گوستاو فلوبر
زندگینامه و معرفی کتابهای گوستاو فلوبر
گوستاو فلوبر (Gustave Flaubert) نویسندهی برجسته فرانسوی و یکی از پایهگذاران مکتب واقعگرایی در ادبیات جهان است. او در ۱۲ دسامبر ۱۸۲۱، در شهر روآن فرانسه به دنیا آمد. تأثیرات عمیق تجربیات دوران کودکی، بهویژه سپری کردن زمان زیادی در محیط بیمارستان به دلیل شغل پدرش که جراح بود، نقشی مهم در شکلدهی نگاه او به زندگی و سبک نویسندگیاش ایفا کرد. این آشنایی زودهنگام با مفاهیمی چون مرگ و بیماری، در آثار واقعگرایانه و گاه تلخ او بازتاب یافته است.
بیوگرافی گوستاو فلوبر
فلوبر از سنین کودکی علاقهی زیادی به نوشتن داشت و فعالیت ادبی خود را از هشتسالگی آغاز کرد. اولین اثر منتشرشدهاش در سال ۱۸۳۷ در نشریهی کوچکی به نام لو کلبری، چاپ شد. در سال ۱۸۴۰، تحصیلات دبیرستانش را در مدرسهی پیر کورنی در روآن به پایان رساند و سپس برای تحصیل در رشتهی حقوق به پاریس رفت و در نوامبر ۱۸۴۱ در این رشته ثبتنام کرد.
اما در ۲۲ سالگی، ابتلا به حملات عصبی که بعدها بهعنوان صرع تشخیص داده شد، مسیر زندگی او را تغییر داد. این بیماری باعث شد فلوبر تحصیل در رشتهی حقوق را که علاقهای به آن نداشت رها کند و تمام تمرکز خود را بر ادبیات و نویسندگی بگذارد. این تصمیم او را به یکی از مهمترین چهرههای ادبیات واقعگرای فرانسه تبدیل کرد. وی در دوران زندگی در پاریس با افراد بزرگی مثل ویکتور هوگو آشنا شد.
در ژانویه ۱۸۴۶، گوستاو فلوبر با فقدان سنگینی روبهرو شد؛ پدرش در این ماه درگذشت و تنها چند ماه بعد، در مارس همان سال، خواهرش کارولین که رابطهای نزدیک با او داشت نیز پس از زایمان جان باخت. این دو فقدان پیاپی ضربهی عاطفی عمیقی بر او وارد کرد. پس از این اتفاقات، فلوبر به همراه مادرش و خواهرزادهاش، به املاک خانوادگی در کروآسه، نزدیک روآن و در حاشیهی رودخانهی سن، نقلمکان کرد.
فلوبر تا پایان عمر در املاک خانوادگی خود در کروآسه اقامت داشت. بااینحال، زندگیاش بهطور کامل در انزوا نگذشت. او چندین بار به انگلستان و پاریس سفر کرد. در سفرهایش به پاریس، گاهی به دیدار آشنایانش از جمله امیل زولا، آلفونس دوده، ایوان تورگنیف، و ادموند و ژول دو گنکور میرفت.
یکبار نیز، از نوامبر ۱۸۴۹ تا آوریل ۱۸۵۱، فلوبر به همراه ماکسیم دوکامپ به خاورمیانه رفت؛ در این سفر، از مصر و یونان دیدن کرد و مدتی در استانبول ماند. این تجربهها در خلق و نوشتن آثارش تأثیر قابلتوجهی گذاشت.
پس از بازگشت از این سفر پنج سال برای نوشتن رمان مادام بواری وقت گذاشت. رمان مادام بوواری، که اغلب بهعنوان شاهکار گوستاو فلوبر شناخته میشود، ابتدا در سال ۱۸۵۶، با نامی دیگر، بهصورت دنبالهدار در مجلهی رووی دو پاری منتشر شد. صاحب این مجله ماکسیم دوکامپ بود. این اثر که تصویری دقیق و واقعگرایانه از زندگی بورژوازی ارائه میدهد، به دلیل محتوای جنجالیاش مورد اعتراض قرار گرفت. دولت به این اثر اتهام غیراخلاقی بودن زد و علیه فلوبر و ناشر اقدام قانونی کرد، اما در نهایت هر دو از اتهامات تبرئه شدند. با انتشار نسخهی چاپی این اثر در سال ۱۸۵۷، رمان با استقبال گستردهای مواجه شد و جایگاه فلوبر را بهعنوان یکی از بزرگترین نویسندگان واقعگرای ادبیات فرانسه تثبیت کرد.
در سال ۱۸۵۸، گوستاو فلوبر برای تحقیق دربارهی رمان سالامبو، به کارتاژ، شهری باستانی در شمال آفریقا که در محل کنونی کشور تونس قرار داشت، سفر کرد. او نوشتن این اثر را پس از اتمام رمان مادام بوواری آغاز کرد تا از خستگی و فشار ناشی از نگارش شاهکار پیشین خود رهایی یابد.
گوستاو فلوبر تا زمان مرگش چندین اثر دیگر خلق کرد، اما زندگی شخصی او با چالشهای متعددی همراه بود. در دههی ۱۸۷۰، با از دست دادن مادرش و مواجهه با مشکلات مالی ناشی از بدهیهای شوهرِ خواهرزادهاش، دوران دشواری را سپری کرد. همچنین، در جریان جنگ فرانسه و پروس (۱۸۷۰-۱۸۷۱)، نیروهای پروسی که مناطق وسیعی از فرانسه، از جمله نورماندی را اشغال کرده بودند، خانهی گوستاو فلوبر را نیز در کروآسه بهطور موقت تصرف کردند.
او هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نداشت، چرا که معتقد بود نمیخواهد درد، رنج، و شرمساری زندگی را به دیگران منتقل کند. تنها رابطهی عاشقانه جدی او با شاعری به نام لوئیز کوئله بود که به دلیل اختلافات اخلاقی آنها دوامی نداشت و سرانجام به پایان رسید.
درگذشت گوستاو فلوبر
با اینکه فلوبر بخش زیادی از عمرش را در تنهایی گذراند، از بیماریهای ناشی از روابط آزاد و نامتعارفش رنج میبرد. در دههی پایانی زندگی، شدت بیماریهایش افزایش یافت و او را بیشازپیش به انزوا کشاند. سرانجام، در سال ۱۸۸۰ در اثر سکته مغزی درگذشت و در مقبره خانوادگیشان در روآن به خاک سپرده شد.
سبک نگارش گوستاو فلوبر
گوستاو فلوبر بهعنوان یکی از سختگیرترین نویسندگان تاریخ ادبیات، سبک نوشتاری منحصربهفردی داشت که هدف اصلی آن دستیابی به کمال در فرم و زبان بود. او معتقد بود که سبک نوشتن، نهتنها ابزار بیان بلکه روشی مطلق برای دیدن و فهمیدن امور است.
فلوبر به اصلِ "le mot juste" (واژهی درست) باور داشت و آن را کلید خلق زیبایی در ادبیات میدانست. از نظر او، هر واژه باید دقیقاً متناسب با اندیشه و احساس متن باشد و هیچ مترادفی نمیتوانست جایگزین انتخاب مناسب شود. او به هماهنگی آوایی نثر خود اهمیت میداد و دوست داشت تا کلماتش نهتنها از نظر معنا، بلکه از نظر تأثیرگذاری بر ذهن خواننده نیز ماندگار باشند. برای همین، وقت زیادی صرف خواندن و بازبینی آثارش میکرد تا از روانی و هماهنگی آنها مطمئن شود.
فلوبر نوشتن را فرایندی طاقتفرسا میدانست. او اغلب هفتهها را صرف نگارش یک صفحه میکرد و هیچگاه از نوشتههای خود بهطور کامل راضی نبود. این رویکرد سختگیرانه موجب شد که هر اثر او به یک شاهکار ادبی تبدیل شود. در آثار او، تمام هجاها و جزئیات با دقت طراحی شده بودند. او در مکاتبات خود، سبک ایدهآلش را «ریتمیک چون شعر، دقیق چون زبان علوم، موجدار و عمیق چون صدای ویولنسل» توصیف میکرد.
در آثار فلوبر، بیطرفی نویسنده جایگاه ویژهای داشت. او معتقد بود که «نویسنده باید در اثر خود همچون خدا در جهان باشد: همهجا حاضر ولی هیچگاه دیده نشود». بااینحال، پارادوکس این باور در آن است که شخصیت و دیدگاه فلوبر بهطور غیرمستقیم در تمام آثارش بازتاب مییابد. همچنین، فلوبر بر این نکته تأکید داشت که نویسنده باید از کلیشهها و پیشداوریهای زبانی فراتر رود. همین امر باعث شد شخصیتهای او انسانیتر و ملموستر به نظر برسند؛ شخصیتهایی که در میان کلمات و مفاهیم دستوپا میزنند و بهاینترتیب بازتابی از محدودیتهای زبان و تفکر انسانی هستند.
دقت وسواسگونهی فلوبر در نوشتن و سبک منحصربهفردش، او را از نویسندگان همعصر خود متمایز میکرد. هرچند این وسواس باعث شد آثار ادبی او از نظر تعداد محدود باشد، اما کیفیت بیهمتای نوشتههایش او را به یکی از بزرگترین چهرههای واقعگرایی و ادبیات جهان تبدیل کرد.
تاثیر بر دیگر نویسندگان
گوستاو فلوبر، فراتر از یک سبکپرداز حرفهای، ترکیبی هنرمندانه از دیدگاههای رمانتیک و واقعگرایانه را در آثار خود به نمایش گذاشت. آثار او منبع الهام برای مکاتب گوناگون، بهویژه واقعگرایان و صورتگرایان، بودهاند. تأثیر عمیق او بر نویسندگان قرن بیستم مانند فرانتس کافکا و جی. ام. کوتسی نمایان است. ولادیمیر ناباکوف نیز در سخنرانیهای خود، با تأکید بر این ارتباط، به نفوذ سبک و دیدگاه فلوبر در جهان ادبی کافکا اشاره کرده است.
انتشار رمان مادام بوواری، در سال ۱۸۵۶، اگرچه در ابتدا با واکنشهای تند و جنجال اخلاقی همراه بود، اما بهسرعت بهعنوان نقطه عطفی در ادبیات شناخته شد. فلوبر با صداقت و دقتی بیسابقه، به تصویر کشیدن واقعیت را به اوج رساند و استانداردهای جدیدی برای روایت در ادبیات بنا نهاد. این اثر نهتنها جایگاه او را بهعنوان تأثیرگذارترین نویسنده واقعگرای فرانسه تثبیت کرد، بلکه راه را برای نسلی از نویسندگان همعصرش باز کرد.
فلوبر تأثیری عمیق بر نویسندگان بزرگی چون گی دو موپاسان، امیل زولا و آلفونس دوده گذاشت. حتی با افول مکتب واقعگرایی، جایگاه فلوبر در ادبیات همچنان استوار ماند؛ زیرا تعهد بینظیر او به اصول زیباییشناسی و سبک، آثارش را جاودانه کرد. این پایبندی به کمال ادبی، نوشتههای او را فراتر از مرزهای زمان برد.
سبک و مضامین آثار بالزاک، نویسندهی برجستهی قرن نوزدهم، تأثیری عمیق بر نوشتههای گوستاو فلوبر داشت. او در نگارش دو رمان برجستهی خود، مادام بوواری و تربیت احساسات، به ترتیب از دو اثر معروف بالزاک، زن سیساله و زنبق دره، الهام گرفته بود.
نگاهی به کتابها و آثار گوستاو فلوبر
مادام بوواری
مادام بوواری، شاهکار گوستاو فلوبر، یکی از مهمترین آثار مکتب رئالیسم و ادبیات قرن نوزدهم به شمار میرود. این رمان با دقتی بینظیر و سبکی واقعگرایانه، زندگی اما بوواری، زنی زیادهخواه و خیالاتی را روایت میکند که از زندگی معمولی با همسرش، شارل بوواری، ناراضی است. او که آرزوی زندگی مرفه و اشرافی دارد، با مواجهه با زرقوبرق دنیای اعیان دچار سرخوردگی میشود و برای پر کردن خلأهای عاطفی و روحی خود به روابط خارج از عرف روی میآورد. این تلاشها، همراه با تجملگرایی و هزینههای سرسامآور، او را به پرتگاه سقوط میکشاند.
رمان با داستان شارل، پزشکی سادهلوح و گمنام، آغاز میشود که پس از مرگ همسر اولش با اما ازدواج میکند. اما، برخلاف خیالاتش، زندگی با شارل یکنواخت و بیروح است. اما بوواری ابتدا به عشقی خیانتآمیز پناه میبرد و سپس وارد رابطهای دیگر میشود. اما این بیثباتی عاطفی و بحرانهای مالی ناشی از زندگی پر زرقوبرقش، نهتنها زندگی خودش را به تباهی میکشاند، بلکه سرنوشت شارل را نیز نابود میکند.
فلوبر با نثری دقیق و هنرمندانه، بدون هیچ اغراق یا پیچیدگی رمانتیک، داستانی تلخ اما واقعگرایانه خلق کرده است. مادام بوواری، که ابتدا به اتهام غیراخلاقی بودن محاکمه شد، اکنون بهعنوان اثری جاودان در ادبیات جهان شناخته میشود. این رمان با ترجمهی مهدی سحابی و از سوی نشر مرکز برای فارسیزبانان منتشر شده است.
نامههای فلوبر
این کتاب در ژانر ناداستان، مجموعهای از نامههای شخصی، هنری و اجتماعی گوستاو فلوبر را پیش روی مخاطبان قرار میدهد. رنه دشارم با گزینش و ویرایش این نامهها، بخشی از میراث ادبی فلوبر را احیا کرده است. این مجموعه شامل نامههایی به اعضای خانواده، دوستان، نویسندگان همعصر و شخصیتهایی مانند ژرژ ساند است. نامهنگاریهای طولانی او با ساند، که طی ۱۴ سال دربارهی سیاست، زندگی و هنر ادامه یافت، باوجود تفاوتهای فکری، رابطهای عمیق، محترمانه و اندیشهورزانه را آشکار میکند. این نامهها تصویری دقیقتر از زندگی، دغدغهها و شخصیت فلوبر به خواننده ارائه میدهند.
بخش دیگری از این کتاب به نامههای فلوبر در جریان سفرهایش اختصاص دارد. او که به سرزمینهای گوناگونی از مصر تا فلسطین سفر کرده بود، در این نامهها احساسات و تجربیات خود را با زبانی صمیمی و تصویرساز بیان کرده است. این نوشتهها، علاوهبر آشکار ساختن زندگی روزمره و افکار فلوبر، بازتابدهنده دورهای پرتحول از تاریخ و فرهنگ اروپا نیز هستند. همچنین، این کتاب شامل نامههای فلوبر به معشوقهاش، لوئیز کوئله، است که جنبهای عاطفیتر و شخصیتر از او را آشکار میکنند. نامههای فلوبر پنجرهای بیواسطه به زندگی، دغدغهها و اندیشههای این نویسنده بزرگ میگشایند و علاقهمندان به ادبیات را به اعماق ذهن و قلب او میبرند.
تربیت احساسات
تربیت احساسات، یکی از آثار شاخص ادبیات مدرن اروپا بهشمار میرود که داستان زندگی فردریک مورو را روایت میکند. او جوانی است که عاشق زنی متأهل و مسنتر از خود میشود و برای نزدیکی به او، با همسرش دوستی میکند. این عشق نافرجام زندگی فردریک را دگرگون میسازد و او را درگیر امیدها و سرخوردگیهایی عاطفی و اجتماعی میکند.
این رمان در آغاز انتشار با استقبال چندانی روبهرو نشد، اما امروزه بهعنوان شاهکاری نوآورانه شناخته میشود. برخلاف ساختار منسجم و هرممانند رمانهای کلاسیکی مثل مادام بوواری، تربیت احساسات به شکل متلاطم و چندلایه نوشته شده است. فلوبر خود این اثر را با حرکتی نمادین به هرم وارونهای تشبیه کرده است که بهجای برانگیختن توهمات خواننده، آنها را به چالش میکشد.
زمینهی تاریخی این رمان، انقلاب ۱۸۴۸ فرانسه است؛ رویدادی که نظم اجتماعی گذشته را فروپاشید و منجر به آشفتگی و بیثباتی جدیدی شد. این فضای متلاطم در داستان نیز بازتاب یافته و شخصیتهای آن را به نمونههای اولیهای از «ضدقهرمان» تبدیل کرده است. تربیت احساسات نهتنها تصویری از یأس اجتماعی و زوال آرمانهای انقلابی ارائه میدهد، بلکه بازتابی از احساسات و تجربیات شخصی نویسنده نیز محسوب میشود.
این کتاب، که به گفتهی فلوبر تلاشی برای خلق «کتابی دربارهی هیچ» بوده است، با حذف استعارههای متعارف و اجتناب از صحنههای کلیشهای، تجربهای تازه و متفاوت از رماننویسی ارائه میدهد. تربیت احساسات، همزمان اثری عاطفی و اجتماعی است که خواننده را به دنیای پیچیده و واقعیتر احساسات و واقعیتهای انسانی میبرد. این کتاب با ترجمهی مهدی سحابی و از سوی نشر مرکز منتشر شده است.
سه داستان
کتاب «سه داستان» شامل سه داستان کوتاه به نامهای «قلب ساده»، «هیرودیا» و «افسانه ژولیان مهماننواز» است که در سال ۱۸۷۷ منتشر شدهاند. این آثار از برجستهترین نوشتههای فلوبر به شمار میروند. «قلب ساده» روایت زندگی خدمتکاری به نام فلیسیته است که با وجود زندگی ساده و بیچیزش، سرشار از عشق و ازخودگذشتگی است. او محبتش را به دیگران نثار میکند، حتی اگر این عشق بیپاسخ بماند. «هیرودیا» بازگویی داستان قتل یحیی تعمیددهنده است. هیرودیا نقشهای میکشد و با استفاده از دخترش، سالومه، پادشاه را وادار میکند سر یحیی را به او هدیه دهد. «افسانهی ژولیان مهماننواز» داستانی است الهامگرفته از شیشههای رنگی کلیسای جامع روآن، اما با تفسیری متفاوت، که سرگذشت ژولیان و مسیر زندگی او را بازگو میکند.
آوازهای کوچکی برای ماه
کتاب «آوازهای کوچکی برای ماه» مجموعهای از نامههای رد و بدلشده بین گوستاو فلوبر و ژرژ ساند، دو نویسندهی برجستهی قرن نوزدهم فرانسه است که از سوی نشر افق منتشر شده است. این مکاتبات از سال ۱۸۶۳ تا ۱۸۷۶ ادامه داشته و یکی از جذابترین مجموعههای مکاتبات ادبی قرن نوزدهم به شمار میروند. در این نامهها، فلوبر و ساند به بیان دیدگاهها و احساسات خود میپردازند و به موضوعاتی چون زندگی شخصی، دغدغههای نویسندگی، مسائل اجتماعی و سیاسی زمانه، و تأملات فلسفی اشاره میکنند. این مکاتبات نه تنها تصویری از شخصیت و روحیات این دو نویسنده بزرگ ارائه میدهند، بلکه زندگی روشنفکران و نویسندگان آن دوران را نیز به نمایش میگذارند. نامهها پر از همدردی، محبت و دلداری هستند و درعینحال شامل تبادل نظرهای صریح و بیان عقاید مخالف نیز میباشند.
نوشتن مادام بوواری
این کتاب شامل نامههای فلوبر به معشوقهاش است که در آنها دربارهی فرایند نوشتن رمان «مادام بوواری» و ادبیات آن زمان سخن گفته است. این نامهها که از سال ۱۸۱۵ تا ۱۸۸۵ نوشته شدهاند، نه تنها به روند خلق یکی از شاهکارهای ادبی فلوبر میپردازند، بلکه بینش عمیقی نسبت به نویسنده و دغدغههای او در اختیار خواننده میگذارند. انتشارات نیلوفر این کتاب را با ترجمهی اصغر نوری روانهی بازار کرده است.
خاطرات یک دیوانه
«خاطرات یک دیوانه» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که فلوبر در نوجوانی نوشته است. این داستانها نمایانگر تغییرات نگاه و سبک نوشتاری او هستند، اگرچه فلوبر خود علاقهای به انتشار این داستانها نداشته است. مهمترین داستان مجموعه، خودزندگینامهای از نویسندهی ۱۷ساله است که در آن خاطراتی از عشقهای جوانی و تجربیات زندگیاش را روایت میکند. او در این آثار بهویژه با توصیفهای بیپایان خود، فضایی پرجزئیات خلق میکند که خواننده را به دنیای درونی شخصیتها میبرد.
نسخه صوتی کتابهای گوستاو فلوبر
انتشارات رادیو گوشه نسخهی صوتی کتاب «خاطرات یک دیوانه» را با صدای اشکان عقیلیپور به انتشار رسانده است.
کتاب «مادام بوواری» از سوی انتشارات ماه آوا و با گویندگی بهناز بستاندوست منتشر شده است. انتشارات آوانامه نیز این کتاب را با صدای سحر بیرانوند، و انتشارات پر صوتی این کتاب را با صدای نسرین کوچکخانی و ثنا محمدی منتشر کرده است.