
کتاب کافه ای کنار آب
معرفی کتاب کافه ای کنار آب
کتاب الکترونیکی کافهای کنار آب نوشتهٔ «جعفر مدرس صادقی» رمانی است که نشر مرکز در سال ۱۳۹۵ آن را منتشر کرده است. این کتاب در دستهٔ رمانهای فارسی معاصر قرار میگیرد و با نگاهی به زندگی مهاجران ایرانی و تجربههای زیستهٔ آنها در خارج از کشور، روایتی متفاوت و چندلایه را پیش روی خواننده میگذارد. «مدرس صادقی» با زبانی دقیق و روایتی خاص، به روابط انسانی، خاطرات و دغدغههای شخصیتهایش میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کافه ای کنار آب اثر جعفر مدرس صادقی
کتاب «کافهای کنار آب» به قلم «جعفر مدرس صادقی» رمانی است که فضای آن در میان ایرانیان مهاجر شکل میگیرد. این کتاب با تمرکز بر زندگی شخصیتهایی که در خارج از ایران زندگی میکنند، به موضوعاتی چون غربت، خاطره، هویت و روابط میانفردی میپردازد. ساختار رمان مبتنی بر روایت اولشخص است و با زبانی صمیمی و جزئینگر، تجربههای روزمره و دغدغههای ذهنی شخصیتها را بازتاب میدهد.
«جعفر مدرس صادقی» در این اثر، با بهرهگیری از دیالوگهای فراوان و توصیفهای دقیق، فضایی ملموس از زندگی مهاجران ایرانی خلق کرده است. روایت کتاب «کافهای کنار آب» بهگونهای است که مرز میان واقعیت و داستان را بارها جابهجا میکند و خواننده را به تماشای فرازونشیبهای زندگی شخصیتها دعوت میکند. نویسنده در این رمان نهتنها به مسائل فردی و خانوادگی میپردازد، بلکه تصویری از جامعهٔ مهاجران و چالشهای فرهنگی و اجتماعی آنها ارائه میدهد.
خلاصه داستان کافه ای کنار آب
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان «کافهای کنار آب» با روایت نویسندهای آغاز میشود که پس از سالها انتظار خبر چاپ رمانش را از ناشر دریافت میکند. این اتفاقْ او را به مرور خاطرات و روابطش با دوستان و آشنایان ایرانی در شهری خارج از ایران میکشاند. شخصیت اصلی زنی است که با همسرش کافهای کوچک کنار آب را اداره میکند؛ کافهای که هم محل کار و هم خانهٔ آنهاست. این دو نفر برای رسیدن به این زندگی، گذشته و وابستگیهای خود را در ایران رها کردهاند و حالا درگیر روزمرگیها و چالشهای تازهاند. مرد همچنان با خانواده و دوستانش در ایران در تماس است و اخبار و خاطرات گذشته را دنبال میکند، درحالیکه زن ترجیح میدهد از گذشته فاصله بگیرد و در سکوت و بیخبری زندگی کند. اختلافات و تفاوتهای این دو در مواجهه با غربت و خاطرات، بهتدریج به بحرانهایی در رابطهشان منجر میشود. مرد دچار بیخوابی و کابوسهای شبانه است و زن با بیخوابی و تنهایی دستوپنجه نرم میکند.
روایت با جزئیات دقیق به روابط میان شخصیتها، دغدغههای مهاجرت، حس تعلق و بیگانگی و تأثیر خاطرات بر زندگی اکنون آنها میپردازد. در بخشهایی از داستان، نویسنده با طنز تلخ به جلسات ادبی، دوستیها و گسستهای عاطفی میان مهاجران اشاره میکند. روایت بهتدریج از زندگی روزمرهٔ شخصیتها عبور میکند و به لایههای عمیقتری از احساسات، ناامیدیها و امیدهای آنها میرسد. داستان با نگاهی موشکافانه، نشان میدهد که چگونه گذشته و خاطرات، حتی در دورترین نقاط جهان، همچنان بر زندگی انسان سایه میاندازند.
چرا باید کتاب کافه ای کنار آب را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی چندلایه و شخصیتپردازی دقیق، تصویری ملموس از زندگی مهاجران ایرانی و چالشهای هویتی و عاطفی آنها ارائه میدهد. کتاب «کافهای کنار آب» بهخوبی نشان میدهد که چگونه خاطرات و گذشته، حتی در دل زندگی جدید، میتوانند بر روابط و احساسات افراد تأثیر بگذارند. خواندن این رمان فرصتی است برای درک بهتر تجربهٔ مهاجرت، غربت و تلاش برای بازسازی هویت در سرزمینی دیگر. همچنین روایت جزئینگر و نگاه انتقادی نویسنده به روابط انسانی و جامعهٔ مهاجرانْ این کتاب را به متنی تأملبرانگیز تبدیل کرده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به علاقهمندان به رمانهای معاصر فارسی، کسانی که دغدغهٔ مهاجرت، هویت و روابط انسانی را دارند و همچنین افرادی که به روایتهای واقعگرایانه و جزئینگر دربارهٔ زندگی ایرانیان خارج از کشور علاقهمندند پیشنهاد میشود.
درباره جعفر مدرس صادقی
«جعفر مدرس صادقی»، نویسنده، مترجم و ویراستار ایرانی، در سال ۱۳۳۳ در اصفهان به دنیا آمد. او دوران دبیرستان را در زادگاهش گذراند و در سال ۱۳۵۱ برای ادامهٔ تحصیل به تهران رفت. از ۲۳سالگی وارد عرصهٔ مطبوعات شد و نخستین فعالیت حرفهای خود را با گزارشنویسی در روزنامهٔ اطلاعات آغاز کرد. پس از آن، در سال ۱۳۵۳ به روزنامهٔ «آیندگان» پیوست و در سرویس فرهنگی به ترجمه، معرفی و نقد کتاب پرداخت.
شهرت «مدرس صادقی» با انتشار رمان «گاوخونی» رقم خورد؛ اثری که در سال ۱۹۹۶ به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد و بعدها به زبانهای عربی و کردی نیز ترجمه گردید. «بهروز افخمی» نیز در سال ۱۳۸۳ فیلمی بر اساس این رمان ساخت که یک سال بعد در بخش «دو هفته با کارگردانان» جشنوارهٔ کن به نمایش درآمد. از دیگر آثار او که به انگلیسی ترجمه شده رمان «کلهٔ اسب» است. همچنین داستان «بالون مهتا» و رسالهٔ «اندر آداب نوشتار» از نوشتههای شاخص او به شمار میروند.
«مدرس صادقی» در سال ۱۳۹۳ در گفتوگویی، بهصراحت از سانسور انتقاد کرد و خواستار لغو کامل آن شد؛ چه پیش از چاپ و چه پس از چاپ، و بر این باور بود که نویسنده باید شخصاً مسئول و پاسخگوی آنچه منتشر میکند باشد.
بخشی از کتاب کافه ای کنار آب
«داستانی که داده بودم به ناشر تازه بعد از دو سال و نیم نامه آمد که چاپش میکنیم. یک نسخهی نهایی صفحهبندی شده هم برای من فرستادند که برای آخرین بار بخوانم و آخرین اصلاحاتم را روش انجام بدهم که برود زیر چاپ. اصلن ذوق نکردم. راستش، خیلی وقت بود که از توی فکر این داستان آمده بودم بیرون. همهچی یادم رفته بود. ابی خیلی ذوق کرد، اما خوشبختانه هیچ علاقهای به این که آن را بخواند نشان نداد. فقط نسخهای را که فرستاده بودند از دستم گرفت و یک تورقی کرد و گفت تبریک. حتا محض کنجکاوی یک نگاهی هم به اولین جملهی داستان نینداخت. یا مثلن لای کتاب را باز کند و از بالای یک صفحه یا اول یک فصل چند سطری محض تبرک بخواند. ابدا. اصلن اهل این حرفها نیست. فقط روی جلد را نگاهی انداخت که یک روی جلد موقت بود و نه طرحی داشت نه تصویری و فقط اسم داستان بود که با حروف درشت آمده بود وسط در وسط...»
حجم
۹۹۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۹۹۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه