شهریار مندنی پور
زندگینامه و معرفی کتابهای شهریار مندنی پور
شهریار مندنی پور (Shahriar Mandanipur) نویسنده و رماننویس برجستهی ایرانی، در ۲۶ بهمن ۱۳۳۵ زاده شد. او یکی از چهرههای شناختهشده در ادبیات معاصر ایران است. آثارش با نگاهی ژرف به مفاهیم اجتماعی و انسانی شناخته میشوند.
بیوگرافی شهریار مندنی پور
شهریار مَندَنیپور متولد شهر شیراز به تاریخ ۲۶ بهمن ماه ۱۳۳۵ است. از همان دوران مدرسه و مشخصاً از کلاس چهارم دبستان نوشتنهایش شروع میشود و تاکنون ادامه دارد. مندنیپور خودش تعریف میکند که همیشه انشاهایش را مادرش مینوشت، مثل خیلی از بچههای دیگر؛ اما یک بار وقتی مادرش نیست خودش مجبور میشود قلم را بردارد و بنویسد. داستان گندمزار پاییزیای را مینویسد و هیجانزده از خلق چنین نوشتهای در کلاس از معلم اجازه میگیرد که انشایش را بخواند. میخواند، اما معلمش به او تشر میزند که اشتباه نوشته، چراکه فصل برداشتِ گندم پاییز نیست. اما مندنیپور اهمیتی نمیدهد و دنیای داستان خود را میسازد.
از همان کودکی شیفته و علاقهمند به خواندن مجلهی کیهان بچهها و اطلاعات دختران و پسران بوده است. همچنین خودش از خانهی یکی از اقوامش سخن میگوید که کتابخانهی شخصی آنها همچون سرزمین عجایب بخشی از دنیایش را ساخته است. مندنیپور همچون خیلی از آدمهای دیگر از کتابهای درسی مدرسه فراری بود. همیشه از کتابهای درسی به «اسباب شکنجه» یاد میکند و میگوید آن کتابهای کمیاب کتابخانهی آقای فلسفی (همان کسی که به خانهشان میرفتند، شوهر خاله مهری و کارمند بانک کشاورزی) همیشه استبداد مدرسه و نادانی مدرسهساز را در مغزم ویران میکرد.
همچنین، مندنیپور در روایتی که از دوران کودکی و نوجوانیاش دارد میگوید آن زمان کتابهای پلیسی جنایی پرویز قاضی سعید چاپ میشدند. قهرمان این داستانها کارآگاهی به اسم لاوسون بود که بعدها دستیاری پیدا میکند به اسم سامسون که بسیار قویتر از آرنولد بود. منظور مندنیپور این بود که خواندن این نوع کتابها دنیای ذهن و تخیل او را ساخته و پرداخته کرده است. پس از آن دیگر شروع میکند به نوشتن.
آنطور که هوشنگ گلشیری میگوید، از اواسط سال ۱۳۶۲ که جلسات هفتگی داستانخوانی را در روزهای پنجشنبهی هر هفته در خانهاش برگزار میکرد و تا اواخر سال ۱۳۶۷ هم ادامه پیدا میکند، از جمله نویسندگان جوانی که در این جلسات حضور پیدا میکند شهریار مندنیپور است. وی نخستین بار در سال ۱۳۶۸ مجموعه داستان خود را با عنوان سایههای غار منتشر کرد. تا مدتها سردبیر هفتهنامهی عصر پنجشنبه بود که پس از مدتی توقیف شد.
مندنیپور در سال ۱۳۷۵ در سفری به ارمنستان که با عدهای از نویسندگان دیگر و از طریق زمینی و سوار بر اتوبوس بودند، از خطر مرگ و درواقع سقوط عمدی اتوبوس به ته درهی گردنهی حیران نجات مییابد. بعدها وی و دیگر نویسندگان، از جمله منصور کوشان، مسعود بهنود، محمد محمدعلی، محمدعلی سپانلو و فرج سرکوهی آن روز را روایت کردند و برای همگی مسجّل شده بود که دست افراد پروندهی قتلهای زنجیرهای پشت پردهی این ماجرا بوده است.
پس از این ماجرا بسیاری از نویسندگان و هنرمندان مجبور به ترک دیار و کاشانهی خود میشوند. مندنیپور هم چند سالی است در آمریکا ساکن شده است. مدتی را در دانشگاههای هاروارد، بوستون کالج و تافتس (از دانشگاههای تحقیقاتی شهر بوستون، ایالت ماساچوست) به تدریس مشغول میشود.
مندنیپور تاکنون چندین دوره کارگاه داستاننویسی به صورت آنلاین برگزار کرده است.
همچنین یک سایت و صفحهی تلگرام با عنوان بانگ با همکاری حسین نوشآذر راهاندازی کرده است و در آنجا مطالب فرهنگی و اجتماعی فارسی را به صورت متن یا فایلهای صوتی گفتوگومحور منتشر میکند.
مروری بر آثار شهریار مندنی پور
سایههای غار عنوان اولین مجموعه داستان مندنیپور است که در سال ۱۳۶۸ در شیراز انتشارات نوید شیراز آن را چاپ کرد.
هشتمین روز زمین را نشر نیلوفر در سال ۱۳۷۱ چاپ و منتشر کرد. مجموعهای شامل چهار داستان است که نویسنده از هنر داستاننویسی مدرن خود بهره گرفته است
مجموعه داستان مومیا و عسل را نشر نیلوفر در سال ۱۳۷۵ منتشر کرد.
ماه نیمروز را نشر مرکز در سال ۱۳۷۶ چاپ کرد. این مجموعه داستان کوتاه از جمله بهترین آثار مندنیپور است. نویسنده با خلق شخصیتهایی خاص و دیریاب در دل داستانهایی اسطورهای خواننده جذب داستانهای خود میکند. پایانهای مبهم و ناتمام داستانها بهنوعی خواننده و مخاطب خود را در خلق معنایی برای مضامین به کار گرفته شده شریک میکند.
رمان دل دلدادگی روایت خیرهکنندهای از عشق در دل ماجرای وحشتناک زلزلهی رودبار ۱۳۶۹ با پایانی معماگونه است. در سال ۱۳۷۷ انتشارات زریاب آن را منتشر کرد.
شرق بنفشه شامل نه داستان کوتاه است که عنوان کتاب هم برگرفته از اسم اولین داستان آن است. نشر مرکز آن را در سال ۱۳۷۷ به چاپ رسانید. این مجموعه داستان که از بهترین آثار داستانی نویسنده است با نثری شاعرانه آخرین پناه آدمها در این دیار پرتلاطم را عشق میداند. نکتهی جالبی که باید بدان اشاره کرد این است که حافظ شیرازی یکی از شخصیتهای داستانهاست. همچنین یکی از داستانها را به سیمین دانشور پیشکش کرده است.
آبی ماورای بحار که مجموعهای از یازده داستان کوتاه است واقعهی یازده سپتامبر را از زوایای دید افراد مختلف به تصویر میکشد. نشر مرکز این کتاب را در سال ۱۳۸۲ منتشر کرد.
هفت ناخدا از آخرین مجموعه داستانهای مندنیپور است و نشر مرکز در سال ۱۳۹۹ آن را چاپ و منتشر کرد. باز هم نویسنده در این کتاب خوانندهاش را با خلاقیتهای بینظیر خود شگفتزده میکند.
پیشتر اشاره کردیم که مندنیپور در جوانی در جلسات داستانخوانی گلشیری شرکت میکرد. پس از آن تجربیات داستاننویسی خود را که درواقع به صورت تکنیکهایی مخصوص به خود درآورده بود در کتابی با عنوان «کتاب ارواح شهرزاد» نوشته است. شاید خواندن تکنیکهای داستاننویسی برای بعضی خوانندگان کتاب جذابیتی نداشته باشد، اما مندنیپور با استفاده از تعابیر قصههای هزار و یک شب و شهرزاد قصهگو عناصر داستان را بازگو میکند و توضیح میدهد و اینچنین مخاطب را با محتوای کتابش مأنوس میکند. این کتاب اول بار در سال ۱۳۸۳ از سوی نشر ققنوس منتشر شد.
و چندین اثر داستانی دیگر...
مندنیپور چند سالی است که در آمریکا رسانهی ادبی و کاملاً خودبنیاد بانگ را به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی با همکاری حسین نوشآذر اداره میکند.
از جمله داستانهایی که مندنیپور نوشته است و سارا خلیلی به انگلیسی ترجمه کرده است، یکی فصل برزخ است که در سال ۲۰۲۲ نامزد جایزهی کتاب ملی آمریکا شد و دیگری ماه پیشانی است که آن هم در سال ۲۰۱۸ در فهرست آثار ترجمه، نامزد دریافت جایزهی پن آمریکا شد.
نظر دیگران درباره مندنیپور
مندنیپور در عرصهی داستاننویسی سبک و سیاقی خاص خود را پی گذاشت. برخی از داستاننویسان بر این باورند که او توانست خشتی دیگر بر دیوار بلند داستان بگذارد. حسن میرعابدینی، یکی از مهمترین منتقدان و پژوهشگران ادبیات داستانی در مورد داستانهای کوتاه مندنیپور میگوید که «تلاش برای یافتن فرم و لحن مناسب با مضمون داستان» بسیار چشمگیر است.