لویی فردینان سلین | بیوگرافی، دانلود و خرید کتاب‌های الکترونیکی و صوتی

لویی فردینان سلین

زندگینامه و معرفی کتاب‌های لویی فردینان سلین

لویی فردینان سلین نویسنده و پزشک فرانسوی، یکی از چهره‌های برجسته ادبیات قرن بیستم است. او با کتاب مشهور «سفر به انتهای شب» نگاه تند و انتقادی خود را به جامعه نشان داد و با سبک نوآورانه و زبان عامیانه‌اش تحولی در ادبیات مدرن ایجاد کرد. آثار او، مانند «مرگ قسطی»، بازتاب‌دهنده‌ی مضامین تاریک و نیهیلیستی هستند. با وجود تأثیرگذاری ادبی، نظرات جنجالی‌اش درباره یهودیان و حمایت از نازی‌ها زندگی‌اش را با مناقشه همراه کرد.

بیوگرافی لویی فردینان سلین

لویی فردیناند آگوست دتوش سلین (Louis Ferdinand Auguste Destouches) که بیشتر با نام مستعار لویی - فردیناند سلین (Louis-Ferdinand Céline) شناخته می‌شود، در ۲۷ مه ۱۸۹۴ به دنیا آمد و در ۱ ژوئیه‌ی ۱۹۶۱ درگذشت. او رمان‌نویس و پزشک بود. اولین رمان او «سفر به انتهای شب» (۱۹۳۲) برنده‌ی جایزه‌ی ادبی پری رنادو شد، این اثر به دلیل توصیف بدبینانه‌ی نویسنده از وضعیت انسان و سبک نوشتن او که براساس گفتار طبقه‌ی کارگر بود، جدل‌های بسیاری را میان منتقدان ایجاد کرد. سلین در رمان‌های بعدی خود مانند «مرگ قسطی» (۱۹۳۶)، «گروه موسیقی گیگنول» (۱۹۴۴) و «قصر به قصر» (۱۹۵۷)، سبک ادبی بدیع و متمایز خود را توسعه داد. موریس نادو درباره‌ی سلین می‌گوید: «کاری که جویس برای زبان انگلیسی انجام داد... کاری که سوررئالیست‌ها برای زبان فرانسوی انجام دادند، سلین بدون زحمت و در مقیاسی وسیع به آن دست یافت».

سلین از سال ۱۹۳۷ مجموعه‌ای از نوشته‌های جدلی یهودی‌ستیزانه منتشر کرد که در آن‌ها به حمایت از اتحاد نظامی با آلمان نازی پرداخته بود. او در دوران اشغال فرانسه به‌دست آلمان، به تبلیغ علنی دیدگاه‌های یهودی‌ستیز خود ادامه داد. پس از ورود نیروهای متفقین به نرماندی در سال ۱۹۴۴، به آلمان و سپس دانمارک گریخت و مدتی در تبعید به سر برد. در سال ۱۹۵۱، دادگاهی در فرانسه او را به همکاری با آلمان محکوم کرد، اما دادگاه نظامی بلافاصله او را عفو کرد. سلین به فرانسه بازگشت و فعالیت‌های خود را به‌عنوان پزشک و نویسنده از سر گرفت.

سلین به طور گسترده‌ای به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین رمان‌نویسان فرانسوی قرن بیستم شناخته می‌شود و رمان‌های او تأثیری ماندگار بر نویسندگان بعدی داشته است. بااین‌حال، به دلیل یهودی‌ستیزی و فعالیت‌هایش در طول جنگ جهانی دوم، در فرانسه همچنان به او به چشم شخصیتی جنجالی نگاه می‌کنند.

زندگی اولیه و تحصیلات

او که تنها فرزند فرنان دستوشه و مارگریت لوئیز سلین گیلو بود، در سال ۱۸۹۴ در کوربوآ، حومه‌ی پاریس به دنیا آمد. پدرش در یک شرکت بیمه کار می‌کرد و مادرش صاحب یک بوتیک بود که در آن چیزهای قدیمی می‌فروخت. در سال ۱۹۰۵، سلین تحصیلات دبیرستان خود را به پایان رساند و پس از آن به‌عنوان یک شاگرد و پیام‌رسان در مشاغل مختلف مشغول به کار شد.

بین سال‌های ۱۹۰۸ و ۱۹۱۰، والدین سلین او را برای یادگیری زبان‌های خارجی به آلمان و انگلستان فرستادند تا فرصت‌های شغلی بهتری در مشاغل دولتی برایش فراهم شود. این تصمیم نتیجه‌ی شکست‌های او در مشاغل مختلف دوران نوجوانی بود. پس از اتمام مدرسه، سلین تا هجده‌سالگی در حرفه‌های متعددی مشغول به کار شد، اما معمولاً آن‌ها را یا رها می‌کرد یا از دست می‌داد. او از یازده‌سالگی به‌عنوان پادو در مغازه‌های ابریشم و جواهرات کار می‌کرد و بعدها فروشنده‌ی یک زرگر محلی شد.

جنگ جهانی اول و آفریقا

در سال ۱۹۱۴، سلین به‌عنوان اقدامی اعتراضی علیه والدینش، داوطلبانه به ارتش فرانسه پیوست و خدمت سه‌ساله‌ی خود را در هنگ ۱۲ کویراسیه در رامبویه آغاز کرد. ابتدا از زندگی نظامی ناراضی بود و به فکر فرار افتاد، اما به‌تدریج به آن شرایط خو گرفت و به درجه‌ی گروهبانی رسید. با آغاز جنگ جهانی اول، او به خط مقدم اعزام شد و هنگام انتقال پیام زیر آتش دشمن، از ناحیه‌ی دست راست مجروح شد. به پاس این شجاعت، مدال نظامی دریافت کرد. تجربه‌ی جنگ، نفرت او را از جنگ تقویت کرد. در سال ۱۹۱۶، سلین در کامرون، مستعمره فرانسه، به‌عنوان کارمند شرکت جنگل‌داری مشغول به کار شد. او نظارت بر مزرعه، اداره یک مرکز تجاری و یک داروخانه برای ساکنان محلی را بر عهده داشت و لوازم پزشکی را از والدینش تهیه می‌کرد. با این حال، به دلیل بیماری در آوریل ۱۹۱۷ آفریقا را ترک کرد. این دوران بیزاری او از استعمار و اشتیاقش به حرفه پزشکی را دوچندان کرد.

پزشکی و انجمن ملل

در مارس ۱۹۱۸، سلین به‌عنوان عضوی از تیمی که از سوی بنیاد راکفلر برای ارائه‌ی جلسات آگاهی‌بخشی درباره‌ی سل و بهداشت در بریتانیا تشکیل شده بود، استخدام شد. او با دکتر آتاناس فوله از دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه رن آشنا شد و خیلی زود با ادیت، دختر فوله، رابطه‌ای نزدیک آغاز کرد. دکتر فوله او را تشویق کرد که پزشکی را دنبال کند و سلین در دوره‌ی لیسانس به‌صورت پاره‌وقت تحصیل کرد و امتحانات خود را در ژوئیه‌ی ۱۹۱۹ گذراند. او در آگوست همان سال با ادیت ازدواج کرد. سلین در آوریل ۱۹۲۰ در دانشکده‌ی پزشکی رن ثبت‌نام کرد و در ژوئن همان سال صاحب دختری به نام کولت شد. در سال ۱۹۲۳ به دانشگاه پاریس منتقل شد و در ماه مه ۱۹۲۴ از رساله‌ی خود با عنوان «زندگی و کار فیلیپ ایگناس سملوایس (۱۸۱۸-۱۸۶۵)» دفاع کرد. در ژوئن ۱۹۲۴، سلین به وزارت بهداشت انجمن ملل در ژنو پیوست و همسر و دخترش را در رن رها کرد. وظایف او شامل سفرهای گسترده به اروپا، آفریقا، کانادا، ایالات متحده و کوبا بود.

علاقه به نویسندگی از زمان دانشگاه در او شکل گرفت. سلین اولین نمایشنامه‌ی خود را با عنوان «کلیسا» در آن دوران نوشت، اثری که در سال ۱۹۲۷ به پایان رسید و شش سال بعد، در سال ۱۹۳۳، منتشر شد. ادیت در ژوئن ۱۹۲۶ از او جدا شد. چند ماه پس از این اتفاق، سلین در ژنو با رقاصی آمریکایی به نام الیزابت کرگ آشنا شد که در آنجا تحصیل می‌کرد. آن‌ها شش سال را در کنار یکدیگر گذراندند و سلین در این دوره توانست به‌عنوان نویسنده‌ای برجسته جایگاه خود را تثبیت کند. او بعدها نوشت که آشنایی با الیزابت تأثیر زیادی بر توانایی نویسندگی‌اش داشته است.

سلین در اواخر سال ۱۹۲۷ از انجمن ملل جدا شد و مطب پزشکی کوچکی در حومه‌ی پاریس، در محله‌ای کارگرنشین، راه‌اندازی کرد. او درآمد چندانی از این کار نداشت و بخشی از نیاز مالی خود را با کار در درمانگاه عمومی و یک شرکت داروسازی تأمین می‌کرد. در سال ۱۹۲۹، مطب خصوصی خود را تعطیل کرد و به همراه الیزابت به مونمارتر نقل مکان کرد. بااین‌حال، او به طبابت در کلینیک‌های عمومی و همکاری با شرکت‌های داروسازی ادامه داد. در اوقات فراغتش، روی اولین رمان خود، «سفر به انتهای شب»، کار کرد که آن را به الیزابت تقدیم کرد و در اواخر سال ۱۹۳۱ به پایان رساند.

انتشار «سفر به انتهای شب» در اکتبر ۱۹۳۲ توجه گسترده‌ی منتقدان را به سلین جلب کرد. هرچند او با استفاده از تخلص ادبی به دنبال گمنامی بود، هویت واقعی‌اش به‌سرعت از سوی رسانه‌ها فاش شد. این رمان واکنش‌های متفاوتی از سراسر طیف سیاسی برانگیخت؛ برخی مضامین آنارشیستی، ضد استعماری و ضد نظامی آن را تحسین کردند، درحالی‌که دیگران آن را به‌عنوان «اعترافات بدبینانه و تمسخرآمیز مردی فاقد شجاعت یا شرافت» محکوم کردند. منتقدی در Les Nouvelles littéraires زبان فرانسوی محاوره‌ای و طبیعی اثر را «فوق‌العاده، در اوج طبیعی بودن و ساختگی بودن» توصیف کرد، درحالی‌که منتقد Le Populaire de Paris آن را به‌عنوان ابتذال و فحاشی نقد کرد.

هرچند این رمان جایزه‌ی گنکور را از آن خود نکرد و این جایز به اثر Les Loups از مازلین تعلق گرفت، ولی این اتفاق تبلیغات بیشتری برای اثر سلین به همراه داشت و فروش پنجاه‌هزار نسخه‌ای آن در دو ماه بعد موفقیتی چشمگیر به حساب می‌آمد.

با وجود موفقیت «سفر به انتهای شب»، سلین همچنان خود را پزشک می‌دانست و به فعالیت در کلینیک و آزمایشگاه‌های دارویی ادامه داد. او همچنین روی رمانی درباره‌ی کودکی و جوانی‌اش کار کرد که بعدها با عنوان «مرگ قسطی» منتشر شد. در ژوئن ۱۹۳۳، الیزابت کریگ برای همیشه به آمریکا بازگشت و هرچند سلین سال بعد در لس‌آنجلس او را ملاقات کرد، نتوانست او را به بازگشت متقاعد کند. سلین در ابتدا از اتخاذ موضع عمومی در مورد ظهور نازیسم و افزایش تحریکات سیاسی راست افراطی در فرانسه خودداری می‌کرد و در سال ۱۹۳۳ به یکی از دوستانش توضیح داد: «من همیشه یک آنارشیست بوده‌ام و هستم، هرگز رای نداده‌ام... هرگز رای نخواهم داد. برای هر چیزی یا کسی... من به مردان اعتقادی ندارم... نازی‌ها به اندازه‌ی سوسیالیست‌ها و کمونیست‌ها از من متنفرند.» بااین‌وجود، در سال ۱۹۳۵، منتقد بریتانیایی ویلیام امپسون نوشته بود که به نظر می‌رسد سلین بیشتر موافق فاشیسم است.

«مرگ قسطی» در ماه مه سال ۱۹۳۶ منتشر شد. نسخه‌ای که به انتشار رسیده بود دارای فضاهای خالی متعدد بود چرا که ناشر، بخش‌هایی از آن را به دلیل ترس از پیگرد قانونی بابت فحاشی حذف کرده بود. این اثر با واکنش‌های انتقادی بسیار شدیدتری روبه‌رو شد و بیشتر منتقدان زبان ناخوشایند، بدبینی و تحقیر انسانیت در اثر را به شدت نقد کردند. بااین‌حال، این رمان تا پایان سال ۱۹۳۸ به فروش سی‌وپنج‌هزار نسخه‌ای دست یافت.

در ماه اوت، سلین برای یک ماه از لنین‌گراد دیدن کرد و بلافاصله پس از آن مقاله‌ای نوشت که در آن به نقد سوسیالیسم و اتحاد جماهیر شوروی پرداخته بود. در دسامبر سال بعد، کتابی به نام «بی‌چیزها برای یک کشتار» منتشر کرد که اثری نژادپرستانه و یهودستیزانه بود. در این کتاب، سلین از اتحاد نظامی با آلمان هیتلری به‌عنوان راهی برای نجات فرانسه از جنگ و مقابله با هژمونی یهودیان دفاع کرده بود. این اثر حمایت مشروط برخی از بخش‌های راست افراطی فرانسه را به دست آورد و تا پایان جنگ به فروش هفتادوپنج‌هزار نسخه‌ای رسید.

در ادامه، در نوامبر ۱۹۳۸، کتاب دیگری با عنوان «مدرسه‌ی جنازه‌ها» نوشت که در آن به تفکرات یهودستیزانه و ضرورت اتحاد فرانسه با آلمان هیتلری بیشتر پرداخت. در آن زمان، سلین با لوست آلمونسور زندگی می‌کرد، زنی که در سال ۱۹۴۳ با او ازدواج کرد و تا پایان عمرش در کنارش ماند. پس از انتشار این دو اثر جنجالی، سلین از شغل خود در کلینیک و آزمایشگاه خصوصی استعفا داد و باقی عمرش را به نویسندگی اختصاص داد.

جنگ جهانی دوم

در آغاز جنگ در سپتامبر ۱۹۳۹، هیئت استخدامی ارتش قبول نکرد که وی را به جبهه‌ی جنگ بفرستد چرا که از نظرشان او دیگر توانایی بدنی لازم را نداشت. سلین به‌عنوان پزشک کشتی در یک واحد حمل‌ونقل نیرو استخدام شد و در ژانویه‌ی ۱۹۴۰، کشتی به‌طور تصادفی با یک قایق اژدر بریتانیایی برخورد کرد و منجر به کشته شدن بیست خدمه‌ی بریتانیایی شد. در ماه فوریه، سلین به‌عنوان پزشک در یک کلینیک عمومی در سارتروویل، شمال غربی پاریس، مشغول به کار شد. در تخلیه‌ی پاریس در ماه ژوئن، سلین و لوست مدیریت یک آمبولانس را بر عهده گرفتند.

پس از بازگشت به پاریس، سلین به‌عنوان پزشک اصلی در کلینیک عمومی بزون و پزشک معتبر در بخش سن و اواز منصوب شد. او به مونمارتر بازگشت و در فوریه‌ی ۱۹۴۱، سومین کتاب جنجالی خود را با عنوان «یک آشفتگی زیبا» منتشر کرد که در آن یهودیان، فراماسون‌ها، کلیسای کاتولیک، سیستم آموزشی و ارتش فرانسه را مورد انتقاد شدید قرار داده بود. این کتاب بعدها به دلیل بدنام کردن ارتش فرانسه از سوی دولت ویشی ممنوع شد و سلین پس از آن بارها به دست افراد ناشناسی تهدید به مرگ شد. هنگامی که متفقین در ژوئن ۱۹۴۴ به فرانسه وارد شدند، سلین و لوست به آلمان گریختند و درنهایت در زیگمارینگن، جایی که آلمانی‌ها منطقه‌ای را برای اسکان دولت ویشی در تبعید و شبه‌نظامیان همکار ایجاد کرده بودند، اقامت گزیدند. با استفاده از ارتباطات خود با نیروهای اشغالگر آلمان، به‌ویژه افسر اس‌اس، هرمان بیکلر که اغلب مهمان او در آپارتمانش در خیابان ژیراردون بود، سلین توانست برای زندگی در دانمارکِ تحت اشغال آلمان ویزا بگیرد و در اواخر مارس ۱۹۴۵ به آنجا مهاجرت کند.

تبعید در دانمارک

در نوامبر ۱۹۴۵، دولت جدید فرانسه درخواست استرداد سلین را برای همکاری با دشمنان مطرح کرد و در ماه بعد، مقامات دانمارکی او را دستگیر و زندانی کردند تا نتیجه‌ی درخواست مورد بررسی قرار گیرد. در ژوئن ۱۹۴۷، سلین با تعهد به ترک دانمارک از زندان آزاد شد. فروش کتاب‌های او در فرانسه کاهش یافته بود و او با انباشته‌ای از سکه‌های طلا که قبل از جنگ در دانمارک پنهان کرده بود، زندگی می‌کرد. در سال ۱۹۴۸، به خانه‌ای در ساحل نقل مکان کرد که متعلق به وکیل دانمارکی‌اش بود و در آنجا روی رمان‌هایی کار کرد که بعدها به «افسانه‌ای برای وقتی دیگر» (۱۹۵۲) و «نورمانس» (۱۹۵۴) تبدیل شدند. مقامات فرانسوی در غیاب سلین او را محاکمه کرده و به اقدام علیه امنیت ملی محکوم کردند. در سال ۱۹۵۱، او مجرم شناخته شد و به یک سال حبس، ۵۰ هزار فرانک جریمه و توقیف نصف اموالش محکوم گردید. اما در همان سال، دادگاه نظامی به علت وضعیتش به‌عنوان یک کهنه‌کار جنگ، اتهامات را کنار گذاشت و برای او عفو عمومی صادر کرد. پس از این تصمیم، سلین به فرانسه بازگشت.

