دانلود و خرید کتاب مالون می‌میرد ساموئل بکت ترجمه سهیل سُمّی

معرفی کتاب مالون می‌میرد

ساموئل بارکْلی بِکت ( 1989- ۱۹06)، نویسنده ایرلندی برنده نوبل ادبیات است. بکت در «مالون می‌میرد» از همان ابتدا ما را غافلگیر می‌کند. ساموئل روی تخت دراز کشیده و در انتظار مرگ است. چندی قبل همسرش سوزان مرده و حالا او هم منتظر است بمیرد. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «بالاخره، علی رغم همه چیز، بی سر و صدا می‌میرم . شاید ماه دیگر. آن وقت یا ماه آوریل هست یا ماه مه. چرا که هنوز از اوایل سال است ، این را از هر نشانه‌ی ِکوچک می‌فهمم. شاید دارم اشتباه می‌کنم شاید تا روز یحیای ِتعمید دهنده و حتی چهارده ِجولای، روز جشن آزادی زنده بمانم. البته من آرزوی ِتجلی را از حدِ خودم دور نمی‌دانم، حالا سخن از عروج به کنار. ولی این طور فکر نمی کنم، فکر نمی‌کنم در گفتن ِاین که امسال در غیاب من شادمانی‌هایی خواهد شد اشتباه می‌کنم». آنچه این رمان را خواندنی می‌کند نه قصه‌ آن بلکه نگرش متفاوت و دگرگون نویسنده نسبت به جهان پیرامونش و طرح مسائلی مثل بازی، مرگ، یکنواختی زندگی و تاثیر عمیق آنها در زندگی و توهم ماست.
معرفی نویسنده
عکس ساموئل بکت
ساموئل بکت

ساموئل بکت رمان‌نویس، نمایش‌‌نامه‌نویس، شاعر، کارگردان تئاتر و مترجم ایرلندی است. بکت به عنوان یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تئاتر ابزورد شناخته می‌شود. او در سال ۱۹۶۹ به جایزه‌ی نوبل ادبیات دست‌یافت.

قوش
۱۳۹۶/۰۴/۰۳

مالون می میرد عبارت است از یک گفتگوی درونیِ جستجوگرانه در اعماق روح و رفتار ، در واپسین لحظات زندگی با یک نیمچه آگاهی از زمان مرگ ... راوی تا حدودی غیرقابل اعتماد است ، شاید به دلیل ضعف در

- بیشتر
peyman
۱۳۹۷/۰۱/۲۴

یکی از بهترررین کتابایی ک خوندم مرسی از مترجم کارش عالی بود "هیچ چیز واقعی تر از هیچ نیست"

dr.abolfazlbabaei
۱۳۹۵/۰۱/۳۰

بهترین کتاب در سبک نهیلیسم

محسن
۱۳۹۴/۰۷/۱۹

بکت شگفت آوره

راقم این سطور
۱۳۹۴/۰۳/۰۳

عالی، خیلی عالی، باز هم ممنون از همه شما

amin azadi
۱۴۰۲/۰۹/۰۹

۵۰ صفحه از کتاب رو خوندم ولی ارتباط نگرفتم و نتونستم ادامه بدم متاسفانه 🌱

هادی
۱۳۹۵/۰۲/۰۱

هیچ طوری قابل درک نبود.

amel
۱۳۹۴/۱۱/۲۶

زیبا.جذاب.پرکشش و ترجمه خوب.

مهرناز
۱۴۰۰/۰۲/۰۴

این یکی ترجمه هم افتضاحه

جواد
۱۴۰۰/۰۴/۱۴

من این کتاب بی سروته رو نفهمیدم واقعا کتاب اشغالی بود؛ ادم رو سردرگم می کنه و اصلا نمیدونه بعد از صد صفحه خوندن فضا رو درک کنه

آدم کودن به ندرت تنها می‌ماند.
شاپور
هيچ‌چيز واقعی‌تر از هيچ نيست
شاپور
اگر حقيقت را بخواهيد، به‌نظر نمی‌رسد که خداوند برای کارهايی که انجام می‌دهد، يا کارهايی که از انجامشان صرف‌نظر می‌کند، نيازی به دليل داشته باشد، درست مثل مخلوقاتش، مگر نه؟
شاپور
مسئله اين است که لحظه‌ای فرا می‌رسد که آدم از همه‌چيز دست می‌کشد، چون عاقلانه‌ترين کار همين است، نااميد و سرخورده، اما نه تا به آن‌جا که آدم رشته همه کارهای انجام داده‌اش را پنبه کند.
شاپور
چراغ پرنور ضروری نيست، برای زندگی کردن در غرابت و شگفتی، شمعی قلمی کافی است، به شرطِ آن‌که صادقانه بسوزد.
نسا
افسوس می‌خورد از اين‌که از ولوله و بلوای درونِ سرش هيچ معنايی درنمی‌يافت، طوفانی از ترديدها، خواسته‌ها، خيال‌ها و هراس‌ها.
peyman
بهترين راه برای دفعِ توجهِ ديگران و بی‌نام و نشان ماندن، همين دراز کشيدن و حرکت نکردن است.
پویا پانا
می‌گويم زندگی کردن، بی‌آن‌که معنا و مفهومش را بدانم. من سعی کردم زندگی کنم، بی‌آن‌که بدانم برای چه سعی می‌کنم. در نهايت، شايد بی‌آن‌که خودم بدانم، زندگی نيز کرده باشم. نمی‌دانم چرا در مورد اين مسائل حرف می‌زنم.
peyman
شاهد مُردنم نخواهم بود، و اين همه‌چيز را خراب می‌کند.
هرمس
لحظه‌ای فرا می‌رسد که آدم از همه‌چيز دست می‌کشد، چون عاقلانه‌ترين کار همين است
پویا پانا
آدم کودن به ندرت تنها می‌ماند.
پویا پانا
می‌توان گفت کسی که به اندازه کافی صبر کرده باشد، می‌تواند تا ابد نيز همچنان صبر کند و منتظر بماند. و سرانجام ساعتی فراخواهد رسيد که ديگر هيچ اتفاقی رخ نخواهد داد و هيچ‌کسِ ديگری از راه نخواهد رسيد و همه‌چيز به پايان خواهد رسيد، جُز انتظارِ عبث.
پویا پانا
شايد در موردشان بد قضاوت کرده‌ام، اما گمان نکنم، چون اساسا قضاوتی در موردشان نکرده‌ام. تنها چيزی که حال می‌خواهم، اين است که برای آخرين بار تلاش کنم تا بفهمم، تا در آستانه فهمِ اين واقعيت قرار بگيرم که چطور ممکن است چنين موجوداتی وجود داشته باشند. نه، مسئله فهميدن نيست. پس مسئله چيست؟ نمی‌دانم. اما ادامه می‌دهم، هرچند به اشتباه.
peyman
چراغ پرنور ضروری نيست، برای زندگی کردن در غرابت و شگفتی، شمعی قلمی کافی است، به شرطِ آن‌که صادقانه بسوزد.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
و تاريکی آخرين ذرات نور و روشنايی روی چهره‌اش را ليس می‌زد و پاک می‌کرد.
Fatemeh7
هيچ‌چيز واقعی‌تر از هيچ نيست.
پویا پانا
چراغ پرنور ضروری نيست، برای زندگی کردن در غرابت و شگفتی، شمعی قلمی کافی است، به شرطِ آن‌که صادقانه بسوزد.
پویا پانا
البته کمی تاريکی و ابهام به خودی‌خود چيزی نيست. ديگر به آن فکر نمی‌کنيد و راهتان را پی می‌گيريد. اما من می‌دانم تاريکی چيست، رفته‌رفته پررنگ‌تر می‌شود، متراکم می‌شود، و بعد ناگهان منفجر می‌شود و همه‌چيز را در خود غرق می‌کند.
nastar-esm
اين جملات از عمق گودال بَرمی‌آيند و تا وقتی که انسان را به کامِ تاريکی اين گودال فرو نکشند پايان نخواهند گرفت.
محمد رضا مددی
می‌گويم زندگی کردن، بی‌آن‌که معنا و مفهومش را بدانم. من سعی کردم زندگی کنم، بی‌آن‌که بدانم برای چه سعی می‌کنم. در نهايت، شايد بی‌آن‌که خودم بدانم، زندگی نيز کرده باشم.
Trauma

حجم

۱۵۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۱۵۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان