کتاب ایلانو در آتش
معرفی کتاب ایلانو در آتش
«ایلانو در آتش» نام مجموعه داستانی از نویسنده مکزیکی، خوان رولفو است. رولفو در سال ۱۹۵۳ این مجموعه را که اولین مجموعه داستانش بود منتشر کرد. این اثر در زمان انتشار چندان محبوبیتی نیافت ولی با گذشت زمان شهرتی بینالمللی پیدا کرد.
دو سال بعد، انتشار کتاب دیگر او با نام «پدرو پارامو» همان شهرت و سرشناسی را برای رولفو به همراه داشت که کتاب «آله خو کارپان تیر» برای «گابریل گارسیا مارکز» به همراه آورد. خوان رولفو بعد از این دو کتاب، چند داستان، مقاله و سناریو هم نوشت اما بیشتر، وقت خود را صرف شغل اصلی اش که بایگانی بود میکرد. این سکوت که ۳۰ سال به طول انجامید و تا زمان مرگش ( سال ۱۹۸۶) ادامه داشت، باعث گردید که از او یک اسطوره ادبی ساخته شود.
در نوشتههای او که هم کوتاه و هم پخته و معنادار است چیزی قابل ستایش، وجود دارد. در داستان «زمینی که به ما دادهاند» از همان چند خط اول، تمامی دنیای رولفو معرفی میشود: دنیایی درهم شکسته، پر از وسوسه مرگ و انتقام که آدمهایش گرفتار گردابی مرگبار شدهاند که آنها را در کام خود فرو میکشد و نابود میسازد. دنیایی که از پایه و اساس، تخریب و تا مغز استخوان برهنه و لخت است. این قصه از زبان اول شخص و با صدایی یکنواخت و درعین حال مملو از احساس و التهاب، مانند آسمانی ابری و طوفانی و غرق در ناامیدی طعنهآمیز و خشم شدید از زندگی بیان میگردد.
بخشی از داستان «زمینی که به ما دادهاند»:
«چه کسی این دشت را این همه پهناور کرده است؟ از شما میپرسم، به چه درد میخورد؟ دوباره راه افتادیم. ایستادیم تا ریزش باران را ببینیم. ولی باران نیامد. باز هم، راه میافتیم. به نظرم آمد نسبت به مسافتی که طی کردهایم، خیلی راه رفتهایم. بله این فکر به سرم میزند. اگر باران میآمد شاید نوع دیگری فکر میکردم. گرچه، از زمانیکه پسر بچهای بیش نبودم، هرگز ندیدم که در «ایلانو» چیزی به اسم باران ببارد.»
نه، «ایلانو» به هیچ دردی نمیخورد. توی این دشت، نه خرگوشی دیده میشود و نه پرندهای. هیچ چیز نیست. جز چند بوته زار نحیف و گهگاه کمی علوفه پژمرده. آنوقتها با اسب میرفتیم و تفنگی و حمایل فشنگی داشتیم. حالا حتی تفنگ هم نداریم.
حجم
۱۳۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۳۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه