جملات زیبای کتاب ایوب | طاقچه
تصویر جلد کتاب ایوب

بریده‌هایی از کتاب ایوب

نویسنده:یوزف روت
انتشارات:نشر نو
امتیاز
۴.۱از ۱۹ رأی
۴٫۱
(۱۹)
خداوند سنگدل است و هرچه بیشتر تسلیمش باشیم، بر ما سخت‌تر می‌گیرد. او قدرقدرت است و می‌تواند با ناخن انگشت کوچکش کار قدرتمندان را تمام کند، اما نمی‌کند. او فقط ضعفا را نابود می‌کند. ضعف‌های آدمی، قدرت او را برمی‌انگیزد و فرمانبرداری از او، خشمش را. او یک ایسپراونیک بزرگ و سنگدل است. اگر از احکامش پیروی کنی، می‌گوید، جز به صلاح خودت نکرده‌ای. وای به روزی که فقط یکی از احکامش را زیر پا بگذاری، صدبار عقوبتت می‌کند. بخواهی به او رشوه بدهی، محاکمه‌ات می‌کند. اگر هم با او از درِ صداقت وارد شوی، باز هم در کمین رشوه‌ای خواهد بود.
rezai milad
خداوند به تو رحم کرده است. تو مرده‌ای و در خاک شده‌ای. دل او برای من نسوخته. چون من مرده‌ام و زندگی می‌کنم. او سرور ماست، او می‌داند که چه می‌کند. اگر می‌توانی برایم دعا کن که نامم از دفتر زندگان خط بخورد.
rezai milad
فقط آماده بود که ناغافل شاد شود و بس، اما ترس برش داشت که مبادا مصیبتی رخ داده باشد، آری، قلبش تا این اندازه با مصیبت خو گرفته بود که هنوز می‌ترسید، حتی پس از آن‌همه مدت آمادگی برای شادی. مردی مثل من را چه به اینکه شادی ناغافلی برایش پیش بیاید؟ هرچه شر است به‌ناگهان می‌آید و خیر نرم‌نرمک.
fuzzy
خوشا به حالت، دبوره. خداوند به تو رحم کرده است. تو مرده‌ای و در خاک شده‌ای. دل او برای من نسوخته. چون من مرده‌ام و زندگی می‌کنم.
fuzzy
«ماما.» ده‌ها بار این کلمه را تکرار کرد. دبوره، صدها بار تکرارش کرد. پس دعاهایش بی‌ثمر نبود. مِنَحیم داشت حرف می‌زد. و این یک کلمه از دهان کودک ناقص‌الخلقه به شکوهمندی وحی بود، به قدرتمندی طوفان، به گرمای عشق، به بخشندگی آسمان، به گستردگی زمین، به حاصلخیزی یک کشتزار، به شیرینی میوه‌ای شیرین. چیزی بیش از نشانهٔ سلامت کودکان سالم بود.
fuzzy
من دلم می‌خواهد مرد پولداری باشم و زندگی را ببینم.» «زندگی چیست؟» شَمَریا توضیح داد: «زندگی را باید در شهرهای بزرگ دید.
fuzzy
«چرا مزخرف می‌گویی؟ کجا بروم؟ دست به دامن که بشوم؟ کی به یک ملای فقیر کمک می‌کند و اصلاً چه کمکی؟ از خلق خدا چه توقع کمکی داری وقتی که خدا مجازاتمان کرده است؟»
fuzzy
«آدمی باید بکوشد به خودش کمک کند، آن‌وقت خدا یاری‌اش خواهد کرد. این هم در تورات آمده، مندل! همیشه جمله‌های غلط را از بر داری. هزاران جمله نوشته شده و تو هرچه جملهٔ نابجاست است از بر می‌کنی!
fuzzy
البته که او ملا بود! پدرش هم ملا بود، پدربزرگش هم بود. خودش هم نمی‌توانست کاری جز این داشته باشد. پس اگر کسی به خاطر پیشه‌اش به او سرکوفت می‌زد، به هستی او تاخته و قصد کرده بود که او را از صفحهٔ جهان محو کند. مندل سینگر در برابر این حمله از خود دفاع می‌کرد.
fuzzy
«هرچه می‌خواهی به او بگو، به من هیچ ربطی ندارد. در امریکا هر کاری دلم بخواهد می‌کنم، از این هم بیشتر. چون تو زن یک مندل سینگر شده‌ای، دلیل نمی‌شود که من هم بشوم. تو شوهر بهتری برایم سراغ داری، ها؟ جهیزیه‌ای برای دخترت داری؟»
fuzzy
مگر غم و غصه‌ها همین تازگی از زندگی مندل سینگر رخت برنبسته بودند؟ تا رفتند، جنگ درگرفت.
fuzzy
امریکا سرزمین پدری است، اما سرزمین پدریِ کُشنده. آنچه ما روز می‌نامیدیم، اینجا شب است. آنچه ما زندگی‌اش می‌انگاشتیم، اینجا مرگ است. پسری که میان ما شَمَریا نام داشت، اینجا شده سَم. تو در امریکا دفن شده‌ای، دبوره، من هم شده‌ام، مندل سینگر در امریکا دفن خواهد شد.
fuzzy
دکتر گفت، مگر خدا کمک کند! تو بگو وگا، تا حالا دیده‌ای که خدا به مندل سینگر کمک کند؟ مگر خدا کمک کند!»
fuzzy
او تنها بوده، تنها. اهل و عیال دور و برش را گرفته بوده‌اند و مانع از این می‌شده‌اند که از تنهایی خود رنج بکشد. چون زخم‌بندهای بی‌خاصیتی که زخم را درمان نمی‌کنند، روی زخم او بوده‌اند و صرفاً پنهانش می‌کرده‌اند. حالا بالاخره پیروزمندانه از دردش لذت می‌برد.
fuzzy
«پس بگو قصد سوزاندن چه چیزی را داری؟» «می‌خواهم پدر صاحب دنیا را بسوزانم.»
fuzzy
«من ترسی از دوزخ ندارم، پوستم هم‌اکنون سوخته است و اندامم ناکار شده و همنشینانم ارواح خبیثه‌اند. از عذاب‌های دوزخ چیزی نمانده که در همین دنیا نچشیده باشم. اهریمن از این خدا مهربان‌تر است. چندان قادر نیست، پس نمی‌تواند چندان هم قهار باشد. من ترسی ندارم، دوستان من!»
fuzzy
مندل جواب داد: «اما من می‌دانم، اسکورونک. خداوند سنگدل است و هرچه بیشتر تسلیمش باشیم، بر ما سخت‌تر می‌گیرد. او قدرقدرت است و می‌تواند با ناخن انگشت کوچکش کار قدرتمندان را تمام کند، اما نمی‌کند. او فقط ضعفا را نابود می‌کند. ضعف‌های آدمی، قدرت او را برمی‌انگیزد و فرمانبرداری از او، خشمش را. او یک ایسپراونیک بزرگ و سنگدل است. اگر از احکامش پیروی کنی، می‌گوید، جز به صلاح خودت نکرده‌ای. وای به روزی که فقط یکی از احکامش را زیر پا بگذاری، صدبار عقوبتت می‌کند. بخواهی به او رشوه بدهی، محاکمه‌ات می‌کند. اگر هم با او از درِ صداقت وارد شوی، باز هم در کمین رشوه‌ای خواهد بود.
Shadi

حجم

۱۹۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۹۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان