر تشویق میکرد. رابطهٔ برایان با مادرش، شیلا، بهخوبیِ رابطهاش با پدرش نبود. مادر برایان به علایق فرهنگی او بیاعتنا بود. برایان دربارۀ مادرش میگوید او زنی خالی از محبت بود که هیچکس را دوست نداشت. برایان مگی در دانشگاه آکسفورد کارشناسی و کارشناسیارشد تاریخ و فلسفه خواند. دورهٔ دکترای فلسفه را در این دانشگاه نیمهکاره رها کرد و برای یک سال به دانشگاه ییل رفت. او در سالهای ۱۹۷۰ میلادی و ۱۹۷۱ میلادی برنامهٔ رادیویی «فلسفهٔ مدرن بریتانیا» را در بیبیسی آغاز کرد. بعدها این گفتوگوها در کتابی همنام با برنامه از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شدند؛ او همچنین برنامهٔ تلویزیونی «مردان اندیشه» را در سال ۱۹۷۸ میلادی آغاز کرد. مَگی در این برنامههای رادیویی و تلویزیونی خود با شماری از فیلسوفان از جمله کارل پوپر، برنار ویلیامز، گیلبرت رایل، السدیر مکاینتایر، آیزایا برلین، هربرت مارکوزه، نوام چامسکی و شماری دیگر گفتوگو کرد. این گفتوگوها نیز در کتابی با همین نام چاپ شدند. برایان مگی در ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۹ در ۸۹سالگی در هدینگتون آکسفورد درگذشت. کتاب «سرگذشت فلسفه» یکی از آثار اوست.
درباره عزت الله فولادوند
عزت الله فولادوند در ۵ دی ۱۳۱۴ در اصفهان به دنیا آمد. او مترجم آثار فیلسوفان نامدار در ایران است. او پس از گذراندن تحصیلات پایه در تهران، ابتدا جهت ادامهٔ تحصیل به انگلستان رفت و بهعلت برخی مشکلات دوباره به ایران بازگشت و دورهٔ دبیرستان را به پایان رساند؛ سپس به پاریس رفت و آنجا بهمدت ۲ سال مشغولِ تحصیل در رشتهٔ پزشکی شد. پس از مطالعهٔ کتاب «مسائل فلسفه» اثر «برتراند راسل» پزشکی را رها کرد و برای تحصیل دانش فلسفه عازم آمریکا شد و دورههای کارشناسی و کارشناسیارشد و دکترای فلسفه را در دانشگاه کلمبیا گذراند. از اساتید او میتوان به «آرتور دانتو»، «رابرت کامینگ» و «سیدنی مورگن بسر» اشاره کرد. فولادوند از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۹ در سمتهای مختلف در شرکت ملی نفت ایران و وزارت امور اقتصادی و دارایی مشغول به کار بوده است. در کنار فعالیتهای شغلی، به فعالیتهای فرهنگی نیز پرداخت و چندین ترجمه از او در همان سالها منتشر شد. ترجمهٔ کتابهای «فلسفهٔ کانت» و «آگاهی و جامعه» بهترتیب در دورههای هشتم و نهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شدهاند. او آثار بسیاری دارد.
بخشی از کتاب مردان اندیشه
«مگی: در این بحث میخواهیم رشتهتحولات و مکتبهای مختلف فلسفه معاصر را در یک تصویر منسجم با هم جمع کنیم. این کار به معنای نگاهکردن به فلسفه غرب در متن جامعه جدید غربی خواهد بود، و همچنین به معنای نگاهکردن به آن در متن گذشته و سابقه خودش، تا ببینیم که دلمشغولیهای محوری چگونه و چرا به این وجه تحول و تطور پیدا کردهاند و درنتیجه ویژگیهای برجسته موقعیت کنونی خود ما چیست.