سال‌های پایانی زندگی لویی فردینان سلین

سلین در فرانسه با ناشر گالیمار قراردادی امضا کرد تا همه‌ی رمان‌هایش را بازنشر کند. سلین و لوست ویلایی در مودون خریدند و سلین تصمیم گرفت تا در همانجا ماندگار شود. او در سال ۱۹۵۳ به‌عنوان یک پزشک دوباره آغاز به کار کرد و یک مطب را در خانه‌ی خود در مودون راه‌اندازی کرد و همسرش در یکی از طبقات آن خانه، کلاس رقص برگذار کرد. او در ۱ ژوئیه ۱۹۶۱ در همان خانه درگذشت.

مروری بر کتاب‌ها و آثار لویی فردینان سلین

جنگ

کتاب جنگ که شصت سال پس از مرگ او منتشر شده است. این کتاب بر تجربیات او در جنگ جهانی اول تمرکز دارد و ترکیبی از گزارش و رمان است که در آن سلین به طور زنده و بی‌پرده، افکار و تجربیات خود از جنگ و عواقب آن روایت می‌کند.

مرگ قسطی

مرگ قسطی داستان زندگی و فقر دوران کودکی سلین را روایت می‌کند. این رمان ناامیدی و تلخی زندگی در شرایط دشوار و بی‌رحم را به‌طور بی‌پرده‌ای به تصویر می‌کشد. سلین با استفاده از زبانی ساده و صریح، احساسات و تجربیات خود را بیان کرده و در این اثر به نقد شدید جامعه و نظام‌های اجتماعی می‌پردازد. او در این کتاب، به نوعی شخصیت حقیقی خود را معرفی می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه محیط اطراف و شرایط اجتماعی به‌طور مستقیم بر شکل‌گیری شخصیت او و دیدگاه‌هایش تاثیرگذار بوده‌اند.

سفر به انتهای شب

این کتاب به‌عنوان یکی از مهم‌ترین آثار قرن بیستم شناخته می‌شود و با نثر خاص و نگاه انتقادی به جنگ و جامعه، تأثیر زیادی بر ادبیات معاصر گذاشته است. این کتاب داستان زندگی فردینان باردومو، یک پزشک جوان، را روایت می‌کند. باردومو سفر خود را از سنگرهای جنگ جهانی اول آغاز کرده و سپس از آفریقا به آمریکا و بعد فرانسه می‌رود. او در هر مرحله از این سفرها به بررسی بی‌فایده بودن جنگ، فساد اجتماعی و خشونت‌های روزگار می‌پردازد.

کتاب‌های سه‌گانه

لویی فردینان سلین سه‌گانه‌ای مشهور دارد که شامل رمان‌های «قصر به قصر» (۱۹۵۷)، «شمال» (۱۹۶۰) و «ریگادون» (۱۹۶۹) است. این آثار به بررسی عمیق و انتقادی تجربیات انسانی در دوران جنگ جهانی دوم و پیامدهای آن می‌پردازند.

قصر به قصر

سلین در قصر به قصر از سه مرحله‌ی مختلف از زندگی خود سخن می‌گوید: دوران پس از جنگ جهانی دوم که پناهگاه بازماندگان جنگ شده است، دوران زندان و طردشدگی و درنهایت دوران سال‌های پایانی زندگی‌اش به‌عنوان پزشک.

شمال

این کتاب داستان فردی را روایت می‌کند که شباهت‌های زیادی با خود سلین دارد. شخصیت اصلی به‌همراه همسر و گربه‌اش از فرانسه به آلمان فرار می‌کند و در این سفر با چالش‌های فراوانی روبه‌رو می‌شود. سلین در این کتاب با نگاهی انتقادی و خشمگین، شرایط دشوار زندگی پناهجویان در آلمان را به تصویر می‌کشد و با روایتی سرد و مستندگونه، جهانی پر از بی‌رحمی و پیچیدگی را به تصویر می‌کشد.

ریگودون

آخرین قسمت از سه‌گانه‌ی سلین که پس از مرگ او منتشر شده است. این رمان، به‌عنوان جمع‌بندی تجربیات تلخ شخصیت‌های داستانی سلین، نشان‌دهنده‌ی ناامیدی و سرخوردگی از جنگ و زندگی در دنیای بی‌رحم پس از آن است.