
کتاب ویکتوریا
معرفی کتاب ویکتوریا
معرفی کتاب ویکتوریا
کتاب الکترونیکی «ویکتوریا» (Victoria) اثر «کنوت هامسون» با ترجمهٔ مشکات اسمعیلزاده و ویراستاری علیاکبر ایزدی توسئلو، توسط مجموعه فرهنگی انتشاراتی رادمهر منتشر شده است. این رمان عاشقانهٔ نروژی، داستانی از عشق، طبقهٔ اجتماعی و جدالهای درونی را روایت میکند و از آثار شاخص قرن بیستم ادبیات اسکاندیناوی به شمار میرود. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ویکتوریا
«ویکتوریا» یکی از رمانهای برجستهٔ «کنوت هامسون» است که نخستین بار در اواخر قرن نوزدهم منتشر شد و به سرعت جایگاه ویژهای در ادبیات نروژ و جهان پیدا کرد. این رمان در بستری روستایی و اشرافی، به روایت عشقی ممنوع و پرکشمکش میان دو جوان از طبقات اجتماعی متفاوت میپردازد. هامسون، که به خاطر سبک منحصربهفرد و نگاه روانشناسانهاش شناخته میشود، در این اثر نیز با زبانی تصویری و توصیفهای دقیق، فضای احساسی و اجتماعی زمانهٔ خود را بازتاب داده است. «ویکتوریا» در کنار دیگر آثار هامسون مانند «گرسنگی» و «میوههای زمین»، همواره مورد توجه منتقدان و خوانندگان بوده و همچنان در فهرست آثار مهم ادبیات عاشقانه قرار دارد. این رمان، علاوه بر داستان عاشقانه، به موضوعاتی چون فقر، غرور، فاصلهٔ طبقاتی و گذر زمان نیز میپردازد و تصویری از جامعهٔ نروژ در آستانهٔ مدرنشدن را به نمایش میگذارد.
خلاصه کتاب ویکتوریا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان «ویکتوریا» با معرفی یوهانس، پسر آسیابان، آغاز میشود؛ پسری خیالپرداز و حساس که در کودکی با ویکتوریا، دختر ارباب قلعه، دوستی نزدیکی دارد. این دو، با وجود تفاوتهای طبقاتی، در دنیای کودکانهشان به هم دل میبندند. با گذر زمان و بزرگشدن، فاصلهٔ اجتماعی میان آنها پررنگتر میشود؛ ویکتوریا به خانوادهای اشرافی تعلق دارد و یوهانس از طبقهٔ پایین جامعه است. عشق میان این دو، در نوجوانی و جوانی، با موانع متعددی روبهرو میشود: غرور، فقر، انتظارات خانوادهها و حضور رقیبانی مانند اوتو و کامیلا. هامسون در روایت خود، به جزئیات احساسات و تردیدهای شخصیتها میپردازد؛ از لحظات وصال و جدایی تا کشمکشهای درونی و تلاش برای فراموشکردن یا اثبات عشق. داستان در بستر طبیعت و روستا، با توصیفهای شاعرانه و فضای نوستالژیک، پیش میرود و رابطهٔ یوهانس و ویکتوریا بارها دستخوش سوءتفاهم، سکوت و انتخابهای دشوار میشود. هامسون، بدون افشای پایان داستان، تصویری از عشقی میسازد که در برابر محدودیتهای بیرونی و درونی، همواره در نوسان است و سرنوشت شخصیتها را به هم گره میزند.
چرا باید کتاب ویکتوریا را خواند؟
این رمان با پرداختن به عشق ناممکن و جدال میان احساس و واقعیتهای اجتماعی، تجربهای عمیق از عواطف انسانی را ارائه میدهد. «ویکتوریا» با فضاسازی شاعرانه و شخصیتپردازی دقیق، خواننده را به قلب دنیای روستایی و اشرافی نروژ میبرد و نشان میدهد چگونه عشق میتواند در برابر موانع طبقاتی و غرور، همچنان زنده بماند. مطالعهٔ این کتاب فرصتی است برای لمس ظرافتهای روانشناختی و اجتماعی در یک داستان عاشقانهٔ کلاسیک.
خواندن کتاب ویکتوریا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه، دوستداران ادبیات کلاسیک اروپایی و کسانی که به موضوعاتی مانند فاصلهٔ طبقاتی، کشمکشهای درونی و روابط انسانی علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ شناخت ادبیات اسکاندیناوی را دارند، گزینهای ارزشمند به شمار میآید.
فهرست کتاب ویکتوریا
- فصل اول: کودکی و دوستی یوهانس و ویکتوریا؛ شکلگیری پیوند عاطفی میان دو کودک از طبقات مختلف و آغاز خیالپردازیهای یوهانس.- فصل دوم: بازگشت یوهانس به خانه پس از تحصیل؛ تغییرات شخصیتها و فاصلهگرفتن ویکتوریا از یوهانس به دلیل تفاوتهای اجتماعی.- فصل سوم: ورود به جوانی و آغاز جدیتر عشق؛ تلاشهای یوهانس برای اثبات خود و مواجهه با رقیبان عشقی.- فصل چهارم: جدالهای درونی و بیرونی؛ ناکامیها، سوءتفاهمها و تلاش برای حفظ یا فراموشکردن عشق.- فصل پنجم: ورود کامیلا و پیچیدهترشدن روابط؛ نقش خانوادهها و جامعه در سرنوشت شخصیتها.- فصل ششم: بازگشت به روستا و مواجهه با گذشته؛ تلاش برای یافتن معنا و آرامش در میان خاطرات و واقعیتهای جدید.- فصل هفتم: مهمانی قصر و اوجگیری تنشها؛ اعلام نامزدی ویکتوریا و اوتو و واکنشهای احساسی شخصیتها.- فصل هشتم: مواجهه با انتخابهای نهایی؛ گفتگوهای صادقانه و تصمیمگیری دربارهٔ آیندهٔ عشق و زندگی.- فصل نهم: پایانبندی و جمعبندی سرنوشت شخصیتها؛ بازتاب تأثیر عشق و گذر زمان بر زندگی هر یک.
بخشی از کتاب ویکتوریا
«در خیال. قلعهای مرجانی در اعماق اقیانوس میدید. شاهزادهخانمی از پنجرهی قلعه او را صدا میزد: «بیا داخل!»در همین افکار بود که ناگهان شنید کسی او را صدا میزند: «یوهانس!» صدای پدرش او را از رژیا بیرون کشید._ «از قلعه برایت پیغام آوردهاند. تو باید جوانان را به جیوه بفرستی.یوهانس با عجله به راه افتاد. این بار شسانس به او روی آورده بود؛ او باید به قصری میرفت که شبیه عمارتی مجلل. اما کو چک بود. این عمارت انفرادی که در مکانی بسیار زیبا قرار داشت. با چشماندازی خارقالعاده احاطه شده بود. یکسو خلیج و سوی دیگر جنگلی انبوه دیده میشد و در دوردستها کابه های کوچکی به چشم میخورد. جذگل های سرسبز با پوشش گیاهی متنوع آنجا را زینت داده بودند. در میان این منظره. خانهای سفید و چوبی با پنجره های هلالی و برجی گرد دیده میشد. هر گاه تا ورودش را خوشامد بگویند.یوهانس به بندر گاه رفت و جوانان را ملاقات کرد. به آنها کمک کرد سوار قایق شوند. او بیشترشان را از شان بودند. همه جکمههای بلندی پوشیده بودند جون قرار بود از آب عبور کنند. اما ویکتوریاء دختر ۱۰ سالهی ارباب. کفشهای مخصوص رقص به پا کرده بود. پوهانس با لبخند پرسید: «میخواهی کمکت کنم پیاده شوی؟»ناگهان اوتو. جوان ۱۵ سالهی شهری» جلو آمد و با لحنی مطمئن گفت: «به من اجازه میدهی؟)سپس ویکتوریا را بغل کرد و پایین گذاشت.پوهانس با نگاهی کنجکاو به این صحنه خیره شد. صدای ویکتوریا را شسنید که از اوتو بابت کمکش روی شساههی او زد و گفت: (خوب. تو مراقب قایق ویکتوریا بهجای او پاسخ داد: «یوهانس... بله, او قایق را نگه میدارد.»
حجم
۳٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه
حجم
۳٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه