دانلود و خرید کتاب جنایت و مکافات اثر داستایوفسکی | نشر نگاه
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب جنایت و مکافات

کتاب جنایت و مکافات (به روسی: Преступление и наказание) اثری از فیودور داستایفسکی، نویسنده‌ی مشهور و پرآوازه‌ی روسی است. این کتاب که اولین‌بار در سال ۱۸۶۶ به انتشار رسید، از مهم‌ترین آثار ادبیات جهان به شمار می‌آید. جنایت و مکافات داستان دانشجویی فقیر اما باهوش به نام راسکولنیکف را روایت می‌کند که در زندگی خود با چالش‌های روحی و روانی بسیاری روبه‌روست. او تحت فشار فقر و همچنین به‌خاطر درگیری‌های ذهنی‌اش، پیرزن رباخواری را به قتل می‌رساند و ازآن‌پس، گرفتار بحران‌های شدید اخلاقی و روحی می‌شود. انتشارات نگاه این کتاب را با ترجمه‌ی اصغر رستگار منتشر کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی کتاب جنایت و مکافات را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب جنایت و مکافات

فئودور داستایوسکی کتاب جنایت و مکافات را در سال ۱۸۶۶ نوشت. هفت سال پیش از نگارش آن، داستایسفکی در سال ۱۸۵۹، در نامه‌ای به برادرش، گفته بود طرح این داستان را در زندان ریخته، در دورانی که با درد و دریغ و سرخوردگی روزگار می‌گذراند. او این اثر را اقرارنامه‌یی در شکلِ رمان خوانده بود و گفته بود قصد دارد آن را با خونِ دل خود بنویسد.

داستایفسکی در کتاب جنایت و مکافات داستان دانشجویی به نام «راسکولنیکف» را روایت می‌کند که مرتکب قتل می‌شود؛ بنابر انگیزه‌های پیچیده‌ای که حتی خود او از تحلیل‌شان عاجز است. راسکولنیکف زن رباخواری را همراه با خواهرش، که غیرمنتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر می‌شوند، می‌کشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته می‌بیند و آن‌ها را پنهان می‌کند و خود نیز دچار آشفتگی و بیماری می‌شود. کار جوان داستان بعد از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه، با این تصور که هر کس را که می‌بیند به او مظنون است، به جنون می‌کشد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که به خاطر مشکلات مالی خانواده‌اش دست به تن‌فروشی زده بود، می‌شود.

خلاصه کتاب جنایت و مکافات

زندگی به‌طورکلی غیرمنتظره است. هیچ‌کس هرگز نمی‌تواند حدس بزند که چه اتفاقاتی انتظارش را می‌کشند. گاهی اوقات نیز اتفاقی هولناک مسیر زندگی را کاملاً دگرگون می‌کند. گاهی اوقات، تصمیماتی که می‌گیریم منجر به اتفاقات هولناک می‌شوند. داستانی که در کتاب جنایت و مکافات با آن روبه‌رو می‌شویم نیز حول محور اتفاق وحشتناکی می‌چرخد. فیودور داستایفسکی در این کتاب از عمیق‌ترین و تاریک‌ترین لایه‌های روان انسان‌ها و سؤالات اخلاقی‌ای که انسان مدرن با آن‌ها روبه‌روست پرده برداشته است. شخصیت اصلی کتاب، جوانی به نام راسکولنیکف است. او دانشجوی حقوق است و به‌خاطر شرایط بد اقتصادی‌اش قادر به ادامه‌ی تحصیل نیست. البته، دلیل دیگری نیز برای بازماندن او از تحصیل وجود دارد. او اندیشه‌های عجیبی دارد که دیگران به‌هیچ‌عنوان درک نمی‌کنند. او درست قبل از ترک تحصیل، مقاله‌ای وحشتناک می‌نویسد که سرشار از ایده‌های تاریک و البته درعین‌حال هوشمندانه است. راسکولنیکف باور دارد که در جهان دو گروه از انسان‌ها وجود دارند. گروه اول افراد عادی هستند و گروه دوم شامل انسان‌های بزرگ و برگزیده‌ای می‌شود که مجازند برای رسیدن به اهداف والاتر، اصول اخلاقی را زیر پا بگذارند. او عقیده دارد که این افراد برای رسیدن به اهداف خود حق دارند حتی دست به جنایات هولناکی چون قتل بزنند. راسکولنیکف که خود را در زمره‌ی افراد گروه دوم می‌داند و اندیشه‌های وحشتناکش با ایده‌های سوسیالیستی نیز ترکیب شده‌اند، تصمیم می‌گیرد تا برای آزمودن فرضیه‌هایش و همچنین کمک به جامعه پیرزن رباخواری را به قتل برساند. در نظر راسکولنیکف، این پیرزن برای هیچ‌کس اهمیتی ندارد و تنها زنی احمق و بدجنس است که مرگش برای دیگران آسودگی به ارمغان می‌آورد.

درنهایت، او تصمیم می‌گیرد تا نقشه‌ی خود را عملی کند و تبری به دست می‌گیرد و روانه‌ی خانه‌ی پیرزن می‌شود و او را به قتل می‌رساند. او در همان حین که در خانه‌ی پیرزن به دنبال پول می‌گردد با خواهر پیرزن رباخوار روبه‌رو می‌شود؛ زنی ساده‌دل و بی‌دفاع که بی‌گناه و کاملاً ناآگاهانه وارد صحنه شده است. حضور ناگهانی او، تمام نقشه‌های راسکولنیکف را به هم می‌ریزد و در یک واکنش عصبی و وحشت‌زده، او را نیز می‌کشد. قتل دوم برخلاف اولی، نه حاصل فکر قبلی است، نه حتی در چارچوب توجیه‌های فلسفی راسکولنیکف می‌گنجد؛ این قتل، تنها باعث سقوط اخلاقی و روحی راسکولنیکف می‌شود. راسکولنیکف سپس به‌سختی از صحنه‌ی جرم فرار می‌کند و درست لحظه‌ای که به آپارتمان خود می‌رسد از شدت حال بد بیهوش می‌شود. با طلوع روز بعد، کابوس واقعی تازه آغاز می‌شود. راسکولنیکف درمی‌یابد که فرضیه‌هایش چیزی جز توهمی خطرناک نبوده‌اند. او نه‌تنها احساس رهایی یا پیروزی ندارد، بلکه گرفتار عمیق‌ترین احساس گناه و فروپاشی روانی می‌شود. راسکولنیکف مدام احساس می‌کند که دیگران او را زیر نظر دارند و نسبت به تمامی افراد نزدیکش نوعی حس شکاکیت پیدا می‌کند. راسکولنیکف در ادامه‌ی داستان با دختری به نام سونیا آشنا می‌شود، دختر بینوایی که از سن پایین برای کمک به خانواده‌ی خود تن به روسپی‌گری داده است. او با وجود زندگی سختی که از سر گذرانده، همچنان ضمیر پاک خود را حفظ کرده و دلی روشن و نیک دارد. راسکولنیکف شیفته‌ی او می‌شود و رابطه‌ای که بین او و سونیا شکل می‌گیرد باعث دگرگونی‌اش می‌شود.

جنایت و مکافات کتابی است که پرسش‌های عمیقی درباره‌ی مفاهیمی مثل عدالت، اخلاق و رستگاری انسان‌ها مطرح می‌کند. فیودور داستایفسکی خود این کتاب را در دورانی نوشت که در شرایط سختی قرار داشت. او طرح این رمان را زمانی که در زندان بود در ذهن خود شکل داده بود. او بخش‌هایی از این رمان را با الهام از خاطرات تلخ آن روزها و همچنین دورانی نوشت که در سیبری در تبعید به سر می‌برد. جنایت و مکافات تنها کتابی ادبی نیست، چراکه داستایفسکی در قالب داستان عمیق‌ترین مفاهیم فلسفی و روان‌شناسی را مطرح می‌کند و دغدغه‌های انسان مدرن را به تصویر می‌کشد. این کتاب که اولین‌بار در سال ۱۸۶۶ در روسیه به انتشار رسید، به‌عنوان اولین شاهکاری شناخته می‌شود که داستایفسکی در دوران نویسندگی‌اش به نگارش درآورد.

تحلیل داستان

جنایت و مکافات تنها داستانی درباره‌ی یک قتل نیست، بلکه کاوشی عمیق در ماهیت گناه و تضادهای درونی انسان است. فیودور داستایفسکی در مرکز این روایت مسئله‌ی آزادی انتخاب و همچنین مسئولیت‌هایی را نشان داده است که این امر با خود به همراه می‌آورد. به‌راستی ما تا چه حد آزادی انتخاب داریم و تا کجا می‌توانیم از پیامدهایی که انتخاب‌هایمان برایمان به وجود می‌آورند فرار کنیم؟ حتی راسکولنیکف که به خود مغرور بود و خود را بالاتر از دیگران انسان‌ها می‌پنداشت نتوانست از عذاب وجدان و بار گناهی که بر دوشش سنگینی می‌کرد رهایی یابد. داستایفسکی زوال و سقوط راسکولنیکف را به سفری به‌سوی رستگاری تبدیل می‌کند. گرچه نیمه‌ی اول کتاب حول محور قتل و پیامدهای آن می‌چرخد، می‌توان گفت که نیمه‌ی دوم آن بیشتر انسانی را نشان می‌دهد که سخت به دنبال رسیدن به روشنایی‌ است. داستایفسکی به رنج به چشم پلی به‌سوی بازسازی و کمال روح نگاه می‌کند. بااین‌حال، هنرمندی او در این است که هیچ‌گاه مستقیماً در کتاب نمی‌گوید که آیا رسیدن به رستگاری ممکن است یا نه. او این مسئله را حتی واضح هم نشان نمی‌دهد. شاید چون او نیز مثل خوانندگان به جواب این پرسش نرسیده بود و هنوز در آن شک داشت.

داستایفسکی در کتاب جنایت و مکافات بیشتر از آنکه نویسنده باشد، نقش روان‌شناس برجسته‌ای را به خود گرفته که با نگاهی عمیق به روان انسان سرک می‌کشد و از لایه‌های ناشناخته‌ی آن و همچنین تاریک‌ترین امیال و خواسته‌هایش پرده برمی‌دارد. شخصیت‌پردازی او در این رمان بسیار چشمگیر است و تمامی شخصیت‌ها دارای احساسات، تردیدها و وسوسه‌هایی متفاوت از دیگری هستند. جنایت و مکافات بر پایه‌ی یک پرسش اساسی ساخته شده و همین پرسش بنای کتاب را شکل داده است؛ اینکه آیا انسان می‌تواند به تاریکی سقوط کند و دوباره به روشنایی بازگردد و خود را از نو سازد؟

معرفی مختصر شخصیت‌های کتاب جنایت و مکافات

  • رودیون رومانوویچ راسکولنیکوف (رودیا): قهرمان پیچیده‌ی رمان، جوانی ۲۳ساله، دانشجوی سابق حقوق، باهوش و متفکر اما گرفتار فقر و بحران‌های روانی. راسکولنیکوف پس از ارتکاب قتل، به‌جای آنکه احساس قدرت یا رهایی کند، دچار سقوط روحی می‌شود.
  • آلیونا ایوانونا: پیرزن رباخوار که با خواهرش زندگی می‌کند و راسکولنیکف او را به قتل می‌رساند.
  • دیمیتری پروکوپیچ رازومیخین: دوست وفادار راسکولنیکف، مردی پرشور و مثبت‌نگر. او در تاریک‌ترین لحظات راسکولنیکف را همراهی می‌کند و به نوعی مکمل شخصیت او به شمار می‌رود.
  • سونیا (سوفیا سمیونونا مارمالادوا): دختر جوان و خوش‌قلبی که برای نجات خانواده‌اش مجبور به تن‌فروشی می‌شود، اما پاکی روح و باور عمیق مذهبی‌اش او را به شخصیتی قدیسی بدل می‌کند. سونیا تجسم «ایمان نجات‌بخش» در برابر عقاید سرد و مخرب راسکولنیکوف است.
  • آودوتیا رومانونا (دونیا): خواهر راسکولنیکوف، زنی هوشمند، شجاع و فداکار. او آماده است برای تأمین زندگی خانواده‌اش با مردی ثروتمند و مغرور (لوژین) ازدواج کند.
  • پولخریا آلکساندروفنا: مادر راسکولنیکف، زنی مؤمن، دل‌سوز و ساده‌دل که تمام امیدش به آینده‌ی پسرش بسته است.
  • مارمالادوف: پدر سونیا، مردی تحصیل‌کرده اما ورشکسته و گرفتار اعتیاد به الکل.
  • کاترینا ایوانونا: همسر بیمار و پرشور مارمالادوف، زنی پرتکاپو، عصبی و بیمار.
  • آرکادی ایوانویچ سویدریگایلف: یکی از مبهم‌ترین و رمزآلودترین شخصیت‌های رمان. مردی شهوت‌پرست و بی‌پروا.
  • پیوتر پتروویچ لوژین: وکیل و مردی مغرور و خودبزرگ‌بین که قصد ازدواج با دونیا را دارد تا قدرت و کنترل بر او داشته باشد.
  • لیزاوتا ایوانونا: خواهر بی‌گناه و ستمدیده‌ی پیرزن رباخوار که قربانی تصادفی جنایت راسکولنیکف می‌شود.
  • پارفیری پترویچ: بازپرسی زیرک و باتجربه‌.
  • نیکولای: نقاش ساده‌دل و مذهبی که به اشتباه مظنون به قتل می‌شود.

خرید کتاب جنایت و مکافات نشر نگاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر علاقه‌مند به ادبیات کلاسیک و نویسندگان روسی هستید، حتما کتاب جنایت و مکافات اثر فئودور داستایوسکی که سبکی واقع گراینه دارد را بخوانید. بسیاری جنایت و مکافات را مشهورترین اثر این نویسنده مشهور روسی و ازجمله مهم‌ترین آثار ادبیات روسیه می‌دانند و خواندن آن بی‌شک تجربه‌ای لذت بخش برای خواننده خواهد بود. شما می‌توانید کتاب صوتی جنایت و مکافات را نیز از طاقچه خریداری و دانلود کنید.

درباره فئودور داستایفسکی

فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی نویسنده مشهور و تأثیرگذار قرن نوزده اهل روسیه است. وی در سال ۱۸۲۱ در مسکو متولد شد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در نوجوانی همراه با برادرش به مدرسه شبانه‌روزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده‌سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکده مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید. او با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغ‌التحصیل شد و شغلی در اداره مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. داستایفسکی در تابستان ۱۸۴۴ اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا داد و پس از آن به داستان‌نویسی مشغول شد. پس از آن داستایفسکی وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد اما پس از مدتی جاسوس پلیس در این محفل رخنه کرد و موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش داد. پلیس مخفی در روز ۲۲ آوریل ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد و وی به چهار سال زندان در سیبری محکوم شد.

ویژگی منحصر به فرد کتاب های داستایوفسکی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایفسکی ارائه کرده‌اند. اکثر داستان‌های این نویسنده سرگذشت مردمی‌ست عصیان زده، بیمار و روان‌پریش همچون خودش است.

ازجمله مهم‌ترین و بهترین آثار داستایوفسکی عبارت هستند از: بیچارگان، همزاد، خانم صاحبخانه، قمارباز، ابله، برادران کارامازوف و...

بهترین ترجمه‌ی جنایت و مکافات

جنایت و مکافات بارها به فارسی ترجمه شده است. برخی از این ترجمه‌ها عبارت‌اند از: اصغر رستگار (نشر نگاه)، احد علیقلیان (انتشارات مرکز)، مهری آهی (انتشارات خوارزمی)، نسرین مجیدی (انتشارات روزگار)، حمیدرضا آتش برآب (انتشارت علمی و فرهنگی) و پرویز شهدی (نشر کتاب پارسه).

از میان این ترجمه‌ها، ترجمه‌ی مهری آهی، پرویز شهدی، احد علیقلیان و اصغر رستگار از وفاداری بیشتری نسبت به متن اصلی برخوردار هستند. البته گفتنی است که ترجمه‌ی اصغر رستگار به زبان امروزی نزدیک‌تر است.

جنایت و مکافات اصغر رستگار چند صفحه است؟

این کتاب دارای ۷۱۱ صفحه است.

اقتباس‌های کتاب جنایت و مکافات

این کتاب به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین آثار ادبی جهان، بارها الهام‌بخش هنرمندان در عرصه‌های مختلف هنرهای نمایشی بوده و اقتباس‌های متعددی از آن در سینما، تلویزیون و تئاتر به اجرا درآمده است. از جمله مهم‌ترین اقتباس‌ها می‌توان به فیلم آمریکایی ۱۹۳۵ به کارگردانی جوزف فون اشترنبرگ اشاره کرد که به‌رغم تلاش برای وفاداری به متن، به گفته‌ی خود کارگردان از لحاظ انتخاب بازیگران و روح اثر چندان موفق نبود. نسخه‌ی ۱۹۸۳ فنلاندی ساخته‌ی آکی کوریسماکی نیز با انتقال داستان به فضای مدرن هلسینکی، برداشتی اجتماعی و متفاوت از اثر ارائه داده است. در ایران، فیلم تلویزیونی ۱۳۹۰ به کارگردانی عباس رافعی داستان را بومی‌سازی کرده و شخصیت اصلی را به دانشجویی ایرانی به نام رسول راسخ تبدیل کرده است. همچنین فیلم‌هایی چون «ماشینیست» و «درباره‌ی قتل» از کیشلوفسکی نیز به‌صورت غیرمستقیم از مضامین این رمان الهام گرفته‌اند.

نکوداشت‌های کتاب جنایت و مکافات

بسیاری از منتقدان ادبی، نویسندگان و همچنین روان‌شناسان عقیده دارند که رمان «جنایت و مکافات» اثری بی‌نظیر است که به بهترین شکل ممکن به تحلیل روان انسان می‌پردازد. زیگموند فروید یکی از کسانی بود که به آثار داستایفسکی علاقه‌ی بسیاری داشت. فروید و بسیاری از روان‌شناسان پس از او، بارها تحلیل‌های مختلفی از کتاب جنایت و مکافات و همچنین شخصیت راسکولنیکف ارائه داده‌اند. نویسندگانی مثل ویرجینیا وولف و دی.اچ. لارنس نقدهای گوناگونی بر این کتاب نوشته‌اند. ویرجینیا وولف حتی به داستایفسکی لقب «بهترین نویسنده‌ی دنیا» را داده بود.

جوایز و افتخارات کتاب

کتاب جنایت و مکافات در زمان انتشار خود جایزه‌ی به‌خصوصی را به دست نیاورد، چراکه در آن زمان جوایز ادبی به شکل امروزی رایج نبودند. بااین‌حال، این کتاب امروزه یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان به شمار می‌رود که به چندین زبان مختلف ترجمه شده است.

بخشی از کتاب جنایت و مکافات داستایوفسکی

مدتِ مدیدی همان‌طور دراز کشید. گاهی انگار بیدار می‌شد، و آن وقت متوجه می‌شد که دیروقت است، اما فکرِ بلند شدن به سرش نمی‌زد. بالاخره دید که هوا مثلِ روز روشن شده است. طاقباز روی کاناپه دراز کشیده بود، هنوز از خوابِ سنگین منگ بود. ضجّه‌های وحشت‌آورِ نومیدانه‌ای که هر شب، از دوِ نیمه‌شب به بعد، از پایینِ پنجرهِ اتاقش می‌شنید، با صدای گوشخراشی از خیابان به گوش می‌رسید، و همین صداها بیدارش کرده بود. فکر کرد: «اوف، باز ساعت دو شد و مست‌ها از میخانه‌ها بیرون ریختند!» و ناگهان از جا پرید، مثلِ این که دستی او را از جا کنده باشد. «چی؟ ساعت از دو گذشته؟» نشست روی کاناپه، و تازه آن وقت بود که همه چیز یادش آمد. همه چیز، در یک آن، مثلِ برق از ذهنش گذشت!

اول خیال کرد دارد دیوانه می‌شود. سردش شد، اما لرزش از تب بود، تبی که در خواب به سراغش آمده بود. ناگهان چنان به لرز افتاد که دندان‌هاش تریک تریک به هم می‌خورد. تمامِ اندام‌های تنش می‌لرزید. درِ اتاق را وا کرد و گوش ایستاد؛ همه خواب بودند، خوابِ خواب. حیرت‌زده نگاهی به خودش و چیزهای دور و برش انداخت. هر چه فکر کرد دیشب چه‌طور به خانه آمده و چه‌طور یادش رفته درِ اتاق را چفت کند و چه‌طور با همان رخت و لباس خودش را روی کاناپه انداخته، چیزی یادش نیامد؛ حتی کلاهش را از سر بر نداشته بود. از سرش غلتیده بود و کفِ اتاق پای کاناپه افتاده بود. «اگر یکی می‌آمد تو، چی فکر می‌کرد؟ مست کرده‌ام؟ اما....» دید طرفِ پنجره. روشنایی کافی بود. هول‌هولکی، شروع کرد به وارسی کردنِ سر و وضعِ خودش، از فرقِ سر تا نوک پا: ردّی، چیزی نمانده بود؟ اما این طوری نمی‌شد درست وارسی کرد. لرز لرزان لباس‌هاش را درآورد و از نو به وارسی پرداخت. همه را تکه به تکه پشت و رو کرد، تا آخرین نخ‌اش را، و چون به چشم‌های خودش اعتماد نداشت، سه بارِ تمام از سر گرفت. اما مثلِ این که چیزی نبود؛ هیچ ردّ و نشانی نبود؛ فقط دمپای شلوارش که ریش‌ریش شده بود، آثارِ خونِ دلمه‌بسته را نشان می‌داد. چاقوی جیبی بزرگش را برداشت و ریشه‌های دمپای شلوارش را برید. دیگر چیزی به چشم نمی‌خورد. یک مرتبه یادش افتاد کیف و خرت و پرت‌هایی که از صندوقچه پیرزن برداشته بود، هنوز توی جیب‌هایش است. یعنی تا آن وقت به فکرش نرسیده بود آنها را دربیاورد و قایم کند؟ حتی وقتی هم که لباس‌هایش را وارسی می‌کرد، به فکرشان نیافتاده بود؟ چه‌اش شده بود؟

محراب شاهدهی
۱۳۹۹/۰۴/۲۴

چهار ماه پیش کتاب جنایات و مکافات رو مطالعه کردم ولی همان زمان که کتاب به پایان رسید متوجه شاهکار بودنش نشدم و وقتی که زمان میگذره و میبینم که چقدر شخصیت پردازی قوی بوده که بنده هنوز کاملا شخصیت

- بیشتر
لیدی الیزابت
۱۳۹۸/۱۲/۰۱

‍ 📚جنایت و مکافات 👤فئودور داستایفسکی «جنایت و مکافات» نوشته فئودور داستایفسکی را باید نقطه اوج ادبیات روان‌شناسانه در نظر گرفت که جدال خیر و شر و چالش‌های روحی و روانی آدمی را به شکلی قدرتمند در خود منعکس کرده است. این

- بیشتر
Hooryar
۱۳۹۸/۰۱/۰۴

هیچ کتابی به اندازه ی این کتاب منو تحت فشار قرار نداده قشنگ حس میکنم قلبم فشرده میشه و چقدر هنر نویسنده در روانکاوی قاتل و صحنه آرایی خوبه که همزادپنداری من رو انقدر برانگیخته

sabaghsmi
۱۳۹۹/۰۹/۱۴

من این ترجمه را نخوانده‌ام اما درباره‌ی کتاب باید بگویم شاهکار است. شما با کتابی سر و کار خواهید داشت که پس از اتمام آن هرگز تا پایان عمر فراموشش نخواهید کرد. نویسنده با توصیف شخصیت‌های داستان شما را نیز

- بیشتر
Anjidani
۱۳۹۹/۰۲/۱۹

سلام. خواندن آثار مرحوم مغفور فئودور داستایوفسکی برای هر کتابخوانی از اوجب واجبات است و نخواندن آثار وی گناه کبیره است.

1127
۱۳۹۹/۰۴/۰۳

سلام دوستان. کتاب جنایت و مکافات ، اثری عظیم هم از دید محتوا و قلم و هم از دید درک قلم و محتواست. داستایوفسکی نویسنده اهل روسیه متولد ۱۸۲۱ ، بهترین و ارزشمند ترین نویسندا ای هست که روسیه تا به حال

- بیشتر
msh
۱۳۹۹/۰۸/۱۸

بار دیگر جنایت و مکافات که در آن غرق می شوم... در حالی که کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم از نادر ابراهیمی فقید رو در دست داشتم و خواندش را تمام کردم غرق در دنیای رازآلود و

- بیشتر
Shadi
۱۳۹۹/۰۳/۱۲

کتاب معروفیه نیاز به معرفی نداره حس عجیبی به آدم دست میده وقتی به درون یه قاتل یا روسپی پی میبری.

kimistry
۱۳۹۹/۰۷/۲۱

مدتها بود که قصد خوندن این کتاب رو داشتم ولی همیشه از تعداد صفحاتش می ترسیدم. تا زمانی که به هدف داستایفسکی برای نوشتن این کتاب پی بردم. نویسنده در این کتاب همچون نیچه و هگل(قبل از نیچه و همزمان

- بیشتر
احسان
۱۳۹۸/۰۹/۰۴

دنیای راسکُلنیکف در این کتاب دنیای پیچیده و پرابهامیه و جزو عجیبترین شخصیتهای یک جنایتکاره که تا کنون با اون آشنا شدین. فردی که مطابق نظریه ای که از خود او ست میخواهد تبدیل به یک ابرانسان است. به گفته

- بیشتر
من که می‌گویم مردم بیشتر از هر چیز از این وحشت دارند که قدمِ تازه‌ای بردارند یا حرفِ تازه‌ای بزنند
Morteza Rahmani
هر چرند و پرندی که دلت می‌خواهد بگو، اما به راه و رسمِ خودت، آن وقت من حاضرم پایت را هم ببوسم. چون مزخرف گفتن به شیوهِ خود، هزار بار بهتر از منطقی حرف زدن به شیوهِ دیگران است.
امیرّضا
کسی که دنبالِ دو تا خرگوش بدود، به هیچ کدام نمی‌رسد.
Morteza Rahmani
من از آن‌ها نیستم که زیرِ بارِ حرفِ زور بروم. مرامم همین است. چون معتقدم حرفِ زور شنیدن یعنی آب به آسیابِ استبداد ریختن.
اکرم ملایی
آدمیزاد به همه چیز عادت می‌کند
Morteza Rahmani
حتی چرت و پرت را هم نمی‌توانیم به شیوهِ خودمان بگوییم. هر چرند و پرندی که دلت می‌خواهد بگو، اما به راه و رسمِ خودت، آن وقت من حاضرم پایت را هم ببوسم. چون مزخرف گفتن به شیوهِ خود، هزار بار بهتر از منطقی حرف زدن به شیوهِ دیگران است. در موردِ اول، تو یک انسانی؛ در موردِ دوم، فقط یک طوطی مقلّد!
Morteza Rahmani
برای کمک کردن به دیگران، آدم اول باید حقِ آن کار را داشته باشد
Morteza Rahmani
گاهی آدم در اولین برخورد با یک غریبه، بی‌این که حرف و سخنی رد و بدل شده باشد، ناگهان احساس می‌کند که قیافه طرف به دلش نشسته است.
abolfazl
مردم بیشتر از هر چیز از این وحشت دارند که قدمِ تازه‌ای بردارند یا حرفِ تازه‌ای بزنند
🌱ehsan
آدمی را فقط «به تدریج و با دقتِ نظر می‌شود درست شناخت»
Morteza Rahmani

حجم

۶۷۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۷۱۱ صفحه

حجم

۶۷۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۷۱۱ صفحه

قیمت:
۲۲۵,۰۰۰
۱۵۷,۵۰۰
۳۰%
تومان