دانلود و خرید کتاب قمارباز فئودور داستایفسکی ترجمه جلال آل احمد
تصویر جلد کتاب قمارباز

کتاب قمارباز

انتشارات:انتشارات جامی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۷۲۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قمارباز

کتاب قمارباز نوشته‌ی فیودور داستایفسکی است که از جمله کتاب‌های مهم ادبیات کلاسیک به حساب می‌آید. در این کتاب داستایفسکی روسی با روایت کردن داستان زندگی الکسی ایوانوویچ، معلم جوانی که به قمار گرفتار می‌شود، به طور نمادین به نکوهش اعتیاد به مادیات و داشتن طمع برای کسب آن پرداخته است. این کتاب تا به امروز از زبان روسی به زبان‌های مختلف زیادی از جمله فارسی و انگلیسی ترجمه شده است.

رمان قمارباز با ترجمه جلال آل احمد توسط انتشارات جامی منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است. نسخه الکترونیکی این رمان با فرمت epub در طاقچه منتشر شده که در مقایسه با فرمت pdf قابلیت‌های بیشتری برای مطالعه ارائه می‌دهد.

درباره کتاب رمان قمارباز

کتاب قمارباز رمان کوتاهی از نویسنده‌ی بزرگ ادبیات روس، فئودور داستایفسکی، است که در سال ۱۸۶۶ منتشر شده است. در این رمان کوتاه تاریک و جذاب، داستایفسکی داستان الکسی ایوانوویچ، معلمی جوان را روایت می‌کند که در خانواده یک ژنرال روسی کار می‌کند. الکسی سعی می‌کند از دیوار نظم مستقر در روسیه عبور کند، اما در عوض در مارپیچ رو به پایین بی‌پایان شرط‌بندی و باخت غرق می‌شود. اعتیاد شدید و اجتناب‌ناپذیر او با رابطه او با خواهرزاده مرموز و در عین حال ماهر ژنرال، پولینا، برجسته می‌شود.

این کتاب به نوعی اتوبیوگرافی داستایفسکی نیز است و خود او الهام‌بخش این داستان است چرا که او از سال ۱۸۶۳ تا چند سال پس از نگارش رمان قمارباز (سال ۱۸۷۱) به قمار مشغول بوده است. داستایفسکی در قمارباز، علاوه بر روایت داستان الکسی، به جنون سیری‌ناپذیر انسان برای دست‎یابی به منافع مادی زندگی پرداخته و همچون اغلب آثارش با زبردستی شخصیت‎‌های چندبعدی داستانش را به لحاظ روان‌شناختی کالبدشکافی می‎‌کند.

داستان نگارش و انتشار قمارباز نیز تقریباً به اندازه خود رمان جالب است. داستایفسکی به دلیل بدهی‌هایش به ناشر روسی استلوفسکی، قراردادی را می‌بندد که بتواند یک رمان را در ۳۰ روز به پایان برساند یا حق انتشار همه آثار گذشته و آینده‌اش را از دست بدهد. در این قرارداد داستایفسکی متعهد شده بود که اگر او تا تاریخ ۱ نوامبر ۱۸۶۶ رمانی را تحویل ندهد، استلوفسکی حق انتشار آثارش را به مدت ۹ سال، تا ۱ نوامبر ۱۸۷۵، بدون هیچ‌گونه جبرانی به دست آورد. به خاطر همین قرارداد داستایسفکی این کتاب را در ۲۶ روز نوشته است. نگارش سریع و عوامل استرس‌زای همین قمار داستایفسکی به لحن شیدایی رمان می‌افزاید.

خواندن و دانلود کتاب قمار باز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر به دنبال خواندن آثار کلاسیک پر مخاطب هستید، و یا اگر به ادبیات روسیه علاقمندید، این رمان نسبتا کوتاه از داستایفسکی پیشنهاد خوبی برای شما خواهد بود.

چرا باید کتاب قمارباز با ترجمه جلال آل احمد را بخوانیم؟

مطالعه‌ی این کتاب برای درک تفکرات داستایفسکی بسیار مفید و ضروری است. با درک قمارباز، می‌توانیم بینش مناسبی در مورد تجربیات او به دست آوریم. این کتاب همچنین نمایش بسیار خوبی از بینش روان‌شناختی ظریف داستایفسکی است. علاوه بر این، داستایسفکی در این کتاب به طور نمادین به بیان مضرات حریص بودن افراد پرداخته است و خواندن و در نظر گرفتن پیام‌های داستان به مخاطب کمک می‌کند تا با پیامدهای اعتیاد به مادیات آشنا شود.

کتاب قمارباز اثر کیست؟

فیودور داستایفسکی (۱۸۲۱-۱۸۸۱) نویسنده و فیلسوف روسی بوده است که به‌عنوان یکی از بزرگترین رمان‌نویسان تمام دوران شناخته می‌شود. داستایفسکی در مسکو به دنیا آمد. پدرش یک جراح بازنشسته ارتش بود که به‌عنوان مدیر بیمارستان کار می‌کرد و مادرش دختر یک تاجر ثروتمند بود. داستایفسکی پیش از ورود به عرصه‌ی نویسندگی در دانشکده‌ی مهندسی نظامی مشغول به تحصیل بوده است. پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، داستایفسکی به نویسندگی روی آورد.

آثار اولیه‌ی داستایفسکی، از جمله «بیچارگان» و «همزاد» با استقبال خوبی روبه‌رو شد و او را به‌عنوان یکی از چهره‌های برجسته ادبی زمان خود معرفی کرد. پس از آن در سال ۱۸۴۹ داستایفسکی به دلیل دست داشتن در یک توطئه سیاسی علیه سلطنت روسیه دستگیر شد. او به اعدام با تیرباران محکوم شد، اما در آخرین لحظات حکم او به اعمال شاقه در سیبری تبدیل شد. داستایفسکی چهار سال را در تبعید در سیبری گذراند، این تجربه تأثیر عمیقی بر نویسندگی و جهان‌بینی او گذاشت. داستایفسکی پس از آزادی از تبعید به سن پترزبورگ بازگشت و کار نویسندگی خود را از سر گرفت. آثار بعدی او از جمله «جنایت و مکافات»، «ابله» و «برادران کارامازوف» از بزرگترین رمان‌های تاریخ ادبیات جهان محسوب می‌شوند. نوشته‌های داستایفسکی به دلیل عمق روان‌شناختی، کاوش در مضامین وجودی و فلسفی، و تصویری واضح و واقعی از جامعه و فرهنگ روسیه شناخته شده است.

زندگی شخصی داستایفسکی با تراژدی و سختی همراه بود. او از صرع رنج می‌برد و همسر اولش در جوانی فوت کرد و او را تنها گذاشت تا فرزندانشان را بزرگ کند. داستایفسکی در طول زندگی خود دائما با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کرد و اغلب مجبور می‌شد برای گذران زندگی خود به سرعت و در شرایط سخت بنویسد.

با وجود این چالش‌ها، آثار داستایفسکی تأثیر عمیق و ماندگاری بر ادبیات و فرهنگ داشته است. تأثیر او را می‌توان در آثار نویسندگان متنوعی مانند فرانتس کافکا، آلبر کامو و ویرجینیا وولف مشاهده کرد و بینش او در مورد شرایط انسانی همچنان در سراسر جهان طنین‌انداز است.

داستایفسکی سرانجام در اوایل فوریه‌ی سال ۱۸۸۱ در اثر خون‌ریزی ریه درگذشت.

موضوع کتاب قمارباز چیست؟

موضوع کتاب قمار باز اثر فئودور داستایفسکی، اعتیاد به قمار و تبعات ناشی از آن است. در این رمان شخصیت اصلی، الکسی ایوانوویچ، یک قمارباز اجباری است که به دنیای قمارهای پرمخاطب کشیده می‌شود و هر چیزی را که دارد به خطر می‌اندازد تا بتواند برنده بزرگی شود. داستایفسکی در کتاب «قمارباز» برای شکل‌‌دادن به درون‌مایه اثر خود، تا حدی از نمادگرایی بهره برده است. در این کتاب عمل قمار را می‌توان به‌عنوان استعاره‌ای از تمایل انسان به ریسک کردن، شکستن مرزها و جستجوی تجربیات جدید دانست. از این نظر، رمان را می‌توان تفسیری درباره وضعیت انسان و روش‌هایی خواند که همه ما، به نوعی مشغول قماربازی، ریسک‌پذیری و شرط‌بندی در زندگی روزمره‌مان هستیم. الکسی فقط یک قمارباز به معنای واقعی کلمه نیست، بلکه از این نظر که زندگی و رفاه خود را به خطر می‌اندازد، قمارباز است.

ورود به بازار کتاب ایران و بهترین ترجمه قمارباز

کتاب قمارباز اثر داستایفسکی برای نخستین بار در سال ۱۳۲۷ توسط جلال آل احمد از فرانسه به فارسی برگردان و توسط انتشارات فردوسی منتشر شده است. آل احمد نسخه‌ی فرانسوی کتاب را از خانلری به امانت گرفته بوده است و به همین خاطر در ابتدای ترجمه‌ی خود از او تقدیر و تشکر کرده است.

پس از آل احمد، مهرداد مهرین نیز کتاب را ترجمه کرد که کیفیت این برگردان نیز شبیه به ترجمه‌ی آل احمد بود. پس از آن در اوایل دهه هفتاد صالح حسینی کتاب را مجددا از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد. از جمله افراد دیگری که کتاب را به فارسی برگردان کرده‌اند، می‌توان به سروش حبیبی و حمیدرضا آتش‌برآب اشاره کرد. در این بین ترجمه‌ی سروش حبیبی که ترجمه‌ی مستقیم متن از زبان روسی به فارسی است به متن کتاب بسیار نزدیک‌تر است و علاوه بر ترجمه‌ی کتاب از زبان اصلی توضیحات زیادی نیز درباره‌ی موارد مختلف کتاب داده‌ و می‌تواند به‌عنوان بهترین ترجمه‌ی رمان قمارباز معرفی شود.

نقد کتاب قمارباز

در کتاب قمارباز از پرتره‌ی روان‌شناختی داستایفسکی از الکسی، قهرمان اصلی، می‌توان لذت برد. احساسات متناقض او، متزلزل‌شدن بین اعتیاد و وسواس او بسیار دقیق توصیف شده است. اعتیاد خود داستایفسکی به قمار باید به پرداختن او با چنین دقتی به شخصیت‌پردازی کتاب کمک کرده باشد. داستایسفکی دیگر شخصیت‌ها را نیز به خوبی نگاشته است و ویژگی‌ها و احساسات آن‌ها را به خوبی نشان می‌دهد.

پایان داستان مبهم اما امیدوارکننده است. داستایفسکی تصویری امیدوارکننده برای الکسی ترسیم می‌کند که دلالت بر بهبودی او و یافتن عشق و محبت در پولینا دارد. در طول داستان با وقایعی با شدت دراماتیکی بالا مواجه نیستیم ولی وقایع مختلف درون داستان به قدری با یکدیگر مرتبط هستند که جذابیت داستان در تمام طول کتاب حفظ می‌شود و می‌توان این اثر را یکی از خواندنی‌ترین کتاب‌های داستایفسکی در نظر گرفت.

معرفی شخصیت‌های رمان قمارباز

رمان قمارباز شخصیت‌های متعددی دارد که هرکدام در بخشی از داستان وارد روایت می‌شوند. از جمله این شخصیت‌ها می‌توان به شخصیت‌های زیر اشاره کرد:‌

آلکسی لوهین: شخصیت اصلی کتاب که یک قمارباز حرفه‌ای است و به دنبال برنده‌شدن و پولدارشدن است. او به تدریج در اثر اعتیاد به قمار و زندگی‌ای نامناسب، تبهکار می‌شود.

پولینا: زن جوانی که آلکسی لوهین عاشق او می‌شود. او یک شخصیت مرموز و عجیب است که در طول داستان به‌تدریج شناخته می‌شود.

آلکساندر آیفوس: یک شخصیت که با پولدار شدن در صنعت گناه، قدرت و قابلیت‌های خود را افزایش داده است. او برای تبدیل شدن به قدرتمندترین شخص در شهر، به مسابقه با آلکسی لوهین روی می‌آورد.

آنتونیدا واسیلونا تاراسویچوا: او عمه ژنرال (مادربزرگ) است.

پشتیبانان آلکسی: افرادی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به آلکسی لوهین کمک می‌کنند، از جمله نانی، گریشنکا و پلتونوف.

شخصیت‌های دیگری مانند کوکول، گاردین، شپیگلر و غیره.

این شخصیت‌ها، توسط داستایفسکی به شکلی عمیق و واقع‌گرایانه رسم شده‌اند و نشان‌دهنده‌ی مسائلی مانند اعتیاد، عشق، قدرت، کمال‌گرایی، و ناامیدی در جامعه هستند.

پیام رمان قمارباز چیست؟

داستایفسکی در کتاب قمارباز به شیوه‌ی خود مسائلی مانند عشق،‌ خودسر بودن، اعتیاد و کمال‌گرایی را مورد بررسی قرار داده است. او با توصیف دقیق شرایط زندگی آلکسی لوهین، به خواننده نشان می‌دهد که چگونه اعتیاد به قمار و اعتیاد نمادین به مادیات، می‌تواند به فرد زندگی سخت و دردناکی را تحمیل کند و او را به نابودی برساند.

برشی از متن کتاب قمارباز

مادربزرگ با وضعی سرسام‌آور پیروز شده بود. من در این هنگام درست حال قمارباز را داشتم. دست‌ها و پاهایم می‌لرزید و شقیقه‌هایم سخت می‌زد. شک نمی‌شد کرد که این موردی کاملاً استثنایی بود. این که در عرض ده دور بازی، سه بار صفر بیاید! ولی هیچ چیز تعجب‌آور به خصوصی در این مطلب نبود.

من خودم، شب گذشته، دیده بودم که صفر سه بار پشت سر هم آمد و یک قمارباز که همه‌ ضربه‌ها را از روی دقت حساب می‌کرد، همان وقت با صدایی بلند گفت که روز پیش همین صفر فقط یک بار در عرض بیست و چهار ساعت آمده بود.

مادر بزرگ که بزرگ‌ترین بردِ ممکن در بازی را کرده بود دیگر با احترام مخصوصی مورد نظر همه قرار گرفته بود.

جملات جالب از کتاب قمارباز

ما، وقتی احتياج وادارمان کند با آدم‌های منفور نيز ناچاريم روابطی برقرار کنيم.

کسی که از گرگ می‌ترسد نبايد به‌جنگل قدم بگذارد.

يک قدرت جبار و مستبد و بی‌حد، اگر روی يک مگس هم باشد يک نوع خوشی و لذتی دارد. سرشت انسان، جابر و مستبد است، و دوست می‌دارد که برنجاند.

راستی هم، انسان دوست دارد که بهترين دوستان خودش را در مقابل خود، خوار ببيند. دوستی بيشتر اوقات برروی تحقير و شرمساری بنا نهاده می‌شود. اين حقيقتی است قديمی که همه‌ی مردان بافکر از آن اطلاع داشته‌اند.

معرفی نویسنده
عکس فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی
روس | تولد ۱۸۲۱ - درگذشت ۱۸۸۱

داستایفسکی، نویسنده‌ی رمان‌های مشهوری مانند قمارباز و برادران کارامازوف، در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو و در خانواده‌ای بسیار مذهبی چشم به جهان گشود. این موضوع باعث شد خود او نیز در طی حیات خود انسانی مذهبی باقی بماند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌ی بسیاری داشت؛ بنابراین پس از اتمام مدرسه خود را وقف نوشتن کرد. نوشته‌های اولیه‌ی داستایوفسکی از او مردی جوان و بسیار پانرژی و در عین حال با روانی بی‌ثبات ترسیم می‌کنند.

بهنام
۱۳۹۷/۰۳/۰۵

😥 یه پیشنهاد به عزیزانی که میخواهند این کتاب را بخوانند ، این کتاب تا انتهای فصل ۴ که حدود ۸۴ صفحه میشود ، گنگ و کسل کننده است ، این ۴ فصل را بدون تامل و با سرعت بخوانید و

- بیشتر
Alfred-O
۱۳۹۶/۰۲/۲۵

فارغ از سبک نوشتاری و فلسفه‌ی خاص نویسندگی جناب داستایوسکی که بی‌نیاز از تشریح است، آن‌هم از اشخاصی مثل بنده. حاشا و کلا، پناه بر پروردگار بزرگ. اما وقتی برای خواندن نظرات بزرگان به این بخش رجوع

- بیشتر
eLF
۱۳۹۶/۰۴/۲۲

با کمال احترام به آقای جلال آل احمد بنده به تجربه این موضوع را لمس کرده ام که وقتی یک نویسنده مترجم یک نویسنده دیگر میشود قضیه آش ( آشپز که دوتا باشه آش یا شور میشه یا بی نمک)

- بیشتر
AB
۱۳۹۹/۰۴/۲۹

دو بار و با دو ترجمه مختلف خواندمش. خواندنش را توصیه میکنم، اما نه این نسخه را. نسخه ترجمه استاد حبیبی روان تر است.

میـمْ.سَتّـ'ارے
۱۳۹۶/۱۱/۱۵

💣💣💣 خطر لو رفتن 💣💣💣 آلکسی ایوانویچ معلم سرخانه ی بچه های ژنرال است، و به صورتی بسیار ناگهانی عاشق پولینا دخترخوانده ی ژنرال می شود. آلکسی ایوانویچ با حرف پولینا شروع به قمار می کند و در لجن فرو می رود

- بیشتر
حسن
۱۳۹۷/۰۵/۱۶

کتاب های این نویسنده قلق داره خوندنش ۱: زیاد در گیر اسمها نشید ( روسا اسمای پیچیده ای دارن) ۲:شخصیت های داستان عموما روح تاریکی دارن (یعنی شخصیت پردازیاش وسواس داشته تو پرداختن به اونا) ۳:هر مدتی یه نفس عمیق بکشید و محیط و عوض

- بیشتر
حسین محمدی
۱۳۹۹/۰۷/۲۶

قبلانسخه پی دی افش راخوانده بودم داستایوسکی غول ادبیات جهان به شمارمی رودوتوصیفات روانشناسی وفلسفیش اززبان قهرمانانش حیرت انگیزاست

Mohammad
۱۴۰۱/۰۳/۱۷

(۳-۱۲-[۲۰]) تحلیل رفتار آدم ها و پیامی که این کتاب به همراه داره، واقعا خیلی خوبه؛ داستان خیلی خشک و یکنواخت شروع میشه ولی هر چقدر جلوتر میره جذاب تر میشه، هیجانات و اون حس و حالی که شخصیت های داستان

- بیشتر
کاربر ۱۹۷۳۷۶۷
۱۳۹۹/۰۳/۱۵

داستان زیبایی ست اما الکی کش داده شده، انگار شخصیت های داستان دچار بیماری های مازوخیزم و سادیسم هستند

MoonShadow
۱۳۹۷/۱۲/۱۶

اگه هنوز کتابو نخوندین نظر منو نگاه نکنین.. نمیدونم چه علتی داره که جوری که قمار رو توصیف کرده بود باعث میشد منم مثل شخصیت اصلی فکر کنم.. جوری که آخر داستان که میگه نه دیگه قمار نمیکنم مطمئنم که این

- بیشتر
ما، وقتی احتياج وادارمان کند با آدم‌های منفور نيز ناچاريم روابطی برقرار کنيم.
ف_حسنپوردکان
کسی که از گرگ می‌ترسد نبايد به‌جنگل قدم بگذارد
ف_حسنپوردکان
می‌پرسيد چرا به‌پول احتياج دارم؟ چه سؤالی! برای اين که پول همه چيز است!
.
حالا چه هستم؟ يک صفر. فردا چه می‌توانم باشم؟ فردا چه می‌توانم باشم؟ فردا می‌توانم از ميان مردگان برخيزم و زندگانی نوينی را آغاز کنم! می‌توانم در خودم همان انسانی را بجويم که تاکنون وجود داشته است!
اکرم ملایی
من نه تنها از هرگونه ظاهرسازی به‌دورم، بلکه از هرگونه شايستگی و لياقت نيز عاری‌ام.
Mr.Carton
آقای ژنرال، يک فرد را برای افتضاحی که هنوز به‌بار نياورده است نمی‌شود بازداشت کرد.
ف_حسنپوردکان
تمام زندگی و حياتم را به‌قمار گذاشته بودم!
ــسیّدحجّتـــ
کوشش می‌کردم هرچه بيشتر که ممکن است خودم را به‌نفهمی بزنم
Mohammad
يک قدرت جبار و مستبد و بی‌حد، اگر روی يک مگس هم باشد يک نوع خوشی و لذتی دارد. سرشت انسان، جابر و مستبد است، و دوست می‌دارد که برنجاند
Amir Salahi
سرشت انسان، جابر و مستبد است، و دوست می‌دارد که برنجاند؛ و شما اين يکی را بيش از اندازه دوست می‌داريد.
hani
من نه تنها از هرگونه ظاهرسازی به‌دورم، بلکه از هرگونه شايستگی و لياقت نيز عاری‌ام
Mohammad
ـ آه! خارجه خارجه برای من هيچ چيز خوبی نداشت. آيا می‌توانيم خانم‌مان را زود به‌مسکوی خودمان برسانيم؟ در آن جا چه نداريم؟ گل‌هايی که عطر می‌پراکنند، و اين‌جاها مثل آن‌ها پيدا نمی‌شود. آن‌جا، حالا وقتی است که سيب‌ها دارند می‌رسند، آن‌جا هوا هست، فضا هست... ولی نه، می‌بايست همه‌ی اين‌ها را برای خارجه ترک می‌کرديم! آه...
آواز
حالا چه هستم؟ يک صفر. فردا چه می‌توانم باشم؟ فردا چه می‌توانم باشم؟ فردا می‌توانم از ميان مردگان برخيزم و زندگانی نوينی را آغاز کنم! می‌توانم در خودم همان انسانی را بجويم که تاکنون وجود داشته است!
Mohammad
می‌گويند که نبايد دو بار سر يک ميز به‌دنبال بخت و اقبال رفت و گذشته از اين، هامبورگ پايتخت قمار است.
نیلوفر🍀
چه ناتوان است دل انسان.
Rghaf
پس از دو هفته غيبت برگشته‌ام.
زیبای پاییز 🍁
آخرين باری که ما از کوه شلاگنبرگ بالا می‌رفتيم شما گفتيد که با يک اشاره‌ی من حاضريد خودتان را با سر به‌پايين پرت کنيد. يادتان هست که گودی پرتگاه هزار پا بود؟ عاقبت روزی خواهد رسيد که من اين اشاره را بکنم! آن هم فقط برای اين‌که ببينم شما چطور به‌قول خودتان وفا می‌کنيد، و مطمئن باشيد که از اين راه به‌روحيات شما پی خواهم برد. من از شما درست برای اين نفرت دارم که مجازتان گذاشته‌ام و به شما خيلی اجازه داده‌ام و باز هم بيشتر خواهم داد. چون به‌شما احتياج دارم،و چون به‌شما احتياج دارم بايد فعلاً با شما مدارا کنم.
وحید.ا
آيا اين يک ايده‌آل نيست؟ اين که قربانی خوشحال است از اين که با پای خودش به‌قربان گاه می‌رود؟
ف_حسنپوردکان
ما، وقتی احتياج وادارمان کند با آدم‌های منفور نيز ناچاريم روابطی برقرار کنيم.
لیاخوف
امروز يک بار ديگر از خود پرسيدم: «آيا او را دوست دارم؟» و باز يک بار ديگر نمی‌دانستم چه جوابی بدهم
mr_qanbari

حجم

۱۷۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۷۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۳۱,۵۰۰
۳۰%
تومان