کتاب وقفه در مرگ
معرفی کتاب وقفه در مرگ
وقفه در مرگ رمان دیگری از ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتغالی برنده نوبل ادبیات و خالق رمانهای معروف کور و بینایی است. ساراماگو در این رمان یک وضعیت خارق العاده دیگر راب به تصویر کشیده است. وقفه در مرگ انسانها.
در داستان وقفه در مرگ روزی میرسد که دیگر کسی نمیمیرد. سال به پایان میرسد، بی آنکه هیچ گزارش ناگواری از وفات کسی به ثبت رسیده باشد، اما اتفاقی در جریان است که از مرگ ناگوارنتر است. انبوه زخمیها و مجروحانی که در تصاوفات و اتفاقات گوناگون در حال خونریزیاند، بدنهایی که بر اساس تمام قوانین منطقی ریاضیات جهان، بدون هیچ تردیدی، میبایست مرده باشند؛ اما علیرغم جراحات عمیق و وضع ظاهری اسفناکشان، هنوز هم زندهاند. بیمارستانها پر شده از آدمهایی با جراحات عمیق کشنده که نه میمیرند و نه بهبود پیدا میکنند.
در کمترین زمان ممکن، این مسئله به روزنامهها، رادیو و تلویزیون کشیده میشود و کشور در وضعیت بحرانی قرار میگیرد. مردم ابتدا از این اتفاق خوشحال میشوند اما در ادامه حوادثی پیش میآید که آذرزو میکنند زندگی به روال سابقش برگردد و به نوعی مرگ به آرزویی دستنیافتنی تبدیل میشود.
وقفه در مرگ هم مانند رمانهای دیگر ساراماگو با یک اتفاق فراطبیعی آغاز میشود. ساراماگو این بار مرگ را به بازی میگرد. این که اگر مرگی در کار نبود چه اتفاقهایی در زندگی انسان میافتاد. او آینده جهان را به مرگ موجودات زنده به زوال عادی اش وابسته میداند. این اثر در عین داستانی بودن، بسیار فلسفی است. قوه تخیل ژوزه ساراماگو در کنار شناختش از رفترا انسانی این اثر را در ذهن مخاطب ماندگار میکند.
خواندن کتاب وقفه در مرگ را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم.
علاقهمندان به رمانهای اجماعی و سیاسی و آخرزمانی بویژه دوستداران آثار ساراماگو را به خواندن وقفه در مرگ دعوت میکنیم.
درباره ژوزه سارارماگو
ژوزه د سوسا ساراماگو، معروف به ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل ادبیات، در روستایی در شمال لیسبون، پایتخت پرتغال زاده شد. زمانی که چهار سال داشت، خانوادهاش به شهر لیسبون مهاجرت کرد و پدرش کارش را به عنوان یک پاسبان آغاز کرد. ژوزه در ۱۲ سالگی به یک مدرسه فنی رفت و پس از اتمام این دوره، به عنوان مکانیک خودرو، مشغول به کار شد. اما به تدریج توانست به شغل مترجمی و روزنامهنگاری روی بیاورد و این زمینهای شد تا بتواند به عنوان یک نویسنده حرفهای کار کند.
ساراماگو به سبب تنگناهای اقتصادی، زندگی دشواری را تجربه میکرد و این سختی جاری در زندگی وی، موجب پدید آمدن قلمی تلخ و زبانی گزنده و نترس از تعصبات مذهبی و نظامهای سیاسی شد.
نخستین رمان او «سرزمین گناه» در سال ۱۹۴۷ منتشر شد، اما تا سال ۱۹۸۲ و کتاب «بالتازار و بلیموندا» چهره شناختهشدهای نبود.
مهمترین ناکامی زندگی ساراماگو، دیرهنگام بودن شهرت و موفقیت ادبی او بود که در حدود ۶۰ سالگی وی رخ داد. در این زمان بود که او به عنوان یکی از پرخوانندهترین نویسندگان پرتغالیزبان شناخته شد. ساراماگو با نقدهای تند و طنز نیشداری که در اظهار نظرها و نوشتههایش دنبال میکرد تبدیل به «پیرمرد بدبین و سرکش» ادبیات مدرن کلاسیک شد.
ساراماگو با دو رمان مشهور «کوری» و «بینایی» در میان فارسیزبانان شناخته شده است. کوری در سال ۱۹۹۵ منتشر شد و شهرت جهانی و بیسابقهای برای نویسندهاش پدید آورد. دو گانه کوری و بینایی، یکی از صریحترین انتقادهای او به نظامهای سیاسی را مطرح میکند. ساراماگو چند سال بعد از انتشار کوری در سال ۱۹۹۸، جایزه نوبل ادبیات را در سن ۷۶ سالگی از آن خود کرد.
رمان «انجیل به روایت عیسی مسیح» (۱۹۹۱) با اعتراض واتیکان روبهرو شد و دولت راستگرای پرتغال نامزدی ساراماگو در جایزه ادبی پرتغال را لغو کرد. او در انتقادهایش به عملکرد رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی نیز حمله کرده و این رژیم را با نازیها مقایسه کرده است. ساراماگو همچنین از منتقدان جدایی پرتغال از اسپانیا نیز به شمار میرود. «خاطرات کوچک» (۲۰۰۶) زندگینامه او از تولد تا ۶ سالگی است و این نشاندهنده نگاه خاص ساراماگو به این دوران از زندگیاش است. دورانی که شرح آن را در سخنرانی دریافت جایزه نوبل ادبیات بیان کرد.
ساراماگو به سبب ناسازگاری همیشگیاش با دیدگاههای رایج و حاکم بر جامعهاش، در تبعیدی خودخواسته به جزیرهای آتشفشانی در مجموعه جزایر قناری مهاجرت کرد و تا واپسین روزهای زندگی در آنجا ماندگار شد. در همین زمان بود که وبلاگی راهاندازی کرد و کتاب «دفتر یادداشت» یا «نوتبوک» محصول همین نوشتههای او در سن ۸۰ سالگی است.
ژوزه ساراماگو که از بیماری سرطان خون رنج میبرد، در سن ۸۷ سالگی در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰، درگذشت. پس از تشییع جنازه او در شهر لیسبون، یک سال بعد خاکستر او در زیر یک درخت زیتون در مقابل بنیاد ساراماگو دفن شد.
حجم
۱۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۱ صفحه
حجم
۱۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۱ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب برای من سه بخش بود. ☆ یک سوم ابتدایی: یکونیم ستاره شروع قدرتمندی داشت و طرح کلی هم جذاب بود؛ کشوری که در اون، پس از یک روز خاص دیگه هیچ کس نمیمیره. رفتار مردم، اشکالات فلسفی، اقدامات دولت و
من قبلا زیر ترجمه دیگری از این اثر نظرم رو داده بودم. بنظرم کارهای ساراماگو فوق العاده هستند و بسیار زیبا... من کتاب رو با ترجمه این مترجم خوندم و خیلی راضی بودم.
به نظرم اصلا خوب نبود. البته موضوعش خیلی جالب بود ولی قسمت دوم کتاب رو نتونسته بود خوب با قسمت اول مرتبط کنه. می تونست دوتا کتاب باشه، مثل کوری و بینایی
موضوعش جذاب بود اوایلشم خوب بود ولی از یک سوم ابتدایی ب بعد خیلی تکراری و بد شد اصلا نتونستم تحمل کنم نصفه ول کردم وقتتون و هدر ندین
کتاب عجیب غریبی بود و خاص البته.. یکبار خوندنش رو توصیه میکنم
من کتاب کوری این نویسنده روخوندم،عالی بود،ولی بنظرم این کتاب اصلاجالب نبودونظمی درنوشتارنداشت،موضوع پراکنده وبی سروته،شایدم این ترجمه بدین شکل بود،ولی درکل توصیه نمیکنم.
من بعد از مدتهای طولانی به کتابخوانی برگشتم و دو تا کتاب کم حجم هم خوندم اینم بگم که من معروفترین رمان ساراماگو یعنی کوری رو نخوندم و با دنیاش از قبل آشنا نبودم درباره این کتاب بگم که حدوداً یک سوم
من کتاب کوری این نویسنده رو خونده بودم،خیلی عالی بود،ولی این کتاب رو اصلا دوست نداشتم،اصلا یکپارچه و جذاب نبود
این کتاب هم مثل آثار دیگهی آقای ساراماگو ایدهی بکر و جدیدی رو به خواننده نشون میده. موضوع کتاب به شدت برای من جالب بود، اما ترجمه و نوع قلم مترجم برام خسته کننده بود و ادامه دادن این کتاب
جالب بود