کتاب ایوب
معرفی کتاب ایوب
کتاب ایوب؛ رمان مردی معمولی نوشتهٔ یوزف روت و ترجمهٔ محمد همتی است و نشر نو آن را منتشر کرده است. این کتاب را ایوب دنیای مدرن نام نهادهاند، زیرا شخصیت نخست آن، مندل که یهودیِ فقیر و بینوایی است، مشابه حضرت ایوب، در دنیای معاصر گرفتار مشقتها و سختیهای فراوانی میشود. ایوب داستانِ مندل سینگر است؛ یک یهودی کاملاً معمولی که با مهاجرت از چخنوف (شهری تخیلی و یهودینشین در اروپای شرقی) به نیویورک، تغییر میکند و اعتقادش به خدا هم تضعیف میشود. اما دوباره چون ایوبِ نبی ایمانش را بازمییابد؛ اما با نگاه هجوآمیزی که یوزف روت چاشنیاش میکند. خانوادهٔ مندل نیز در این تغییر و تحول همراه او هستند؛ اما هرکدام به سبک و روش خویش.
درباره کتاب ایوب
ایوب علاوه بر تمام همتایان معاصرش که حکمت رنجهای بشری را دستمایه قرار دادهاند، از جمله محاکمه اثر کافکا، از منظر تاریخی اسلافی نیز دارد؛ از کتاب ایوب تا ایوبِ یوزف روت و بلکه راهی از این هم درازتر. حتی در میان متون نزدیک به کتاب ایوب عهد عتیق ما وصیت ایوب را داریم که ادامهٔ داستان ایوب است. میتوان سرآغاز این رنجنامهنویسی را حتی به صدها و هزارها سال پیش از کتاب ایوب، به زمانی برد که نه «زمین عوص» بود و نه «مردی ایوبنام»، حتی به آن نخستین مویهٔ زنی در جستوجوی حکمت مرگ فرزندش.
ایوب حدوداً در فاصلهٔ سال ۱۸۸۵ تا چندی پس از پایان جنگ جهانی اول میگذرد. گسترهٔ جغرافیایی رمان، از شهرکی یهودینشین در روسیه آغاز میشود و به نیویورک در ایالات متحد امریکا میرسد. میتوان ایوب را اودیسهای فرهنگی نامید که از شرق اروپا و از میان اقلیت حسیدی آغاز میشود و به دنیای آنسوی آبها، به امریکای سکولار میرسد. در پایان رمان، چوخنوف دیگر بخشی از روسیه نیست، همچنان که مندل گرچه ایمانش را بازمییابد، دیگر همان مکتبدار ساده نیست که به کودکان تعلیم تورات میداده است و تمام زندگی خود و همسرش در آبروداری خلاصه میشده.
یوزف روت شرق اروپا را شرقِ دنیای غرب میدانسته است، نیمهٔ نادیده گرفته شده و بلکه تحقیرشدهٔ فرهنگ غرب که نیمهٔ دیگر برایش لطیفه میسازد.
یوزف روت از آن دسته نویسندگانی است که عادت به تشریح رویکردهای نویسندگیاش نداشته است و این کار را خطرناک میدانسته است. نگاهی به سال نگارش رمان ایوب نیز راهگشا است. سال ۱۹۲۹ سال اوج بحث بر سر فرم رمان مدرن بوده است. یوزف روت در گرماگرم همین شرایط، فروپاشی جهان یهودیان شرق اروپا را با ایوب -نه توصیف- که ساخته است؛ به عبارتی رمان ایوب تجسم فروپاشی آن دنیا، البته در آینهٔ فرم و زبان است. شخصیتها آداب دین یهود را به جا میآورند، اما زبان، بازتاب دیگرگونی از این آداب دارد. روت در ایوب برای واژههای ییدیش معادلهای آلمانی میآورد. او حتی از واژههای سادهٔ روسی استفاده میکند؛ اما برای مکانها و آداب دینی حسیدیان معادلهای آلمانی میآورد.
این رویکرد نویسنده نوعی تاکید بر گسست میان شخصیت و محیط زندگیشان و مفهوم وطن است. وطن مندل نه در جغرافیای پیرامونش که در زبان ییدیش و دینش خلاصه میشود که با ازدستدادن آنها دچار غربت مضاعف میشود. هرجا نویسنده قصد نشاندادن غربت او را دارد، زبان پیرامونش را به رخ میکشد.
خواندن کتاب ایوب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر رمان محاکمهٔ کافکا را دوست دارید ایوب را هم حتما بخوانید. طرفداران رمانهایی که وضعیت رنجدیدگان را با زبانی خاص و مدرن و نمادین توصیف میکنند از این کتاب بسیار لذت خواهند برد.
درباره یوزف روت
یوزف روت سپتامبر سال ۱۸۹۴ در برودی به دنیا آمد. او روزنامهنگاری پرکار و پرآوازه بود اما همیشه در این حسرت بود که روزنامهنگاری را کنار بگذارد و به ادبیات بپردازد. او بسیاری از رمانهایش را پیش از آنکه کتاب شود در قالب پاورقی منتشر کرده بود. بخش اعظمی از زندگی یوزف روت کولیوار و در سفرهای کاری بهعنوان خبرنگار و پاورقینویس در این یا آن هتل میگذشت؛ اما توان آفرینندگی و تمرکز او همیشه ستایشبرانگیز بود.
در سال ۱۹۱۶، داوطلبانه به خدمت سربازی رفت و یک سال بعد به سرویس مطبوعاتی ارتش در وین منتقل شد. روت در جنگ جهانی اول به اسارت روسها درآمد و پس از پایان جنگ و رهایی از اردوگاه سیبری به وین بازگشت. در سال ۱۹۲۲، با فردریکه ریشلر، دختری اهل وین، ازدواج کرد. سال بعد، از برلین به وین بازگشت و کار مقالهنویسی برای چند روزنامه را ادامه داد.
از میان کتابهای یوزف روت میتوان به لویاتان، فرار بیپایان، هتل ساووی و آویل، ماجرای یک عشق و عصیان اشاره کرد. او پس از یک بیماری طولانی، در بیست و هفتم ماه مه ۱۹۳۹ در چهل وپنج سالگی در بیمارستانی در پاریس چشم از جهان فروبست.
بخشی از کتاب ایوب
«سالها پیش در چوخنوف، مردی زندگی میکرد به نام مندل سینگر. پارسا و خداترس بود و عامی، یک یهودی کاملاً معمولی. مکتبداری ساده بود. در خانهاش که تنها شامل آشپزخانهای بزرگ بود، به کودکان تعلیم تورات میداد، از جان و دل و بیحاصلی قابل میکوشید. پیش از او، کرور کرور آدم چون او زیسته و کودکان را تعلیم داده بودند.
سیمایی رنگپریده داشت به سادگی ذاتش. ریش و سبیلی تمام، به رنگ سیاه معمولی، دورتادور صورتش را گرفته و لبودهانش را پوشانده بود. چشمها درشت و سیاه و خمار بود و نیمی از آن پشت پلکهای سنگینش پنهان شده بود. عرقچین سیاه ابریشمی طرح ریپس بر سر داشت، پارچهای که گاهی با آن کراواتهای ازمدافتادهٔ ارزان میدوزند. تنش را قبایی نیمهبلند از نوع رایج در میان یهودیان روستایی میپوشاند و هنگامی که شتابان از کوچه میگذشت، لبههای قبا به پرواز درمیآمد و مثل دو بال، محکم و منظم بر ساقهای بلند چکمههای چرمینش میکوبید.
وقت سینگر تنگ مینمود و اهدافش همه عاجل. زندگیاش بهیقین همیشه قرین سختی و حتی گاه مایهٔ عذابش بود. باید قوت شکم و جامهٔ تن یک زن و سه فرزند را تأمین میکرد. (زنش، چهارمی را باردار بود.) خداوند به کمرش قوت، به قلبش طاقت و به دستانش عسرت عطا کرده بود. نه زری داشتند که بکِشند و نه اسکناسی که بشمرند. با همهٔ این احوال، زندگیاش همیشه جاری بود، چون نهری کوچک و کمآب در میان کرانههای محقر. مندل هر روز صبح به خاطر خواب شب و بیداری صبح و دمیدن روز خداوند را شکر میگفت. وقت غروب آفتاب از نو دعا میکرد. سوم بار، هنگام دمیدن ستارهها دعا میکرد. پیش از رفتن به رختخواب هم با لبهای خسته اما مشتاقش دعایی را با عجله زمزمه میکرد. خوابهایش بیرؤیا بود، وجدانش آسوده بود و روحش معصوم. احتیاجی نبود افسوس چیزی را بخورد و آرزومند چیزی هم نبود. زنش را دوست داشت و از تنش لذت میبرد. وعدههای غذایش را با ولعی طبیعی و سالم بهسرعت صرف میکرد. دو پسر کوچکش، یونس و شَمَریا را به سبب حرفناشنوی کتک میزد. اما دست نوازشش اغلب بر سر کوچکترین فرزندش بود، دخترش میریام. دختر، موهای سیاه و چشمان سیاه و خمار و مهربان پدر را داشت. اندامش ظریف بود و مفاصلش شکننده. غزالی جوان.»
حجم
۱۹۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۹۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
نظرات کاربران
تلخ، اتفاقی این رمان رو تو بیمارستان خواندم شونه هام می لرزید شاید کسی فکر کرد بیماری دارم و برای اون دارم گریه می کنم اما من ایوب وار بر مندل سینگر گریه می کردم ،معلم خوب و چل یهودی فقیری که
اول اینکه بگم من این کتاب رو با ترجمه محمد اشعری از نشر ثالث خوندم(نسخه فیزیکی)ولی فقط این نسخه رو طاقچه پیدا کردم صرفاً برای نظر. و کمک به دیگران کتاب راجب به یک خانواده ای هست که زندگی سختی