
کتاب شوهر آهو خانم
معرفی کتاب شوهر آهو خانم
کتاب شوهر آهو خانم نوشتهی علیمحمد افغانی توسط انتشارات نگاه منتشر شده است. این رمان نخستین اثر کلاسیک به معنای مدرن در زبان فارسی به شمار میرود. افغانی در این اثر، با نگاهی واقعگرایانه و روایتمحور، به زندگی زنان فرودست در جامعهی سنتی ایران میپردازد. این کتاب از نظر ساختار و محتوا یکی از نقاط عطف در ادبیات داستانی معاصر ایران محسوب میشود. نسخهی الکترونیکی این رمان را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شوهر آهو خانم
شوهر آهو خانم یک رمان رئالیستی (واقعگرایانه) قدرتمند است که از طریق روایت خطی، تصویری دقیق از جامعهای در آستانهی تحول ارائه میدهد. افغانی با مهارتی کمنظیر، زندگی مردم عادی را در سال ۱۳۱۳ در شهر کرمانشاه به تصویر میکشد و در طول داستانی هفتساله، خواننده را با زندگی روزمره، باورها، آدابورسوم و مشکلات اجتماعی آن زمان همراه میکند. شخصیتهای اصلی رمان از دل مردم کوچه و بازار هستند؛ آدمهایی واقعی با دغدغهها، باورها و رنجهای ملموس. نویسنده هم به زندگی طبقه مرفهی مانند خانوادهی سید میران میپردازد و هم شرایط سخت اقشار پایینتر مثل مستأجران و همسایهها را با دقت و همدلی روایت میکند.
در کنار روایت داستانی خانوادگی، افغانی به مسائل مهم اجتماعی و تاریخی آن دوره نیز اشاره میکند: مثل موضوع کشف حجاب، گرانی نان، فساد در ادارات و باورهای مذهبی مردم. او نشان میدهد که چطور این تحولات تاریخی و اجتماعی، روی زندگی شخصی افراد هم تأثیر میگذارد. برای مثال، سید میران که مردی مذهبی و سنتی است، تحتفشار شرایط اجتماعی، ناچار میشود به چیزهایی تن بدهد که با باورهایش در تضاد است؛ مثل نوشیدن شراب یا پذیرفتن بیحجابی همسر دومش، هما.
چرا باید کتاب شوهر آهو خانم را بخوانیم؟
شوهر آهو خانم یکی از مهمترین رمانهای معاصر فارسی است. در این داستان از مسائل و مشکلات اجتماعی یک جامعه مردسالار میخوانیم؛ به همین دلیل خواندن آن میتواند برای تمام کسانی که در چنین جامعهای زندگی میکنند، مفید باشد. این کتاب موفق شده است تا راه خود را به فهرست کتابهای محبوب صدسال اخیر باز کند. جالب است بدانید که علی محمد افغانی در ابتدا تصمیم داشت تا این داستان را به شکل داستان کوتاه منتشر کند اما در ادامه ماجرا، به رمانی بزرگ و قطور تبدیل شد.
خواندن و دانلود کتاب شوهر آهو خانم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
رمان شوهر آهو خانم یکی از آثار داستانی مهم ادبیات معاصر ایران است. بنابراین خواندن آن برای علاقهمندان به ادبیات داستانی معاصر، تجربه منحصربهفردی به شمار میرود.
درباره علی محمد افغانی؛ نویسنده شوهر آهو خانم
علی محمد افغانی ۱۱ دی ۱۳۰۳ در کرمانشاه به دنیا آمد. او پس از به پایان رساندن تحصیلات دبیرستانش به تهران آمد تا در دانشکده افسری درس بخواند. بعد از فارغالتحصیلی با بورس تحصیلی به آمریکا رفت. این سفر او را با ادبیات غرب و رمانهای خارجی آشنا کرد. او پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۳۳ به عضویت در حزب توده متهم شد و به زندان افتاد. حکمی که برای او صادر شده بود، اعدام بود اما بعدا به حبس ابد تغییر کرد و در نهایت پس از چند سال از زندان آزاد شد.
افغانی نوشتن اثر مشهورش، رمان شوهر آهو خانم را در زندان آغاز کرد. او در حین کار بر روی این رمان، بارها با سرنوشت شخصیتها گریست. درباره مراحل نوشته شدن این داستان در زندان نیز خاطرات جالبی از او وجود دارد؛ او برای اینکه دیگران متوجه نشوند که مشغول نوشتن رمان است، کاغذهایش را درون یک دیکشنری قرار داده بود. به این ترتیب اگر هم کسی کاغذ او را میدید، تصور میکرد او مشغول ترجمهی رمانی خارجی است. یا زمانی که نیمههای شب فکری به سرش میزد، در تاریکی آن را روی دیوار مینوشت تا نوشتنش را فراموش نکند. در دورانی که نوبت آشپزی با او بود، چنان در فکر شخصیتها غرق میشد که فراموش میکرد به غذایشان نمک و فلفل بزند.
پس از آزادی از زندان کسی حاضر به انتشار اثر او نشد. کتاب طولانی بود و نویسنده، ناشناخته. ناشران نیز حاضر به قمار بر سر چنین کتابی نبودند. چراکه در آن دوران مردم حتی داستانهای پاورقی نشریات را نمیخواندند. او با سرمایه شخصی خودش کتاب را در سال ۱۳۴۰ را منتشر کرد. اما پس از انتشار، کتاب محبوب شد و توانست توجه مردم و مخاطبان را به خود جلب کند. بعد از این موفقیت ناگهانی، ناشران حاضر به همکاری شدند و کتاب شوهر آهو خانم بارها و بارها تجدید چاپ شد.
از علیمحمد افغانی آثار بسیاری منتشر شده است. از میان آنها میتوان به شادکامان دره قرهسو، سیندخت، بافتههای رنج و شلغم میوه بهشته اشاره کرد.
خلاصه رمان شوهر آهو خانم
هشدار: پایان داستان لو داده میشود
رمان شوهر آهو خانم از بلندترین و موفقترین آثار رمان اجتماعی در ادبیاتمعاصر ایران است؛ اثری که در فهرست صد رمان برتر صدسال اخیر جای دارد و تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. این رمان در ۱۸ فصل روایت میشود.
فصل اول رمان در زمستان ۱۳۱۳ در کرمانشاه آغاز میشود. سیدمیران سرابی، نانوا و رئیس صنف نانوایان، مردی مذهبی و محترم، درگیر گفتوگویی صنفی با همکاران است که ناگهان زنی با چادر سفید وارد نانوایی میشود: هما، زنی تنها و بیپناه. این برخورد ساده، سرآغاز داستانی پرالتهاب میشود.
در فصل دوم، فضای گرم و صمیمی خانهی سیدمیران به تصویر کشیده میشود. او در کنار همسر مهربانش، آهو، و چهار فرزندشان، شبی آرام را سپری میکند. حضور میرزانبی، دوست قدیمی، بر صمیمیت این جمع میافزاید و نشان میدهد که سیدمیران نهتنها در اجتماع، بلکه در خانه نیز مردی مسئول، مهربان و محبوب است.
در فصل سوم، هما، زن چادرسفید، بهتدریج وارد داستان میشود. کشمکش درونی سید بین انساندوستی و وسوسههای قلبیاش به طور ظریف به تصویر کشیده میشود. هما زنی مدرن و جذاب است که به هنر و موسیقی علاقه دارد و آن روزها در خانهی حسینخان ضربی، مردی هنرمند و اهل شراب، زندگی میکند. تضاد دنیای هما و سید، تنش و جذابیت ویژهای به روایت میبخشد.
در فصل چهارم، سیدمیران سه بار با هما دیدار میکند و در هر دیدار کشمکشهای درونیاش بیشتر میشود. او دلش نمیخواهد هما در آن خانه بماند. در نهایت احساس مسئولیت و همدلی بر ترسهایش غلبه میکند. سید تصمیم میگیرد که هما را به خانهی خود بیاورد و به او کمک کند.
در فصل پنجم، آهو، با وجود اینکه بیخبر از احساسات پنهانی شوهرش است، از هما استقبال میکند و او را در خانه پذیرا میشود. هما، با رفتاری مؤدبانه، بهتدریج جای خود را در خانواده پیدا میکند، اما زیر این ظاهر آرام، رابطهی پنهانی بین سیدمیران و هما روزبهروز عمیقتر میشود. آهو، با حس زنانهاش، به چیزی مشکوک میشود و بهتدریج به حقیقتی تلخ پی میبرد. او برای کشف حقیقت، به خانهی شوهر سابق هما میرود؛ اما نتیجهی گفتوگوهایش با خواهرشوهر سابق تنها شک و دلآزردگی بیشتر برایش به همراه دارد.
در فصل ششم، مهمان بودن هما در خانه سیدمیران به مدت کوتاهی تبدیل به اقامتی ۱۵ روزه میشود که نشاندهندهی عدم تمایل هما به بازگشت به زندگی ساده و محدود ده است. آهو که احساس میکند حضور طولانیمدت هما بیمورد است، گیرهی طلاییرنگی را در اتاق شوهرش پیدا میکند و این کشف باعث بروز افکار خطرناک و شکهای عمیق در ذهنش میشود. آهو در وضع دشواری قرار میگیرد. او به جستوجو پرداخته و خانهی شوهر سابق هما را پیدا میکند تا با همسر او گفتوگو کند. در همین حال، میران تصمیم خود را برای صیغهکردن هما با آهو در میان میگذارد و دلیل آن را حفظ آبروی خود در برابر این زن بیگانه میداند. در نهایت، هما به عقد موقت میران در میآید.
در فصلهای هفتم و هشتم، هما رسماً وارد خانه میشود و آهو با سکوتی تلخ این وضعیت را میپذیرد. فضای خانه به دو قطب تبدیل شده: گرمای ساختگی حضور هما و سردی خاموش آهو. درحالیکه بچهها میان این دوگانگی سردرگماند، هما با زیرکی دل آنها را به دست میآورد و میران نیز از او حمایت میکند.
در فصل نهم و دهم، آهو با امیدی خاموش، دل به بازگشت میران میبندد؛ اما بهتدریج درمییابد که عشق میران به هما، فراتر از هوسی گذراست. در مجلس زنانهای، هما با رقصی اغواگر نگاهها را میرباید و همین باعث ماجرایی میشود که خشم میران را برمیانگیزد. اما هما، با بیانی عاشقانه و مالکانه، پاسخ او را میدهد و نشان میدهد که عشق را تقسیمپذیر نمیداند.
در فصلهای ۱۱ تا ۱۳، هما برای فرار از فکر نازایی و پیوستن به جامعه، با رضایت میران نزد زنی خیاطی میآموزد. در این میان، آهو که از رقابت با هما درمانده شده، به هر راهی حتی جادو و دعا متوسل میشود؛ اما بینتیجه. هما در عین ولخرجی و لذت از آزادی اجتماعی، میران را بیشتر گرفتار خود میکند. مسائل مالی، سوءاستفادهی بستگان هما و قاچاق پارچه، میران را به بنبست میکشاند. او دوباره به سراغ آهو میرود؛ اما هما باز وارد شده و باعث بیرونکردن آهو از خانه میشود. با اوجگیری بحرانها، آشتی موقت دو زن و صلح میران با آهو رقم میخورد، و آهو بار دیگر، صبورانه مصیبتهای میران را به دوش میکشد.
در فصل چهاردهم، خانوادهی میران به باغ سراب میروند؛ تفرجی در ظاهر آرام اما در باطن پرتنش. میران میان عقل و دلبستگی به هما سرگردان است، آهو امیدوارانه به نشانههای بازگشت میران دل بسته و هما بیپروا در احساساتش غرق است.
در فصل پانزدهم، میران پس از دیدن هما با لباسی زننده در خیابان، خشمگین شده و او را از خانه بیرون میکند. هما به خانهی میرزا نبی پناه میبرد و چند روز بعد با وساطت دیگران بازمیگردد؛ اما نه از سر علاقه، بلکه با اکراه. میران درمییابد که وابستگیاش به هما فراتر از خشم و تملک است و بدون او نمیتواند زندگی کند. آهو که امیدی به تغییر داشت، بار دیگر ناامید و تنها میشود.
فصل شانزدهم با خواستگاری پسر درشکهچیها از کلارا آغاز میشود؛ اما با افشای گذشتهاش از سوی هما، این ماجرا منتفی میشود. درحالیکه جنگ جهانی آغاز شده، میران بیخبر از تحولات، با هما به سفری طولانی میرود. بازگشت از سفر، آغاز سقوط است: نانوایی تعطیل شده، میران بدهکار است و خانه را گرو گذاشته. هما از زندگی شهری خسته شده و پیشنهاد میدهد به ده بروند و کسبوکاری تازه راه بیندازند. این فصل، تصویری از فروپاشی تدریجی مردی وابسته به عشقی بیمهار را ترسیم میکند.
در دو فصل آخر آهو قهر میکند و به ده سراب میرود. میران، بیاعتنا به نگاههای سرد مردم، همچنان به دکان میرود و در خلسهای عاشقانه با هما، رؤیای رفتن به تهران را در سر میپروراند. خانه را میفروشد و آمادهی رفتن میشود؛ اما خورشید، مستأجر خانه، خبر این تصمیم را به آهو میرساند. آهو سراسیمه بازمیگردد، نامهی میران را میخواند و به گاراژ میرود تا او را بازگرداند. میران، خاموش و خسته، همراه او میآید. در این میان، خبر هجوم ارتش انگلیس به کرمانشاه، شهر را در آشوب فرومیبرد و میران را از درون میلرزاند. اندکی بعد، خورشید خبر میآورد که هما با رانندهای غریبه رفته و پیامی برای میران گذاشته است. میران سرانجام، به آهو بازمیگردد و صادقانه اعتراف میکند که رفتن هما، او را از مرداب دودلی بیرون کشیده است.
نقد و بررسی کتاب شوهر آهو خانم
در رمان شوهر آهو خانم، ورود هما به زندگی سید میران نقطهی آغاز بحرانی است که ساختار سنتی خانواده را بر هم میزند. هما زنی است که با ظاهری نوگرایانه و رفتاری متفاوت از الگوهای مرسوم زن سنتی، نماد مدرنیتهای سطحی و زودرس است. او به دنبال آزادی است، اما این آزادی نه در عمق آگاهی، بلکه بیشتر در مظاهر بیرونی خلاصه شده است: پوشش، آرایش، مصرفگرایی و استقلالی صرفاً ظاهری. همین نوع از مدرنیته باعث میشود که روابط انسانی به جای اینکه پختهتر و آگاهانهتر شوند، به سمت بحران و ازهمگسیختگی پیش بروند.
در مقابل، آهو، زن سنتی خانه، اگرچه در ابتدا مطیع، بیصدا و باورمند به نقشهای زنانهی سنتی است، اما در پایان داستان شاهد شکلگیری رگههایی از آگاهی در او هستیم. او نه با فریاد که با ایستادگی، بهمرور جایگاه خود را دوباره در خانواده میسازد و حتی از نظر مالی به شوهرش کمک میکند. توازن تازهای شکل میگیرد، جایی که نه اقتدار پیشین مرد پابرجاست، نه زن دیگر ساکت است.
درواقع، نویسنده با تقابل میان آهو و هما، پرسشی جدی را مطرح میکند: اگر مدرنیته فقط ظاهری و سطحی باشد، آیا میتواند سعادت بیاورد؟ یا در نبود زیرساختهای فکری و فرهنگی، فقط موجب آشفتگی و فروپاشی میشود؟ آنچه هما با خود میآورد سعادت نیست، بلکه تجربهای گذرا از یک تحول ناقص است. نویسنده با نگاهی واقعبینانه نشان میدهد که جامعهی در آستانهی مدرنیته، هنوز آمادگی لازم را برای درونیسازی آن ندارد و تنها وقتی سنت و آگاهی با هم در پیوند باشند، میتوان از گذر مدرنیته به سعادت واقعی سخن گفت.
نظر منتقدان و شخصیتهای مشهور درباره کتاب شوهر آهو خانم
حسین پاینده، منتقد و نظریهپرداز ادبی، در سخنان خود دربارهی شوهر آهو خانم بر اهمیت اجتماعی و فرهنگی این رمان تأکید میکند. او معتقد است که ارزش ادبیات در تواناییاش برای فهم واقعیتهای جهانشمول است و اگر رمانی در این زمینه موفق نباشد، فراموش خواهد شد. پاینده با اشاره به اینکه این اثر علیرغم حجم بالای خود به چاپ سیزدهم رسیده، آن را نشانهای از اهمیت و تأثیر آن در جامعه میداند. از نظر او، شوهر آهو خانم تنها یک رمان نیست، بلکه منبعی ارزشمند برای مطالعات فرهنگی است؛ بهویژه دربارهی الگوهای رفتاری مردانه در جامعهی ایران، مسائلی مانند چندهمسری و تصویر زن اغواگر که هنوز در فرهنگ ما مطرحاند. او نتیجه میگیرد که برای درک ریشههای این مسائل اجتماعی، خواندن و تحلیل این رمان ضروری است.
کنعان کیایی نیز در نقد خود بر شوهر آهو خانم، بر توانایی علیمحمد افغانی در تصویرسازی و پرداخت جزئیات تأکید میکند و معتقد است قلم او در خلق فضا و روایت بسیار توانمند است. به گفتهی او، اگرچه در این رمان بیشتر به جنبههای ظاهری پرداخته شده، اما فاکتورهای بنیادین داستاننویسی بهخوبی رعایت شدهاند. کیایی این اثر را نهتنها خواندنی، بلکه منبعی آموزشی و کلاس درسی برای نویسندگان تازهکار میداند.
نکوداشتهای کتاب شوهر آهو خانم
- نجف دریابندری، نویسنده و مترجم ایرانی، درباره کتاب شوهر آهو خانم اینطور نوشته است: «این داستان از زندگی مردم عادی تراژدی عمیقی پدید آورده و صحنههایی را پرداخته است که انسان را به یاد آثار اونوره دوبالزاک و لئون تولستوی میاندازد».
- سیروس پرهام ، مترجم و منتقد ادبی، در نشریه راهنمای کتاب این اثر را اینطور توصیف کرده است: «بی هیچ گمان، بزرگترین رمان زبان فارسی خلق شده و تواناترین داستاننویس ایرانی درست همان زمان که انتظارش میرفت پا به میدان نهاده است».
- محمدعلی اسلامی ندوشن، پژوهشگر و منتقد ادبی، در نشریه یغما در یادداشتی برای این رمان چنین نوشته است: «انتشار کتاب شوهر آهوخانم نشان داد که به رغم سمومی که در هوا پراکنده است، هنوز ایران میتواند درست در لحظهای که انتظار میرود، شگفتیهایی از آستین بیرون آورد».
- حسن میرعابدینی، استاد دانشگاه و منتقد ادبی، نظرش را درباره کتاب شوهر آهو خانم به این صورت نوشته است: «بی هیچ گمان، بزرگترین رمان زبان فارسی به وجود آمده و (با قید احتیاط) تواناترین داستان نویس ایرانی، درست همان لحظهای که انتظارش نمیرفت، پا به میدان نهاده است».
اقتباسهای شوهر آهو خانم
رمان شوهر آهو خانم تنها به دنیای ادبیات محدود نماند و در سال ۱۳۴۷ دستمایهی اقتباس سینمایی نیز قرار گرفت. فیلمی با همین عنوان به کارگردانی داوود ملاپور ساخته شد. این فیلم که تهیهکنندگی آن را سازمان فیلم بر عهده داشت، تلاش کرد فضای رمان را به زبان تصویر بازگو کند و گرچه از نظر ساختار و روایت بهپای رمان نمیرسد، اما همچنان از مهمترین اقتباسهای سینمایی این اثر به شمار میآید. مهری ودادیان، حسین اشراق، اکبر مشکین، فرخلقا هوشمند، عدیله، گیتی فروهر و مرتضی کاشانی بازیگران این فیلم هستند.
میتوان گفت شوهر آهو خانم به الگویی برای رماننویسان ایرانی هم تبدیل شد. نویسندگانی مانند سیمین دانشور و احمد محمود، از جمله چهرههایی هستند که از فضای روایی و ساختار اجتماعی این رمان تأثیر گرفتند. برای نمونه، رمان سووشون نوشتهی سیمین دانشور، هرچند مستقل و با جهانبینی خاص خود است، اما در لحن اجتماعی و نگاه به نقش زن در بطن خانواده و جامعه، قرابتهایی با شوهر آهو خانم دارد. همینطور همسایهها از احمد محمود نیز یادآور واقعگرایی موجود در اثر علیمحمد افغانی است.
درباره نسخهی صوتی شوهر آهو خانم
نسخهی صوتی رمان بلند شوهر آهو خانم توسط استودیو نوار با صدای پیمان قریبپناه منتشر شده است. مدتزمان خوانش این کتاب ۴۰ ساعت و ۵۷ دقیقه است و شنوندگان میتوانند به طور کامل با این داستان و دنیای پیچیدهی شخصیتهای آن آشنا شوند. شما میتوانید کتاب صوتی شوهر آهو خانم را از طاقچه خرید و دانلود نمایید.
جملاتی از کتاب شوهر آهو خانم
زن چادر سفید که برای بار دوم طرف پرسش صاحب دکان واقع میشد بیآنکه کاملاً جلو بیاید، با حالتی شرمآگین که سادگی دلنشین آن از نجابت بزرگزادگان نشان داشت، دست پیش آورد و سکهای یک ریالی روی سکو گذارد و با صدایی نرم و نیمه شکسته که کوشش داشت تهلهجه کردی آن را بپوشاند چارکی نان خواست. او روی خود را باز نکرد. پول را هم برای آنکه چشم نامحرم بدستش نخورد با گوشه چادر روی سکو گذارد و لحن گفتارش چنین مینمایاند، یا زن خود میخواست بنمایاند، که او از آن قبیل کسان نیست که برای خریدهایی از این قبیل به کوچه و بازار پا بگذارد. سیّد میران، با لحنی خسته که به اندازه کافی نزاکتآمیز بود، پرسید که چه نانی به او بدهد، دو آتشه یا کشامن؟ زن، سر به طرف دیگر گرداند، دستی را که با گوشه چادر دم رویش گرفته بود با همان سادگی دلنشین خود عوض کرد و پس از لحظهای تردید و مکث لبهایش به پاسخ جنبید؛ پاسخی چنان شرمآلود و آهسته که دوشیزگان نوعروس در هنگام عقد به آخوند میدهند. «برای خواندن جملات بیشتری از کتاب شوهر آهو خانم بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.»
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۸۱۱ صفحه
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۸۱۱ صفحه
نظرات کاربران
پنج ستاره رو به کتاب چاپی میدم ، چون ۵۵ ت برای نسخه الکترونیکی خیلی زیاده. دو سال پیش که کتاب رو خریدم بعد از سی چهل صفحه خسته شدم ولی از هفته پیش تا حالا ۶۰۰ صفحه خوندم، و
لطفا در طاقچه بی نهایت قرارش بدید
لطفا در طاقچه بی نهایت قرار بدین🙄
کتاب خوبی هست ،اما اگه یه زن این کتاب رو نوشته بود متهم به بزرگ جلوه دادن مشکلات و مسائل میشد اینکه یه مرد تونسته این همه فضا سازی کنه و شخصیت پردازی کنه خوب بود بنظرم در کل کتاب
هما و آهو... نماینده زنانِ اسیرِ قوانین جامعه مردسالار و قربانی چند همسری؛ توجیه خیانت و بیوفایی با پشتوانه و حمایت دین! شخصیتپردازیهای عالی، توصیفات زیبا و البته گاهی طولانی. آهوی سنتی و وابسته به شوهر،که بدون شوهرش قادر به زندگی نیست
داخل طاقچه بینهایت بیاد معرکه میشه
عالی درسته که خیلی کتاب طولانی هست ولی این اولین رمان طولانی بود که من می خوندم و اولین بار که نام این رمان رو می شنیدم در سن ۱۳ سالگی تو مجله نوشته بود اگر می خواهید شب های
من این کتاب روسالها پیش خوندم وجزکتابهایی هست که هیچ وقت موضوع ونویسنده اون روفراموش نمیکنم کتاب بسیارزیبا وملموس نوشته شده ،من این کتاب روبه پدرم هم هدیه دادم ودر کل عالیه
توصیفات کتاب خیلی خوبه و واقعا آدم میتونه تمام صحنه ها رو تصور کنه و خودش رو به جربان داستان بسپره.اما بعضی قسمت ها هم واقعا زیاده گویی داشت و از حوصله خارج بود
ساعتهایی که در کار خواندن این داستان گذراندم جزئ ساعات عمرم محسوب نمی شود....در بعضی قسمتها انقدر زیبا داستان پردازی شده بود که ضربان قلبم بالا می رفت و گاهی از شدت خشم دهانم خشک می شد و پس از