نظرات درباره کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم

نظرات کاربران درباره کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم

نویسنده:زویا پیرزاد
انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۳۱ رأی
۳٫۹
(۲۳۱)
yumi
لطفا به بی نهایت اضافه اش کنید ...
haniyeh
داستان در مورد کلاریس، یک خانم ارمنی ساکن آبادان در دهه ۴۰ ایران هست. کلاریس دل مشغولی های این چنینی داره: خانه داری، بزرگ کردن دو دختر دوقلو و پسر بزرگترش، همسری که سیاسیه و مدتیه نسبت به کلاریس بی تفاوت شده، حضور دائمی مادر و خواهرش در زندگیش و مشکلات خواهرش درباره ازدواج و... با این حال، کلاریس زمانی متوجه میشه زندگیش باب میلش نیست که همسایه جدیدی به خونه روبرویی میاد. یه مادر و پسرش که یه دختر همسن دخترهای کلاریس داره. مردی که علایق مشترک با کلاریس مثل خواندن کتاب یا پرورش گلها داره و میتونه کلاریس رو بفهمه. این اولین کتابی بود که از خانم زویا پیرزاد خوندم و باعث شد دلم بخواد بقیه کتابهاشون رو هم بخونم. متن داستان روان بود و با اینکه فکر میکردم شاید خوندن روزمرگیهای کلاریس خسته کننده باشه اما اینطور نشد. برام یه نکته از این داستان قابل برداشته: وقتی بخاطر بقیه همه چیز رو در خودت میریزی و حرفی نمیزنی، به مرور یادت میره از زندگی لذت ببری و همین باعث میشه لذت رو از زندگی بقیه هم بگیری در حالیکه فکر میکنی داری بهشون لطف میکنی.
پروانه آشوریان
من این کتاب رو سالها پیش خوندم !حالا که این خلاصه و تحلیل ها را نگاه میکنم ..خاطرات قشنگی برام تداعی میشه
صنم
چه جالب
کاربر 8818693
نتیجه ی بسیار تامل بر انگیزی گرفتین. عالی بود
امیلی در نیومون
زویا پیرزاد توی چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم روایت‌گر زنی با عشق ممنوعه است. اتفاقات کتاب در بستری آرام و بدون تنش روایت می‌شه جوری که دلتون می‌خواد توی فضایی آرام با لیوان چای بنشینید و برای ساعت‌ها از خط به خطش لذت ببرید. این کتاب پر از زنانگی و دنیای لطیف زنانه است. کمی هم دغدغه‌های انسان معاصر قبل از انقلاب چاشنیش شده. توصیفات انقدر دقیق هستند که قدم به قدم همراه کلاریس می‌شین.
𝑻𝒂𝒎𝒊𝒍𝒂
یادمه مدتها پیش یکی از کاربرای طاقچه که اگه اشتباه نکنم اسمشون آیدین بود این کتاب رو به زیبایی هرچه تمام تر معرفی کردن و از اون زمان واقعا دوست داشتم این کتاب رو بخونم تا همین چند روز پیش که نشستم و توی چند ساعت پشت سر هم، کتاب رو خوندم و تمومش کردم. برای توصیفش بهترین چیزی که میتونم بگم اینکه: از اون کتابایی که وقتی تمومش میکنی تا چند لحظه با لبخند عمیق به یه جای نامعلوم خیره میشی و به شخصیت های کتاب فکر میکنی:)))) کتاب بی نهایت زیبا بود، با اینکه شخصیت هامون تفاوت های زیادی داره، با کلاریس خیلی ارتباط می‌گرفتم، و تمام این ها بخاطر قلم فوق العاده نویسنده ست. شاید در نظر اول فقط روزمرگی یک خانم ارمنی به حساب بیاد که 'نمونه ی عالی یک مادر خوب و فداکار ایرانیه'(!) ولی رفته رفته که پیش میری، میبینی هر تغییر ریزی که توی افکار کلاریس به وجود میاد، تو رو چندان به وجد میاره و جوری توی قلبت کلاریس رو تشویق به تغییر میکنی که انگار خود کلاریسی! داستان خیلی روان و پرکشش بود، و شخصیت ها و تکه کلام هاشون واقعا شیرین بود. این کتاب رو به همه، پیشنهاد می‌کنم. کمک میکنه یکبار هم که شده، خودمونو جای کلاریس بزاریم و از دریچه ی اون نگاه کنیم:')
pegah
این کتاب زویا پیرزاد عالیه. پر از حس خوب، حس زندگی. داستان خاصی نداره ولی آنقدر خوب فضا سازی کرده که غرق زندگیِ شخصیت اصلی که یه خانم هست میشی. پادکست گوش بدید بهتره
می نی لی
کتاب از روزمرگی های یک زن میگه ، انقدر وقایع معمولی روز رو قشنگ توصیف می کنه که ادم رو از زمان و مکان جدا می کنه، بعد از خوندن این کتاب تمام کارهای ریز روزانه رو مثل یه داستان تو ذهنم تعریف می کنم، حس می کنم من هم نویسنده ی داستان زندگی خودم هستم. از اون کتابای حال خوب کن و مود عوض کن هست‌.
کاربر 6981622
دقیقا..👍
حدیث
قبل از اینکه اسم کتاب رو بدونم جلد بنفشش برام چشم نوازی کرد بعد اسمش .. گاهی ی حرف ادم رو تا لب مرگ میبره و گاهی زنده میکنه .. پیشنهاد میکنم بخونید و یاد بگیرید هر حرف هر حرکت ممکنه برای کسی خوشایند یا حتی ازار دهنده باشد فقط لذت ببرید از آنچه ک هست و گاهی حتی اجازه نداری خودتو قضاوت کنی ادم ها میایند میروند تو باخودت تنهایی پس مهربون تر رفتار کن با خودت😀
کاربر 1623420
ویژگی های خوب کتاب نثر روان و ساده بود و پرداختن به جزییات به طوری که میشد همزاد پنداری کرد با شخصیت های کتاب و پرداختن به نقش زن یا مادر به عنوان عنصر اصلی خانه که نادیده گرفته میشه. اما داستان هیچ نقطه اوجی نداشت‌ و‌ روند ارومی رو طی میکرد که بعضی جاها از تکرار حوصله ادم سر میرفت از مکالمه ها و پایان خیلی بازی داشت در کل ارزش یکبار خوندن داره
ریحان
من این کتاب را سال ۸۴ خوانده بودم و اون زمان خیلی دوستش داشتم همینطور کتاب عادت میکنیم خانم زویا پیرزاد را و الان فقط بخش نمونه کتاب را دوباره از طاقچه خواندم واقعا لذت بردم
مریم سادات
این که بتونی روزمرگی های معمولی زندگی رو انقدر قشنگ توصیف کنی یک هنر خاص میخواد که خانم پیرزاد اونو داره:)خیلی قشنگ بود کتاب
[YUME]
خانم پیرزاد تبحر خاصی توی به تصویر کشیدن عواطف و افکار زن ایرانی دارن. من حس می‌کنم ایشون دوست دارن یه شخصیت فوق‌العاده و ظاهرا بی‌نقص خلق کنن و با هر کتاب اونو بفرستن تو دل آزمون و خطا و وقتی شخصیت با سربلندی بیرون اومد، بهش اشاره کنن و بگن «این شخصیتو من ساختم» جدای از این، پیوند آبادان، فرهنگ ارامنه و همزیستی با انگلیسی‌های دوران استعمار بافت جالب و جدیدی ایجاد کرده بود که خوندن کتاب رو حتی لذت‌بخش‌تر می‌کرد
nastaran
من خیلی خوشم اومد از سبک داستانش. روزمرگی های یک زن خانه‌دار رو توصیف میکنه و احساساتی که تجربه میکنه، با جزییات دقیق و همین توجه به ریزترین جزییات برام خیلی دلنشین بود و باعث شد خودمم بیشتر به جزییات زندگیم توجه کنم. کسانی که از کتاب خوششون اومد پیشنهاد میکنم فیلم "به همین سادگی" با بازی خوب خانم قاضیانی رو هم ببینید.
سايه
واقعا یکی ازون کتاباست که خوندنش آرامش بخشه و در فضای گرم و با نثری روان،داستان که در واقع روزمرکی یک زن هست،پیش میره...من عاشق کتاب های زویاپیرزاد هستم.
Zenbi
🌺🌺🌺 کتاب قشنگ و دلنشینی بود که دو روزه تموم شد . هم متنش روون بود و هم اینکه راحت میشد با داستان همراه شد . شاید ظاهرا بگیم داستان خاصی نداشت و یه روزمره بود اما بنظرم توجهی که کتاب داره به یه سری مسائلِ ریز که توی سر مادرِ قصه میگذره این کتاب رو جذاب میکنه و جالبه که اصلا حوصله سر بر و خسته کننده نیست . 🌺🌺🌺
a_lovely_sister
کتاب قشنگی بود ولی شاید اگر همون دهه هشتاد میخوندمش بیشتر برام جذاب میبود.
ندارم
داستان قسمتی از زندگی یک زن خانه دار وظیفه شناس است که یک پسر نوجوان و دو دختر کوچک دارد. از نظر روانشناسی شخصیتی قربانی دارد و همه چیز را برای خانواده اش میخواهد و به فکر خودش نیست. خواسته ها و آرزوهایش را بیان نمیکند. فضای داستان در آبادان است در شهرک مخصوص کارکنان شرکت نفت در قبل از انقلاب اسلامی ایران. نویسنده خیلی قشنگ به جزییات پرداخته در حدی که فکر میکنی در همان جا حضور داری. من در اوایل داستان با اسامی شخصیت ها مشکل داشتم چون ارمنی بودند و اسم هایشان برایم سخت بود..آرمینه. آرسینه.واسکانیان. گارنیک..ولی در کل خیلی لذت بردم
لعل
کمی به حال و هوای داستان بریت ماری اینجا بود نزدیک است. از این که در ضمن داستان کمی با حال و هوای زندگی ارمنی های هم وطنم اشنا شدم لذت بردم. در زمره داستان هایی که خانم های خانه دار سرآغاز تحول و دگرگونی را از خود آغاز میکنند و به سایر اعضا حال خوبشان را منتقل میکنند . تاکید بر این که کسی حال خوب را برای ما ایجاد نمیکند و این خود ما هستیم که باید از درون تغییر کنیم. دیگران شاید فقط بتوانند انگیزه به ما بدهند.
نهال
عالی و متفاوت انگار یه دنیای دیگه اس و ایران اتفاق نیافتاده
کاربر 2302748
روزمرگی های یک زن خانه دار بود بیشتر برای سرگرمی و وقت پر کردن خوبه اونقدر که تعریف میکنن خوب نیست معمولیه
هستی
کتاب رو توی مدت کوتاهی خواندم، متن روان، توصیفات جذاب، شخصیت پردازی قوی از نکات مثبت کتاب بود. ولی کتاب با اینکه ایرانیه تو فضای مردم ارمنی (هم وطن و غیر هم وطن)میچرخید و تا حدی نچسب بود بخاطر اینکه اکثرا قشر نزدیک به سطح جامعه نبودن افراد، و بنظرم نکته ی جالبی که داشت اختلاف طبقاتی وحشتناک رو تو دهه ی چهل نشون میداد، در حدیکه خانواده های غیر بومی و ارمنی در رفاه کامل کامل توی آبادان زندگی میکردن، و خانواده های بومی و عرب از شدت گرما به دریا پناه میبردن و توسط کوسه خورده میشدن، بحث بعدی اینکه در حدیکه انتظار داشتم سیر داستان جذاب نبود و نقاط مبهم زیادی توی داستان موند، در کل اگه خیلی از بی کتابی رنج میبرید این کتابو بخونید😅
fateme kheiripour
اولین رمان ایرانی بود که خوندم و از فقر ادبی اثر درمانده شدم به نظرم انسانی با حداقل دایره لغات و سواد ادبی قادر به تالیف همچین رمانی هست! لحن انتقادم خیلی تنده چون با توجه به جوایزی که برده انتظار بیشتری داشتم . پایان داستان کاملا باز بود و مخاطب رو با سوال های زیادی تنها رها میکرد بدون اینکه بخوای به جمع بندی درستی برسی یا حداقل تو رو به فکر فرو ببره هاج و واج میمونی که خب چی شد همش همین بود! پردازش شخصیت کلاریس و امیل که جزو شخصیت های اصلی داستان بودن بسیار ناقص بود جوری که در نقطه ای که میخوای باهاشون ارتباط بگیری از طرف نویسنده رشته ارتباط گسسته میشه،ما شاهد روزمرگی های کلاریس و غرق شدن او در نقشهای مادری و همسری هستیم تا جایی که از خود واقعیش جدا میفته و با ورود شخصی به نام امیل و توجه و اظهار محبتی از طرف اون جوانه های امید و عشق در دلش شکوفه میزنه و من انتظار داشتم به این عشق ممنوعه بیشتر پرداخته بشه! در جایی که امیل ناگهان تصمیم به ازدواج با ویولت گرفت خواننده دچار ابهام میشه که اصلا عشقی در کار نبوده یا امیل برای فرار از عشق ممنوعه دست به همچین کاری میزنه یا جایی که ناگهان غیبش میزنه آیا از طرف المیرا برای پس زدن ازدواج تحت فشار قرار میگیره؟ هجوگویی های نویسنده هم که برای خودش شاهکاریه مدام اسم دو قلوها و سایر شخصیتها به شکل ناخوشایندی تکرار میشه انگار فقط برای طویل شدن رمان اینکار رو میکنه در صورتی که خیلی نقل قول ها اصلا به روند کلی داستان کمکی نمیکنه! خلاصه بگم خیلی دوست دارم به رمان ایرانی وامدار باشم اما حسابی توی ذوقم خورد! امیدوارم خوانش کتابهای دیگه این حس رو از من دور کنه . اینو هم بگم بعضی کتابها و نویسنده ها الکی اسم دَر میکنن و با جلد های رنگی و اسم های قشنگ مخاطب جذب میکنن که خب باید خیلی آگاه بود تا در دام تله های تبلیغاتی نیفتاد!
کاربر ۵۰۰۵۵۲۳
من خیلی از پایان داستان خوشم نیومد،،،،
کاربر 1915870
دختر چون هلال ظریف ماه پدر جون ابری سنگین ابر وماه سر برشانه یکدیگر
یک خوره کتاب :)
یک کتاب عالی. قلم نویسنده خیلی روان و خوب. داستانی خوب. خیلی دوستش داشتم. با شخصیت اصلی همزاد پنداری زیادی می کردم، انگاری اصلا شخصیت اصلی داستان رو کاملا درک می کردم. خیلی کتاب خوبی بود، حتما بخونین :)
ققنوس
واقعا کتاب چیز خاصی نداشت البته برای گذران اوقات فراغت می‌تونه گزینه خوبی باشه. خط داستانی کشش خاصی نداره اما فضاسازی و توصیف زمانی به‌درستی صورت گرفته داستان یک شخصیت معمولی که زندگی معمولی داره، با نثری روان و مضمونی ضعیف میتونه توصیف خوبی برای این کتاب باشه
کاربر سپیدگلی
بخشی از روزمرگی‌های زنی در آبادانه که همسرش تو سرکت نفت کار میکنه و سه فرزند داره. داستان پیچیده و خاصی نداره اما فضای دلنشینی داره. من از از خوندنش احساس کردم مدتی تو آبادان بودم و کاملا اون فضا و گرما رو تجربه کردم. داستانی معمولی مثل خیلی از روزهای زندگی ما، روزهایی که ممکنه احساسات مختلفی تجربه کنیم و خسته، غمگین، سرحال، دلخور و ....باشیم
کاربر 3179825
زندگی یه زن که همسر، مادر ، خواهر و دخترِ کسانیست، زنی که سالهاست به خودش فکر نکرده و حالا میخواهد با دغدعه هایش روبرو شود و بخواهد که دیده و شنیده شود ، حتما توصیه میشود بخوانید ، بیش باد ♡☆
سپیده ی صبح
من یه کتاب دیگه هم قبلا از خانم پیرزاد خونده بودم به اسم (عادت میکنیم )هر دو کتاب رو دوست داشتم اما آخر هر دو کتاب خیلی باز بود گویا خانم پیرزاد به پایان باز خیلی علاقه دارند، کاش به شخصیت امیلی بیشتر پرداخته شده بود فقط شخصیت امیلی خیلی گنگ و مبهم بود، این کتاب رو (به جز صفحات آخرش) به همه پیشنهاد میکنم
zahra ezazi
این کتاب را دوست داشتم روزمره گی زندگی یک زن اما به طرز عجیبی گیرا نوشته شده بود عاشقانه نبود اما به اندازه یک داستان عاشقانه کشش داشت طوری که زمین گذاشتنش برایم سخت بود در برخی قسمت ها به یاد خودم با این کتاب گریستم در دهه چهل زندگی و خسته از تکرارها
کاربر 6981622
فضای کتاب ساده و بدون پیچیدگی است،روزمرگی ها و گفت و گو ذهنی راوی داستان بسیار زیبا و دلنشین ،توصیف شده....با خوندن این کتاب به گفت‌و گو های ذهنی خودم آگاه شدم.. که چه قدر نقش مهمی در روابط ما با دنیای اطرافمون داره...با خوندن این کتاب احساس آرامش خییلی خاصی دارم و تصمیم گرفتم شنونده خوبی برای افراد مهم زندگیم باشم،و الان مشتاقم به زندگی و.مشتاقم به.روزمرگی ها.... ممنونم از طاقچه
کاربر 2120210
فوق العاده بود،چندین باره گوش دادم🌸🌸
m.salehi77
این کتاب دربارهٔ روزمرگی‌های یه خانم خانه‌داره که احساس کمبودهایی توی زندگیش بهش دست داده و از طرف دیگه، یه همسایهٔ جدید هم توی زندگیشون وارد شده که باعث ماجراهایی می‌شن. روند آرومی داشت. متنش روون بود و ساده و صمیمی. با خوندش این‌طور حس کردم که حتی از خاطره‌های روزمرهٔ یه آدم عادی هم می‌شه داستان نوشت. توی بعضی از جاهای کتاب، اشاره‌هایی به کمونیسم شده و بعضی جملاتی که شاید محتواهای فمینیستی ازشون برداشت بشه. دیدم که حتی مقاله نوشته شده دربارهٔ فمینیسم توی این کتاب؛ ولی خب من تا الآن اون مقاله رو مطالعه نکرده‌م. شاید بعداً فرصتی پیش بیاد و مطالعه کنم. یه مشکل توی مطالعهٔ کتاب داشتم و اون همین بود که کلمات ارمنی توی کتاب رو متوجه نمی‌شدم؛ چون خونوادهٔ اصلی این داستان و بعضی از آشناهاشون، ارمنی هستن.
s@mane
به توصیه دوستی برای عوض شدن حال و هوا و تغییر روحیه خوندنش و شروع کردم و به واقع موثر بود... خوندنش حال تون و برای چند روز خوب میکنه... از اون کتاب هاست که آرزو میکنین ای کاش تموم نشه... واقعا از خوندنش لذت بردم و از نویسنده و ناشر ممنونم
کافه کتاب
بین حدودا ۵۰۰ جلد کتابی که تا حالا خواندم بهترینشون این کتاب بوده ..... خیلی خاص. خیلی احساسی و خیلی زیبا ...... 👍
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
به نظر من زیاد جالب نبود در تعجبم چطور دوستان اینقدر تعریف کردند داستان روزمرگی های یک زن بدون فراز و فرود خاصی است در کل توصیه نمیکنم
کاربر 8916650
برای کتاب خوان های حرفه ای خوب بود
مریمی
این کتاب فوق‌العاده است،تورو می‌بره به آبادان،حتی اگر نرفته باشی،به سالهایی که تو اونو تجربه نکردی،ولی اینقدر قشنگ توصیفش میکنه که دلت میخواد فیلمشو ببینی یا بسازیش،،حس خوبی داره توی این رمان غرق شدن حتی بوی خیلی خوبی داره بعضی جاهاش🌹🌹🌹
atefe1670
داستان به اندازه کافی کشش داشت که مخاطب رو با خودش بکشونه ولی نمیدونم چرا احساس کردم آخر کتاب یه دفعه انگار نویسنده از نوشتن خسته میشه و همه چی رو یه دفعه ای تموم میکنه! البته من کلا از کتابهایی که پایان باز دارن خوشم نمیاد و این سلیقه ایه. فقط اینکه مراقب باشید اگر زمینه وسواس فکری یا نشخوار فکری دارید این کتاب میتونه بدترش کنه !! چون عملا بیش از نصف کتاب فکرهای نویسنده و نشخوارهای فکریشه
عیسی صنوبری
لذت بردم از قلم شیوای زویا پیرزاد. داستان روز مره گی های قبل انقلاب آبادان را به زیبایی به تصویر کشیده.
sana
خوبه بنظرم ارزش یه بار خوندن رو داره
zahra_gharnein
اوایل که کتاب رو شروع کردم نمیتونستم خیلی باهاش ارتباط بگیرم. فضاش با فضایی که ما از ایران می‌شناسیم خیلی متفاوت بود. اما هر چقدر جلوتر رفت کنجکاویم بیشتر شد که ببینم آخر قصه چی میشه. شاید برای من کتاب نماد این جمله شد که احساسات و اتفاقات مثل ابر از آسمون زندگی میگذرن... اجازه بدیم بیان و برن. . قلم نویسنده رو دوست داشتم. با اینکه جزئیات خیلی زیاد بود اما احساس نکردم اضافه گویی میکنه.
کاربر ۱۱۹۶۵۲۳
دلنشین بود واقعا لذت بردم شایدم چون به عنوان زن داشتم این کتاب رو می‌خوندم یا شاید اینکه قصه تو آبادان بود و برای من یاد آور کتاب های احمد محمود بود .کتاب طعم گس خرمالو ایشون هم خونده بودم اونم دوست داشتم
Narges
این رمان عجیب به دلم نشست:) خیلی رون و جذاب بود به نظرم و اولین رمانی هست که از خانم پیرزاد میخونم
صدف اسمعیل پور
اولین کتابی بود که از خانم پیرزاد میخوندم و خیلی وقت بود رمان نخونده بودم، حقیقتش خیلی جذبم کرد و شب ها به عشق خوندن این کتاب میرفتم روی تختم، دوست نداشتم تموم بشه و داستان در عین سادگی بینهایت کشش داشت و عالی تموم شد، بعد از این کتاب رفتم سراغ کتاب دیگه ای که الان نزدیک یک هفته ست هنوز بیست صفحه هم نخوندم و برگشتم و الان یک کتاب دیگه از ایشون خریدم تا حالمو بهتر کنم، خیلی خوشحالم که باهاشون آشنا شدم و این سادگی و پختگی رو قدردانم
hamta
من این کتاب رو دو سال پیش با صدای خانم شبنم مقدمی به صورت صوتی شنیدم و خیلی لذت بردم کتاب داستان روزمره یک خانم رو روایت میکنه اما بسیار دلنشین و قابل تصور . من دوسش داشتم.
faezeh
کتاب پر از جزئیات بود پر از بو، صدا و تصویر. در عین حال که بدی‌های خانم خانه‌دار رو می‌گفت ولی خوبی‌هاش رو هم میگفت، احساساتش صادقانه بود و به نظرم چیزی بود که زنهای امروزی باهاش درگیرن.
sss
رمانی ساده بدون هیجان و معمایی خاص اما با قلمی شیوا
Niloofar
من داستان های مربوط به زمان قدیم رو خیلی دوست دارم و خانم پیرزاد هم به زیبایی حال و هوای آبادان اون روزها رو روایت کردن خیلی زیبا بود
کاربر 7201414
خیلی قشنگ بود مخصوصا که به زبان ساده و زیبا نوشته شده بود و برای کسایی که آبادانی هستن و خاطرات قبل انقلاب و زیبایی های آبادان رو تعریف می‌کردند خواندن این کتاب و همزاد پنداری حسابی حال آدم رو جا میاره ولی من با آخر داستان بسیار زیاد مشکل داشتم خیلی بد تموم میشه همه چی داستان نصف و نیمه رها میشه و تو آخرش با هزارتا سوال کتابو تموم میکنی و بشخصه عصبانی شدم کاش می‌فهمیدیم آخرش چی شد
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
خوب بود. دوست داشتم.

حجم

۲۱۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۸ صفحه

حجم

۲۱۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۸ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰
۵۰%
تومان