کتاب هملت
معرفی کتاب هملت
کتاب هملت نوشتهٔ ویلیام شکسپیر و ترجمهٔ علیرضا مهدی پور است. نشر چشمه این نمایشنامهٔ مشهور انگلیسی را روانهٔ بازار کرده است؛ اثری که جزو فهرست برترین کتابهای تاریخ ادبیات به انتخاب انجمن کتاب نروژ بوده است.
درباره کتاب هملت
کتاب هملت (Hamlet) حاوی یک نمایشنامهٔ انگلیسی بسیار مهم و مشهور در جهان است. تراژدی «هملت» که در پنج پرده نوشته شده، شما را با شخصیتی به همین نام آشنا و همراه میکند. این تراژدی که درونمایههای گوناگونی همچون انتقام، عشق، خیانت، شهوت قدرت، فلسفیدن و وجود و ماهیت نوع بشر را در بر گرفته، بارها بررسی شده و مورد برداشت و اقتباس قرار گرفته است. این نمایشنامه به ماجرای انتقامگیریِ هملت از قاتل پدرش (کلادیوس) میپردازد. «کلادیوس»، عموی هملت است که پس از ازدواج با مادر او بر تخت پادشاهی دانمارک تکیه زده است. بخش عمدهٔ جذابیت این اثر، از تردیدها و عدم قطعیتهای هملت در آن ناشی میشود؛ ماهیت واقعی روحی که هملت میبیند، چیست؟ آیا آن روح، پدر هملت است که بهدنبال عدالت آمده یا شیطانی وسوسهکننده و یا فرشتهای پیامآور؟ آیا هملت دیوانه میشود یا صرفاً تظاهر به دیوانگی میکند؟ چرا وقتی هملت به یقین میرسد که کلادیوس پدرش را کشته، بیدرنگ اقدامی نمیکند؟ آیا مادر هملت (گرترود) به شوهر خود خیانت کرده یا در قتل او شریک بوده است؟ ویلیام شکسپیر، هملت را در سال ۱۶۰۲ میلادی نوشت. گفته شده است که شخصیت ِهملت در پی رامساختن طبع وحشی انسان است، اما در عملیساختن این هدف دچار تردید و وسوسه و از تردید و دودلی دچار افسردگی (سودازدگی) میشود. «بودن یا نبودن»، پرسش بزرگ هملت است. مبارزه علیه امواج دریای فتنه و ریا و ایستادگی در برابر شرارت و پلیدی باید انتخاب شود یا باید تسلیم خواریِ بخت شد و بزرگوارانه، تقدیر محتوم را پذیرفت و آنگاه در حضیض روزمرگی، عمر دوروزه را با ذلت گذراند؟ یکی از دلایل اهمیت این نمایشنامهٔ مشهور، امکانی است که برای انواع نقد و تحلیل فراهم کرده است. در این نمایشنامه میتوان مفاهیم مربوط به روانشناسی، علوم سیاسی، تاریخ، فلسفه، اگزیستانسیالیسم، عشق، جنون و عقل و... را یافت و درمورد آرای ویلیام شکسپیر یا پرسشهایی که طرح کرده، گمانهزنیهای گوناگون و بیشمار کرد.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب هملت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۱۶ انگلستان و قالب نمایشنامه (تراژدی) پیشنهاد میکنیم.
درباره ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴ - ۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است که بسیاری او را بزرگترین نمایشنامهنویس تاریخ و بسیاری نیز او را بزرگترین نویسندهٔ انگلیسیزبان تاریخ میدانند. ویلیام فرزند «جان شکسپیر» و «ماری اردن» بود. پدرش یکی از مرفهان شهر بود و مادرش، دختر زارعی دولتمرد، اما روزگار به کام ویلیام خوش نماند و در سال ۱۵۸۷ پدرش ورشکسته شد. ویلیام تحصیلات ابتدایی و مقدماتی از زبان لاتین را در دبیرستانی در استنفورد گذراند، اما در ۱۳سالگی بهدلیل تنگدستی پدر، مدرسه را رها کرد. او پنج سال بعد با «آنا هاتاوی» ازدواج کرد که هشت سال بزرگتر از خودش بود و نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند دختر و دو پسر بود. در سال ۱۵۸۵ ویلیام، استنفورد را ترک کرد و به لندن رفت و آنجا در تماشاخانهای مشغول به کار شد. او به بازیگری پرداخت و در نهایت همانجا شروع به نمایشنامهنویسی کرد که بهدلیل هوش و قریحهٔ فطری مورد استقبال بسیاری واقع شد. اشتغال به نمایشنامهنویسی و فعالیت در هنر تئاتر برای او موقعیتهای فراوانی به بار آورد و از این طریق ثروت بسیاری کسب کرد. آثار مکتوب او به سه دستهٔ تراژدی، کمدی و تاریخی تقسیم شدهاند. از مهمترین آثار شکسپیر میتوان به تراژدیهای «اتللو»، «مکبث»، «هملت»، «شاه لیر»، «رومئو و ژولیت» (تراژدی)، «رؤیای شب نیمهٔ تابستان»، «شب دوازدهم» (کمدی)، «ژولیوس سزار» (تاریخی) اشاره کرد. او نمایشنامههای بسیاری نوشته است. ویلیام شکسپیر در سالهای پایانی عمرش در استرانفورد ساکن شد و بهندرت به لندن رفت؛ تا اینکه در سال ۱۶۱۶ درگذشت.
بخشی از کتاب هملت
«اتاقی در قلعه: پادشاه، ملکه، روزِنکرَنْتْس و گیلدِنْسْتِرن وارد میشوند.
پادشاه: این آه کشیدنها سببی دارد، این آههای عمیق که میکشید. باید بگویید. شایسته است که سبب آنها را بدانیم. پسرتان کجاست؟
ملکه: ما را قدری اینجا تنها بگذارید.
روزِنکرَنْتْس و گیلدِنْسْتِرن بیرون میروند.
آه، سرور گرامی، چهها که امشب دیدم!
پادشاه: چه دیدی گرترود؟ هملت چه میکند؟
ملکه: دیوانه چون دریا و باد، هنگامی که با هم در کشاکشاند تا ببینند کدامیک زورمندتر است! در آن حالِ شوریده چون شنید که در پس پرده چیزی میجنبد، شمشیرش را کشید و فریاد زد: «موش! موش!» و به صرف حملهٔ جنونآمیز توهم پیرمرد گرامی را که دیده نمیشد کشت.
پادشاه: وای، چه کردار سنگینی! بر ما چنین رفته بود، اگر آنجا بودیم. آزاد گشتن او تماماً تهدیدی برای همه است. برای خود شما نیز، برای ما، و برای همه. افسوس! چگونه باید پاسخگوی این کردار خونین باشیم! مسئولیتش به گردن ما خواهد افتاد، چرا که تدبیر ما زیر سؤال خواهد رفت، از آنجا که میبایست این مرد جوان مجنون را زیر نظر میگرفتیم و رفتوآمد آزادانهاش در جمع را محدود میکردیم. اما محبت ما چنان زیاد بود که کار درست را تشخیص نمیدادیم، بلکه مانند آنکه بیماریِ پلید و چرکینی دارد، برای آنکه دانسته نشود، گذاشتیم تا پیش رود و جانبهلبمان کند. کجا رفته؟
ملکه: رفته تا جسدِ آن را که کشته به کنجی پنهان کند، و هم در این جنون همچون معدنی که فلزات پست و تیره و سُربین دارد رگهای از زر درخشان نیز نمایان میشود، چرا که به سبب کاری که شده اشک میریزد.(۱)
پادشاه: ای گرترود، بیا برویم! به محض اینکه آفتاب بر کوهسار بتابد، او را با کشتی روانه خواهیم کرد و خود ما باید در باب این کردار زشت با همهٔ شأن و اعتبار و مهارت خود، هم بیندیشیم و هم آن را توجیه نماییم. های، گیلدِنْسْتِرن!
روزِنکرَنْتْس و گیلدِنْسْتِرن وارد میشوند.
دوستان، شما دو نفر بروید و از چند تن دیگر کمک بگیرید. هملت از سر جنون پولونیوس را کشته و او را از اندرونیِ مادرش بیرون کشیده و برده. بروید و پیدایش کنید. با او بهمدارا سخن بگویید و جسد را به نمازخانه ببرید. خواهش میکنم در این کار شتاب کنید.
روزِنکرَنْتْس و گیلدِنْسْتِرن بیرون میروند.
بیایید گرترود، ما خردمندترین دوستانمان را فراخواهیم خواند و آنها را هم از قصدی که در پیش داریم آگاه خواهیم کرد و هم از این حادثهٔ نابهنگامی که پیش آمده. به این ترتیب شاید تیر زهرآگین تهمت، که زمزمهاش چون گلولهٔ توپ در اقطار جهان راست به هدف خود میخورد، به نام و اعتبار ما نخورد و در هوای زخمناپذیر فرورود.
آه گرترود، بیا برویم. کاین روح پریشان منِ زار
گیج است ز نومیدی و آشفتگی و دهشت بسیار.
بیرون میروند.»
حجم
۱۶۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۷ صفحه
حجم
۱۶۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۷ صفحه
نظرات کاربران
خیلی عالیه نیازی که به تعریف از نویسنده نیست از خرید پشیمون نمیشید اگر با سبک شکسپیر اشنا باشید این کتاب خیلی میتونه براتون جذاب باشه
هم نویسنده فوق العاده هست ،هم نمایشنامه و مترجم فوق العاده با سواد است