دانلود کتاب صوتی آبلوموف با صدای حسن همایی + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب صوتی آبلوموف

دانلود و خرید کتاب صوتی آبلوموف

گوینده:حسن همایی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی آبلوموف

کتاب صوتی آبلوموف نوشته ایوان گنچاروف و ترجمهٔ سروش حبیبی است. حسن همایی گویندگی این اثر صوتی را انجام داده و نوین کتاب گویا آن را منتشر کرده است. رمان آبلوموف در روسیه و سراسر جهان بسیار مورد توجه قرار گرفته است و تولستوی آن را شاهکار بزرگ ادبی می‌نامد. داستایفسکی نیز آبلوموف را زادهٔ ذهنی سرشار خوانده است.

درباره کتاب صوتی آبلوموف

ایوان گنچاروف در کتاب صوتی آبلوموف داستان مردی به نام «آبلوموف» را روایت کرده است. او یک نجیب‌زاده از طبقهٔ دوم اشراف است، ولی زندگی‌اش با مالکان ثروتمند و اشراف روسیه بسیار متفاوت است. او زمین‌دار است اما نه ثروتش چندان کلان است و نه تحصیلاتش چندان بالا. آبلوموف نمایندهٔ طبقهٔ متوسط زمان خودش است، یعنی از مردمان محترم روسیه پیش از شروع اصلاحات بزرگ الکساندر دوم. زندگی‌اش نیز زندگی یکی مالک متوسط شهرستانی است با خصوصیات عجیب و حیرت‌انگیز. رمان آبلوموف را مهم‌ترین رمان گنچاروف به شمار می‌آورند. به عقیدهٔ برخی، این اثر مفهومی جدید به فرهنگ ادب جهانی افزوده است، «آبلوموفیسم» واژه‌ای است که بعد از این رمان وارد جهان شد. این کلمه برای بیان ویژگی‌های روانی شخصیتی استفاده می‌شود که مبتلا به بی‌دردی درمان‌ناپذیر، بی‌ارادگی و ضعف اراده است. این کتاب صوتی داستان مردی است که دردش بی‌دری است، کسی که از شدت بی‌دغدغه بودن برای همه چیز غصه می‌خورد. این اثر جذاب یک شاهکار درخشان در ادبیات روان‌شناختی به حساب می‌آید. آبلوموف نتیجه تربیت طبقه متوسط است، جوانانی که با تن‌پروری رشد می‌کنند و همیشه دیگران کارهای آن‌ها را انجام می‌دهند. آبلوموف یک داستان انتقادی به سبک خاصی از زندگی در روسیه است.

شنیدن کتاب صوتی آبلوموف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این اثر صوتی را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات روسیه و دوستداران قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ایوان گنچاروف

ایوان الکساندرویچ گنچاروف در ماه ژوئن (ششم تا هجدهم) سال ۱۸۱۲ به دنیا آمد. پدرش که بازرگانی فرهیخته بود. ایوان گنچاروف را در ۷ سالگی یتیم گذاشت و مادرش، به یاری پدرخوانده او ترتیبی داد که فرزندش، اول در زادگاه خود، و بعد در یکی از بهترین مدارس مسکو، درس بخواند. گنچاروف در ۱۸۳۱ به دانشگاه مسکو وارد شد و با اشتیاق بسیار به تحصیل زبان‌های خارجی و ادبیات پرداخت. او به شعر روسی و تئاتر علاقه‌مند بود. او ابتدا در فرمانداری سیمبیرسک استخدام شد، اما بعد به جستن نام و مقام و ثروت و نیز به امید پرداختن به کارهای ادبی به سن‌پترزبورگ رفت و در ماه اوت ۱۸۳۵ با سمت مترجم در اداره تجارت خارجی وزارت دارایی مشغول کار شد. ظاهراً به زبان‌های لاتینی و فرانسه و آلمانی و انگلیسی تسلط داشته است.

گنچاروف مدت ۱۶ سال بدون اینکه پیشرفتی نصیبش شود محیط دیوان‌سالاران و بازرگانان را تحمل کرد اما گویا همین امر باعث پیشرفتش در جهان ادب شد.

در ابتدا اشعاری کلیشه‌وار و به تقلید از دیگران به شیوهٔ رمانتیک می‌سرود، اما بعد داستان کوتاهی نوشت به نام «عارضه‌ای وخیم» و آن را در روزنامه‌ای منتشر کرد. داستان مضحکی بود در هجو سنت رمانتیک. مهم‌ترین نکته این داستان ظهور صورت نمونه آبلوموف بود.

یک سال بعد داستان «اشتباهی خوش‌فرجام» را در روزنامه دست‌نویس دیگری منتشر کرد. این داستان نیز طرح مقدماتی داستان معروفی بود که به نام «یک داستان متعارفی» منتشر شد. «یک داستان متعارفی» که در سال‌های ۴۶ ـ ۱۸۴۴ نوشته بود را برای بلینسکی، منتقد ادبی معروف و دوستانش خواند و موجب اعتبار و شهرت فوری نویسنده شد.

این داستان اول بار در ۱۸۴۷ در روزنامه ساورمی‌ینایا گازیتا (عصر حاضر) به‌صورت پاورقی منتشر شد و سال بعد به‌صورت کتاب درآمد. گنچاروف در این داستان تحول روحی جوانی خیال‌پرداز و شکست او را در هنگام رویارویی با واقعیت توصیف می‌کند. سپس نوبت نوشتن شاهکارش آبلوموف بود.

گنچاروف در تابستان ۱۸۴۹ در اوج شهرت ادبی نویافته‌اش به مدت چند هفته به سیمبیرسک رفت. آنجا روح پدرسالاری در خانواده هنوز برقرار، اما با افکار نو درآمیخته بود. «این آمیزه کهنه و نو و باغ‌ها و ولگا و کرانه‌های پر صخره و سراشیب آن و هوای وطن و خاطرات کودکی» الهام‌بخش طرح داستان جدیدی گردید به نام پرتگاه و همین تا حدودی به پایان رساندن آبلوموف را به عقب انداخت.

پس از سفر، گنچاروف تغییر شغل داده و در اداره سانسور تزاری مشغول کار شده و در سال ۱۸۶۷ بازنشسته شد. در سال ۱۸۵۹ رمان "آبلوموف" گنچاروف منتشر شد.

گنچاروف بعد از بخشیدن املاک خود به خانواده نوکرش که سال‌ها پیش مرده بود و او سرپرستی خانواده‌اش را به عهده گرفته بود بین پانزدهم تا بیست و هفتم سپتامبر ۱۸۹۱ در تجرد و تنهایی درگذشت.

درباره سروش حبیبی

سروش حبیبی در هفت خرداد ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد. وی مترجم معاصر ایرانی است که ده‌ها کتاب از زبان‌های فرانسه، روسی، آلمانی و انگلیسی را به فارسی برگردانده است.

حبیبی تحصیلات دبیرستانی خود را در تهران و در دبیرستان «فیروز بهرام» به پایان رساند. او از سال ۱۳۲۹ در مدرسۀ عالی پست و تلگراف ادامه تحصیل داد و سپس به خدمت وزارت پست، تلگراف و تلفن درآمد. حبیبی در سال ۱۳۳۹ برای ادامۀ تحصیل به دانشکده فنی دارمشتات در آلمان رفت و سه سال به تحصیل در رشتۀ الکترونیک و همچنین یادگیری زبان آلمانی پرداخت.

این مترجم ایرانی، سپس، در وزارت پست و تلگراف، رئیس دروس دانشکدۀ مخابرات شد و در تغییر برنامه و تبدیل آن به دانشگاه مخابرات سهم عمده‌ای داشت؛ از او به‌عنوان مجری طرح تشکیل مرکز تحقیقات مخابرات نیز یاد می‌شود.

فعالیت سروش حبیبی در زمینۀ ترجمه، از همکاری منظم وی با مجله سخن آغاز شد. او طیّ بیش از چهار دهه فعالیت خود در عرصهٔ ترجمهٔ آثار ادبی، دریچۀ تازه‌ای به‌روی خوانندگان ایرانی گشود. آشنایی فارسی‌زبانان با نویسندگانی چون رومن گاری، آلخو کارپانتیه و الیاس کانتی از راه ترجمه‌های او بوده است.

