دانلود و خرید کتاب ماه پنهان است جان اشتاین‌بک ترجمه شهرزاد بیات موحد
تصویر جلد کتاب ماه پنهان است

کتاب ماه پنهان است

انتشارات:نشر ماهی
امتیاز:
۴.۵از ۲۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ماه پنهان است

«ماه پنهان است» رمانی کوتاه از نویسنده مشهور امریکایی، جان اشتاین بک است. این اثر در مورد جنگ جهانی دوم نوشته شده و در مورد افزایش فاشیسم در اروپا هشدار می‌دهد.

این اثر زمانی یکی از پرخواننده ترین کتاب‌های زیرزمینی اروپا بود و هزاران نسخه از آن پنهانی در فرانسه، آلمان، هلند و کشورهای دیگر اروپایی منتشر می‌شد و نقش مهمی در تقویت روحیه مردم داشت.

شهر کوچکی در اروپا اشغال می‌شود اما مکان آن مشخص نیست. نیروهای مهاجم با برنامه‌ریزی دقیق و حساب‌شده و با کمک یک جاسوس بدون خونریزی شهر را فتح می‌کنند. شهری با مردمی که سال‌ها نه جنگ را می‌شناختند و نه کسی بهشان حمله کرده بود. خلق و خوی این مردم به قدری آرام است که اشغالگران تصمیم می‌گیرند بعد از جنگ برای زندگی به آنجا نقل مکان کنند. فرمانده اشغالگران از شهردار شهر می‌خواهد بدون جنگ و خونریزی از مردم درخواست کند که به استخراج زغال سنگ بپردازند اما شهردار که محبوب مردم است و خود را همپایه آنها می‌داند می‌گوید مردم آزادند هرکاری که دوست دارند انجام دهند. در این میان برخورد یک نیروی مهاجم با مردی در معدن منجر به قتل او می‌شود و این موضوع شهر را بهم می‌ریزد.

«مردم زیاد در خیابان‌ها نمی‌ماندند، بلکه از درها به درون خانه‌ها می‌رفتند و درها بسته می‌شد. گویی چشم‌هایی از پشت پرده‌ها به بیرون می‌نگریستند. وقتی سربازان در شهر رفت وآمد می‌کردند و گشتی‌ها در خیابان اصلی دور می‌زدند، نگاه‌هایی سرد و غضبناک آن‌ها را می‌پایید. مردم به مغازه‌ها می‌آمدند تا چیزکی برای ناهار بخرند. جنسی را که می‌خواستند می‌گرفتند، پولش را می‌دادند و بی‌هیچ خوش وبشی با فروشنده می‌رفتند.»

براساس رمان «ماه پنهان است» فیلمی هم در سال ۱۹۴۳ ساخته شده است که دیدن آن لذت‌بخش است اما پیشنهاد می‌کنیم ابتدا کتاب را بخوانید.

معرفی نویسنده
عکس جان اشتاین‌بک
جان اشتاین‌بک

جان ارنست استاین‌بک که در ایران با نام جان اشتاین بک نیز شناخته می‌شود، نویسنده‌ای آمریکایی است که در ۲۷ فوریه سال ۱۹۰۲ در کالیفرنیا متولد شده و در ۲۰ دسامبر ۱۹۶۸ به علت بیماری قلبی چشم از جهان فروبست.

Mohammad
۱۴۰۱/۰۷/۲۲

(۷-۲۶-[۱۶۹]) به عقیده ی من یکی از کتابای خوب و ارزشمندِ جان اشتاین بک همین کتابه؛ کتاب پیرامون مبارزات مردمی علیه استثمار و استعماره که در طول جنگ جهانی دوم به وسیله ی فاشیسم به صورت گسترده ای در جهان، خصوصا

- بیشتر
ادریس
۱۳۹۸/۰۹/۳۰

کتاب صوتیش با گویندگی بهروز رضوی شنیده ام فوق العاده است. به تسخیر یک شهر صلح طلب توسط ارتش رایش و شروع اعتراض مردم است فوق العاده با مفهوم است. ولی صوتیش یک چیز دیگست.

ABCD
۱۳۹۹/۰۵/۰۹

خیلی داستان زیبایی داره و ارزش خوندن داره

mojtaba
۱۴۰۱/۰۳/۰۹

کتابی زیبا و قابل تأمل در مورد آزادی و اسارت، مهمترین مفهومی که از کتاب برداشت کردم این بود که برای تقابل با ظلم و ستم مهم‌تر از داشتن رهبر واحد، داشتن اتحاد و همدلی هست. ترجمه کتاب هم زیبا

- بیشتر
a_lovely_sister
۱۴۰۰/۱۲/۰۶

کوتاه ولی از نظر من کامل. تا الان هر کتابی از جان استاین بک خوندم خیلی خوب بوده ( البته من ترجمه ی دیگه ای رو خوندم)

booklover
۱۴۰۰/۰۵/۱۹

کتابی در ستایش آزادی و آزادگی در دل داستانی در مورد اسارت

AS4438
۱۴۰۰/۰۳/۱۰

عالی، ترجمه عالی.

Zenbi
۱۴۰۲/۰۶/۱۸

کتابی قشنگ با حجم کم که درباره آزادی خواهی حرف میزنه . متن کتاب روونه و راحت خونده میشه توصیف هایی که کرده هم کاملا اندازه است نه کم و نه زیاد . خوبی و قشنگیش اینه که نمیاد فقط

- بیشتر
ایران
۱۴۰۲/۰۵/۱۲

یک داستان جمع و جور و جذاب که برای چندروز میتونه خواننده رو مشغول کنه. شرق بهشت و موش ها و آدم هارو نخوندم اما خوندن همین کتاب هم برای درک نگاه جان اشتاین بک کافیه.البته گاهی با چند سطر

- بیشتر
eurus
۱۴۰۲/۰۲/۲۸

مانیفست ضد جنگ اشتاین بک. داستان درباره مقاومت مردم شهری که به اشغال ارتشی اشغالگر درآمده است. این کتاب در سال ۱۹۴۲ و در میانه جنگ جهانی دوم نوشته و منتشر شد و با آن‌که در آن اسمی از کشورهای اشغالگر

- بیشتر
مردم خشمگین هستند و راهی برای مقابله ندارند. اما همهٔ این‌ها در چارچوبی کوچک است. جنگ مردم با مردم است، نه عقیده با عقیده.
Mohammad
«مرا کشتید، زیرا خواستار گریز از دست کسی بودید که محکومتان کرده، زیرا نمی‌خواستید چهرهٔ راستین حیات خود را آشکار سازید...»
Mohammad
«اگر بر این باورید که با کشتن مردمان، کسی را از نکوهش زندگی پلید خود بازمی‌دارید، سخت به خطا رفته‌اید.»
ایران
خیال می‌کنند چون خودشان یک پیشوا و یک سر دارند، ما هم مثل آنان هستیم. می‌دانند که اگر سر ده نفر از خودشان بالای دار برود، نابود خواهند شد. اما ما مردمانی آزاد هستیم و به اندازهٔ جمعیت خود سر داریم و در موقع لزوم رهبرانی مثل قارچ در میانمان خواهند رویید
mojtaba
این جنگ جنگی شرافتمندانه نیست. جنگ خیانت و کشتار است. پس بگذارید ما هم همان بلایی را سرشان بیاوریم که آن‌ها سر ما آورده‌اند.
ایران
وقتشان تقریبآ به سر آمده. خیال می‌کنند چون خودشان یک پیشوا و یک سر دارند، ما هم مثل آنان هستیم. می‌دانند که اگر سر ده نفر از خودشان بالای دار برود، نابود خواهند شد. اما ما مردمانی آزاد هستیم و به اندازهٔ جمعیت خود سر داریم و در موقع لزوم رهبرانی مثل قارچ در میانمان خواهند رویید.
ایران
دشمن همه‌جا هست. همهٔ مردان، زنان و حتی کودکان. دشمن همه‌جا هست. از پشت در خانه‌هاشان ما را می‌پایند. صورت‌های سفید پشت پرده‌ها گوش تیز کرده‌اند. ما آنان را شکست داده‌ایم و همه‌جا پیروز شده‌ایم. و آنان انتظار می‌کشند و اطاعت می‌کنند و انتظار می‌کشند.
سپیده اسکندری
یک مرد تنها چند ساعت در روز و فقط چند ماه در سال می‌تواند سرباز باشد و جز این باز می‌خواهد انسان باشد. زن، مشروب، موسیقی، خنده و آسایش می‌خواهد و اگر این‌ها از او دریغ شود، سخت تشنه‌شان خواهد شد.
سپیده اسکندری
مالی نگاه گذرایی به در انداخت و گفت: «ما مردمی شکست‌خورده‌ایم. شما غذای ما را گرفته‌اید. من گرسنه‌ام. اگر به من غذا بدهی، بیش‌تر از تو خوشم می‌آید.» توندر پرسید: «چه می‌گویی؟» «دارم حالت را به هم می‌زنم، ستوان؟ شاید سعی می‌کنم همین کار را بکنم. قیمت من دوتا سوسیس است.»
طلا در مس
لنسر نگاهی به او کرد و لبخندی کم وبیش اندوهبار برلب آورد. «ما هم وظیفه‌ای به عهده داریم، این‌طور نیست؟» شهردار گفت: «بله، تنها وظیفهٔ ناممکن در جهان، تنها کاری که شدنی نیست.» «و آن چیست؟» «روح انسان‌ها را پیاپی درهم‌شکستن.»
طلا در مس
ستوان پراکل پرسید: «قربان، به عقیدهٔ شما جنگ کی تمام می‌شود؟» «تمام؟ تمام؟ منظورت چیست؟» ستوان پراکل ادامه داد: «چقدر طول می‌کشد پیروز شویم؟» لنسر سرش را تکان داد: «ای بابا، من از کجا بدانم؟ دشمن هنوز در این دنیا هست.»
مرتضی بهرامیان
می‌دانست که جنگ یعنی خیانت، نفرت، خرابکاری‌های فرماندهان نالایق، شکنجه، کشتار، بیماری و خستگی، و جز این نیست تا سرانجام به پایان برسد. تازه بعد هم هیچ‌چیز تغییر نمی‌کند مگر نفرت‌ها و خستگی‌های تازه که جایگزین همتایان کهنه‌شان می‌شوند.
مرتضی بهرامیان
گلّه‌های انسانی در عملیات‌ها پیروز می‌شوند و مردمان آزاد در نبردها
Afshin
"و کسی خواهد گفت: ای سقراط، آیا شرمسار نیستی از سلوکی که در زندگی‌ات پیشه کردی و محتملا تو را به مرگی نابهنگام رهنمون خواهد شد؟ به چنین کسی منصفانه پاسخ می‌دهم: تو به خطا رفته‌ای. مردی که به کاری می‌آید نباید بخت زیستن یا مردن را به چیزی بشمرد. تنها باید در این بیندیشد که به راه راست می‌رود یا ناراست."
Afshin
سروان لوفت گمان می‌کرد و باور داشت که سربازی حد اعلای رشد یک موجود زنده است. اگر اساسآ یاد خدا می‌افتاد، او را سرلشکری پیر، محترم، بازنشسته و سپیدموی می‌دید که با خاطرات نبردهایش روزگار می‌گذراند و سالی چندبار بر مزار ستوان‌هایش تاج گل می‌نهد.
ایران
آن دو اعتقاد داشتند نظام جدیدِ طراز اول حاکم را چنان نابغهٔ بزرگی بنیاد نهاده که نیازی نیست آدمی برای آزمودن صحت نتایجش خود را به زحمت بیندازد. جوانانی احساساتی بودند که زود به گریه می‌افتادند و زود هم از کوره درمی‌رفتند.
ایران
گفت: «جناب‌سرهنگ، امروز صبح پسربچه‌ای را دیدم که داشت آدم‌برفی درست می‌کرد. سه سرباز او را می‌پاییدند تا یک وقت آدم‌برفی‌اش تبدیل به شمایل مسخرهٔ پیشوای شما نشود. انصافآ هم آدم‌برفی‌اش درست شکل پیشوایتان شده بود. البته سربازها خرابش کردند.»
ایران
من فرصت انتخاب بین مرگ و زندگی را ندارم. اما... می‌توانم انتخاب کنم که چگونه زندگی کنم و چگونه بمیرم.
سپیده اسکندری
اگر محبتی در کار باشد، همه‌چیز زیباتر و گواراتر می‌شود.»
سپیده اسکندری
لنسر گفت: «بله، می‌دانم. دربارهٔ این موضوع زیاد صحبت کرده‌ام. می‌دانید، اگر آن‌قدر وقتم را صرف حرف‌زدن دربارهٔ این موضوع نکرده بودم، شاید تابه حال سرلشگر شده بودم. ما جوانانمان را برای پیروزی تربیت کرده‌ایم و به‌حق در زمان پیروزی مایهٔ سربلندی هستند. اما درست نمی‌دانند موقع شکست چطور رفتار کنند. به آنان گفتیم که از جوانان دیگر باهوش‌تر و شجاع‌تر هستند. وقتی متوجه شدند حتی سر سوزنی هم از باقی جوانان شجاع‌تر و باهوش‌تر نیستند، تقریبآ خشکشان زد.»
طلا در مس

حجم

۱۰۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۰۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان