کتاب تاملات نابهنگام
معرفی کتاب تاملات نابهنگام
کتاب تأملات نابهنگام نوشتهٔ فردریش نیچه و ترجمهٔ رضا ولی یاری است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب تأملات نابهنگام
تأملات نابهنگام حاوی اولین مباحث مهم حول موضوعات بنیادین «نیچهای» است، موضوعاتی چون رابطهٔ بین زندگی و هنر و فلسفه، سرشت و پرورش «خویشتن حقیقی»، آموزشوپرورش، و تفاوت بین حکمت حقیقی و شناخت صرف (یا «علم»). نیچه چهار بخش کتاب، یعنی داوید اشتراوس، معترف و مؤلف، در باب مزایا و مضار تاریخ برای زندگی، شوپنهاور همچون آموزگار و ریشارد واگنر در بایرویت، را کلید فهم تکامل خودش بهعنوان یک فیلسوف میدانست و این متون همواره برای او ارزش شخصی عمیق و خاصی داشتند.
خواندن کتاب تأملات نابهنگام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تأملات نابهنگام
«تقریباً بهنظر میرسد افکار عمومی آلمان بحث دربارهٔ شُرور و پیآمدهای مخاطرهآمیز جنگ را جایز نمیداند، بهویژه جنگی که با ظفرمندی پایان یافته باشد: ازاینرو برای نویسندگانی که مرجعی ارجمندتر از این افکار عمومی نمیشناسند و لذا در ستایش از جنگ و غور در تأثیر نیرومندی که بر اخلاق و فرهنگ و هنر داشته است از یکدیگر پیشی میگیرند گوش شنوا بیشتر خواهد بود. بااینهمه، باید گفت که پیروزی بزرگ یعنی خطر بزرگ. برای طبع بشر تاب آوردن پیروزی دشوارتر از تاب آوردن شکست است؛ و درواقع بهنظر میرسد دست یافتن به پیروزی خیلی از تاب آوردن آن به نحوی که عملاً تبدیل به شکست نشود آسانتر است. بااینحال، از بین همهٔ پیآمدهای شرارتباری که جنگ اخیر با فرانسه داشته احتمالاً بدترینشان اشتباهی شایع و درواقع عام است: اشتباهی که افکار عمومی و همهٔ آنانی که افکارشان را در ملأ عام بیان میکنند مرتکب شدهاند، یعنی اینکه فرهنگ آلمانی نیز در این نبرد پیروز شده و لذا اکنون باید آن را، چنانکه شایستهٔ چنین دستاورد خارقالعادهای است، زیر تلی از تاج افتخار دفن کرد. این توهم به منتها درجه ویرانگر است: نه به این دلیل که توهم است ــ زیرا اشتباهات بسیار سودمند و بارآور نیز داریم ــ بلکه چون ظرفیت این را دارد که پیروزیمان را تبدیل به شکست کند: شکست، و شاید حتی نابودی روح آلمانی به سود «رایش آلمان».
حتی به فرض اینکه چنین جنگی درواقع جنگ بین دو فرهنگ بوده باشد، ارزش جبههٔ غالب همچنان ارزشی نسبی خواهد بود و قطعاً نمیتواند توجیهی برای بانگ پیروزی یا تفاخر به خویشتن باشد. زیرا باید بدانیم که فرهنگ مغلوب سزاوار چه چیز بوده است؛ و شاید فرهنگ مغلوب چندان سزاوار نبوده باشد؛ که در این صورت پیروزی فرهنگ غالب، ولو با چشمگیرترین موفقیت در میدان نبرد توأم بوده باشد، نویدبخش جشنهای فیروزمندانهٔ مستانه نخواهد بود. از سوی دیگر، در مورد حاضر اصلاً مسئلهٔ پیروزی فرهنگ آلمانی نمیتواند مطرح باشد، صرفاً به این دلیل که فرهنگ فرانسوی کمافیسابق وجود خواهد داشت و ما کمافیسابق بدان وابسته خواهیم بود. فرهنگ ما هیچ نقشی در پیروزیمان در میدان نبرد نداشته است. انضباط سختگیرانه، شجاعت طبیعی و پایداری، فرماندهی برتر، اتحاد و فرمانبرداری از مافوق، و کوتاه سخن، عواملی که هیچ ربطی به فرهنگ ندارند پیروزی در برابر دشمنان را برای ما به ارمغان آوردهاند، دشمنانی که از مهمترین این عوامل بیبهره بودهاند: عجب آنکه معلوم شده آنچه اینک در آلمان خود را «فرهنگ» میخواند مانع بسیار کوچکی در مسیر مطالبات نظامی بوده است، مطالباتی که برای رسیدن به توفیقی بزرگ باید بدانها پاسخ میگفتیم ــ شاید دلیلاش صرفاً این است که آنچه خود را فرهنگ میخواند پیشاپیش دریافته بوده که این بار تسلیم شدن برایش مقرونبهصرفهتر است. اما اگر اکنون فرهنگ اجازهٔ رشد و شکوفایی یافته باشد و اگر با این توهم تملقآمیز که پیروزی به او تعلق دارد سیراب شده باشد، آنگاه، همانطور که گفتم، قدرت این را خواهد داشت که روح آلمانی را ریشهکن کند ــ و کیست که بداند آیا بقایای جسم آلمانی دیگر استفادهای خواهد داشت یا نه!»
حجم
۴۴۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۷۹ صفحه
حجم
۴۴۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۷۹ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه ای عالی و روان از کتابی سخت
عالی... ممنون