مارک تواین
ساموئل لنگهورن کلمنس یا در واقع همان مارک تواین معروف، یکی از مشهورترین نویسندگان اخلاقگرای آمریکایی است. داستانها و رمانهای او به دلیل داشتن جزئیات جذاب، طنز گیرا و شخصیتهای بهیادماندنی، در سراسر جهان فراگیر شدهاند. آثار تواین طی سالها تبدیل به برخی از تاثیرگذارترین آثار تاریخ ادبیات کلاسیک آمریکا شدهاند.
نوشتههای مارک تواین در قفسههای کتاب و در قلب و ذهن خوانندگان آمریکا و سراسر جهان ماندگار شده است. او در طرحها، مقالات، داستانها و رمانهای خود، روح آمریکا در اواخر قرن نوزدهم را به تصویر درآورد. مهمتر از آن، او به شیوایی درباره مضامینی جهانی نوشت که بر مردم همه زمانها تأثیر میگذارد. شوخطبعی او، همراه با همدردی عمیق با افراد بیگناه و خوشنیت، از خاستگاه او در میسوری سرچشمه میگرفت.
بیوگرافی مارک تواین
مارک تواین در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در میسوری فلوریدا در ایالات متحده به دنیا آمد. زمانی که او تنها ۴ سال داشت، خانوادهاش تصمیم گرفتند به شهر هانیبال مهاجرت کنند. پدر مارک فکر میکرد هانیبال مکان بهتری برای تحقق آرزوها و بلندپروازیهای شغلیاش است. مارککودکی خود را در این شهر بندری، در کنار رودخانهی میسیسیپی گذراند. خاطرات کودکی او بعدها به نوشتههایش نیز راه یافتند و نوشتههای تواین بود که باعث شد میسوری به شهری مشهور در سطح جهانی تبدیل شود.
کودکی تواین از بسیاری جهات دوران سختی برای او بود؛ زیرا مرگ بر اثر بیماری در این دوران بسیار شایع بود. و برادر او پیش از آن که تواین هفتساله شود بر اثر بیماری درگذشت. چند سال بعد یک همهگیری وبا جان دست کم بیستوچهار نفر را گرفت که تعداد قابل توجهی برای یک شهر کوچک است. در سال ۱۸۴۷، پدر تواین بر اثر ذاتالریه درگذشت. مرگ پدر تواین باعث سختتر شدن شرایط خانوادهای شد که از ابتدا هم چندان ثروتمند نبودند. با این حال، حتی قبل از آن سال، بدهیهای مستمر آنها را مجبور به حراج اموال و فروش اثاثیهی منزلشان کرده بود. تواین دوازدهساله در آن زمان تصمیم گرفت برای کمک به خانواده، در کنار رفتن به مدرسه، کار کند و درآمد داشته باشد.
او از همان نخست به حوزهی نویسندگی و به طور خاص ژورنالیسم علاقهی بسیاری داشت. مارک تواین در ابتدا در انتشارات قاصد میسوری کارآموزی کرد. در سال ۱۸۵۱، او به عنوان تایپیست و مسئول ویراستاری در روزنامهی محلی اتحادیهی غربی مشغول به کار شد. تواین نخستین طرح خود به نام یک آتشنشان شجاع را در همین روزنامه چاپ کرد. در سال ۱۸۵۳، او هانیبال را به قصد کار در کارهای مرتبط در شهرهای دیگری از جمله نیویورک، فیلادلفیا و سنلوییز ترک کرد. او در سنلوییز توانست روزنامهی خودش یعنی روزنامهی کیکوک را منتشر کند.
در سال ۱۸۵۷ یعنی در بیستودوسالگی، تواین قصد داشت به وسیلهی یک کشتی بخار به آمریکای جنوبی سفر کند. در عوض، او با مسئول قایق بخار ملاقات کرد و قرار بر این شد که تواین با او، به عنوان ملوان قایق رودخانهای در ازای پرداخت مبلغ پانصد دلار آموزش ببیند. دو سال بعد، تواین یاد گرفته بود که چگونه یک قایق رودخانهای را در رودخانه میسیسیپی هدایت کند. او گواهینامهی ملوانی خود را در آپریل ۱۸۵۹ به دست آورد و تا آغاز جنگ داخلی در آپریل ۱۸۶۱، زندگی خوبی را پشت سر گذاشت.
در تابستان ۱۸۶۱، رئیس جمهور آبراهام لینکلن، برادر تواین را به عنوان وزیر منطقهای نوادا منصوب کرد. تواین نیز به برادرش پیوست و به اتفاق یکدیگر راهی غرب شدند. زمانی که آنها به نوادا رسیدند، تواین مدتی برای برادرش کار کرد، اما فکر کرد که میتواند با استخراج نقره یا طلا ثروت زیادی به دست آورد. با این حال تواین نتوانست از این طریق ثروتمند شود و این بار به عنوان خبرنگار، به عرصهی روزنامهنگاری بازگشت. او در سال ۱۸۶۲ به سازمان منطقهای ویرجینیاسیتی پیوست و هفته ای ۲۵ دلار برای نوشتن مقالات مختلف، گزارشهای جدی و طنز، حقوق دریافت میکرد. در سال ۱۸۶۳ بود که او شروع به امضای نام خود با نام مستعار «مارک تواین» کرد و تا آخر عمر نام مستعار این نویسنده باقی ماند.
اینکه چرا به مارک تواین مشهور شد، داستان جالبی دارد. او شبها در ایوان جلوی خانهاش کنار رود میسیسی پی مینشست و به جریان آب رودخانه در خلوت شب، گوش فرامیداد. شبی یک کشتی پروانهدار مسافری را در حال عبور مشاهده کرد و متوجه شد که قایق کوچکی با فانوس روشن جلوی کشتی حرکت میکند. در آن قایق، فردی با یک چوب پنج متری ایستاده بود و هرچند گاه، چوب را در آب فرومیبرد تا عمق آن را اندازه بگیرد. وقتی عمق آب کافی بود، با صدای بلند به ناخدا جواب میداد: «مارک تواین» Mark Twain (یعنی سه متر و هفت) یعنی عمق آب، برای عبور کشتی، مناسب است. ساموئل کلمنس از آن پس، سه متر و هفت یا مارک تواین را بهعنوان نام نویسندگیاش انتخاب کرد و معروف شد به آقای سه متر و هفت. او نخستین بار در سال ۱۸۶۳، هنگامی که یک نوشته طنز کوتاه را برای یک روزنامه ایالتی مینوشت، این نام مستعار را برای خود به کار برد. موفقیت حرفهای «مارک تواین» در نویسندگی، با داستان بلند طنزی که باز در یک هفتهنامه چاپ کرد آغاز شد. این آغازی بود برای انتشار و چاپ داستانهای کوتاه، سفرنامه و داستانهای بلند او که همگی عناصری از ماجراجویی، طنز و زندگی در پیوند با طبیعت را در خود داشتند. سابقه کاری مارک تواین در صنعت چاپ و کشتیرانی، نوعی علاقهمندی به صنعت و فناوری را نیز در او ایجاد کرده بود. تواین در طرحهای صنعتی بلندروازانه، سرمایهگذاری میکرد و این موجب از دست رفتن بخش بزرگی از داراییهای او شد. از دیگر کارهای ادبی و هنری او که در جامعه آن روز آمریکا با استقبال رو به رو شد، سخنرانیهای طنزی بود که میشود آنها را نخستین نمونههای «استندآپ کمدی» مدرن دانست.
در سال ۱۸۶۴ تواین به سانفرانسیسکو مهاجرت و برای روزنامههای متعددی کار کرد. زمانی که داستان کوتاه تواین، جیم اسمایلی و قورباغهی جهندهاش (که تحت عنوانهای دیگری از جمله قورباغهی معروف ناحیهی کالاوروس نیز شناخته میشود)، در سال ۱۸۶۵ توسط روزنامهی شنبهی نیویورک منتشر شد و مورد استقبالی گسترده قرار گرفت، تواین به یک طنزپرداز مشهور ملی تبدیل شد. او اولین سخنرانی عمومی خود را در اکتبر ۱۸۶۶ ایراد و برای کسب درآمد و ارتقای شرایط شغلی خود، یک تور سخنرانی را در ایالتهای غربی آمریکا آغاز کرد. مارک تواین استعدادی ذاتی در داستانگویی و سخنرانی داشت و میتوانست مردم را جذب خود کند؛ به همین دلیل او توانست تا آخر عمر خود سخنرانیهای متعددی انجام دهد.
