دانلود و خرید کتاب هملت ویلیام شکسپیر ترجمه آرش خیرآبادی
تصویر جلد کتاب هملت

کتاب هملت

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۷۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هملت

کتاب هملت یکی از مشهورترین نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر است که با ترجمهٔ آرش خیرابادی در نشر نمایش منتشر شده است.

درباره کتاب هملت

هملت نمایشنامه‌ای از ویلیام شکسپیر نمایشنامه‌نویس و شاعر نامدار انگلیسی است. هملت یکی از تراژدی‌های شکسپیر است که به زبان‌های گوناگونی ترجمه شده و اقتباس‌های بسیاری از آن در قالب سینما، تئاتر و تلویزیون شده است. داستان این نمایشنامه در دربار پادشاهی دانمارک در قرون‌وسطی روایت می‌شود که در آن خیانت و قدرت‌طلبی بر روابط انسانی سایه انداخته است.

هملت پسر پادشاه تازه مرده است، او یک شب متوجه چیز هولناکی می‌شود. روح پدرش به او خبر می‌دهد که به مرگ طبیعی نمرده و مادر هملت و برادر پادشاه در این دسیسه نقش داشته‌اند. هملت تصمیم می‌گیرد انتقام بگیرد؛ اما اوضاع بسیار پیچیده‌تر از انتظارش است.

خواندن کتاب هملت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره ویلیام شکسپیر

ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴-۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی است که بسیاری او را بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس تاریخ و بسیاری نیز او را بزرگ‌ترین نویسنده انگلیسی‌زبان تاریخ می‌دانند.

ویلیام فرزند جان شکسپیر و ماری اردن بود که پدرش یکی از مرفهین شهر بود و مادرش ماری نیز دختر زارع دولتمردی بود. اما روزگار به کام ویلیام خوش نماند و در سال ۱۵۸۷ پدرش ورشکسته شد.

ویلیام تحصیلات ابتدایی و مقدماتی از زبان لاتین را در دبیرستانی در استنفورد گذراند؛ اما در ۱۳ سالگی به دلیل تنگدستی پدر، مدرسه را رها کرد.

او ۵ سال بعد با آنا هاتاوی ازدواج کرد که ۸ سال بزرگ‌تر از خودش بود و نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند دختر و دو پسر بود.

در ۱۵۸۵ ویلیام استنفورد را ترک کرد و به لندن رفت و در آنجا در تماشاخانه‌ای مشغول به کار شد به بازیگری پرداخت و در نهایت در همان‌جا شروع به نمایشنامه‌نویسی کرد که به دلیل هوش و قریحه فطری مورد استقبال بسیاری واقع شدند.

اشتغال به نمایشنامه‌نویسی و فعالیت در زمینه تئاتر برای وی موقعیت‌های فراوانی به بار آورد و از این طریق ثروت بسیاری را کسب کرد.

شکسپیر در سال‌های پایانی عمر در استرانفورد ساکن شد و به‌ندرت به لندن می‌آمد تا اینکه در سال ۱۶۱۶ فوت کرد.

از مهم‌ترین آثار شکسپیر اتللو، مکبث، هملت، رومئو و ژولیت، هملت، دو نجیب‌زاده ورونایی، تاجر ونیزی، شاه لیر، قیاس برای قیاس و ... است. .

بخشی از کتاب هملت

«کلادیوس‌شاه: خب؟... چه شد اکنون؟... چه اتّفاقی افتاده؟

روزن‌کرنتس: سرورم!... نمی‌توانیم از[ زیر زبان ]او بیرون بکشیم که جسد کجا‌ست؟

کلادیوس‌شاه: اما... خودش کو؟

روزن‌کرنتس: بیرون، سرورم! مراقبش هستند و در انتظار فرمان جناب‌عالی.

کلادیوس‌شاه: نزد ما بیاوریدش.

روزن‌کرنتس: آهای! گیلدنس‌ترن!... شاهزاده را بیاورید.

{هملت و گیلدنس‌ترن وارد صحنه می‌شوند. }

کلادیوس‌شاه: خب هملت!... پولونیوس کجا‌ست؟

هملت: سر شام.

کلادیوس‌شاه: سر شام؟... کجا؟

هملت: در جایی نیست که بخورد، آنجایی‌ست که خورده می‌شود. انجمنی معروف از کرم‌های سیّاس، هم‌اینک با وی سرگرمند. در شورای قضا و غذا، سرحلقه‌ی رژیم قضایی شما و رژیم غذایی شما، فقط کرم است. ما همه‌ی آفریده‌های دیگر را پروار می‌کنیم تا ما را چاق کنند، و آنگاه خود را می‌پروریم تا کرم‌ها را فربه سازیم. شاه فربه شما و گدای باریک‌اندامتان دو خوردنی مختلف بیشتر نیستند. دو پیش‌دستی خوراک، ولی بر سر یک میز. همین و همین.

کلادیوس‌شاه: دریغ! دریغ!

هملت: هر انسان می‌تواند با کرمی که شاهی را خورده است، ماهی بگیرد. و باز آن ماهی که کرم را خورده است، خود، بخورد.»

لئون
۱۳۹۸/۰۹/۰۴

شخص می تواند شب و‌روز تبسم کند ، و در همان حال یک رذلِ پست نیز باشد( پرده دوم)

Mohammad
۱۴۰۱/۰۴/۰۳

(۴-۴-[۴۵]) "هملت" یکی از بهترین نمایشنامه های ادبیات کلاسیک به شمار میره، معتقدم که شکسپیر در این اثر، تردیدها و دودلی هایی که انسان در هنگام مواجه شدن با "هستی" و رنجی که از این رویارویی متحمل میشه رو با طرح

- بیشتر
ftmh.ghln
۱۳۹۹/۰۲/۳۰

من نسخه چاپی کتاب رو خوندم ... اولین تجربه نمایشنامه خونی من بود اولش برام سخت بود ولی بعد که داستان جلو میرفت راه افتادم و برام روان شد ... این نمایشنامه یه شاهکار هنریه 💛

sinasls
۱۳۹۶/۰۵/۲۱

با اینکه ترجمه‌ها متفاوت و هر کدام ارزش خواندن دارند، اما از این ترجمه و توضیحات به‌جای مترجم بسیار لذت بردم.

زهرا
۱۳۹۹/۰۲/۰۳

ترجمه واقعا عالی بود و از خواندن کتاب خیلی لذت بردم.

1984
۱۴۰۱/۱۱/۲۷

حرفی نیس برای خود اثر جز اینکه زن رو پست شمرده شکسپیر مثل خیلی مردهای دیگه در صورتیکه زنان اگه پست و ضعیف بودن بعد زایمان نباید دوباره مثل اول میشدن و مراقب بچه و همسر و غیره. ترجمه در

- بیشتر
مریم کریم زاده
۱۳۹۹/۱۱/۲۲

داستانی جذاب اما مثل همه ی داستانهای شکسپیر همراه با خیانت و شکست در عشق و زندگی........ فکر میکنم نگاه این فرد(نویسنده) به دنیا همینطور با بغض و کینه است,خیلی دوست داشتم بدونم چه تجربه هایی در زندگیش داشته که این

- بیشتر
fatemeh
۱۳۹۵/۱۲/۰۹

شکسپیر بهترین نویسندس

ایمان
۱۴۰۱/۰۵/۲۸

ترجمه خیلی خوبیه. از مترجمی گمنام اما کاربلد. با اینکه بارها هملت رو خوندم اما در این ترجمه یک وجه شخصیت هملت بیشتر برام آشکار شد و اون نکته پردازی و زیرکی هملت در سخن گفتنه، قبلا این وجه سخره

- بیشتر
شهرام مؤیدی
۱۳۹۵/۰۹/۲۵

با اینکه نمیدونم که در متن اصلی چه واژه یی به کار رفته ولی نگهبان برای تشکر از واژه ی "سپاس مندم" استفاده میکند ؟

هر سخنی را بشنو ولی با هر سخنی، موافقت نکن
خنیاگر
هر آنچه که امروز جان دارد، لاجرم روزی جان می‌سپارد. سرشت زندگی، مرگ است.
خنیاگر
گورکن نخست: کدام یکی خانه‌ی محکم‌تر می‌سازد: بنّا؟ کشتی‌ساز؟ یا نجّار؟ گورکن دوم: دارساز. چون هر چند نفر هم که به آن آویزان شوند، باز برپا‌ست.
Mohammad
مبادا اندرزگویی کنی و خود بدان رفتار نکنی و چون کشیشان از خدا بی‌خبر، راه سربالای خارآگین بهشت را نشانم دهی، اما خودخواهانه و گستاخ، خودت در جاده‌ی[ سراشیب ]گل‌کاری شده‌ی هرزه‌گی و خوش‌گذرانی بخرامی. بی‌آنکه یادت باشد چه پندهایی به دیگران داده‌ای!
Mohammad
بهتر است افکارم را بیرون ریزم و بنویسم که «انسان می‌تواند همچنان لبخند زنان، لبخند زنان و لبخند زنان، پست‌سرشت باشد.»
Ali
برای مطالعه همه‌ قسمت‌ها لطفاً نسخه کامل کتاب را خریداری کنید.
Kak Farhad
بیا پسرجان چند تا دعا و نصحیتت کنم. اندرزهایم را به خاطر داشته باشی ها!... هر چه می‌اندیشی را بر زبان نیار!... افکار نسنجیده را عمل نکن!... خوش‌برخورد باش، ولی ول‌انگار و سبک نباش!... دوستانی را که[ سفت و سخت ]آزموده‌ای و در دوستیشان تردید نداری، با چنگک‌های پولادین به خودت پیوند بزن!... ولی حیف کف دستی که بخواهد برای پذیرایی از دوست تازه به دوران رسیده، فرسوده شود!... با کسی گلاویز نشو و به گونه‌ای[ قوی ]رفتار کن که از تو حساب ببرند. هر سخنی را بشنو ولی با هر سخنی، موافقت نکن!... با همه از در مشورت درا، ولی نظر نهایی خود را بروز نده!... به اندازه‌ی سرمایه‌ات، جامه‌ی گران‌قیمت بپوش ولی عیّاش نباش! جامه‌ات ساده و فاخر باشد نه پر زرق و برق. چرا که مرد را به جامه‌اش می‌شناسند.
ahmad_abbasi_1
ای قلب! به هم درشکن و بسوز!... زبان مگردان و دهان بدوز!
Kak Farhad
خدایا!... ما می‌دانیم چیستیم و کیستیم، ولی نمی‌دانیم چه می‌شویم و که می‌شویم؟
امیر
به خون عیسا سوگند در این کشور، همه چیز غیر عادی و ابلهانه است. کاش فلسفه‌ی بردبارانه‌ای بتواند[ منطقش را احتمالاً ]درک کند!
Mahsa Sadeghi

حجم

۱۸۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۸۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۴۷,۰۰۰
۲۳,۵۰۰
۵۰%
تومان