دانلود و خرید کتاب ناطور دشت (ناتور دشت) با تخفیف

معرفی کتاب ناطور دشت (ناتور دشت)

کتاب ناطور دشت (ناتور دشت) از جمله مطرح‌‌ترین رمان‌‌های جی دی سلینجر نویسنده‌‌ی آمریکایی است. این رمان در سال ۱۹۵۱ میلادی به چاپ رسید. ناطور دشت (ناتور دشت) از زمان چاپش تاکنون همواره جزو آثار ادبی پرفروش در جهان به شمار می‌‌آید به‌‌نحوی که در آمار مجله‌‌ی نیویورک تایمز از آن به‌عنوان رمانی پرفروش در دهه‌‌های مختلف میلادی نام برده می‌‌شود.

انتشارات میلکان این رمان را با ترجمه آراز بارسقیان منتشر کرده است. ناتور دشت برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.

درباره‌ کتاب ناطور دشت (ناتور دشت) اثر جی دی سلینجر

رمان ناطور دشت نوشته‌ی جروم دیوید سلینجر درباره‌‌ی نوجوانی به نام هولدن کالفیلد است که ماجرای اخراج خود از مدرسه را روایت می‌‌کند، اما محتوای اثر به انتقاد از ارزش‌‌های مصرف‌‌گرایی و عوام‌‌فریبی در آمریکای دهه‌‌ی پنجاه میلادی می‌‌پردازد. به دلیل انتقادهای به‌‌روز و دقیق نویسنده، این اثر به‌سرعت توسط خوانندگان، دست به دست شد و توانست به‌عنوان یکی از مظاهر ادبیات کلاسیک در قرن بیستم در محافل مختلف ادبی شناخته شود.

خلاصه داستان ناتور دشت

هشدار: این بخش می‌تواند پایان داستان را فاش کند.

هولدن، داستان ماجراجویی‌‌های خود را از کریسمس سال قبل تعریف می‌‌کند. داستان از آن‌‌جایی آغاز می‌‌شود که هولدن در راه رفتن به خانه معلم تاریخش –اسپنسر– است تا بتواند با او خداحافظی کند. او کم‌‌کم برای خواننده تعریف می‌‌کند که به دلیل ناموفق بودن در کلاس‌‌ها، اخراج شده است. بعد از ملاقات با معلم تاریخ، هولدن با هم‌‌اتاقی خود –اِستِرادلِیتِر– روبه‌رو می‌‌شود که از هولدن می‌‌خواهد تا برای کلاس زبان انگلیسی‌‌اش مقاله‌‌ای بنویسد. هولدن نیز درباره‌‌ی دستکش بیسبال برادر درگذشته‌‌اش –آلی– می‌‌نویسد. استرادلیتر از محتوای مقاله‌‌ی هولدن عصبانی می‌‌شود و نتیجه‌‌ی دعوای آن‌‌ها، بلاتکلیفی هولدن است. او وقتی به نیویورک بازمی‌‌گردد، نمی‌‌تواند به خانه برگردد، چون خانواده از اخراج او از مدرسه مطلع نیستند. به جای بازگشت به خانه به هتل ادمونت رفته و آن‌‌جا شاهد صحنه‌‌هایی جنسی از پنجره‌‌های اتاق‌‌های دیگر است. هولدنِ تنها، پس از این ماجرا به کلوپ شبانه‌‌ی هتل می‌‌رود اما پس از دیدن دوست دختر سابق برادر بزرگ‌‌ترش، آن‌‌جا را نیز ترک می‌‌کند.

اتفاقات متعددی رخ می‌‌دهد که نتیجه‌‌ی آن بازگشت هولدن به خانه می‌‌شود. خواهر کوچک‌‌ترش –فیبی- در خانه او را متهم می‌‌کند که هولدن چیزی را دوست ندارد. هولدن نیز در این زمان داستانی فانتزی با نام ناطور دشت -برگرفته از آهنگی فولک- را برای وی تعریف می‌‌کند. فراز و نشیب داستانی میان هولدن و فیبی به جایی می‌‌رسد که هولدن می‌‌خواهد فرار کند اما خواهر مانع وی می‌‌شود و در نهایت روایت به زمان حال بازمی‌‌گردد، جایی که هولدن منتظر است که در پاییز به مدرسه‌‌ی جدیدی برود.

خواندن کتاب ناطور دشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌‌کنیم؟

خواندن کتاب سلینجر را به تمامی علاقه‌‌مندان ادبیات داستانی کلاسیک خاصه افرادی که پیگیر بازتاب جامعه‌‌ی دهه‌‌ی پنجاه میلادی در رمان‌‌های آمریکایی هستند، پیشنهاد می‌‌شود.

چرا باید رمان ناتور دشت با ترجمه آراز بارسقیان را بخوانیم؟

نثر دقیق، روان و صریح جروم دیوید سلینجر در ناطور دشت (ناتور دشت) پیرامون حواشی زندگی نوجوانان و جوانان آمریکایی دهه‌‌ی پنجاه میلادی، آن‌‌قدر جذاب و خواندنی است که حیف است این اثر مهم ادبیات داستانی آمریکا را کنار بگذاریم. باید کتاب را خواند و همراه با قلم جذاب سلینجر با وقایع دهه‌‌ی پنجاه آمریکا آشنا شد. اگر به شنیدن کتاب گویا علاقه دارید، کتاب صوتی ناطور دشت هم توسط چند گوینده و ناشر منتشر شده است.

درباره‌ جروم دیوید سلینجر

جروم دیوید سلینجر در یکم ژانویه ۱۹۱۹ میلادی در منهتن نیویورک به دنیا آمد و در ۲۷ ژانویه سال ۲۰۱۰ میلادی در حالی‌‌که ۹۱سال داشت، به علت کهولت سن در شهر کوچک کورنیش در نیوهمپشایر درگذشت. پدر وی یهودی و مادرش مسیحی بود. سلینجر در سال ۱۹۳۸ میلادی وارد دانشگاه شد اما تحصیلات دانشگاهی را نیمه‌‌تمام رها کرد.

او رمان ناطور دشت (ناتور دشت) را به شکل دنباله‌‌دار در روزنامه‌‌ی نیویورکر در آمریکا منتشر کرد و سپس در سال ۱۹۵۱ میلادی در آمریکا و انگلیس به چاپ رساند. سلینجر محبوبیت و شهرت خود را مدیون این رمان است. ناطور دشت یکی از کتاب‌‌های درسی اکثر مدارس و دانشگاه‌‌های آمریکا است. با این حال این رمان در دهه‌‌ی نود میلادی در برخی از مناطق آمریکا با عنوان کتابی نامناسب و غیراخلاقی شمرده می‌‌شد و در فهرست کتاب‌‌های ممنوعه‌‌ی دهه‌‌ی نود میلادی که از سوی انجمن کتابخانه‌‌های آمریکا منتشر شد، قرار گرفت.

از دیگر آثار مطرح وی می‌‌توان به فرانی و زویی، یک روز خوش برای موزماهی، تیرهای سقف را بالا بگذار: نجاران اشاره کرد. سلینجر در سال‌‌های پایانی عمرش، کنج عزلت گزید و از جامعه گوشه‌‌گیری نمود. همین امر باعث به وجود آمدن نقل‌‌ها و شایعه‌‌های گوناگونی پیرامون زندگی شخصی وی گردید.

ناطور دشت مناسب کدام رده‌‌ی سنی است؟

درست است که ناتور دشت در برخی زمان‌‌ها در آمریکا در مدارس و دانشگاه‌‌ها تدریس می‌‌شده است اما به دلیل طرح مباحث صریح جنسی و تراژدی موجود در کتاب، مناسب افرادی است که در دوران نوجوانی قرار دارند یا از آن عبور کرده‌‌اند.