در سال ۱۸۶۷، تواین به عنوان خبرنگار مسافر روزنامهی سانفرانسیسکو آلتا کالیفرنیا، در یک تور بزرگ اروپا و خاورمیانه شرکت کرد. گزارشهای او از این سفر، بعدها به عنوان نخستین کتاب پرفروش او به نام معصومین خارج از کشور (که تحت عنوان پیشرفت زائران جدید نیز شناخته میشود)، در سال ۱۸۶۹ منتشر شد.
تواین پس از ازدواج در سال ۱۸۷۰، در خانهی خود در هارتفورد از حوزهی خبرنگاری خارج شد و در عوض به یک نویسندهی کتاب و رمان تبدیل شد؛ حوزهای که بیش از همه به شهرت او کمک کرد.
کتاب های مارک تواین
در سال ۱۸۷۲ تواین کتاب زندگی سخت را منتشر کرد که در واقع یک اتوبیوگرافی از سالهای اقامت او در غرب آمریکا بود. او ماجراهای تام سایر را در سال ۱۸۷۶ و شاهکار مشهورش، ماجراهای هاکلبری فین را در سال ۱۸۸۴ منتشر کرد. داستان هر دوی این رمانها در زادگاه تواین یعنی میسوری به وقوع میپیوندند و شدیدا متاثر از خاطرات کودکی تواین هستند. او در این کتابها، فرهنگ آمریکایی در لبهی مرز را بررسی کرد و همچنین به طور جدی با موضوعاتی از جمله بردهداری، فقر و اختلاف طبقاتی برخورد کرد. شوخطبعی و مشاهدات دقیق تواین از طبیعت انسانی -که در طول سالهای روزنامهنگاری او توسعه یافت و به کمال رسید- در داستانهای او به طور کامل تجلی یافته است.
تواین علیرغم موفقیتهای بزرگ ادبی خود، در تجارت بسیار بدشانس بود. او تمایل زیادی به سرمایهگذاری در محصولات و پروژههایی داشت که اغلب شکست میخوردند. در واقع، تواین بسیاری از نوشتهها و سخنرانیهای خود را برای پرداخت بدهیهای خود به سرانجام رساند. او همسر و دو دخترش را نیز طی تقریبا یک دهه، بین سالهای ۱۸۹۶ و ۱۹۰۹ از دست داد.
تواین طی سالهایی که نویسنده بود، آثار متعددی را منتشر کرد و برخی از نوشتههای او نیز پس از مرگش به انتشار درآمدند. برخی از آثار مشهور او عبارتاند از سالهای طلایی: داستانی از زندگی در قرن معاصر (۱۸۷۳)، ماجراهای تایم سایر (۱۸۷۶)، شاهزاده و گدا (۱۸۸۱)، زندگی بر روی میسیسیپی (۱۸۸۳)، ماجراهای هاکلبری فین (۱۸۸۴)، یک یانکی اهل کنتیکت در دربار شاه آرتور (۱۸۸۹)، خاطرات شخصی ژاندارک (۱۹۹۶) و بیگانهای در دهکده (۱۹۱۶). او همچنین داستانهای کوتاه بسیاری از جمله جستوخیز قورباغهی ولایت کالاوراس (۱۸۶۷)، داستان یک سگ (۱۹۰۳) و بشر چیست (۱۹۰۶) را نوشته است.
پایان زندگی تواین
مارک تواین در اواخر عمر خود از حملات پارانویا رنج میبرد و در طول عمر خود دورههای زیادی از افسردگی را تجربه کرد. او در ۲۱ آوریل ۱۹۱۰ در کنتیکت ایالت استنفورد، زمانی که هفتادوچهار سال داشت، درگذشت. آخرین نوشتهای که تواین پیش از مرگ در حال نوشتن بود طنز کوتاه آداب زندگی پس از مرگ: نصیحت به درد بود که پس از مرگ او در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. خانهی مارک تواین در هارتفورد، اکنون به یک جاذبه محبوب توریستی بدل شده و به عنوان یک مکان تاریخی ملی شناخته میشود. جایزهی طنز مارک تواین نیز که سالانه از طریق مرکز هنرهای نمایشی جان افکندی اعطا میگردد، به افتخار این نویسندهی بزرگ نامگذاری شده است. نام مارک تواین امروزه نه تنها در دل ادبیات، بلکه در جوایز سالانهی کتاب و در جنگل ملی وسیعی در میسوری که به افتخار او نامگذاری شده، زنده است.