دانلود و خرید کتاب شب های روشن فئودور داستایفسکی ترجمه سروش حبیبی
تصویر جلد کتاب شب های روشن

کتاب شب های روشن

معرفی کتاب شب های روشن

کتاب شب های روشن داستان لطیف و عاشقانه‌ای از فئودور داستایفسکی نویسنده مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه است. شب‌های روشن از احساسات مرد جوان تنهایی می‌گوید که به دنبال هم‌صحبت می‌گردد.

خواندن کتاب زیبای شب‌های روشن با ترجمه‌ی روان و فوق‌العاده‌ی مترجم زبردست، سروش حبیبی، لذتی دوچندان دارد.

دربار‌ه‌ی کتاب شب های روشن

داستان کتاب شب‌های روشن، درباره‌ی زندگی و احساسات پسر جوان تنهایی است که در شهر سن‌پترزبورگ برای خود می‌چرخد. او درددل‌ها و دلتنگی‌هایش را با خیابان‌ها و در و دیوارهای شهر قسمت می‌کند. بعد ناگهان به طور اتفاقی به دختری برمی‌خورد که در انتظار معشوقش است. دختر هیچ متوجه حضور پسر در کنارش نمی‌شود و پسر هم از آنجا می‌رود. اما زمانی که می‌بیند دختر فریاد می‌کشد و به کمک احتیاج دارد، به آن سمت برمی‌گردد و دختر را از دست مرد مستی که آنجاست، نجات می‌دهد. آشنایی این دو نفر با یکدیگر مانند نوری است که به زندگی پسر تابیده شده است. آن‌ها داستان‌شان را برای همدیگر تعریف می‌کنند و ...

شب‌های روشن را در زمره شاهکارهای داستایفسکی نمی‌دانند. حداقل آن عمق و گستردگی رمان‌های جنایت و مکافات یا ابله را ندارد. چرا که داستایفسکی شب‌های روشن را پیش از رفتن به سیبری یعنی پیش از دوران بلوغ آثار هنری‌اش نوشته است. اما چه چیز باعث شده این رمان هنوز جزو کتاب‌های محبوب خوانندگان باشد؟ کتابی که خود داستایفسکی آن را «رمان احساساتی از خاطرات یک خیالاتی» می‌خواند. سادگی روایت و زیبایی و لطافت داستان، یکی از دلایل محبوبیت شب‌های روشن است.

کتاب شب های روشن را به چه کسانی پیشنهاد می‎کنیم؟

مطالعه‌ی کتاب شب‌های روشن برای دوست داران رمان‌های کوتاه و داستان‌های عاشقانه، تجربه‌ای ناب و دلچسب است.

اگر از علاقه‌مندان به کتاب‌های صوتی هستید می‌توانید کتاب صوتی شب های روشن را هم بشنوید و لذت ببرید.

درباره‌ی فئودور داستایفسکی

فیودار میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایفسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. او در ۱۸۴۳ با درجهٔ افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغ‌التحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. اما در سال ۱۸۴۹ به جرم براندازی حکومت دستگیر شد. حکم اعدام او مشمول بخشش شد و در عوض او چهار سال در زندان سیبری زندانی بود و بعد از آن نیز با لباس سرباز ساده خدمت می‌کرد. شهرت او به خاطر رمان‌هایش: ابله، قمارباز، برادران کارامازوف و جنایت و مکافات است. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایفسکی ارائه کرده‌اند. داستایفسکی در۵۹ سالگی در ۹ فوریه ۱۸۸۱ در سن پترزبورگ از دنیا رفت.

جملاتی از کتاب شب‌های روشن

آدم احساس می‌کند که این مرغِ خیال که همیشه در پرواز است عاقبت خسته می‌شود، با آن تنش دائمی‌اش رمق می‌بازد، زیرا آدم در عالم خیال بزرگ می‌شود و از آرمان گذشته‌اش درمی‌گذرد، آرمان گذشته داغان می‌شود و به صورت غبار درمی‌آید و اگر زندگی تازه‌ای نباشد آدم باید آن را با همین غبار مرده بازبسازد و درعین حال روح چیز دیگری لازم دارد و آن را می‌خواهد. مرد خیال‌باز بیهوده خاکستر خواب‌های کهنه را زیرورو می‌کند و در آن‌ها شرارکی می‌جوید تا بر آن بدمد و آن را شعله‌ور کند و با آتشِ بازافروخته دلِ سردی‌گرفتهٔ خود را گرم کند و باز آنچه در گذشته آن‌قدر دلنشین و روح‌انگیز بود و خون را به جوش می‌آورد و چشم‌ها را پراشک می‌کرد و فریبش شیرین بود دوباره زنده کند.

ناستنکا، هیچ می‌دانید کار من به کجا کشیده بود؟ می‌دانید من مجبورم که سالگرد رؤیاهای خود را جشن بگیرم، سالگرد آنچه را که زمانی برایم دلچسب بود، اما در واقع هرگز وجود نداشت، زیرا این جشن یادآور رؤیاپردازی‌های بی‌معنی وهم‌گونهٔ گذشته است، رؤیاهای احمقانه‌ای که دیگر وجود ندارند، زیرا چیزی ندارم که جایگزین آن‌ها کنم؛ آخر رؤیا را باید تجدید کرد.

باورتان می‌شود که حالا دوست دارم در روزهای معین جاهایی را که در آن‌ها به طریقی خوش بوده‌ام زیارت کنم و یادشان را گرامی دارم؟ دوست دارم که امروزِ خود را در هماهنگی با دیروزِ بازنیامدنی نو بسازم و اغلب با دلی گرفته و غم‌زده در خیابان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌های پترزبورگ مثل سایه پرسه می‌زنم بی‌آن‌که آن‌جاها کاری داشته باشم یا هدفی را دنبال کنم. و چه خاطره‌هایی! مثلا به یاد دارم که همین‌جا، درست یک سال پیش، همین وقت، همین ساعت در همین پیاده‌رو، درست مثل حالا تنها و مثل حالا غمگین و سرگردان بودم.

به یاد می‌آورم که آن روز هم رؤیاهایم پر از اندوه بود و گرچه پیش از آن وضع بهتر نبود، با وجود این احساس می‌کردم که زندگی پیش از آن انگاری آسان‌تر بود و آرام‌تر و این فکر سیاه این‌جور به ذهنم بندشده نبود و جانم این‌جور در سیاهی غوطه‌ور نبود و این ندامت روح‌آزار، این غصه‌های سیاه که شب و روز آرام از من می‌رباید، نبود و آدم حیران است که پس این رؤیاها کجا رفتند؟ و آدم از روی بهت سر می‌جنباند و در دل می‌گوید که عصر چه زود می‌گذرد! آدم از خود می‌پرسد که تو با این سال‌ها که گذشت چه کردی؟ بهترین سال‌های عمرت را کجا در خاک کردی؟ زندگی کردی یا نه؟

معرفی نویسنده
عکس فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی
روس | تولد ۱۸۲۱ - درگذشت ۱۸۸۱

داستایفسکی، نویسنده‌ی رمان‌های مشهوری مانند قمارباز و برادران کارامازوف، در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو و در خانواده‌ای بسیار مذهبی چشم به جهان گشود. این موضوع باعث شد خود او نیز در طی حیات خود انسانی مذهبی باقی بماند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌ی بسیاری داشت؛ بنابراین پس از اتمام مدرسه خود را وقف نوشتن کرد. نوشته‌های اولیه‌ی داستایوفسکی از او مردی جوان و بسیار پانرژی و در عین حال با روانی بی‌ثبات ترسیم می‌کنند.

علی دائمی
۱۳۹۹/۱۱/۲۲

من با این داستان گریه کردم... شبهای روشن داستان ما آدمهای تنها و خیالبافه که هیچکس دوستمون نداره و همیشه در رویاهامون به دنبال یه معشوقهٔ گمشده می‌گردیم؛ اما پیداش نمی‌کنیم... شبهای روشن داستان غربت و بی‌کسیه... من با این داستان گریه

- بیشتر
deniz shiukhi
۱۳۹۹/۰۸/۱۵

این کتاب برای من نقطه عطف آغاز کتابخوانی داستانی بطور جدی شد و کلی باهاش خیال پردازی کردم و از سیر کتاب لذت بردم داستان متفاوتی داره کتاب با پایانی متفاوت پیشنهاد میدم 😍 ولی بنظرم مخاطبان کتاب دو دسته

- بیشتر
محراب شاهدهی
۱۳۹۹/۰۷/۲۳

از نکات عجیب داستایوفسکی این است که نه موضوع خاصی دارن و نه نوشته های خیلی خیلی عجیبی اما کشش بسیار بالایی دارد حتی اگر در داشتانش سیصد صفحه هم اتفاقی نیفتد باز میخوانی و میخوانی شب های روشن هم

- بیشتر
ابن تراب
۱۳۹۸/۰۹/۰۳

رمان شب های روشن اثر نویسنده بزرگ روسی فئودور داستایوفسکی می باشد که برای اولین بار در سال 1848 میلادی به چاپ رسید. داستایوفسکی نام شب های روشن را بر روی رمان خود گذاشته که نشان دهنده شب های نورانی

- بیشتر
moonajaat
۱۳۹۸/۰۹/۰۳

بنظرم افراد درون گرا حس بهتری از این کتاب می گیرن یا می تونن بهتر شخصیت اول کتاب رو درک کنن همون آدمی که غرق در دنیای تنهایی هاش بود ...

میـمْ.سَتّـ'ارے
۱۳۹۸/۱۰/۲۶

این داستان رو با ترجمه ی دیگه ای خوندم، اما برای دوستانی که تازه این کتاب رو دریافت کردند، این نظر رو اینجا میگذارم. شخصیت اصلی داستانِ شبهای روشن، مردی تنها و خیالپرداز است که یک شب به صورت اتفاقی دختری

- بیشتر
محمد کمالی
۱۳۹۹/۰۱/۰۷

اولین کتابی بود که از داستایوفسکی می‌خوندم، از خط به خط این کتاب لذت بردم. با شخصیت اول داستان خیلی احساس نزدیکی می‌کردم :) به شدت پیشنهاد می‌شه.

ارغـــــــوان
۱۳۹۸/۱۰/۲۷

خدای من، یک دقیقۀ تمامْ خوشبختی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟ یک دقیقه خوشبختی برای مرد خیالباف داستان ما چیز کمی نیست، میتونه یک عمر با تکرار این لحظه زندگی کنه.

محمد
۱۳۹۸/۱۰/۳۰

گوش کنید ناستانکا، ( من هیچ وقت سیر نمی شوم از اینکه نام شما را ببرم) می دانم که سال های زندگی ام را ضایع کرده ام و حالا بیش از همیشه می دانم. حالاست که به این نکته پی

- بیشتر
خانم کتابخوار
۱۳۹۹/۰۹/۲۱

فیلمش رو در دوران دانشجویی در محیط دانشگاه و با حضور کارگردانش دیدم بسیار لذت بخش بود! اصلا فکر نمی کردم با وجود اینکه داستانشو می دونم خوندن کتابش هم برام لذت بخش باشه اما چند سال پیش با عنوان شبهای

- بیشتر
از زندگی واقعی به قدری بیگانه‌ام که مجبورم این‌جور لحظه‌های بی‌نظیر را دوباره در رؤیا بچشم. چون این‌جور لحظه‌ها چیزی است که در زندگی‌ام خیلی کم پیش آمده.
misbeliever
خدای من، یک دقیقهٔ تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟
MOHI
من رؤیابافم. از زندگی واقعی به قدری بیگانه‌ام که مجبورم این‌جور لحظه‌های بی‌نظیر را دوباره در رؤیا بچشم. چون این‌جور لحظه‌ها چیزی است که در زندگی‌ام خیلی کم پیش آمده.
شراره
شما می‌فهمید "تنها" یعنی چه؟»
آسمان شب
و شاید تقدیرش چنین بود که لحظه‌ای از عمرش را با تو همدل باشد. ایوان تورگنیف
Mahdi
احساس انسان نابود نمی‌شود،
ᶜʳᶻ
وای ناستنکا، تنهاماندن سخت محزون خواهد بود، محزون است که حتی کاری نکرده باشی که افسوسش را بخوری، هیچ، هیچ، هیچ، زیرا آنچه بر باد رفته چیزی نبوده است. هیچ، یک "هیچ" احمقانه و بی‌معنی، همه خواب بوده است.»
iman.gity
محزون است که حتی کاری نکرده باشی که افسوسش را بخوری
Ramtin Biniaz
حرفم را برید که: «چطور زندگی‌تان داستانی ندارد؟ پس چه‌جور زندگی کرده‌اید؟» «چطور ندارد! بی داستان! همین‌طور! به قول معروف دیمی! تک وتنها! مطلقآ تنها! شما می‌فهمید "تنها" یعنی چه؟» «یعنی چه؟ یعنی هیچ‌وقت هیچ‌کس را نمی‌دیدید؟» «نه، دیدن که چرا! همه را می‌بینم. ولی با این‌همه تنهایم!»
"Shfar"
شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد شب‌های روشن، عنوان این گوهر شب‌چراغی که داستایفسکی در دست ما نهاده، در دنیای صورت پدیده‌ای است فیزیکی، که تابستان در نواحی شمالی کرهٔ خاک پیش می‌آید و علت آن زیادی عرض جغرافیایی این مرزهاست و باعث می‌شود که شب تا صبح هوا مثل آغاز غروب روشن بماند. این پدیده را در بعضی زبان‌های اروپایی «شب سفید» می‌خوانند و منظور از آن، به تعبیری دیگر ــ البته در این زبان‌ها ــ شب بی‌خوابی هم هست و این هر دو تعبیر در این داستان مصداق دارد. شاید به همین دلیل باشد که بعضی این داستان را «شب‌های سفید» ترجمه کرده‌اند.
احسان

حجم

۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

حجم

۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۱۶,۰۰۰
۶۰%
تومان