نظرات افراد و مجله‌‌های مشهور درباره کتاب ناطور دشت

جینگ جینگ و جینگ ژیا در مقاله‌‌ای با نام «آنالیز تراژدی ناتور دشت» به این نکته توجه می‌‌کند که نویسنده به‌نوعی در این رمان جوانی و نوجوانی خودش را بازنمایی کرده است. هولدن تصویری از خود نویسنده و جوانان دهه‌‌ی ۵۰ میلادی است که با این‌که هنوز تجربه‌‌ی ورود به دوران بزرگسالی را ندارند ولی افکارشان بزرگسالانه می‌‌نماید. هولدنِ ناطور دشت عاصی و خسته از خانواده و اجتماع، به دنبال استقلال فکری و فردی است و جامعه و خانواده را رودرروی خود احساس می‌‌کند. سلینجر برای نشان دادن موضوعی به این مهمی از تراژدی استفاده می‌‌کند و زندگی هولدن را پر از تلخی نشان می‌‌دهد. جینگ و ژیا معتقدند که سلینجر به این دلیل در این رمان موفق است که هم جامعه‌‌ی آمریکا را به‌خوبی می‌‌شناسد و هم بازنمایی درستی از جوانِ آمریکایی آن دهه انجام داده است.

دکتر علی محمدی در مقاله‌‌ای بلوغ را اصلی‌‌ترین تکیه‌‌ی رمان ناتور دشت می‌‌داند. محمدی معتقد است که هولدنِ ناطور دشت به‌‌وضوح ترس از پیر شدن دارد و این ترس از پیر شدنِ او دقیقا منطبق با ایام نوجوانی و بلوغ وی است. به همین دلیل است که رمانِ سلینجر هرچه پیش می‌‌رود، تلخ‌‌تر و گزنده‌‌تر می‌‌نماید. علی محمدی، این رمان را مظهر بلوغِ زودرسِ فکری در نتیجه‌‌ی فشارهای خانوادگی و اجتماعی می‌‌داند و نوشته‌‌ی سلینجر را بازنمایی دقیقی از این تجربه‌‌ی هولناک توصیف می‌‌کند.

اِس. اِن. بِهرمَن در مطلبی که نیویورکر آن را به چاپ رسانده است، کتاب ناطور دشت را یک طنز سیاه می‌‌داند. نویسنده‌‌ی این مطلب، واقعی بودن و بی‌‌گناهی هولدن در مواجهه با حقایق بسیار پیچیده‌‌ و اغلب فاسد زندگی را از علل به وجود آمدن چنین طنز سیاهی در رمان می‌‌داند. بِهرمَن، مثال‌‌هایی از این طنز تلخ و گزنده در رمان را برای خواننده می‌‌آورد و سلینجر را در تکرار این تکنیک، موفق می‌‌داند.

ژانر رمان چیست؟

رمان ناتور دشت در ژانر بلوغ جای دارد.

درباره‌ ژانر بلوغ

همان‌‌گونه که در بالا اشاره شد، بعضی از منتقدان، رمان ناطور دشت را ماحصل نگاه نویسنده به دوران بلوغ دانسته‌‌اند، اما ژانر بلوغ در ادبیات چیست؟ ژانر بلوغ به گونه‌‌ای از داستان‌‌های ادبی اطلاق می‌‌شود که نگاهشان به دوران بلوغ است. رمان‌‌های با موضوع دورانِ بلوغ، به رشد یا تکامل روانی و اخلاقی شخصیتی که در حال گذار از دوران کودکی به بزرگسالی است، می‌‌پردازد. این نوع رمان‌‌ها بیش‌‌تر بر تغییر و تحول شخصیت در این دوران تأکید دارند. ژانر بلوغ می‌‌تواند با سایر ژانرها همپوشانی داشته باشد اما باید به این نکته توجه کرد که در این رمان‌‌ها شخصیت‌‌های جوان یا نوجوانی که در حال بزرگ شدن یا انتقال به بزرگسالی هستند، شخصیتی محوری هستند. پیشینه‌‌ی به وجود آمدن این ژانر در ادبیات به‌‌طور دقیق مشخص نگردیده است اما نگاه به ژانر بلوغ در زمان جنگ جهانی دوم و سال‌‌های پس از جنگ در ادبیات قرن بیستم اهمیت یافت.

معرفی شخصیت‌‌های اصلی رمان ناتور دشت و تحلیلی بر هر کدام

هولدن کالفیلد: شخصیت محوری رمان ناطور دشت هولدن است که داستان زندگی‌‌اش را روایت می‌‌کند. همان‌‌گونه که گفته شد، او بیش از آنکه نوجوانی کند، به دلیل وقایعی که از سر می‌‌گذارند، تجربه‌‌ی بزرگسالان را پیش چشمش می‌‌بیند و در دوگانه‌‌ی بلوغ و بزرگسالی قرار دارد.

وارد استرادلیتر: هم‌‌اتاقی هولدن است. او پسری خوش‌‌تیپ، ازخودراضی و محبوب است. با این حال او نیز شخصیتی دوگانه دارد. هولدن در مواجهه با وی او را شخصی به نظر آراسته می‌‌داند که لوازم بهداشتی‌‌اش، به‌‌طرز فجیعی ناپاک هستند. استرادلیتر، دارای روابط آزاد با جنس مخالف است و این ویژگی او در رمان بیش‌‌تر به چشم می‌‌آید.

فیبی کالفیلد: خواهر کوچک‌‌تر هولدن است. او شش سال از هولدن کوچک‌‌تر است و او را بسیار دوست دارد. او نیروی زندگی و محرکِ هولدن برای باقی ماندن در روزگارِ تلخی است که سپری می‌‌کند. فیبی دختری باهوش، منظم و خلاق است که در بعضی مواقع حتی سخنانش پخته‌‌تر از هولدن به نظر می‌‌آیند.

آقای اسپنسر: معلم تاریخ هولدن است. او تلاش دارد که هولدن را به درس و تحصیل بازگرداند اما تلاشش موفقیت‌‌آمیز نیست.

آقای آنتولینی: معلم قبلی هولدن که در مدرسه زبان انگلیسی درس می‌‌دهد. او اکنون در دانشگاه نیویورک مشغول تدریس است. از جمله شخصیت‌‌هایی است که هولدن او را محترم برمی‌‌شمرد. هولدن و آقای آنتولینی بده‌بستان‌‌های خوبی در رمان دارند.

آلی کالفیلد: برادر کوچک‌‌تر هولدن است که سه سال پیش از وقایع رمان به دلیل ابتلا به سرطان خون می‌‌میرد. مرگ او تأثیر زیادی بر هولدن می‌‌گذارد و به همین دلیل در جایی از رمان، او درباره‌‌ی دستکش بیسبال آلی، مطلبی می‌‌نویسد.

چرا هولدن به شخصیتی محبوب تبدیل شد؟

دلیل محبوبیت هولدن را باید در نزدیک بودنِ شخصیت وی به جوانان و نوجوانان آمریکایی دهه‌‌ی پنجاه میلادی جستجو کرد. شخصیت هولدن در رمانِ سلینجر شخصیتی پویاست که برای مقابله با خطر بی‌‌اخلاقی گسترده در جامعه‌‌ی صنعتی، به‌‌خصوص در مدارس تصمیم می‌‌گیرد و به خودآگاهی می‌‌رسد؛ تا جایی که تصمیمش مبنی بر فرار را کنار گذاشته و در کنار خواهر کوچک‌‌ترش در خانه می‌‌ماند. هولدن کالفیلد برای خواننده‌‌ی آمریکایی آن روزها، تجسمی از جوانانی است که با ترس‌‌های مخفی‌‌شان، خشونت‌‌های روزافزونشان، خوشی‌‌ها و لذات ناپایدارشان و رنج‌‌های بی‌‌کرانشان در زندگی دست‌وپنجه نرم می‌‌کنند. سلینجر در رمان ناتور دشت چندین و چند بار به قصد خودکشی هولدن اشاره می‌‌کند ولی در نهایت او در کنار خواهر می‌‌ماند.

ورود به بازار کتاب ایران و بهترین ترجمه فارسی ناطور دشت

کتاب ناطور دشت ابتدا در سال ۱۳۴۵ توسط احمد کریمی ترجمه شد که این ترجمه را انتشارات مینا روانه‌‌ی بازار کرد. در میان ترجمه‌‌های صورت‌‌گرفته از این رمان، ترجمه‌‌ی محمد نجفی (انتشارات نیلا) و آراز بارسقیان (انتشارات میلکان) به دلیل نزدیک کردن ترجمه به خوانشِ سیاسی و اجتماعی مدنظر نویسنده، در طی این سال‌‌ها مورد توجه قرار گرفته‌‌اند.

وجه تسمیه ناتور دشت چیست؟

در قسمتی از رمان، هولدن برای فیبی فانتزیِ ناتور دشت را می‌‌خواند: ناطور دشت برگرفته از آهنگی فولک است که به معنای نگهبان باغ یا دشت ترجمه شده است.

آیا تاکنون اقتباسی از این اثر صورت گرفته است؟

جروم دیوید سلینجر در دنیای ادبیات به نویسنده‌‌ای معروف است که اجازه‌‌ی استفاده یا اقتباس از آثارش را به کسی نمی‌‌داد. در یک نمونه در سال ۱۹۷۴ میلادی، داستان‌‌های کوتاه جمع‌‌آوری‌نشده‌‌ی وی برای عموم منتشر شد اما با طرح دعوی از سمت سلینجر، به دلیل نقض حق چاپ، فروش این مجموعه داستان متوقف گردید. در دنیای سینما هم فیلمسازان با برداشتی آزاد از آثارش به‌صورت جسته و گریخته به خلق اثر هنری دست زده‌‌اند. داریوش مهرجویی فیلم «پری» را با برداشتی آزاد از داستان «فرانی و زویی» سلینجر ساخت هرچند که آن روزها، سلینجر به تماشای این فیلم ننشست اما شایعه‌‌ی دعوی حقوقی برای این فیلم هم سر و صدا به پا کرد.

آیا انتشار کتاب ناطور دشت ممنوع بوده است؟ چرا؟

رمان ناتور دشت در دهه‌‌های مختلف، عقاید متعددی را به خود دیده است. مثلا در دهه‌‌هایی این کتاب در مدارس و دانشگاه‌‌های آمریکا تدریس می‌‌شد اما به‌‌طور مثال در دهه‌‌ی نود میلادی در برخی از مناطق آمریکا، ناطور دشت به دلیل صراحت در بیان مسائل جنسی و طرح مباحثی همچون خودکشی، برای نوجوانان و جوانان نامناسب و غیراخلاقی شمرده می‌‌شد و در فهرست کتاب‌‌های ممنوعه‌‌ی دهه‌‌ی نود میلادی که از سوی انجمن کتابخانه‌‌های آمریکا منتشر شد، قرار گرفت.

پایان داستان ناتور دشت

همان‌‌گونه که عنوان شد، رمان با روایت هولدن از قبل از کریسمس سال قبل آغاز می‌‌شود و در پایان وقتی که به زمان حال بازمی‌‌گردیم. هولدن به‌‌طور واضحی بیمار است اما منتظر فصل پاییز است تا تحصیل خود را در مدرسه‌‌ی جدید آغاز کند.

نقد کوتاهی بر کتاب

مهم‌‌ترین نقدی که می‌‌توان به رمانِ پرفروشِ ناتور دشت کرد، نگاه نویسنده به اوضاع و احوال جامعه‌‌ی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم است. همان‌‌گونه که عنوان شد، ژانر بلوغ در جنگ جهانی دوم و پس از آن رونق فراوانی یافت. درست است که در رمانِ سلینجر ردپایی از جنگ دیده نمی‌‌شود اما اعمالِ کاراکترها به‌‌خصوص هولدن به‌‌وضوح نتیجه‌‌ی سرخوردگی، تنهایی و رهاشدگی انسانِ پس از جنگ جهانی دوم است. هولدن نوجوانی نمی‌‌کند، چون کودکی ملتهبی را پشت سر گذاشته است. نویسنده با زیرکی از طرح دورانِ کودکی هولدن عبور می‌‌کند اما کیست که نداند هولدن در کودکی تحت تأثیر وقایع جنگ بوده است که اکنون در نوجوانی، دچار بحران‌‌ها و تنش‌‌های شدید روحی و عاطفی است؟ رمانِ سلینجر، تأویل‌‌پذیری بالایی دارد که این‌‌جا صرفا نگاهی گذرا به خوانشِ اجتماعی و سیاسی آن انداخته شد.

آیا کتاب ناطور دشت بر اساس واقعیت نوشته شده است؟

همان‌‌گونه که در بالا ذکر شد، ناتور دشت تلفیقی از بازنمایی زندگی خودِ نویسنده و نوجوانِ دهه‌‌ی پنجاه آمریکایی است. پس این رمان نه به صورت مستقیم بلکه غیرمستقیم بر اساس واقعیت نوشته شده است.

کتاب‌های مشابه

اگر از خواندن این رمان لذت بردید، ممکن است این عناوین را که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده‌اند و حال‌وهوای مشابهی دارند، دوست داشته باشید: مزایای منزوی‌ بودن اثر استیون چباسکی، در جستجوی آلاسکا اثر جان گرین، این داستان یک جورایی بامزه‌ست اثر ند ویزینی، النور و پارک اثر رینبو راول، چلنجر دیپ اثر نیل شوسترمن.

بخشی از متن کتاب ناطور دشت

اگر آمده‌ای بشنوی متولد کدام شهرم و کودکیِ نکبتم چطور گذشته و مامان بابام قبل از به‌دنیاآمدنم چه می‌کردند و چه می‌دانم از این دیویدکاپرفیلدبازی‌ها... بی‌خیال! اذیتت نمی‌کنم، راستش اعصابش نیست. تعارف نکرده باشم این‌ها هم خمیازه‌آورند، هم اگر به گوش مامان بابام برسد که از زندگی‌شان چیزی درز داده‌ام، بنده‌خداها بواسیرشان در می‌رود. آن‌قدر حساس‌اند که نگو و نپرس، به‌خصوص بابا. نمی‌گویم مهربان نیستند چون توش شک ندارم، ولی خب زیادی حساس‌اند. بعدش هم قرار نیست عین این پیرمردها بشینم برات از سرگذشتم بگویم. فقط برات از بلایی می‌گویم که دوروورِ کریسمس سال پیش سرم آمد و جان‌به‌لبم کرد و کارم را به علافیِ این‌جا کشاند. به برادرم دی‌بی هم این‌ها را گفته‌م. تو هالیوود کار می‌کند.

برای مطالعه‌ی جمله‌های بیشتری از کتاب ناطور دشت، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.

معرفی نویسنده
عکس جی. دی. سلینجر
جی. دی. سلینجر
آمریکایی | تولد ۱۹۱۹ - درگذشت ۲۰۱۰

جِروم ديويد سلينجر، نويسنده تأثيرگذار آمريكایی و خالق رمان مشهور ناتور دشت است. او در اول ژانويه سال ۱۹۱۹، در مَنهتن نيويورك به دنيا آمد. پدرش يهودی و مادرش مسيحی بود. پس از اتمام تحصيلات ابتدايی، او را به دانشكده نظامی والی پِنسيلوانيا فرستادند و در آنجاعنوان بدترين دانشجوی تاريخ دانشكده را بدست بياورد. او در سن هجده سالگی، چند ماهی را به اروپا رفت و به محض برگشتن به آمريكا، در سال ۱۹۳۸ وارد يكی از دانشگاه‏‌ها شد ولی بازهم تحصيلاتش را نيمه كاره رها كرد.

Shafa Saheli
۱۳۹۹/۰۹/۱۰

این کتاب نظرات منفی زیاد داره و به نظرم دلیلش می‌تونه این باشه که قصدت از خوندن کتاب صرفاً یه داستان سرگرم‌کننده و مهیج و جذاب و البته مشهور باشه ولی داستان این کتاب جذابیت خاصی نداره و این تو

- بیشتر
saqar
۱۳۹۸/۱۲/۲۳

راستش من انتظار خوندن یه کتاب واو داشتم که بعدش بگم لنتی عجب چیزی بود، نسبت به همه تعریفایی که ازش شده و هر ادمیو که میدیدی یا این کتاب دستش بود یا بهت پیشنهادش میکرد. از زمانی که شروع

- بیشتر
"Shfar"
۱۳۹۸/۱۱/۱۵

مدت زیادیه که دارم این کتابو می خونم.. خیلی دوستش داشتم و باهاش وقت گذروندم 🤗💙 به نظرم، واقعا یه رمان خاصه... گرچه کمی تلخ بود، ولی خب با همینش خوب بود.. ترجمه شو من دوست داشتم چون خودمونی بود ولی شاید کسی دوست

- بیشتر
kordelia
۱۳۹۸/۰۷/۲۲

با این همه تعریفی که ازش شنیده بودم انتظار کتاب فوق‌العاده‌ای داشتم اما متاسفانه اینطور نبود

hezoorif
۱۳۹۹/۰۱/۱۲

از موقعی که این کتاب و خوندم فهمیدم هممون یک هولدن کالفیلد درون داریم😂

vafa
۱۴۰۰/۰۸/۱۴

هولدن... چیکار کردی؟!:) نمی‌دونم الف شبیه توئه یا تو شبیه الف. نه، کسی شبیه تو نیست، تو شبیه همه‌ی مایی! تو خودِ مایی. تو داشتی داستان ما رو روایت می‌کردی... مایی که از آدمای "جعلیِ" دور و برمون خسته‌ایم... و اما ناطوردشت: همونطور

- بیشتر
جواد
۱۳۹۹/۰۲/۲۵

سلام.کتاب خوبی بود و نکته های خوبی داشت امابیشترین نکته ای که ب درد من خورد این بود که از آدم جعلی دیگه حالم به هم میخوره.مخصوصا وقتی میبینم ی نفر داره ازلکی میخنده. و اینکه انسان وقتی هدف خلقت و

- بیشتر
مجتبی
۱۳۹۸/۱۰/۱۱

نمییدونم چرا اینقدر این کتاب تعریف کردن یا شاید هم تو اون زمان کتاب فوقع العاده ای باشه اما به نظر من بدترین کتاب که خوندم همش منتظر تغییر یه موضوع جدید بودم اما از اول تا آخر کتاب یه پسر 18 ساله

- بیشتر
نسیم رحیمی
۱۳۹۹/۰۵/۱۴

کتاب جالبی بود و دغدغه های دوران نوجوانی و بلوغ رو بیان می کنه،شاید برای پسرها قابل درک تر باشه تا دخترها، چون هولدن یک پسره. سبک نوشتاری کتاب هم طوری بود که با اون لحنی که بیان می شد

- بیشتر
Rasta (:
۱۳۹۹/۰۹/۰۶

کتابه خیلی جالبی بود من به شخصه رفتار ها و افکار شخصیت اصلی داستان رو درک میکردم این کتاب در مورد پسری به اسم هولدن که در سن حساسی قرار داره(بین نوجوانی و جوانی) و ما ۳ روز با اتفاقات عجیب ،

- بیشتر
هیچ‌وقت به هیچ‌کی هیچی نگو. اگر بگویی، دیگر گفتی و رهاشان کردی. آن‌وقت دلت براشان تنگ می‌شود.
˓𝗆𝗂𝗌𝗌𝗂𝗇𝗀 𝗇𝗂𝗅𝗈˒
با کتاب‌هایی بیش‌تر حال می‌کنم که وقتی خواندش تمام می‌شود، آرزو کنی نویسنده‌اش رفیق فابریکت باشد و هر وقت دلت خواست بهش زنگ بزنی.
"Shfar"
آدم بی‌سوادی هستم ولی کتاب زیاد می‌خوانم.
misbeliever
«می‌دونم مُرده! خیال می‌کنی حواسم نیست؟ ولی هنوزم می‌تونم دوسِش داشته باشم، نمی‌تونم؟ چون یکی مُرده دلیل نمی‌شه که دیگه دوسش نداشته باشی... مخصوصاً اگه هزار بار از جماعتِ زنده بهتر باشه.»
sarvenaz
اگر حال کاری نداشته باشی،‌ درست هم انجامش نمی‌دهی.
"Shfar"
همه هم مدام بهم تذکر می‌دهند، بیش‌تر از همه بابام. حرف‌شان درست است ولی درستِ درست هم نیست. آدم‌ها همیشه فکر می‌کنند هرچه می‌گویند درستِ درست است. برام مهم نیست. فقط گاهی دیگر این‌قدر تکرار می‌کنند که کفری می‌شوم. گاهی هم خیلی بزرگ‌تر از سنم رفتار می‌کنم، خیلی بیش‌تر، ولی آدم‌ها اصلاً متوجه نمی‌شوند. آدم‌ها هیچ‌وقت متوجهٔ هیچی نمی‌شوند.
misbeliever
هرچی می‌خوای به خودم بگی بگو، ولی به اعتقاداتم توهین نکن که بد می‌بینی...»
ᶜʳᶻ
با کتاب‌هایی بیش‌تر حال می‌کنم که وقتی خواندش تمام می‌شود، آرزو کنی نویسنده‌اش رفیق فابریکت باشد و هر وقت دلت خواست بهش زنگ بزنی
ᶜʳᶻ
ولی آدم‌ها اصلاً متوجه نمی‌شوند. آدم‌ها هیچ‌وقت متوجهٔ هیچی نمی‌شوند.
"Shfar"
«یعنی تو واسه آینده‌ت هیچ برنامه‌ریزی‌یی نکردی پسرجون؟!» «چرا چرا، به فکر آینده‌م هستم.» لحظه‌ای به آینده‌ام فکر کردم. «ولی گمونم خیلی به فکرش نباشم. اون‌قدرا واسم مهم نیس.»
Raya
آدم‌ها درست وقتی خسته‌ای دست از سرت برنمی‌دارند.
Sindokht
نگاهم کرد و لبخند زد. لبخند شیرینی داشت. خیلی شیرین. خیلی‌ها لبخندشان هم جعلی است. البته اگر خبرمرگ‌شان لبخندی هم داشته باشند.
"Shfar"
همین "پسر" هم گیر کرده تو دهانم. نصفش به‌خاطر وضع خیت دایره‌لغاتم است و نصف دیگرش هم به‌خاطر این‌که گاهی کوچک‌تر از سن‌ام رفتار می‌کنم.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
«می‌دونم مُرده! خیال می‌کنی حواسم نیست؟ ولی هنوزم می‌تونم دوسِش داشته باشم، نمی‌تونم؟ چون یکی مُرده دلیل نمی‌شه که دیگه دوسش نداشته باشی... مخصوصاً اگه هزار بار از جماعتِ زنده بهتر باشه.»
~ از ساکنین قلعه ی متحرک هاول ~
آدم‌ها درست وقتی خسته‌ای دست از سرت برنمی‌دارند.
TIAM
باور کن هر چقدر مدرسه گران‌تر، دله‌دزدش هم بیش‌تر.
Friba
آدمی که سقوط می‌کنه هیچ‌وقت صدای گرومپِ اُفتادنشو نمی‌شنوه و به سقوطش ادامه می‌ده. و این سقوط بیش‌تر و بیش‌تر کِش می‌آد برا آدمی که تو زندگیش دنبال چیزی می‌گرده که محیط اطرافش نمی‌تونه بهش بده یا فِک می‌کنه که محیط اطرافش نمی‌تونه بهش بده. واسه همین دیگه بی‌خیالِ همه چی می‌شه و قبل از این‌که گَشتنو شروع کنه دیگه دنبالش نمی‌گرده!
◉『𝑯𝒊𝒗𝒂』◉
دوباره مشنگ‌بازی درآوردم. این چه حرفی بود زدم؟!
Fatima
با کتاب‌هایی بیش‌تر حال می‌کنم که وقتی خواندش تمام می‌شود، آرزو کنی نویسنده‌اش رفیق فابریکت باشد و هر وقت دلت خواست بهش زنگ بزنی. البته همچین چیزی خیلی شدنی نیست.
شیوا
«نمی‌تونی حرف بزنی؟» جواب داد: «چرا. ولی حالشو ندارم.»
Fatima

حجم

۴۰۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۲ صفحه

حجم

۴۰۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۲ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۷۰%
تومان