
کتاب جمهوری خواهی
معرفی کتاب جمهوری خواهی
کتاب جمهوری خواهی با عنوان اصلی Repubblicanesimo نوشتهٔ مائوریتسیو ویرولی و ترجمهٔ حسن افشار، توسط نشر مرکز منتشر شده است. این اثر به بررسی ریشهها، مفاهیم و تحولات اندیشهٔ جمهوریخواهی در تاریخ اندیشهٔ سیاسی غرب میپردازد و با تمرکز بر سنت ایتالیایی و آثار متفکرانی چون ماکیاولی، به نقد و تحلیل نسبت جمهوریخواهی با لیبرالیسم و دموکراسی میپردازد. کتاب در حوزهٔ فلسفهٔ سیاسی قرار میگیرد و برای علاقهمندان به مباحث نظری سیاست و تاریخ اندیشهٔ سیاسی اثری قابل توجه است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب جمهوری خواهی
کتاب جمهوریخواهی اثری پژوهشی و تحلیلی در حوزهٔ اندیشهٔ سیاسی است که به بررسی مفهوم جمهوریخواهی از منظر تاریخی و نظری میپردازد. نویسنده، مائوریتسیو ویرولی، با رویکردی تاریخی، سیر تحول جمهوریخواهی را از جمهوریهای ایتالیا در سدههای میانه تا بازتابهای آن در اندیشهٔ مدرن دنبال کرده است. کتاب جمهوریخواهی ساختاری منسجم دارد و در قالب ناداستان تحلیلی، با ارجاع به متون کلاسیک و معاصر، به تمایزهای جمهوریخواهی با لیبرالیسم و دموکراسی میپردازد و تلاش میکند جایگاه این سنت فکری را در سیاست معاصر روشن کند.
نویسندهٔ کتاب جمهوری خواهی را با امید به بالا بردن آگاهی مدنی رهبران و مردم کشورش به نگارش درآورده است. اما وقایع سیاسی اخیر نشان میدهد که ایتالیا همچنان به اصولی پایبند است که درست خلاف آرمانهای مدنی نویسنده است. در انتخابات ۱۳ مه ۲۰۰۱، اکثریت مردم ایتالیا با رأی خود نشان دادند که آزادی پیگیری منافع شخصی را مهمتر از احترام به حاکمیت قانون میدانند. آنها نگران این نبودند که سیلویو برلوسکونی، نخستوزیری که انتخابش کردند، صاحب سه شبکهٔ تلویزیونی، چند روزنامه و بنگاه انتشاراتی، و ثروتی هنگفت است و بر حزبی حکومت میکند که اعضایش وفاداری بیچونوچرا به او دارند. در واقع، او چنان قدرت شخصی پیدا کرده بود که هیچ رهبر دیگری در یک جامعهٔ دموکراتیک هرگز به آن دست نیافته بود. به نظر میرسد مردم از این که منافع عمومی تابع منافع جناحی شود، ناراحت نبودند. پس از آن انتخابات نیز، واکنش بسیاری از ایتالیاییها و دیگران به آنچه در اجلاس گروه هشت در جنووا در تابستان ۲۰۰۱ رخ داد، نشان داد که آنها یک دولت قوی را به دولتی که حامی حقوق مدنی باشد، ترجیح میدهند.
مطالعات اجتماعی اخیر نشان میدهد که در واقع دو ایتالیا وجود دارد. یکی ایتالیایی که مردمش تنها به خانوادهها و موفقیتهای شخصی خود میاندیشند و دیگری ایتالیایی که شهروندانش آگاهی مدنی بالایی دارند و فعالانه به جامعه، نیازمندان و محیط زیست خود متعهد هستند، حتی اگر این کار به ضرر منافع شخصیشان تمام شود. همچون هر کشور دیگری، مرز بین این دو دسته دقیق نیست. شهروندان مدنی ممکن است غیرمدنی شوند و برعکس، افراد غیرمدنی ممکن است به ارزش زندگی با آرمانهای شهروندی دموکراتیک پی ببرند. همچنین همپوشانی زیادی بین این دو گروه وجود دارد و ممکن است فردی با بعضی حقوق اجتماعی مخالف باشد اما در جامعهٔ خود بسیار فعال باشد. مشکل اینجاست که در حال حاضر، ایتالیای غیرمدنی بسیار قدرتمندتر از ایتالیای مدنی است؛ وضعیتی که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز دیده میشود.
اگر دو واقعیت ضعیف شدن روحیهٔ مدنی و روی کار آمدن رهبری مانند برلوسکونی را در نظر بگیریم، باید به این نتیجه برسیم که نگرانی مفسران سیاسی اروپا و آمریکا بجاست. یک جامعهٔ دموکراتیک میتواند نظامی داشته باشد که قدرت بلامنازعی را به یک فرد یا گروه بدهد، فرد یا گروهی که بدون زیر پا گذاشتن هنجارهای دموکراتیک و لیبرال به قدرت میرسد. یک مرد جاهطلب با استفاده از پول، کاریزما و نفوذ رسانههایش میتواند بدون نقض قوانین دموکراسی مشروطه، اجماع عمومی را به دست آورد.
نویسنده اشاره میکند که کاهش آگاهی مدنی روندی است که در دیگر دموکراسیهای غربی، از جمله آمریکا نیز به چشم میخورد. اگرچه پیامدهای آن در کشورهای مختلف یکسان نیست، اما ضعیف شدن روحیهٔ مدنی در همه جا راه را برای ثروتمندان و عوامفریبان (یا ترکیبی از هر دو) باز میکند. به همین دلیل، نویسنده امیدوار است که ایدههایش دربارهٔ مؤثرترین راههای تقویت روحیهٔ مدنی در جوامع دموکراتیک، که از زاویهٔ ایتالیا به آنها پرداخته است، برای شهروندان و رهبران آمریکایی نیز مفید باشد.
کتاب جمهوریخواهی نهتنها به مفاهیم بنیادین آزادی، قانون و فضیلت مدنی میپردازد، بلکه نسبت این مفاهیم را با تجربههای تاریخی و چالشهای سیاسی امروز بررسی میکند. کتاب جمهوریخواهی برای خوانندگانی که به دنبال فهم عمیقتر از مفاهیم بنیادین سیاست و نسبت آنها با زندگی مدنی هستند، تصویری جامع و چندلایه از جمهوریخواهی ارائه میدهد.
خلاصه کتاب جمهوری خواهی
کتاب «جمهوریخواهی» با واکاوی ریشههای تاریخی و فلسفی این مکتب سیاسی، به تبیین تفاوتهای بنیادین جمهوریخواهی با لیبرالیسم و دموکراسی میپردازد. نویسنده با تمرکز بر تجربهٔ جمهوریهای ایتالیا، نشان میدهد که جمهوریخواهی کلاسیک بر آزادی به معنای عدم سلطه و وابستگی تأکید دارد، نه صرفاً نبود مداخله. در این نگاه، آزادی زمانی تحقق مییابد که شهروندان تابع ارادهٔ خودکامانهٔ فرد یا گروهی نباشند و قانون بهگونهای وضع شود که همه را به یکسان محدود کند و از قدرتگیری بیمهار افراد یا گروهها جلوگیری کند. ویرولی با تحلیل آثار متفکرانی چون ماکیاولّی، گوئیچاردینی و روسو، نشان میدهد که جمهوریخواهی نهتنها بر مشارکت سیاسی شهروندان و فضیلت مدنی تأکید دارد، بلکه میهندوستی را نیز بهعنوان شوقی سیاسی و نه صرفاً احساسی قومی یا فرهنگی، در مرکز توجه قرار میدهد.
کتاب جمهوری خواهی به نقد برداشتهای رایج از جمهوریخواهی بهعنوان بدیلی در کنار لیبرالیسم میپردازد و استدلال میکند که لیبرالیسم و دموکراسی هر دو از دل سنت جمهوریخواهی برآمدهاند و هر یک بر یکی از دو اصل بنیادین آن، یعنی حاکمیت قانون یا حاکمیت مردم، تأکید میگذارند. در ادامه، نویسنده به چالشهای معاصر جمهوریخواهی، از جمله نسبت آن با حقوق طبیعی، برابری اجتماعی و نقش قانون در تضمین آزادی و عدالت میپردازد و نشان میدهد که جمهوریخواهی مدرن چگونه میتواند پاسخی به بحرانهای دموکراسیهای امروز باشد. پیام اصلی کتاب، ضرورت احیای فضیلت مدنی و مشارکت فعال شهروندان برای حفظ آزادی و مقابله با سلطه و وابستگی در جوامع مدرن است.
چرا باید کتاب جمهوری خواهی را بخوانیم؟
مطالعهٔ این کتاب فرصتی فراهم میکند تا با یکی از جریانهای مهم اندیشهٔ سیاسی غرب، یعنی جمهوریخواهی، بهصورت ریشهای و تحلیلی آشنا شد. «جمهوریخواهی» با بررسی تفاوتهای ظریف میان آزادی به معنای عدم سلطه و آزادی به معنای نبود مداخله، نگاه تازهای به مفاهیم بنیادین سیاست و جامعه ارائه میدهد. این اثر با تکیهبر منابع کلاسیک و تحلیلهای معاصر، به دغدغههایی چون نقش قانون، فضیلت مدنی و مشارکت شهروندان در حفظ آزادی میپردازد و برای کسانی که به دنبال فهم عمیقتر از نسبت فرد و جامعه، قدرت و آزادی هستند، دریچهای تازه میگشاید. همچنین کتاب به نقد و بررسی نسبت جمهوریخواهی با لیبرالیسم و دموکراسی میپردازد و راههایی برای بازاندیشی در سیاست معاصر پیشنهاد میدهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به فلسفهٔ سیاسی، دانشجویان و پژوهشگران علوم سیاسی، تاریخ و جامعهشناسی، و کسانی که دغدغهٔ مفاهیم آزادی، عدالت، قانون و مشارکت مدنی را دارند، مناسب است. همچنین برای افرادی که به دنبال درک تفاوتهای نظری میان جمهوریخواهی، لیبرالیسم و دموکراسی هستند، اثری راهگشا بهشمار میآید.
درباره مائوریتسیو ویرولی
مائوریتسیو ویرولی متولد ۱۹۵۲ فیلسوف و مقالهنویس ایتالیایی - آمریکایی، استاد بازنشسته تئوری سیاسی در دانشگاه پرینستون است. او در دوران ریاستجمهوری کارلو آجلیو چیامپی، در نهاد ریاستجمهوری ایتالیا خدمت کرده و همچنین استاد دانشگاه تگزاس در آستین و دانشگاه سوئیس ایتالیایی در لوگانو است.
زمینهٔ اصلی فعالیتهای او فلسفهٔ سیاسی و تاریخ اندیشه سیاسی است و بهویژه بر روی اندیشههای نیکولو ماکیاولی، ژان-ژاک روسو، جوزپه ماتزینی، بندتو کروچه، کارلو و نلو روسلی تمرکز دارد. ویرولی به روش «زمینهگرا»ی کوئنتین اسکینر، نوآوریهایی افزوده است. در کتاب «پاییز جمهوری» (L’autunno della Repubblica)، ویرولی خود را نه تنها پژوهشگر بلکه جمهوریخواه میداند و به اصول این سنت اعتقاد دارد. او ضد فاشیسم را نیز بخش مهمی از میراث فکری خود میشمارد و عقاید خود را با اندیشههای متفکرانی چون بندتو کروچه و کارلو روسلی همسو میبیند.
ویرولی میهنپرستی را در مقابل ناسیونالیسم قرار میدهد و آن را «پادزهر» ناسیونالیسم میداند. از نظر او، میهنپرستی واقعی در سنت جمهوریخواهی، بر مبنای آزادی و اصول اخلاقی است، نه صرفاً قلمرو. او در کتاب «برای عشق به میهن» (For Love of Country)، این میهنپرستی جمهوریخواهانه را مؤثرترین راه برای مقابله با موج ناسیونالیسم معرفی میکند.
ویرولی دربارهٔ نسبیگرایی اخلاقی نیز دیدگاههای مشخصی دارد. او معتقد است که وظایف اخلاقی، تنها زمانی وجود دارند که وجدان فردی آنها را به رسمیت بشناسد و به همین دلیل، تکثر و تضاد در وظایف امری طبیعی است. او استدلال میکند که عقل فقط ابزارها را برای رسیدن به هدف مشخص میکند و خود هدف را تعیین نمیکند. این استاد دانشگاه، نقشهای مهمی نیز در نهادهای دولتی و فرهنگی داشته است. او مشاور فرهنگی رئیسجمهور ایتالیا و رئیس انجمن ملی مازینی بود. همچنین در کمپینهای رفراندوم قانون اساسی در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۱۶ مشارکت فعال داشت.
برخی از آثار ویرولی عبارت است از «لبخند نیکولو. تاریخچه ماکیاولی» (Il sorriso di Niccolò. Storia di Machiavelli)، «برای عشق به میهن: مقالهای در باب میهنپرستی و ناسیونالیسم» (For Love of Country: An Essay on Patriotism and Nationalism)، «جمهوریخواهی» (Repubblicanesimo)، «خداوندِ ماکیاولی و مسئلهٔ اخلاقی ایتالیا» (Il Dio di Machiavelli e il problema morale dell’Italia)، «آزادی خادمان: ایتالیای برلوسکونی» (The Liberty of Servants: Berlusconi’s Italy) و «رستگاری شاهزاده: معنای شاهکار ماکیاولی» (Redeeming The Prince: The Meaning of Machiavelli’s Masterpiece).
درباره حسن افشار
حسن افشار، مترجم و ویراستار ایرانی، در سال ۱۳۳۲ در میاندوآب متولد شد؛ جایی که پدرش در آن زمان مشغول خدمت بود. او تمام دوران تحصیلی خود را در تهران گذراند و در سال ۱۳۵۳، در حالی که ماههای پایانی سربازیاش را میگذراند، وارد دانشگاه شد. او تحصیل در رشته معماری و شهرسازی را نیمهکاره رها کرد تا برای تحصیل در رشتهٔ سینما به آمریکا برود. افشار ترجمه را از همان دوران دانشگاه به شکل تفننی آغاز کرد و در آمریکا آن را ادامه داد. اولین اثر او «تاریخ سینما» بود که توسط نشر مرکز منتشر شد. از آن زمان تاکنون، او بیش از ۸۰ عنوان کتاب در زمینههای مختلفی مانند سینما، ادبیات داستانی، تاریخ و نظریه هنر، علوم اجتماعی و سیاسی، و دینشناسی ترجمه کرده است. برخی از ترجمههای معروف او عبارت است از «آنچه با پول نمیتوان خرید»، «صلحی که همهی صلحها را بر باد داد»، و «اختناق ایران».
بخشی از کتاب جمهوری خواهی
«جمهوری خواهی از نوع کلاسیکش، که من آن را مترادف نیکّولو ماکیاولّیمی بینم، برخلاف تصور نظریه پردازانی که به استناد منابع جدیدتر مدعی شده اند، نظریه ای دربارهٔ دموکراسی مشارکتی نیست. نظریه ای دربارهٔ آزادی سیاسی است که مشارکت شهروندان در شور عالی را، تنها در صورتی که از مرزهای دقیقاً تعریف شده ای فراتر نرود، برای دفاع از آزادی ضروری می داند. نظریه پردازانی که معتقد بودند شور عالی ــ یعنی با اشتراک همهٔ شهروندان ــ باید به خود شهروندان واگذار شود، اصل خودحکمرانی را از این قانون رومی گرفته بودند که «آنچه به همگان مربوط می شود باید همگان درباره اش تصمیم بگیرند.» فرض بر این بود که شهروندان، به خاطر منافع خصوصی شان، در شور برای منافع عمومی شان شرکت می کنند، زیرا همهٔ شرکت کنندگان را تحت تأثیر قرار می دهد. اگر شور عالی نه به گروهی کوچک بلکه به گروه بزرگی واگذار شود، احتمال آن که مجلس شورا یا مقننه از قدرت سیاسی کافی برای اجرای خیر عمومی در برابر منافع جناحی برخوردار شود بالا میرود. این جا حکمت ماکیاولی بینش ارزشمندی در زمینهٔ مفهوم پرچالش و پرابهام «خیر عمومی» به دست میدهد. ماکیاولی خیر عمومی را نه خیر (یا منفعت) همهٔ شهروندان میداند نه یک خیر عالی یا متعالی که فرض میشود همهٔ شهروندان آن را تشخیص میدهند و دنبال میکنند و دست از منافع خاص و سرسپردگیهای تنگنظرانهٔ خود میشویند. ماکیاولی خیر عمومی را خیر شهروندانی میشناسد که نه میخواهند سرکوب شوند و نه آرزو دارند حاکم شوند. او آرزوی نرفتن به زیر سلطه را برابر آرزوی آزاد بودن میگیرد و میگوید جمهوریها برای پیشبرد خیر عمومی آمادگی بیشتری دارند تا واحدهای سیاسیای که شهریاران بر آنها حکومت میکنند.»
حجم
۱۱۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۱۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه