نظرات کاربران درباره کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم
۳٫۹
(۱۶۹)
yumi
لطفا به بی نهایت اضافه اش کنید ...
haniyeh
داستان در مورد کلاریس، یک خانم ارمنی ساکن آبادان در دهه ۴۰ ایران هست. کلاریس دل مشغولی های این چنینی داره: خانه داری، بزرگ کردن دو دختر دوقلو و پسر بزرگترش، همسری که سیاسیه و مدتیه نسبت به کلاریس بی تفاوت شده، حضور دائمی مادر و خواهرش در زندگیش و مشکلات خواهرش درباره ازدواج و...
با این حال، کلاریس زمانی متوجه میشه زندگیش باب میلش نیست که همسایه جدیدی به خونه روبرویی میاد. یه مادر و پسرش که یه دختر همسن دخترهای کلاریس داره. مردی که علایق مشترک با کلاریس مثل خواندن کتاب یا پرورش گلها داره و میتونه کلاریس رو بفهمه.
این اولین کتابی بود که از خانم زویا پیرزاد خوندم و باعث شد دلم بخواد بقیه کتابهاشون رو هم بخونم. متن داستان روان بود و با اینکه فکر میکردم شاید خوندن روزمرگیهای کلاریس خسته کننده باشه اما اینطور نشد.
برام یه نکته از این داستان قابل برداشته:
وقتی بخاطر بقیه همه چیز رو در خودت میریزی و حرفی نمیزنی، به مرور یادت میره از زندگی لذت ببری و همین باعث میشه لذت رو از زندگی بقیه هم بگیری در حالیکه فکر میکنی داری بهشون لطف میکنی.
صنم
چه جالب
کاربر 8818693
نتیجه ی بسیار تامل بر انگیزی گرفتین. عالی بود
امیلی در نیومون
زویا پیرزاد توی چراغها را من خاموش میکنم روایتگر زنی با عشق ممنوعه است. اتفاقات کتاب در بستری آرام و بدون تنش روایت میشه جوری که دلتون میخواد توی فضایی آرام با لیوان چای بنشینید و برای ساعتها از خط به خطش لذت ببرید. این کتاب پر از زنانگی و دنیای لطیف زنانه است. کمی هم دغدغههای انسان معاصر قبل از انقلاب چاشنیش شده.
توصیفات انقدر دقیق هستند که قدم به قدم همراه کلاریس میشین.
𝑻𝒂𝒎𝒊𝒍𝒂
یادمه مدتها پیش یکی از کاربرای طاقچه که اگه اشتباه نکنم اسمشون آیدین بود این کتاب رو به زیبایی هرچه تمام تر معرفی کردن و از اون زمان واقعا دوست داشتم این کتاب رو بخونم تا همین چند روز پیش که نشستم و توی چند ساعت پشت سر هم، کتاب رو خوندم و تمومش کردم. برای توصیفش بهترین چیزی که میتونم بگم اینکه: از اون کتابایی که وقتی تمومش میکنی تا چند لحظه با لبخند عمیق به یه جای نامعلوم خیره میشی و به شخصیت های کتاب فکر میکنی:))))
کتاب بی نهایت زیبا بود، با اینکه شخصیت هامون تفاوت های زیادی داره، با کلاریس خیلی ارتباط میگرفتم، و تمام این ها بخاطر قلم فوق العاده نویسنده ست.
شاید در نظر اول فقط روزمرگی یک خانم ارمنی به حساب بیاد که 'نمونه ی عالی یک مادر خوب و فداکار ایرانیه'(!) ولی رفته رفته که پیش میری، میبینی هر تغییر ریزی که توی افکار کلاریس به وجود میاد، تو رو چندان به وجد میاره و جوری توی قلبت کلاریس رو تشویق به تغییر میکنی که انگار خود کلاریسی!
داستان خیلی روان و پرکشش بود، و شخصیت ها و تکه کلام هاشون واقعا شیرین بود.
این کتاب رو به همه، پیشنهاد میکنم. کمک میکنه یکبار هم که شده، خودمونو جای کلاریس بزاریم و از دریچه ی اون نگاه کنیم:')
pegah
این کتاب زویا پیرزاد عالیه. پر از حس خوب، حس زندگی. داستان خاصی نداره ولی آنقدر خوب فضا سازی کرده که غرق زندگیِ شخصیت اصلی که یه خانم هست میشی. پادکست گوش بدید بهتره
m. darmorad
سلام فقط میتونم بگم کاش تخفیف بخوره هم چراغ ها هم عادت میکنیم 😍😍
می نی لی
کتاب از روزمرگی های یک زن میگه ، انقدر وقایع معمولی روز رو قشنگ توصیف می کنه که ادم رو از زمان و مکان جدا می کنه، بعد از خوندن این کتاب تمام کارهای ریز روزانه رو مثل یه داستان تو ذهنم تعریف می کنم، حس می کنم من هم نویسنده ی داستان زندگی خودم هستم.
از اون کتابای حال خوب کن و مود عوض کن هست.
کاربر 6981622
دقیقا..👍
کاربر 1623420
ویژگی های خوب کتاب نثر روان و ساده بود و پرداختن به جزییات به طوری که میشد همزاد پنداری کرد با شخصیت های کتاب و پرداختن به نقش زن یا مادر به عنوان عنصر اصلی خانه که نادیده گرفته میشه.
اما داستان هیچ نقطه اوجی نداشت و روند ارومی رو طی میکرد که بعضی جاها از تکرار حوصله ادم سر میرفت از مکالمه ها و پایان خیلی بازی داشت در کل ارزش یکبار خوندن داره
ریحان
من این کتاب را سال ۸۴ خوانده بودم و اون زمان خیلی دوستش داشتم همینطور کتاب عادت میکنیم خانم زویا پیرزاد را و الان فقط بخش نمونه کتاب را دوباره از طاقچه خواندم واقعا لذت بردم
حدیث
قبل از اینکه اسم کتاب رو بدونم جلد بنفشش برام چشم نوازی کرد بعد اسمش .. گاهی ی حرف ادم رو تا لب مرگ میبره و گاهی زنده میکنه ..
پیشنهاد میکنم بخونید و یاد بگیرید هر حرف هر حرکت ممکنه برای کسی خوشایند یا حتی ازار دهنده باشد فقط لذت ببرید از آنچه ک هست و گاهی حتی اجازه نداری خودتو قضاوت کنی ادم ها میایند میروند تو باخودت تنهایی پس مهربون تر رفتار کن با خودت😀
[YUME]
خانم پیرزاد تبحر خاصی توی به تصویر کشیدن عواطف و افکار زن ایرانی دارن. من حس میکنم ایشون دوست دارن یه شخصیت فوقالعاده و ظاهرا بینقص خلق کنن و با هر کتاب اونو بفرستن تو دل آزمون و خطا و وقتی شخصیت با سربلندی بیرون اومد، بهش اشاره کنن و بگن «این شخصیتو من ساختم»
جدای از این، پیوند آبادان، فرهنگ ارامنه و همزیستی با انگلیسیهای دوران استعمار بافت جالب و جدیدی ایجاد کرده بود که خوندن کتاب رو حتی لذتبخشتر میکرد
کاربر 2302748
روزمرگی های یک زن خانه دار بود بیشتر برای سرگرمی و وقت پر کردن خوبه اونقدر که تعریف میکنن خوب نیست معمولیه
مریم سادات
این که بتونی روزمرگی های معمولی زندگی رو انقدر قشنگ توصیف کنی یک هنر خاص میخواد که خانم پیرزاد اونو داره:)خیلی قشنگ بود کتاب
Zenbi
🌺🌺🌺
کتاب قشنگ و دلنشینی بود که دو روزه تموم شد . هم متنش روون بود و هم اینکه راحت میشد با داستان همراه شد . شاید ظاهرا بگیم داستان خاصی نداشت و یه روزمره بود اما بنظرم توجهی که کتاب داره به یه سری مسائلِ ریز که توی سر مادرِ قصه میگذره این کتاب رو جذاب میکنه و جالبه که اصلا حوصله سر بر و خسته کننده نیست . 🌺🌺🌺
nastaran
من خیلی خوشم اومد از سبک داستانش. روزمرگی های یک زن خانهدار رو توصیف میکنه و احساساتی که تجربه میکنه، با جزییات دقیق و همین توجه به ریزترین جزییات برام خیلی دلنشین بود و باعث شد خودمم بیشتر به جزییات زندگیم توجه کنم. کسانی که از کتاب خوششون اومد پیشنهاد میکنم فیلم "به همین سادگی" با بازی خوب خانم قاضیانی رو هم ببینید.
سايه
واقعا یکی ازون کتاباست که خوندنش آرامش بخشه و در فضای گرم و با نثری روان،داستان که در واقع روزمرکی یک زن هست،پیش میره...من عاشق کتاب های زویاپیرزاد هستم.
ندارم
داستان قسمتی از زندگی یک زن خانه دار وظیفه شناس است که یک پسر نوجوان و دو دختر کوچک دارد. از نظر روانشناسی شخصیتی قربانی دارد و همه چیز را برای خانواده اش میخواهد و به فکر خودش نیست. خواسته ها و آرزوهایش را بیان نمیکند. فضای داستان در آبادان است در شهرک مخصوص کارکنان شرکت نفت در قبل از انقلاب اسلامی ایران. نویسنده خیلی قشنگ به جزییات پرداخته در حدی که فکر میکنی در همان جا حضور داری. من در اوایل داستان با اسامی شخصیت ها مشکل داشتم چون ارمنی بودند و اسم هایشان برایم سخت بود..آرمینه. آرسینه.واسکانیان. گارنیک..ولی در کل خیلی لذت بردم
لعل
کمی به حال و هوای داستان بریت ماری اینجا بود نزدیک است.
از این که در ضمن داستان کمی با حال و هوای زندگی ارمنی های هم وطنم اشنا شدم لذت بردم.
در زمره داستان هایی که خانم های خانه دار سرآغاز تحول و دگرگونی را از خود آغاز میکنند و به سایر اعضا حال خوبشان را منتقل میکنند .
تاکید بر این که کسی حال خوب را برای ما ایجاد نمیکند و این خود ما هستیم که باید از درون تغییر کنیم.
دیگران شاید فقط بتوانند انگیزه به ما بدهند.
نهال
عالی و متفاوت
انگار یه دنیای دیگه اس و ایران اتفاق نیافتاده
کاربر 1915870
دختر چون هلال ظریف ماه پدر جون ابری سنگین ابر وماه سر برشانه یکدیگر
سپیده ی صبح
من یه کتاب دیگه هم قبلا از خانم پیرزاد خونده بودم به اسم (عادت میکنیم )هر دو کتاب رو دوست داشتم اما آخر هر دو کتاب خیلی باز بود گویا خانم پیرزاد به پایان باز خیلی علاقه دارند، کاش به شخصیت امیلی بیشتر پرداخته شده بود فقط شخصیت امیلی خیلی گنگ و مبهم بود، این کتاب رو (به جز صفحات آخرش) به همه پیشنهاد میکنم
zahra ezazi
این کتاب را دوست داشتم روزمره گی زندگی یک زن اما به طرز عجیبی گیرا نوشته شده بود عاشقانه نبود اما به اندازه یک داستان عاشقانه کشش داشت طوری که زمین گذاشتنش برایم سخت بود در برخی قسمت ها به یاد خودم با این کتاب گریستم در دهه چهل زندگی و خسته از تکرارها
کاربر 6981622
فضای کتاب ساده و بدون پیچیدگی است،روزمرگی ها و گفت و گو ذهنی راوی داستان بسیار زیبا و دلنشین ،توصیف شده....با خوندن این کتاب به گفتو گو های ذهنی خودم آگاه شدم.. که چه قدر نقش مهمی در روابط ما با دنیای اطرافمون داره...با خوندن این کتاب احساس آرامش خییلی خاصی دارم و تصمیم گرفتم شنونده خوبی برای افراد مهم زندگیم باشم،و الان مشتاقم به زندگی و.مشتاقم به.روزمرگی ها....
ممنونم از طاقچه
کاربر 2120210
فوق العاده بود،چندین باره گوش دادم🌸🌸
a_lovely_sister
کتاب قشنگی بود ولی شاید اگر همون دهه هشتاد میخوندمش بیشتر برام جذاب میبود.
s@mane
به توصیه دوستی برای عوض شدن حال و هوا و تغییر روحیه خوندنش و شروع کردم و به واقع موثر بود...
خوندنش حال تون و برای چند روز خوب میکنه...
از اون کتاب هاست که آرزو میکنین ای کاش تموم نشه...
واقعا از خوندنش لذت بردم و از نویسنده و ناشر ممنونم
کافه کتاب
بین حدودا ۵۰۰ جلد کتابی که تا حالا خواندم بهترینشون این کتاب بوده ..... خیلی خاص. خیلی احساسی و خیلی زیبا ...... 👍
کاربر ۵۰۰۵۵۲۳
من خیلی از پایان داستان خوشم نیومد،،،،
کاربر 9126227
دوست دارم کتاب واقعی رو داشته باشم
زهرا محمودی
نویسنده گاهی ما را در نقش مادری کلاریس فرو میبرد، گاهی نقش همسری او را برایمان آشکار میکند، گاهی ما را با مسولیتهای کلاریس به عنوان یک انسان در جامعه رو به رو میکند و اینها با بیانی فوقالعاده زیبا و ظریف جلوهگر شدهاند.
leili
چی شد که دیگه چنین رمان های قوی و خوبی دیگه نداریم ؟
sara7689
بسیار بسیار لذت بردم هم از گویندگی بی نقص خانم مقدمی هم از سیر داستان و قلم نویسنده ، اصلا خسته کننده نبود و با وجود اینکه داستان گره بزرگی نداشت و بیشتر شرح یک سری جزئیات و افکار و ... بود ولی خیلی قشنگ بود میشه بار ها و بار ها گوشش کرد و لذت برد🌱
Mahdieh Doshmanfana
عالی بود، پر از تصویر سازی های قشنگ و حس خوب و بیان دغدغه ها... آنقدر قشنگ حس ها توصیف شده بود که میتونستی خودتو اونجا شبیه یه تماشاگر ببینی و تمام بو ها و تصاویر و صدا ها رو لمس کنی. کیف کردم
ر.حسینی
عشق.....
sahand
من معمولا یک کتاب رو چند هفته طول میکشه تا بخونم ولی درمورد این کتاب چند روزه تموم شد از بس که برام گیرایی داشت
zmoghani
داستان روان و آرام و قشنگی بود ، گرچه این قطعا نمونه ای از زن ایرانی نیست، کسی که متاهله و همسر خوبی داره و چشمش دنبال مرد همسایه اس!
Bookworm
بسیار دلنشین و جذاب. دنبال اتفاق بزرگ و آنچنانی نباشید. بیشتر جریان فکری یک خانم خانه دار و دنیای اطرافش رو به تصویر میکشه
Shivafalahi
داستان در مورد زنی ارمنی و خانهدار است که با همسر و فرزندانش در شهرک نفت زندگی میکند. خانوادهای به تازگی به خانهی روبرویی آنها نقلمکان کرده است، خانوادهای متشکل از پدر، دختر و مادربزرگ... کتاب بسیار روان نوشته شده و نویسنده به خوبی از پس توصیف شخصیتها، حالات و صحنهها برآمده است.
یک خوره کتاب :)
یک کتاب عالی.
قلم نویسنده خیلی روان و خوب.
داستانی خوب.
خیلی دوستش داشتم.
با شخصیت اصلی همزاد پنداری زیادی می کردم، انگاری اصلا شخصیت اصلی داستان رو کاملا درک می کردم.
خیلی کتاب خوبی بود، حتما بخونین :)
کاربر 7646334
میشه گفت آموزنده اس
ققنوس
واقعا کتاب چیز خاصی نداشت البته برای گذران اوقات فراغت میتونه گزینه خوبی باشه.
خط داستانی کشش خاصی نداره اما فضاسازی و توصیف زمانی بهدرستی صورت گرفته
داستان یک شخصیت معمولی که زندگی معمولی داره، با نثری روان و مضمونی ضعیف میتونه توصیف خوبی برای این کتاب باشه
کاربر سپیدگلی
بخشی از روزمرگیهای زنی در آبادانه که همسرش تو سرکت نفت کار میکنه و سه فرزند داره. داستان پیچیده و خاصی نداره اما فضای دلنشینی داره. من از از خوندنش احساس کردم مدتی تو آبادان بودم و کاملا اون فضا و گرما رو تجربه کردم. داستانی معمولی مثل خیلی از روزهای زندگی ما، روزهایی که ممکنه احساسات مختلفی تجربه کنیم و خسته، غمگین، سرحال، دلخور و ....باشیم
Maedeh
متن کتاب در عین سادگی بسیار دلنشین بود....و شرح جزئیات بیشتر به هیچ عنوان خواننده رو دلزده نمیکنه ،به طوریکه بعد از پایان کتاب دلتون برای کلاریس و روزمرگی هاش تنگ میشه.
کاربر ۶۸۴۱۱۸۱
پیش ترها تعریف این رمان را شنیده بودم اعتراف می کنم متنی روان و جذاب داشت تصمیم گرفتم کتاب های دیگر خانم پیرزاد را بخوانم .
کاربر 3179825
زندگی یه زن که همسر، مادر ، خواهر و دخترِ کسانیست، زنی که سالهاست به خودش فکر نکرده و حالا میخواهد با دغدعه هایش روبرو شود و بخواهد که دیده و شنیده شود ، حتما توصیه میشود بخوانید ، بیش باد ♡☆
من دوباره
یک داستان خیلی معمولی
M.M
یه نویسنده چقدر میتونه واقعیت رو با جزئیات دقیق توی مغزش ثبت کنه که انقدر واقعی بنویسه(:
shtt
خیلی کتاب زیبایی بود روند داستان آرام همراه با جذابیت که خواننده را تا پایان قصه به دنبال خود میکشاند
m.salehi77
این کتاب دربارهٔ روزمرگیهای یه خانم خانهداره که احساس کمبودهایی توی زندگیش بهش دست داده و از طرف دیگه، یه همسایهٔ جدید هم توی زندگیشون وارد شده که باعث ماجراهایی میشن.
روند آرومی داشت. متنش روون بود و ساده و صمیمی. با خوندش اینطور حس کردم که حتی از خاطرههای روزمرهٔ یه آدم عادی هم میشه داستان نوشت.
توی بعضی از جاهای کتاب، اشارههایی به کمونیسم شده و بعضی جملاتی که شاید محتواهای فمینیستی ازشون برداشت بشه. دیدم که حتی مقاله نوشته شده دربارهٔ فمینیسم توی این کتاب؛ ولی خب من تا الآن اون مقاله رو مطالعه نکردهم. شاید بعداً فرصتی پیش بیاد و مطالعه کنم.
یه مشکل توی مطالعهٔ کتاب داشتم و اون همین بود که کلمات ارمنی توی کتاب رو متوجه نمیشدم؛ چون خونوادهٔ اصلی این داستان و بعضی از آشناهاشون، ارمنی هستن.
یگانه
اگر این کتاب رو صوتی با صدای شبنم مقدمی بشنوید میشه یکی از قشنگ ترین و جذاب ترین کتاب های زندگیتون...انقدر که هنرمندانه روایت کردن
حجم
۲۱۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۹۸ صفحه
حجم
۲۱۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۹۸ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان