
کتاب اتاقی از آن خود
معرفی کتاب اتاقی از آن خود
کتاب اتاقی از آن خود با عنوان اصلی A Room of One's Own، جستاری است از ویرجینیا وولف که بر پایهی دو سخنرانی او نوشته شده است. وولف در این کتاب، با بهرهگیری از استعارهها به نابرابریهای اجتماعی و محدودیتهای زنان در بیان خلاقیتهایشان اشاره دارد و بر ضرورت داشتن استقلال برای زنان تأکید میکند. معصومه مهرشادی این کتاب را به فارسی ترجمه و انتشارات روزگار نو آن را چاپ و منتشر کرده است. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی این اثر را از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب اتاقی از آن خود
اتاقی از آن خود کتابی است که در قالب جستار نوشته شده و سخنرانیهای ویرجینیا وولف را در کالجهای زنانهی دانشگاه کمبریج در بر میگیرد. این کتاب که نخستین بار در سال ۱۹۲۹ منتشر شده است، دیدگاه و اندیشههای وولف را در مورد موانع اجتماعی، اقتصادی و آموزشی زنان در مسیر خلق آثار ادبی و هنری نشان میدهد. با همین مقدمهی کوتاه متوجه میشویم که در اتاقی از آن خود، قرار است با مباحث و موضوعاتی کاملاً زنانه مواجه شویم! البته نه آنگونه که مخاطبانِ آن را صرفاً خانمها تشکیل بدهند.
سخن و پیام اصلی وولف در کتاب حاضر این است که زنان برای موفقیت در مسیر هنر، ادبیات و علم باید از استقلال مالی و همینطور فضایی خصوصی برخوردار باشند. به عبارت دیگر، برای پیشرفت زنان، داشتن اتاقی از آنِ خود ضروری است. نویسنده برای تأکید بر این موضوع، تحلیلی از نابرابریهای عمیق اجتماعی و اقتصادی ارائه میکنند که تاکنون زنان را از داشتن فرصتی برابر با مردان محروم کردهاند.
نماد، استعاره و تخیل ابزارهای نیرومندی هستند که وولف برای نگارش این کتاب از آنها بهخوبی بهره گرفته است. در این اثر، نویسنده داستانی خیالی را در مورد خواهر ویلیام شکسپیر نقل میکند که با وجود استعداد فراوانش، بهسبب محدودیتهای جامعهی مردسالارانهاش، از کار و تحصیل محروم شده و در نهایت، به خودکشی روی میآورد. این بانوی خیالی نمادی است برای تمام زنانی که چه در گذشته و چه امروز، علیرغم تواناییهایشان، زیر بار فشارهای اجتماعی و تبعیضهای جنسیتی سر خم میکنند.
در این کتاب همچنین با زنانی آشنا خواهید شد که توانستهاند از موانع اجتماعی عبور کنند و به شخصیتهای اثرگذاری تبدیل شوند. جین آستین، جورج الیوت و خواهران برونته از بانوانی هستند که ویرجینیا وولف آنها را بهعنوان نمادی از قدرت مقاومت در برابر محدودیتها معرفی میکند و ایشان را الهامبخش زنان نسلهای بعد میداند.
در بخشهای پایانی کتاب، نویسنده از موضوع جنسیت فراتر میرود و نشان میدهد که ذهنهای بزرگ در حقیقت، ترکیبی از صفات مردانه و صفات زنانه را در خود دارند. او باور دارد که آزادی فکری بسیار فراتر از مرزهای جنسیتی است. همینطور معتقد است که آزادی فکری بدون وجود آزادی مالی هرگز محقق نمیشود. به همین علت، استقلال مالی برای زنان، نخستین قدم برای آزادی فکری آنها خواهد بود.
زبان و بیان وولف در اتاقی از آن خود، هم روان است و هم شاعرانه. نویسنده با استفاده از روایتهایی واقعی یا خیالی، این جستار را به کتابی خواندنی و آموزنده تبدیل کرده است. این کتاب را نهتنها میتوان بیانیهای فمینیستی دانست، بلکه نوعی اثر ادبی برجسته و الهامبخش، چه برای خوانندگان و چه برای پژوهشگران، تلقی میشود.
خلاصه کتاب اتاقی از آن خود
کتاب اتاقی از آن خود در شش فصل تنظیم شده است. فعل اول کتاب به موضوع زن و داستان میپردازد. موضوعی که شاید ساده به نظر برسد، اما از نگاه نویسنده، پرداختن به چنین موضوع گستردهای هرگز ساده نخواهد بود. وولف در این فصل نشان میدهد که هر زنی برای داستاننویس شدن باید پول و اتاقی در اختیار داشته باشد. به عبارت دیگر، استقلال مالی و فضای کافی ملزومات اولیهی نویسندگی هستند.
در دومین فصل کتاب، نویسنده از مرزهای جنسیتی سخن میگوید و تفاوتهای بارز زنان و مردان را در جایگاه اجتماعیشان نشان میدهد. البته هدف اصلی او این است که ثابت کند همین مرزها به قلمرو داستاننویسی هم وارد شدهاند. چطور در جامعهای که مردان طبقهی متمول و زنان طبقهی تهیدست آن را تشکیل میدهند، میتوان شاهد ظهور و رشد زنان نویسنده بود؟ وولف در این بخش، نه صرفاً از نگاه بانویی نویسنده یا سخنران، بلکه از دیدگاه زنی متفکر و دغدغهمند، برتری تحمیلی مردان بر زنان را موشکافی کرده و پیامدهای آن را بر دنیای داستاننویسی تحلیل میکند.
در فصل سوم کتاب، قلم شاعرانهی نویسنده بیشتر خودنمایی میکند. وولف در این فصل، از زبانی لطیف و خیالانگیز بهره میگیرد تا چرایی برتری ادبی و هنری مردان بر زنان را در طول تاریخ بررسی میکند. در واقع، چه شد که بخش عمدهای از آثار فاخر ادبی را مردان نوشتند، در حالی که جز ردپایی کمرنگ، اثر دیگری از زنان نویسنده در تاریخ ادبیات دیده نمیشود؟ این بخش بیشتر برای ریشهیابی مشکلات زنان در مسیر نویسندگی نوشته شده است.
در فصل چهارم نیز نویسنده همچنان در میان آثار تاریخی یا کتابهای ادبی در حال جستوجو است تا دورنمایی از وضعیت زنان داستاننویس و هنرمند ارائه کند؛ وضعیتی که ناکامی و عدم پیشرفت آنها را توجیه میکند. در پنجمین فصل کتاب، نویسنده به سراغ نویسندگان معاصر خود میرود و امیدوارانه نشان میدهد که در طول سالهای اخیر، نویسندگان توانستهاند در حوزهی رمان و علوم مختلف، مؤثر باشند. تعداد کتابها و پژوهشهایی زنان معاصر این نکته را اثبات میکند.
در نهایت، فصل ششم اتاقی از آن خود، نوع نگاه وولف را به جامعهی زمان خود مشخص میکند. نویسنده در همین فصل، انسجام ذهن و اثرگذاری آن بر دیدگاه انسان به موضوع جنسیت را بررسی میکند.

چرا باید کتاب اتاقی از آن خود ویرجینیا وولف را بخوانیم؟
کتاب اتاقی از آن خود یکی از نقاط عطف ادبیات فمنیستی به شمار میرود که با گذشت سالها از انتشار آن، همچنان تازه و تأثیرگذار باقی مانده است. خواندن این کتاب به مخاطبان کمک میکند تا اهمیت عدالت جنسیتی و فرصتهای برابر را بهتر درک کنند. همچنین با صدای زنانی آشنا میشوند که تابهحال از آزادی بیان محروم بودهاند. این کتاب پلی است که ادبیات، فمینیسم و تاریخ اجتماعی را به هم پیوند میدهد و نکتههای آن هر مخاطبی را، چه زن و چه مرد، به تفکر عمیق دعوت میکند.
کتاب اتاقی از آن خود، نهتنها به آگاهی اجتماعی مخاطبانش کمک میکند، بلکه راه پیشرفت ادبی، هنری و علمی زنان را هم نشان میدهد و از این جهت، میتواند الهامبخش زنانی باشد که هماکنون تحت فشارهای اجتماعی قرار دارند، اما میخواهند از مرزهای جنسیتی عبور کنند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهی کتاب اتاقی از آن خود برای دانشجویان رشتهی ادبیات، فعالان فمینیسم، نویسندگان و هنرمندان، همینطور علاقهمندان تاریخ اجتماعی و مطالعات زنان مفید خواهد بود. خواندن این کتاب بینشی عمیق نسبت به جایگاه دیروز و امروز زنان در جامعه و ادبیات به مخاطبانش میبخشد.
درباره ویرجینیا وولف؛ نویسنده کتاب
ویرجینیا وولف (۱۸۸۲-۱۹۴۱) از برجستهترین نویسندگان انگلیسیزبان بود که تأثیر چشمگیری بر ادبیات مدرن داشت. طرفداران و مخاطبانش او را بیشتر با رمانهای به سوی فانوس دریایی و خانم دَلُوی به یاد میآورند، اما این بانوی نویسنده، مقالات ارزشمندی را هم در زمینهی هنر، ادبیات زنان و جامعه نوشته است. او یکی از اعضای اصلی و بنیانگذاران گروه روشنفکری بلومزبری به شمار میآمد. وولف در طول حیات کوتاهش چندین جایزه و افتخار ادبی را دریافت کرده است.
زندگی شخصی وولف فرازوفرودهای بسیاری داشت؛ از بحرانهای روحی تا تجربیات پیچیدهای که در آثارش نیز منعکس شدهاند. او که در خانوادهای اهل ادب و فرهنگ بزرگ شده بود، بهزودی راه داستاننویسی را پیش گرفت اما کمکم به مباحث اجتماعی در مورد نقش زنان در ادبیات و جامعه روی آورد.
بحرانهای اجتماعی، پشت سر گذاشتن دو جنگ جهانی و از دست دادن دوستان، عواملی بودند که وولف را دچار ناامیدی و افسردگی کردند. تاجاییکه سرانجام با مرگی خودخواسته به زندگیاش پایان داد.
نظرات مشهور درباره کتاب اتاقی از آن خود
در ادامه، برخی از نظرات و نقدهای مثبت این کتاب را مشاهده میکنید:
- کتاب و شاهکاری ادبی که نقطهی تحولی در دیدگاههای فمینیستی محسوب میشود. (گاردین)
- کتابی تحلیلی که مملو از ایده و اندیشه است. (نیویورکتایمز)
جوایز و افتخارات کتاب اتاقی از آن خود
کتاب اتاقی از آن خود هرگز جایزهای ادبی را بهطور رسمی دریافت نکرد. با این حال، تأثیر عمیقی بر فمینیسم و مطالعات زنان داشت. شاید بتوان بزرگترین افتخار کتاب اتاقی از ان خود را قرارگیری آن در میان آثار کلاسیک و تأثیرگذار قرن بیستم دانست. اتاقی از آن خود، نهتنها نقش مهمی در ایجاد تحولات فکری در ادبیات زنان داشته است، در برخی از دانشگاهها نیز بهعنوان متنی آموزشی تدریس میشود.
بخشی از کتاب اتاقی از آن خود
«شاید، بگویید از شما خواستهایم درباره زن و داستان صحبت کنید. قرار است در اتاقی از آن خود چه اتفاقی رخ دهد؟ سعی میکنم توضیح دهم. هنگامی که از من خواستید در مورد زن و داستان صحبت کنم، کنار رودخانه نشستم و با حیرت به معنی آنان فکر کردم. معنی آنها به سادگی سخن فانی برنی؛ چند کلمه دربارهی جین آستن، تمجید از خواهران برونته و شرح مختصری از محل زندگیهاورت پوشیده از برف، اگر امکان دارد کمی مزاح با دوشیزه میتفورد؛ اشارهی محترمانهای دربارهی جورج الیوت و بازگشتی به خانم گاسکل باشد و کار تمام میشود. اما به عبارت دیگر، کلمات مورد نظر خیلی هم ساده به نظر نمیرسند. عنوان زن و داستان شاید به معنای زن و یا حالت ساختگی بودن او ست؛ یا شاید هم شما آن را با چنین معنایی به کار گرفته باشید؛ و یا به معنی زن و داستانی است که مینویسد؛ یا زن و داستانی که در مورد آنها نوشته شده است؛ و ممکن است هر سهی این معانی به طور اتفاقی به هم گره خورده باشند و شما از من میخواهید اینها را سطحی بررسی کنم. ولی زمانی که به روش آخری توجه کردم؛ به نظر میرسید بسیار روش جالبی است؛ ولی زود فهمیدم نتیجهای مصیبتآمیز به همراه دارد. هرگز قادر نیستم به نتیجه برسم.
قادر نیستم نخستین وظیفهی سخنران را به جا بیاورم- و بعد از ساعتی سخنرانی بتوانم بخشی از حقیقت ناب را در اختیارتان قرار دهم تا در صفحات دفترتان بنویسید و تا ابد روی رف بخاری نگه دارید. تنها کاری که میتوانستم انجام دهم این بود که نکته کوچکی را به شما گوشزد کنم – زنی که قصد داستان نویسی دارد باید پول و اتاقی از آن خود داشته باشد- و این امر، همان طور که میدانید، معمای بزرگ جوهر حقیقی زن و ماهیت اصلی داستان را حل نشدنی باقی خواهد گذاشت. من از زیر بار وظیفه نتیجه گیری این دو مشکل شانه خالی کردهام - زن و داستان، تا آن جایی که به من مربوط میشود، مشکلاتی لاینحل باقی میمانند. اما برای رفع این مسئله میتوانم به شما نشان دهم که چگونه و از کجا به این ایده دربارهی اتاق و پول رسیدهام. سعی میکنم در حضور شما رشتهی افکاری که مرا به این فکر انداخت به طور کامل و آزادانه توضیح دهم. شاید اگر من ایدهها و پیش داوریهای پنهان این توضیحات را آشکار کنم، متوجه خواهید شد که قدری به زن و قدری به داستان مربوط میشود. در هر صورت، وقتی موضوعی تا این حد بحث انگیز است- و یا مسئلهای دربارهی جنسیت است - معنیاش این است که نمیتوان به بیان حقیقت امیدوار بود.
تنها میتوان نشان داد که چه چیز باعث شده چنین ایدهای شکل بگیرد. تنها میتوانیم به مخاطبان خود این فرصت را بدهیم با توجه به محدودیتها و پیش داوریها و خصوصیات اخلاقی سخنران، خودشان نتیجهگیری کنند. چرا که در اینجا داستان بیشتر از حقیقت میتواند واقعیت داشته باشد. بنابراین با توجه به تمام آزادیها و اختیارات داستاننویس، پیشنهاد میکنم، داستان دو روز قبل از آمدنم به این جا را گوش کنید که چگونه زیر بار سنگین وظیفهای که به من محول کرده بودید خم شده بودم، روی آن تعمق کردم، بیش از حد معمول درگیر آن شدم. نیازی نیست بگویم آن چه را که شرح دادهام وجود خارجی ندارد؛ آکسبریج نام داستانی ذهنی است؛ فرنهام هم همین طور؛ فقط «من» کلمهی مناسبی است برای کسی که وجود خارجی ندارد. دروغ از دهانم فوران میکند، اما شاید حقایقی هم با آن همراه باشد؛ این وظیفه شماست که حقایق را کشف کنید و تصمیم بگیرید که آیا این داستانها ارزش نگه داشتن دارند یا نه، اگر ندارند، میتوانید همهی آنها را در سطل آشغال بریزید و فراموش کنید.
پس اینک (مرا به این اسامی بنامید مری بتون، مری ستون، مری کار، مایکلیا یا هر اسمی که دوست دارید- اصلا مهم نیست-) یکی دو هفته پیش در هوای دلپذیر ماه اکتبر، غرق در افکارم کنار رودخانه نشسته بودم. آن وظیفهای که در موردش صحبت کرده بودم، زن و داستان، آن نیاز نتیجه گیری در مورد موضوعی که انواع و اقسام پیش داوریها و احساسات را بر میانگیزد، سرم را تا زمین خم کرده بود. در چپ و راست انواع بوتهها، به گونهای به رنگهای طلایی و ارغوانی میدرخشیدند. حتی انگار از گرما یا آتشی سوختهاند. آن طرف رودخانه، بیدهای مجنون ابدی میگریستند، گیسوانشان روی دوشهایشان ریخته بود. رودخانه هر آنچه را که میخواست از آسمان و پل و درختان آتشین منعکس مینمود و آن هنگام که دانشجویی با قایق خود از میان این بازتابها پارو میزد و آنها را از هم میگسست و میرفت، دوباره کاملا به هم میپیوستند، انگار کسی هرگز وجود نداشت. آنجا میتوانستی بنشینی و ساعتها در افکار خود غرق شوی. فکر- اگر شایستهی این نام غرورآمیز باشد- قلاب خود را درون رودخانه انداخته بود. قلاب در نوسان بود، لحظه به لحظه، این طرف آن طرف در میان بازتابها و علفها، آب قلاب را بالا و دوباره فرو میبرد، تا اینکه – آن تقلا کردنهای ناچیز را که میشناسید- آن اشتیاق ناگهانی فکر در انتهای قلاب و بعد بیرون کشیدن آن با دقت از آب و با احتیاط قرار دادنش روی زمین. گذشته از این، حالا که روی علفها قرار گرفته بود، چقدر حقیر به نظر میآمد، چقدر بیاهمیت بود، این افکار من، از آن ماهیهایی بود که ماهیگیر ماهر آن را به آب بر میگرداند تا شاید چاقتر شود و روزی ارزش پختن و خوردن را داشته باشد. سرتان را با گفتن این چیزها درد نمیآورم، هر چند که اگر توجه کنید، شاید خودتان آن را از لابهلای حرفهایم دریابید.»
حجم
۱۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
نظرات کاربران
هر چی از قشنگیای این کتاب بگم کمه... زن ها بخصوص زن هایی که می خوانند یا می نویسند قطعا ازین کتاب لذت خواهند برد... فرضیه ی "خواهر شکسپیر"تو این کتاب واقعا قابل تامله.. تا کید این کتاب روی "لزوم استقلال مالی برای
آخ از این کتاب؛ آخ... چهقدر خوشحالم که وولف رو با این کتاب شناختم. این زن، شاهکاره! بهمعنای واقعیِ کلمه، زنه! اصلاً "زنی به هیئتِ عصیان و خون؛ زنی زنده!"ست... بخونید "اتاقی از آن خود" رو. بخونید و ببینید جین آستن، چهطور
احساس میکنم ترجمه اصلا خوب نیست😑
بررسی اینکه چرا زنان در ادبیات کلاسیک بسیار کمرنگاند. شیوه نوشتار کتاب کمی گیجکنندست.
با سالی پونصد پوند و اتاقی از آن خود، شاهکار ها بیافرینید!!!
من هنوز از ویرجینا وولف کتاب دیگه ای نخوندم، اما داستان خودش رو بارها شنیدم. انتظاز این واقع بینی رو ازش نداشتم. واقع بینی ای که حتی وقتی مخالف شیوه نگاه کردنش بودم نمیشه انکار کرد داشت به واقعیت نگاه میکرد. چیزی
فصل اول کتاب واقعا نامفهوم بود. طوری که میخواستم ولش کنم اما بعدش جالب شد. بازم یه جاهای نامفهوم بود البته که نمیدونم به خاطر ترجمه بود یا چیز دیگه.
کتاب عالی است.با توصیفات زیبا شروع میشود و ذهن خواننده را با زاویه دید نویسنده آشنا میکند و آرام آرام پرسشها و گفتارهایی را مطرح میکند که واقعا برای همه ما مهم هستنددکه بدانیم.
کتابی خوب با ترجمهای بد؛ بهقدری بد که بیش از یک صفحهاش را نتوانستم بخوانم. متأسفانه ویرایش هم نشده. پس از اولین کلمهی کتاب («شاید») یک ویرگول هست که زاید است. تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مُجمل. افسوس از
اتاقی از آن خود،اسم کتاب ،از این جمله ی وولف سرچشمه گرفته که زنان برای آنکه بنویسند نیاز به اتاقی از آن خود و مقداری پول دارند. کتاب به بررسی رابطه ی زن و داستان می پردازد.زن به عنوان داستان نویس،زن