اتل لیلیان وینیچ
درباره زندگی و کتابهای اتل لیلیان وینیچ
اتل لیلیان وینیچ نویسنده و موسیقیدان زن ایرلندی است که در یازدهم مه سال ۱۸۶۴ در خانوادهای تحصیلکرده و محقق به دنیا آمد. پدرش جرج بول از دانشمندان برجستهی زمان بود و مادرش مری اورست نویسنده مقالات اجتماعی بود. پدرش وقتی اتل تنها یکونیم سال داشت درگذشت و بار مسئولیت زندگی به دوش مادرش افتاد. اتل در فلسفه، ادبیات، زبانشناسی و موسیقی دارای استعداد بود اما در موسیقی و ادبیات بیش از پیش استعداد نشان داد. در سال ۱۸۸۲ به برلین رفت و تحصیلات پیانوی خود را تکمیل نمود.
اتل لیلیان وینیچ به آثار نویسندگانی چون شکسپیر و دیکنز علاقمند بود و اشعار شاعرانی چون ویلیام بلیک و والت ویتمن بر زبانش جاری بود. اتل لیلیان وینیچ با تاثیر از مادرش به مسائل اجتماعی و مبارزه انسانها برای آزادی علاقهمند شد. در این دوران بود که در روسیه با ویلفرد وینیچ یک انقلابی لهستانی آشنا شد و این آشنایی به ازدواج انجامید. اتل در نویسندگی و موسیقی دست داشت و چند سمفونی تصنیف کرد؛ اوراتوریوی وی به نام بابیلون مشهور و جالب توجه است. از دیگر فعالیتهای این نویسنده در زمینه موسیقی ترجمه نامههای فردریک شوپن موسیقیدان لهستانی است.
کتابهای اتل لیلیان وینیچ
خرمگس برجستهترین اثر این نویسنده ایرلندی است که در سال ۱۸۹۷ منتشر شد. کتاب خرمگس تاکنون به زبانهای هلندی، آلمانی،لهستانی، عبری، روسی، فرانسوی، چینی، مجارستانی، ژاپنی و بیش از بیست زبان دیگر ترجمه شده است. خرمگس کتابی است برای کسانی که درصدد شکستن بندهای اسارت و وابستگی هستند. قهرمان داستان آرتور مسیحی معتقدی است که در روند داستان از صورت و سطح یک مسیحی میگذرد و به بینش عرفانی نسبت به اجتماع و دردهای مردم دست مییابد. داستان در دهه ۳۰ و ۴۰ قرن نوزدهم میلادی میگذرد و آرتور که همراه با پدر مونتانلی زندگی میکند بهصورت مخفیانه وارد حزب «ایتالیای جوان» میشود و به فعالیت میپردازد. در این دوران ارتش اتریش به مردم ظلم روا میداشت و کلیسا نیز به حمایت از ارتش برخواسته بود. این حزب مردمنهاد برای مقابله با ارتش شکل گرفته بود. جما دختری است که آرتور عاشق اوست اما جما به بولا فرد دیگری از این حزب علاقه دارد و بر اثر اتفاقاتی که میافتد آرتور دستگیر میشود و به صورت ناخواسته اطلاعاتی را فاش میکند که بولا نیز به دردسر میافتد. در بخش دوم داستان خرمگس که پس از سیزده سال روایت میشود، شخصی با نام خرمگس وارد حزب میشود. این فرد همان آرتور است که به واسطه اتفاقاتی به صورت ناگهانی ناپدید شده و پس از گذشت سیزده سال با تغییراتی چشمگیر وارد داستان میشود. شخصیت خرمگس با هنر نویسندگی و طنزپردازی هجوآمیز در حزب مطرح میشود. جما نیز به خرمگس علاقمند میشود...
اتل لیلیان وینیچ در رمان خرمگس داستان عشق و نفرت، دین و رهایی از دین را به صورت همزمان مطرح میکند. اصطلاح خرمگس را اولین بار افلاطون به سقراط نسبت داد و شاید نویسنده از این نسبت استفاده کرده و این نام را برای شخصیت خرمگس به کار برده است. نوع برداشت نویسنده از شخصیت خرمگس و نگاه انتقادی وی به نظام کلیسا و روحانیت به نقد تند فیلسوف بزرگ نیچه شباهت دارد، زیرا نیچه اخلاق مسیحیت و خدای مسیحی را به چالش میکشد نه ماهیت و ارزش اخلاق و نه ذات و هستی الهی را. خرمگس را باید یکی از رمانهای مهم و موثر ادبیات مغرب زمین به حساب آورد.
از دیگر آثار اتل لیلیان وینیچ میتوان به جک دیموند اشاره کرد که سه سال پس از چاپ کتاب خرمگس نوشته شده است. این کتاب درباره راز پنهان نوجوانانی است که به واسطه دروغگویی کلیسا، جک بیگناه گرفتار میشود. این بیگناهی سالها بعد با فاش شدن راز مشخص میشود.
کتاب دیگر اتل لیلیان وینیچ الیویالتام نام دارد. داستان این کتاب درباره عشق واقعی دختری است که به واسطه علاقهاش به الیو وارد بازی خطرناکی شده و خود را در دل ماجرا میبیند. این کتاب که در سال ۱۹۰۳ به چاپ رسیده است در دل خود داستانی از زندگی خرمگس در آمریکای جنوبی را نیز روایت میکند.
کتاب دوستی از هم گسیخته نیز روایت خانواده مرزبانی است که فرزند پسر خانواده به نام رنه وارد اردوی اعزامی پرخطری میشود؛ علت این شهامت نجات خواهرش مارگاریت است که گرفتار شده است.
آخرین کتاب اتل لیلیان وینیچ با نام کفشت را بکن در سال ۱۹۴۴ به انتشار رسید. در دوران بحران جدی در آمریکا نویسنده دوباره به داستان خرمگس اشاره میکند و درباره اجداد مادری وی سخن به میان میآورد. در این دوران دلاوری در واشنگتن از فعالیت خود کنارهگیری کرده است.
اتل لیلیان وینیچ آثار اولیهاش را به زبان ایرلندی نوشته است و پس از مهاجرت به آمریکا کتابهای خود را به زبان انگلیسی مینوشت. او در ۲۷ ژوئیه سال ۱۹۶۰ در سن ۹۶ سالگی در نیویورک به مرگ طبیعی درگذشت.