
کتاب قلعه حیوانات
معرفی کتاب قلعه حیوانات
کتاب قلعه حیوانات با عنوان اصلی Animal Farm: a Fairy Story رمانی کوتاه از جورج اورول، نویسندهی مشهور انگلیسی است که اولین بار در سال ۱۹۴۵ در انگلستان چاپ و منتشر شد، اما پنج سال بعد تازه شناخته و خوانده شد. این کتاب رمانی تمثیلی و نمادین است که نویسنده ابتدا در نقد ساختار حکومت شوروی نوشت و به همین دلیل هم طول کشید تا چاپ شود؛ اما اغلب مخاطبان این اثر نمادین که تجربهی زندگی در حکومتهای توتالیتر را داشتهاند یا دارند، بر این باورند که روایت قلعهی حیوانات نمادی از حکومت خودشان است. انتشارات پر این رمان را با ترجمهی محمد هاشمی و سعید هاشمی در سال ۱۳۹۶ و در ۱۱۲ صفحه منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی قلعهی حیوانات را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قلعه حیوانات
جورج اورول از همان زمان جنگ جهانی دوم، انتقادات شدیدی به طبقهی حاکم شوروی که در جنگ متحد انگلیس بود، داشت. نظام شوروی که مدعی سوسیالیسم و احقاق حقوق ازدسترفتهی کارگری بود، حالا خودش به یک دیکتاتوری تبدیل شده است و اورول به صورت نمادین حیوانات مزرعه را علیه نظام حاکم بر مزرعه میشوراند و انقلاب راه میاندازد.
خلاصه داستان قلعه حیوانات
این رمان ماجرای گروهی از حیوانات اهلی در مزرعهای است که علیه صاحب مزرعه با هدف برقراری آزادی و برابری شورش میکنند. از آنجایی که پس از انقلاب کسی باید رهبری را برعهده بگیرد، در مزرعه، خوکها این وظیفه را به عهده میگیرند. آنها رفتهرفته قوانینی را وضع میکنند که گهگاهی متناسب با موقعیت و در گذر زمان تغییر مییابند. پس از مدتی، مزرعهی حیوانات که زمانی علیه دیکتاتوری صاحب مزرعه به پا خاستند، اکنون به جایی برای استبداد و سلطهی خوکها تبدیل شده است.
خرید کتاب قلعه حیوانات را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به تمام علاقهمندان ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
چرا باید قلعه حیوانات را بخوانیم؟
تا به امروز اکثر خوانندگان رمان قلعهی حیوانات پس از خواندن آن چنین نظر دادهاند که این رمان روایت ساختار حکومت خودِ ماست، یا تا پیش از جنگ جهانی ما هم چنین ساختاری داشتیم. ضمن آنکه، نه تنها پشیمان از خواندنش نشدهاند، بلکه گاهی با خود گفتهاند ای کاش زودتر از اینها آن را میخواندیم. بنابراین اگر شما هم هنوز این رمان خواندنی را نخواندهاید، پیشنهاد میکنیم نسخهی الکترونیک آن را از طاقچه تهیه کنید و بخوانید.
درباره جورج اورول نویسنده کتاب قلعه حیوانات
جورج اورول با نام اصلی اریک آرتور بلیر (Eric Arthur Blair)، رماننویس، شاعر، روزنامهنگار و منتقد ادبی، در سال ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری، ایالت بیهار در راج بریتانیای هندوستان به دنیا آمد. اورول مدتی را در برمه ساکن بود و بهعنوان پلیس سلطنتی هند مشغول به کار بود. حس کنجکاوی و کسب تجربههای جدید در وی باعث شد مدتی در هند و بعدتر در انگلیس و فرانسه در کنار فقرا و افراد خانهبهدوش و نیز کارگران فصلی زندگی کند؛ حتی خودش هم گاهی به شغل کارگری در آشپزخانهی هتل مشغول میشد و همین آشنایی با لایههای فقر و بیچیزی دیدگاه جدیدی به او در رویارویی با مسائل زندگی داد و طبیعتا بر روی نوشتههایش هم تأثیر گذاشت. اولین کتابش با عنوان آس و پاسها در پاریس و لندن محصول تجربهی این سالهای وی در محیط طبقاتی هند و انگلیس است؛ هرچند داستاننویسی بیشتر مورد علاقهاش بوده و دو رمان روزهای برمه و دختر کشیش را که مربوط به روزگاری است که در برمه و انگلیس میگذرانده، بر آن اساس نوشته است.
زندگی نسبتاً کوتاه اورول بسیار پرماجرا گذشت. در دههی ۱۹۳۰ به اسپانیا رفت و به انقلابیون پیوست تا علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بجنگد. مثل بسیاری از سربازان جنگی به یک بیماری مزمن ریوی دچار شد و این برای وی ثمره و ارمغانی از جنگ شد. البته عادت بسیار خوب اورول به نوشتن به نگارش کتاب درود بر کاتالونیا منجر شد که دیدگاههای آن زمان وی دربارهی اسپانیا بود که به روی کاغذ آورده بود. در همین زمان، هنگامی که در بیمارستان به دلیل مریضیاش بستری شده بود، با کسی به اسم سونیا برونل ازدواج کرد.
جاسینتا بادیکام در کتاب خود با عنوان اریک و ما: یادی از جورج اورول مینویسد که در کودکی با اورول دوست خانوادگی بوده است. آنها با هم شعر میگفته و داستان مینوشتهاند. اورول همیشه آرزو داشته که نویسندهی مشهوری بشود. پیش از آنکه جنگ جهانی دوم آغاز شود رمانی مینویسد با عنوان هوای تازه. اما آغاز جنگ باعث میشود تا وی به روزنامهنگاری و نقد کتاب بپردازد. گویی در این مدت داشته است اطلاعاتی برای رمان جدید خود جمعآوری میکرده است. چراکه وقتی در سال ۱۹۴۳ مادرش را از دست میدهد، رمان جدیدی را آغاز میکند که سالها بعد جزو برترین آثار داستانی ادبیات جهان میشود: قلعهی حیوانات. پس از آن، در طی چهار پنج سال پایانی عمرش همچنان در روزنامهها مینوشت و نیز یکی دیگر از بهترین رمانهای خود، یعنی رمان ۱۹۸۴ را نوشت. این رمان حالتی پیشگویانه دارد، اما فارغ از موضوع پیشگویی، جزو بهترین آثار برتر ادبیات داستانی جهان است. اورول که هیچ گاه از بیماری ریویاش رهایی نیافت، سرانجام چند ماه پس از چاپ رمان ۱۹۸۴، در بیستم ژانویه ۱۹۵۰ فوت میکند و در آکسفوردشر در بریتانیا به خاک سپرده میشود.
ترجمههای مختلف و بهترین ترجمه قلعه حیوانات
اگر در گوگل قلعهی حیوانات را به فارسی جستوجو کنیم، فهرست بلندی از انواع ترجمههای این رمان یافت میشود. مزرعهی حیوانات ترجمهی صالح حسینی که انتشارات دوستان آن را منتشر کرده؛ قلعهی حیوانات ترجمهی امیر امیرشاهی، انتشار از سوی شرکت سهامی کتابهای جیبی؛ مزرعهی حیوانات، ترجمهی کاوه میرعباسی، نشر چشمه و مزرعهی حیوانات با ترجمهی احمد کساییپور که انتشارات ماهی آن را چاپ کرده است، از جمله ترجمههای خوب و قابل توجه فارسی است. البته قلعهی حیوانات را با ترجمهی محمد و سعید هاشمی پیشنهاد میکنیم که ترجمهی روان و خوشخوانی است. این ترجمه را انتشارات پر چاپ کرده است.
ژانر کتاب قلعه حیوانات
دو رمان قلعهی حیوانات و ۱۹۸۴ که بهترین آثار اورول هستند، در نقد حکومت استالین در بلوک شرق و به طور کلی سیستم تمامیتخواه در حین جنگ جهانی دوم و پس از آن هستند. با این تفاوت که قلعهی حیوانات به شکلی نمادین و تمثیلی و غیرمستقیم و ۱۹۸۴ به شکلی صریحتر و مستقیم نوشته شده است. استفاده از نماد و تمثیل از جمله شگردهای شاعران و نویسندگان در دورههایی است که جامعه به لحاظ سیاسی و اجتماعی در خفقان است و امکان صریح سخن گفتن وجود ندارد. اورول وقتی قلعهی حیوانات را در نقد حکومت شوروی که آن زمان متحد انگلیس بود، مینوشت نمیتوانست به صراحت نظر خود را بیان کند.
تحلیل مختصر کتاب قلعه حیوانات و نمادهای آن
مهمترین نکتهای که اورول در قلعهی حیوانات بدان توجه میکند تصویری شفاف و واضح از استبداد است؛ این که استبداد چطور به ساختار حکومت آسیب میزند و نهتنها رهبران خودکامهی حاکم را فاسد میکند و در نهایت منجر به سقوطشان میشود، بلکه تأثیر قابل توجهی هم بر شیوهی تفکر و قدرت تحلیل مردم تحت سلطهی آن حکومت میگذارد. رفتهرفته قدرت فکر، استدلال و سپس اراده و اختیارشان را میگیرد و آنها را به موجوداتی تابع و مقلد تبدیل میکند. درست شبیه به حیوانات دیگر که تابع جماعت خوکها شدند. این رمان که از بهترین رمانهای سیاسی ادبیات جهان است، بهخوبی قدرت و نیز روند دیکتاتور شدن را در ساختار حکومتهای خودکامه و مستبد به تصویر میکشد.
جوایز و افتخارات کتاب قلعه حیوانات
- قلعهی حیوانات جایزهی هوگو را برای بهترین رمان سال ۱۹۹۶ از آن خود کرد.
- نکوداشتهای کتاب قلعه حیوانات (نظر دیگران)
- به نظر اغلب منتقدان، این کتاب را باید بارها و بارها خواند. بعضی پیشنهاد میکنند هر چند سال یک بار باید آن را دوباره خواند، چراکه نکات تازهای بر مخاطب آشکار میگردد.
اقتباسها از قلعه حیوانات
- در سال ۱۹۵۴ انیمیشنی از روی قلعهی حیوانات ساختند. جالب است که تغییراتی در روند داستان ایجاد کرده بودند؛ از جمله اینکه حیوانات بار دوم علیه ناپلئون (شخصیت اصلی و رهبر حیوانات) انقلاب میکنند و منجر به سقوط وی میشوند.
- در سال ۱۹۹۹ با لب تکان دادن بر روی تصاویر ضبطشدهی حیوانات واقعی فیلمی ساخته شد که در پایان آن نیز حکومت ناپلئون فرو میپاشد.
بخشی از کتاب قلعه حیوانات
«بنجامین پیرترین و بداخلاقترین حیوان آن مزرعه بود که کم حرف میزد و اکثر حرفهایش هم تلخ و پر از کنایه بود، مثلاً میگفت: خدا به من دُم داده که مگسها را بپرانم ولی ای کاش نه دُمی داشتم و نه مگسی بود. بین تمام حیوانات مزرعه فقط او بود که هرگز نمیخندید و اگر علتش را میپرسیدند، میگفت: «چیز خندهداری نیست!» ولی بدون اینکه نشان دهد، به باکسر احترامی خاص میگذاشت. هر دوی آنها یکشنبهها را بدون حرف زدن در چمنزار پشت باغ میوه، وقتشان را به چرا میگذراندند.
بعد از آنها، دو اسب دیگر و یک دسته جوجهمرغابی که مادرشان را تازه از دست داده بودند وارد شدند. آنها جیرجیرکنان و به دنبال هم هر طرف در پی جایی بودند که زیر پا لگدمال نشوند.
کلوور با دو پایش برای آنان چیزی مانند حصار ساخت و آنها میان پای او جا گرفتند و فوراً به خوابی عمیق فرو رفتند. در آخرین لحظات هم، مالی، مادیان خلوچلِ سفید قشنگی که دُرشکهٔ تکاسبهٔ آقای جونز را میکشید، با ناز و ادا در حالیکه حبهقندی رو میخورد وارد شد و در مکانی تقریباً جلو نشست و با این فکر که به روبان قرمزی که به یال سفید زیبایش بافته شده بود نگاه شود مشغول بازی با آن شد. سپس گربه آمد و همانند همیشه برای پیدا کردن جای گرم، به دور و بر نگاهی انداخت و سرانجام خودش را با فشار میان باکسر و کلوور جا داد و همانجا لَمیده و فوراً مشغول به خُرخُر شد و حتی کلمهای هم از سخنرانی میجر را نشنید.
به جز موزز، زاغ اهلی که روی شاخه درخت پشت در خوابیده بود، همه حیوانات حاضر شده بودند. وقتی میجر متوجه شد که همه مستقر و منتظرند، سینه را صاف کرد و چنین شروع کرد:
«دوستان، شما راجع به خواب عجیبی که در شب قبل دیدهام چیزهایی شنیدهاید. در مورد خوابم بعداً صحبت میکنم. در حال حاضر مطلب دیگری را میخواهم بگویم. دوستان فکر نمیکنم که من بیش از چند ماهی باشد که بین شما هستم ولی احساس میکنم وظیفه دارم تجربههایی که در این مدت بدست آوردهام را در اختیارتان بگذارم. عمر من طولانی بوده و در این مدت، داخل طویله فرصت زیادی برای تفکر داشتهام و فکر میکنم به اندازه هر حیوان زندهای که به ماهیت زندگی در دنیا پی برده، آشنایی دارم. در همین زمینه است که میخواستم با شما صحبت کنم.
دوستان! ماهیت این زندگی از چه قرار است؟ باید بگویم که زندگی ما بسیار کوتاه و پرزحمت و نکبتبار است. به این دنیا میآییم، چیزی به جز قوتلایموت نداریم و از بینمان آنهایی که قادر به کار هستند، تا آخرین لحظهٔ عمر به کار گمارده شده و به محض اینکه از حیص انتفاع بیافتیم، بدون کوچکترین رحمی قربانی میشویم. هیچ کدام از حیوانات در انگلستان مزهٔ خوشبختی و فراغت و آسودگی را از یک سالگی به بالا نچشیدهاند. هیچ حیوانی در انگلستان آزادی ندارد و زندگی حیوانات همراه با فقر و بردگی است. این یک حقیقت غیرقابلانکار است. آیا چنین شرایطی در نظام طبیعت لازم است؟ آیا این به این خاطر است که این سرزمین شرایط خوبی ندارد و به قدری فقیر است که نمیتواند به ساکنینش زندگی مرفه و خوبی را بدهد؟ نه دوستان!»
حجم
۱۳۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۳۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب رو هر ۸ساعت یک بار بخوانید!
ب شدت بهتون توصیه میکنم این کتاب رو با تامل بخونید.. چقد حال و روز ما هم شبیه به قلعه ی حیوانات هست.. دو تا مورد خیلی برام جالب بود یکی اینکه به حیوانات همیشه میگفتن بیرون از مزرعه خیلی
داستانی بسیار عالی و آشنا برای ما ایرانیا. این جملش منو یاد آقازاده ها میندازه که میگه: همه با هم برابرند ولی بعضی برابرترند
مهم ترین اتفاقی که با خوندن این کتاب میفته اینه که به ما نشون بده اکثر حکومت ها فارغ از اسم و نوع سیاست های ظاهری که برای خودشون انتخاب میکنن، مشابهن. خیلی چیزها قرار نیست تغییر کنه تا زمانی
در واقع این قصه (جانوران قدرت)است,قصه انسانهایی که قدرت,آنها را به تباهی می کشد ومسخ می کند.به عقیده گابریل گارسیا مارکز (قدرت) رذیلتی بی پایان است که با سیر کردن خود,اشتهای خویش را تا پایان همه زمان ها می انگیزد!
جذابیت داستان بیشتر از این نظر بود که میشد شخصیت های مختلف داستان رو به انسان ها و حکومت های تاریخی و کنونی خود ما انسان ها تعمیم داد
جورج اورول بسیار زیبا و با استفاده از نماد ها طرز فکرش راجع به شوروی سابق و شرایط حاکم بر آن را در این کتاب به تصویر کشیده... قطعا کتاب ارزش مطالعه را دارد
"همه حیوانات برابرند اما بعضی برابرترند"
کتاب واقعا عالی بود، بیانی ساده داشت اما معنی و مفهومی کامل و سنگین رو سعی داشت به خواننده بگه؛ و متاسفانه به قول یکی از دوستان در بخش نظرات: بدبختانه همه چیز داستانِ این کتاب خیلی آشنا بود! طی جستجوهام
اگه تو ایران زندگی میکنید احتیاجی به خوندن این کتاب نیست :|