اثر نویسندۀ مشهور روسی، واسیلی گرُسمان، با عنوان «پیکار با سرنوشت» یکی از برجسته‌ترین ترجمه‌های سروش حبیبی است.

از دیگر آثار ترجمه‌شدۀ این مترجم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

گل‌های معرفت، اریک امانوئل اشمیت

ژرمینال، امیل زولا

زمین انسان‌ها، آنتوان دو سنت اگزوپری

دایی وانیا، آنتون چخوف

بیابان، آنتون چخوف

میدان ایتالیا، آنتونیو تابوکی

شب‌های هند، آنتونیو تابوکی

پرتغال و دیکتاتور آن، آنتونیو دو فیگردو

ما مردم (داستان آمریکا)، لئو هیوبرمن

ژاپن، هرمان کان

نارتسیس و گلدموند، هرمان هسه

سیدارتها، هرمان هسه

داستان دوست من، هرمان هسه

گورزاد و دیگر قصه‌ها، هرمان هسه

سفر شرق، هرمان هسه

قصه‌ها، هرمان هسه

زندگی و سرنوشت، واسیلی گروسمان

ابلوموف، ایوان گنچاروف

کیفر آتش (برج بابل)، الیاس کانتی

ابله، فیودور داستایوسکی

قمارباز، فیودور داستایوسکی

شیاطین، فیودور داستایوسکی

شبهای روشن، فیودور داستایوسکی

همزاد، فیودور داستایوفسکی

بانوی میزبان، فیودور داستایوسکی

موش‌ها و آدم‌ها، جان استاین بک

زنگبار یا دلیل آخر، آلفرد آندرش

مروارید، جان استاین بک

سعادت زناشویی، لئو تولستوی

رستاخیز ، لئو تولستوی

شیطان، لئو تولستوی

اعتماد خوانندگان ایرانی به شیوهٔ ترجمهٔ او چنان است که هر یک از ترجمه‌های تازهٔ او از آثار نویسندگان مشهوری چون داستایوسکی که سال‌ها پیش به فارسی ترجمه شده بوده‌اند با استقبال خوانندگان آثار ادبی روبه‌رو می‌شود.

سروش حبیبی در سال ۱۳۵۶ به آمریکا رفت. او از سال ۱۳۵۸ در فرانسه ساکن است.

بخشی از کتاب صوتی آبلوموف

«و به هر طرف نگاه می‌کرد که کلاهش را کجا بگذارد و چون هیچ جا را از خاک پاک نیافت آن را در دست نگه داشت. بعد دامن فراکش را بالا زد تا بنشیند اما چون با دقت به صندلی نگاه کرد منصرف شد و ایستاده ماند.

با لحن سرزنش گفت:

ــ شما هنوز در رختخوابید؟ این چه پیرهن خوابی است که تنتان است؟ مدت‌ها است که دیگر کسی از اینها نمی‌پوشد.

آبلوموف گفت:

ــ این پیرهن خواب کجا بود؟ یک جور ربدوشامبر شرقی است.

این را گفت و ربدوشامبرش را با لذت به دور خود پیچید.

والکوف پرسید:

ــ خوب، احوال سلامتی‌تان چطور است؟

آبلوموف خمیازه‌کشان گفت:

ــ ای آقا، سلامتی کجا بود؟ حالم هیچ خوب نیست. فشار خون می‌خواهد سرم را بترکاند. حال شما چطور است؟

جوان جواب داد:

ــ عیبی ندارم. سالم و سردماغم.

و با لحنی پراحساس افزود:

ــ خیلی سرحال!

ــ صبح به این زودی کجا بودید؟

ــ پیش خیاط بودم.

و جلو آبلوموف چرخی زد و گفت:

ــ فراک قشنگی برایم دوخته، نه؟»

شقایق بیات
۱۴۰۳/۰۹/۰۹

بی نظیر 👌

زمان

۳۱ ساعت و ۵۹ دقیقه

حجم

۱ گیگابایت, ۷۳۵٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۳۱ ساعت و ۵۹ دقیقه

حجم

۱ گیگابایت, ۷۳۵٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۳۲۰,۰۰۰
تومان