هر وقت که فلاسفه اصطلاح «فلسفه جدید» را به کار میبرند، غرضشان فلسفه از زمان دکارت است که در قرن هفدهم به شکوفایی رسید. از آن زمان تاکنون، فلسفه غرب برطبق سنتی مداوم، ولو متکثر و پیچیده، متحول شده است و بنابراین، لازم است به فلسفه روزگار خودمان با توجه به آن زمینه و سابقه نگاه کنیم. صدها سال تا پیش از دکارت، وضع به گونهای دیگر بود. در آن مدت، تنها یک جهانبینی وجود داشت که بر مسیحیت مبتنی بود و مراجع سیاسی نمیگذاشتند کسی از آن سرپیچی کند. هرگونه تشکیک و شبهه در آن ممنوع بود و معمولاً کیفر مرگ به دنبال داشت. در مقایسه با امروز، شاید بخواهیم بگوییم که معرفت مردم راکد بود، یا دستکم بسیار آهسته تغییر میکرد. اما بههرحال چون شالوده حجیت آن خداوند یا متولیان دین او روی زمین بودند، افراد با قطعیت و یقین وافر قائل به آن میشدند. ظهور و بالندگی و رشد خیرهکننده علوم جدید فقط با فرارسیدن رنسانس و عصر اصلاح دین به وقوع پیوست، و از جمله چیزهایی که این امر پدید آورد اندیشههایی از قسمی جدید بود. یقینهای گذشته تزلزل گرفتند و، همزمان، مراجع قدیم سرنگون شدند، و این امر باعث طرح این سؤال با حدت بیشتر و به شکلی تازه شد که: چه چیز میتواند ضامن صحت و اعتبار ادعای ما به برخورداری از معرفت باشد؟ این مشکل هنوز حل نشده است. مدتها مردم معتقد بودند که علم فراهمکننده بزرگ یقین مطلق خواهد بود، اما امروز میدانیم که چنین نیست.
برای بحث درباره فلسفه معاصر با عنایت به این زمینه تاریخی و اجتماعی، از پروفسور ارنست گلنر دعوت کردهام که هم فیلسوف حرفهای و هم جامعهشناس حرفهای است، و عنوان رسمیاش در دانشکده اقتصاد لندن «استاد فلسفه با توجه ویژه به جامعهشناسی» است.
بحث
مگی: به نظر من، بدیهی است که فلسفه معاصر را فقط با توجه به چشماندازی تاریخی و اجتماعی، از آن قبیل که هماکنون خطوط کلی آن را اجمالا ترسیم کردم، درست میتوان فهمید. با این حال، متأسفانه بسیاری از همکاران شما در میان فیلسوفان حرفهای بهظاهر در برابر این بُعد تاریخی و اجتماعی نیمهکورند. آیا شما هم با من همعقیدهاید؟
گلنر: بسیار قویآ با شما در مورد هر دو نکته عمدهای که ذکر کردید همعقیدهام. ممکن است در مورد بعضی از ملاحظات جنبی شما شرط و قیدهایی داشته باشم، ولی دو نکته محوری شما، به نظر من، کاملاً درست است. اولاً آنچه آن را فلسفه جدید معرفی کردید دراساس شاهدی است بر دگرگونیهای اجتماعی و فکری از قرنهای شانزدهم و هفدهم به بعد، و فقط با توجه به این امر ممکن است درست فهمیده شود. ثانیآ مردم به وضوح کافی از این نکته آگاه نیستند.
مگی: فقط کافی است به فلسفه جدید از این جنبه نگاه کنیم تا بهوضوح کامل ببینیم که مشکل محوری از زمان دکارت به این طرف چرا مشکل معرفت بوده است. پرسش این است که ما چه میدانیم؟ و حتی آیا واقعاً چیزی میدانیم، به معنای اینکه مطلقاً از چیزی یقین داشته باشیم؟ و اگر میدانیم، چگونه بدانیم که میدانیم؟
گلنر: اگر میخواستیم فلسفه جدید را فقط با یک ویژگی تعریف کنیم، آن ویژگی عبارت میبود از محوریت معرفت در زندگی. پیش از دوران فلسفه جدید، معرفت هم چیزی مثل سایر چیزها بود که اهمیت داشت، ولی مشکلات دیگری هم بود. پس معرفت چیزی بود در جهان. ویژگی دوران جدید این است که جهان چیزی میشود در معرفت. قضیه معکوس میشود.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۲۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۲۰ صفحه