دانلود و خرید کتاب گتسبی بزرگ اسکات فیتز جرالد ترجمه رضا رضایی

معرفی کتاب گتسبی بزرگ

گتسبی بزرگ اثر جاویدان اسکات فیتز جرالد و به نقل از تایمز، یکی از شاخص‌ترین آثار ادبی امریکا است. این کتاب جزو صد کتاب برتر جهان قرار دارد. رضا رضایی این اثر فاخر از ادبیات کلاسیک امریکا را به فارسی بازگردانده است.

خلاصه کتاب گتسبی بزرگ

اسکات فیتز جرالد در کتاب گتسبی بزرگ خاطره‌ای جاویدان از هوس، هرزگی و تباهی و بی‌قیدی که همه و همه در ثروت نهفته است را روایت می‌کند. این داستان در نیویورک و در لانگ آیلند، و زمانی اتفاق می‌افتد که فیتزجرالد آن را عصر موسیقی جاز می‌نامد. در سال ۱۹۲۲ که ایالات متحده دورانی از رشد اقتصادی را پس از جنگ جهانی اول می‌گذرانید. در این دوره بر تعداد میلیونرهای ایالات متحده افزوده شد و گتسبی یک از این میلیونرها بود.

نیک کراوی از اهالی غرب میانه که به سواحل شرقی امریکا کوچ کرده‌‌است همسایه گتسبی می‌شود. گتسبی بزرگ و ثروتمند است و به خاطر مهمانی‌های باشکوهش معروف شده‌است. در میان مردم شایعاتی درباره شیوه پولدار شدن او وجود دارد ولی کسی نمی‌داند ثروت او از کجا آمده‌است. نیک ابتدا از این همه مهمانی پر زرق و برق همسایه‌اش دل خوشی ندارد اما کم کم خودش به یکی از مهمانان تبدیل می‌شود و می‌تواند به گتسبی نزدیک شود و پی به راز میهمانی‌های هر شنبه او ببرد. گتسبی بزرگ عاشق است و این میهمانی‌ها را به شوق این برگزار می‌کند که معشوق شبی پا به خانه‌اش بگذارد. نیک زن مورد علاقه گتسبی را می‌شناسد پس شروع به تحقیق و پرس و جو درباره گذشته این مرد می‌کند.

در سال ۲۰۱۳ از روی این اثر فیلمی به کارگردانی باز لورمن و با بازی لئوناردو دی‌کاپریو ساخته شد که توانست جازه اسکار بهترین طراحی صحنه و لباس را به دست آورد.

نشر ماهی رمان گتسبی بزرگ را با ترجمه‌ی خوب رضا رضایی منتشر کرده است.

خواندن کتاب گتسبی بزرگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

در کتاب گتسبی بزرگ داستان زندگی مرسوم و جاری انسانی، روایت می‌شود؛ اما این کتاب درس‌های انسانی عمیقی به همراه دارد که ربطی به زمان و مکان ندارد و هر کسی در هر شرایطی می‌تواند از آن عبرت بگیرد. بنابراین امید می‌رود تمامی مخاطبین طاقچه، کتاب گتسبی بزرگ را مطالعه کنند و از خواندن این شاهکار ادبی، لذت ببرند.

درباره فرانسیس اسکات کی فیتز جرالد

فرانسیس اسکات کی فیتز جرالد در سپتامبر ۱۸۹۶ و در منطقه سینت‌پال مینه‌سوتا در خانواده‌ای کاتولیک و ایرلندی از طبقه متوسط، متولد شد. او هنگامی که ۱۳ ساله بود نخستین رمان کارآگاهی خود را در روزنامه مدرسه به چاپ رساند. فیتز جرالد در سال ۱۹۱۳ میلادی وارد دانشگاه پرینستون شد. اسکات فیتز جرالد به‌عنوان یکی از نویسندگان بزرگ سده بیستم میلادی شناخته می‌شود. شناخته‌شده‌ترین اثر او رمان گتسبی بزرگ است که اولین بار در سال ۱۹۲۵ منتشر شد.

فیتزجرالد سال ۱۹۳۷ پس از بستن قراردادی با کمپانی رسانه‌ای «ام‌جی‌ام» به لس‌آنجلس مهاجرت می‌کند. وقتی فیتزجرالد داستان کوتاه «دمای هوا» را در سال ۱۹۳۸ نوشت در مجله «اسکوایر» فیلم‌نامه و داستان‌کوتاه می‌نوشت و روی رمان تمام‌نشده‌اش به نام «عشق آخرین تایکون» کار می‌کرد.

تصویر اسکات فیتزجرالد

اسکات فیتزجرالد ۲۱ دسامبر ۱۹۴۰، زمانی که تنها ۴۴ سال سن داشت، درگذشت.

جملاتی از کتاب گتسبی بزرگ

یک شب پاییزی -پنج سال پیش- وقتی برگ‌های پاییزی داشتند می‌ریختند، آن‌ها در خیابان قدم می‌زدند و بعد به جایی رسیدند که هیچ درختی نبود و پیاده‌رو از نور ماه سفید شده بود. آن‌ها، رو در روی هم ایستادند. شب سردی بود با هیجانی اسرارآمیز که فقط دو بار در سال هنگام تغییر آب و هوا رخ می‌دهد. نور چراغ خانه‌ها در سکوت به تاریکی بیرون هجوم می‌آورد و در بین ستارگان غوغایی بود. گتسبی از گوشه‌ی چشم‌اش می‌دید که بلوک‌های دیوار پیاده‌رو مثل نردبان هستند. از آن‌ها بالا رفت و جایی مخفی را در بالای درخت‌ها دید، اگر تنها بود می‌توانست بالاتر برود و اگر بالا می‌رفت، می‌توانست بر بام جهان بایستد و طعم شیرین پیروزی را بچشد.

قلب‌اش تند و تندتر می‌زد. صورت سفید دِیزی در مقابل صورت‌اش قرار گرفت. می‌دانست اگر این دختر را ببوسد و خیالات نگفتنی‌اش را برای همیشه به عقد نَفَس فانی او درآورد، افکارش دیگر هیچ‌گاه مانند فکر خدا مغشوش نخواهد بود. پس منتظر ماند و برای چند لحظه‌ی دیگر به نوای دیاپازونی که به ستاره‌ای دیگر نواخته می‌شد، گوش سپرد. بعد، او را بوسید. وقتی لب‌هایش را بر لبان دِیزی گذاشت، لب‌های او برایش مثل گل شکفت و روح در جسم او کاملاً دمیده شد.

برای مطالعه‌ی جمله‌های بیشتری از کتاب گتسبی بزرگ، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.

معرفی نویسنده
عکس اسکات  فیتز جرالد
اسکات فیتز جرالد

فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد یا همان اف اسکات فیتزجرالد که همه او را با لقب «رویاپرداز بزرگ آمریکایی» نیز می‌شناسند، متولد ۲۴ سپتامبر ۱۸۹۶ در سنت‌پاول، مینه‌سوتا است. این نویسنده آمریکایی عمر کوتاهی داشت و در ۲۱ دسامبر ۱۹۴۰ در سن ۴۴ سالگی، در لس‌آنجلسِ کالیفرنیا درگذشت.

محمد حسن
۱۳۹۹/۰۸/۱۷

در همه لیست های برترین کتاب جهان نام این کتاب در ده تای اول هست و در فهرست بهترین فیلم های جهان نام فیلم همشهری کین. اما نمیدونم چرا ... واقعا چرا؟ نهایتا این رمان یک رمان متوسط رو به پایین

- بیشتر
Shirin Rassam
۱۳۹۸/۰۵/۱۰

گتسبی بزرگ از اون دسته داستان هاییه که توانستند اثر بزرگی روی من بذارن. فیتزجرالد تو این کتاب، به خوبی تفاوت دو طبقه اجتماعی متفاوت رو نشون میده و در دل داستان جذابش، این حقیقتو بیان میکنه که گتسبی گرچه اکنون

- بیشتر
مرضیه دانایی
۱۴۰۰/۰۷/۱۱

من اول این کتاب رو با ترجمه کریم امامی خوندم و فکر کردم اون ترجمه چون قدیمی‌تره روان نیست، بعد با ترجمه رضا رضایی خوندم و بعدم متن انگلیسی رو، و فهمیدم کلا این کتاب از جمله کتاباییه که ترجمه‌پذیر

- بیشتر
Par.ya
۱۳۹۹/۰۷/۰۳

عجیب برای من ناملموس بود این رمان! اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. توصیفاتش برام گنگ بود و نمیتونستم درست تصور کنم محیط و شرایط رو. مدام خط سیر داستان از دستم در میرفت! شاید چون چند بار فیلمش رو دیدم

- بیشتر
mari65
۱۳۹۹/۱۰/۱۹

این کتاب دومین کتاب برجسته قرن بیست هست. پر از اِلِمان های مدرنیسم... پر از ایده ها و ایدئولوژی های پشت پرده این دنیا. بسیار موجز و مختصر ب شرح وقایع پرداخته و مهمتر از همه ب رویای امریکایی پرداخته....

- بیشتر
❥ⓕⓣⓜⓗ❥
۱۳۹۸/۰۸/۲۹

داستان از زبان نیک کاراوی بیان میشه فردی که برای کار به نیویورک میاد ودر منطقه ایی که محله ی پولدارها هست خانه ای اجاره میکنه.در همسایگی او مردی هست به نام گتسبی که جوانی موفق و ثروتمند است و

- بیشتر
Zn
۱۳۹۹/۱۰/۰۶

من این کتابو با ترجمه کریم امامی خوندم واقعا دلیل این همه نظر منفی و متوجه نمیشم این کتاب پایبندی به روی عشقی که از دست رفته رو خیلی خوب بیان میکنه همینطور عواقب شو به نظر من که داستان زیبایی بود

کاربر عادی
۱۳۹۹/۰۱/۲۴

آدم محو توصیفات زیبای فیتزجرالد میشه که ترجمه خوب اینو به ما منتقل میکنه.‌ داستان جذاب و گیرایی هست. حیفه که نخونیدش.

Hanieh Mohamadi
۱۳۹۹/۱۰/۱۶

داستان جذاب و گیرایی داره اما به اون حدی که ازش تعریف شده مورد پسند من نبود

امیر 1352
۱۳۹۹/۰۱/۲۴

شاهکاری بزرگ و ترجمه ای خوب

داراها داراتر می‌شوند و ندارها ــ بچه‌دارتر.
ســحــر
پدرم گفته بود: «هر وقت دیدی که می‌خوای از کسی ایراد بگیری فقط یادت باشه که آدم‌های دنیا همه این موقعیت‌ها رو نداشتن که تو داری.»
Saeid tl
«باید یاد بگیریم دوستی‌مونو با آدم‌ها تا موقعی که زنده‌ن نشون بدیم، نه بعد از مردن‌شون.
rezaat98
بلافاصله از پرستار پرسیدم دختره یا پسر. گفت دختره، و سرمو برگردوندم و گریه کردم. گفتم: 'بسیار خوب. خوشحالم که دختره. و امیدوارم نفهم از کار دربیاد.` برای دختر بهترین چیز تو دنیا اینه که بشه یه خوشگل نفهم.»
ســحــر
همیشه غم‌انگیز است نگاه‌کردن از چشمی دیگر به چیزی که قدرتت را صرف کنار آمدن با آن کرده‌ای.
شیوا
«یه جایی خوندم که خورشید داره سال‌به‌سال داغ‌تر می‌شه. گویا به‌زودی زود کره زمین می‌افته تو خورشید ــ نه، صبر کنین ــ درست برعکسه ــ خورشید داره سال‌به‌سال خنک‌تر می‌شه.»
rezaat98
پدرم خیلی حق‌به‌جانب می‌گفت و من هم حق‌به‌جانب تکرار می‌کنم که بخشی از مواهب اولیه زندگی در زمان تولد نامساوی تقسیم می‌شود
Par.ya
«هر وقت دیدی که می‌خوای از کسی ایراد بگیری فقط یادت باشه که آدم‌های دنیا همه این موقعیت‌ها رو نداشتن که تو داری.»
Sara.iranne
هرکسی که می‌شناختم در کار خریدوفروش سهام بود، و من فکر کردم یک آدم مجرد دیگر هم می‌تواند نانش را از این راه دربیاورد.
rezaat98
دارین هرچی لازمه براــ برا چای؟»
rezaat98
بیشترِ قیافه‌گرفتن‌ها حتی اگر در ابتدا چیزی را پنهان نکنند در نهایت چیزی را پنهان می‌کنند
soniya
. تصورات گتسبی از خود دِیزی فراتر رفته بود، از هر چیزی فراتر رفته بود. گتسبی خود را با شوروشوقی بی‌حدومرز به بطن این تصورات انداخته بود. تمام مدت هم به آن افزوده بود، و با هر پروبال و آذین رنگینی که سر راهش سبز شده بود آن را آراسته بود. هیچ مایه‌ای از گرما یا سرما نمی‌تواند برابری کند با آنچه آدمی قادر است در قلب شبح‌آسای خود تلنبار کند.
Sara.iranne
یک نکته از همه روشن‌تر است داراها داراتر می‌شوند و ندارها ــ بچه‌دارتر.
Sara.iranne
پدرم خیلی حق‌به‌جانب می‌گفت و من هم حق‌به‌جانب تکرار می‌کنم که بخشی از مواهب اولیه زندگی در زمان تولد نامساوی تقسیم می‌شود، و من هنوز کمی می‌ترسم که اگر از این نکته غافل بمانم چیزی از دست بدهم.
Sara.iranne
درکت می‌کرد تا جایی که می‌خواستی درک بشوی، باورت می‌کرد آن‌طور که خودت می‌خواستی خودت را باور داشته باشی، و به تو اطمینان می‌داد که دقیقآ همان تصوری را از تو دارد که تو در بهترین حالت می‌خواستی داشته باشد.
کاربر ۲۷۴۶۷۵۷
قیافه مغرور و کلافه‌ای که برای همه دنیا می‌گرفت چیزی را پنهان می‌کرد ــ بیشترِ قیافه‌گرفتن‌ها حتی اگر در ابتدا چیزی را پنهان نکنند در نهایت چیزی را پنهان می‌کنند
Sara.iranne
باهاش حرف زدم. به مِرتل گفتم شاید منو بتونه گول بزنه اما خدا رو نمی‌تونه گول بزنه
Mahya☔
بعد جنگ شد، رفیق. خیالم راحت شد، و به این در و آن در زدم که بمیرم
لیمو
سیار خوب. خوشحالم که دختره. و امیدوارم نفهم از کار دربیاد.` برای دختر بهترین چیز تو دنیا اینه که بشه یه خوشگل نفهم.»
Sara.iranne
ولی من با سرعت کم فکر می‌کنم و پر از بایدونبایدهای درونی‌ام که مثل ترمز در برابر امیالم عمل می‌کنند
ســحــر

حجم

۱۹۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۱۰ صفحه

حجم

۱۹۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۱۰ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۳۰%
تومان