
کتاب و داستان هایی دیگر...
معرفی کتاب و داستان هایی دیگر...
کتاب و داستانهایی دیگر... نوشتهی گئورگی گاسپادینُف و با ترجمهی سهراب طاووسی، مجموعهای از داستانهای کوتاه است که نشر ثالث آن را منتشر کرده است. این کتاب با روایتی چندلایه و گاه طنزآمیز، به زندگی روزمره، خاطرات، هویت و تجربههای انسانی در بستر جامعهی اروپای شرقی میپردازد. نویسنده با نگاهی موشکافانه و گاهی بازیگوشانه، روایتهایی از آدمهای معمولی، خاطرات کودکی، سفر با قطار، مواجهه با بیماری و حتی تجربههای عجیب و غریب را کنار هم میچیند. هر داستان، جهانی مستقل و در عین حال مرتبط با دیگر داستانها میسازد و خواننده را به تماشای جزئیات و لایههای پنهان زندگی دعوت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب و داستان هایی دیگر...
کتاب و داستانهایی دیگر... اثر گئورگی گاسپادینُف، مجموعهای از داستانهای کوتاه است که هرکدام با زاویهی دید و لحن خاص خود، به تجربههای انسانی، خاطرات، هویت و مواجهه با جهان میپردازند. این داستانها اغلب در بستر زندگی روزمرهی اروپای شرقی و بهویژه بلغارستان شکل میگیرند و با نگاهی ریزبین و گاه طنزآمیز، به روابط انسانی، خاطرات کودکی، سفرها، بیماری، پیری و حتی مرگ میپردازند. ساختار کتاب به گونهای است که هر داستان، مستقل اما در عین حال در پیوند با فضای کلی کتاب قرار دارد. گاسپادینُف با بهرهگیری از روایتهای کوتاه، خاطرهنویسی، گفتوگو و حتی بازی با فرم داستانی، مرز میان واقعیت و خیال را بارها جابهجا میکند. این مجموعه، تصویری چندوجهی از زیستن در جهانی متغیر و گاه بیثبات ارائه میدهد و دغدغههایی چون گذر زمان، معنای زندگی، نقش زبان و خاطره را در کانون توجه قرار میدهد.
خلاصه داستان و داستان هایی دیگر...
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! کتاب با داستانهایی آغاز میشود که در آنها آدمهایی معمولی در موقعیتهایی غیرمنتظره قرار میگیرند؛ مثل مرد و دختری که در فرودگاه با هم گفتوگو میکنند و در چند ساعت کوتاه، خاطراتی خیالی از یک زندگی مشترک میسازند. در داستانی دیگر، سفر با قطار بهانهای میشود برای مرور خاطرات خانوادگی و روایتهایی دربارهی زبان، ارتباط و تنهایی. داستانهایی دربارهی ناشنوایی، بیماری و مواجهه با محدودیتهای جسمی، با طنزی تلخ و نگاهی انسانی روایت شدهاند؛ مثلاً مردی که شنواییاش را از دست میدهد و تلاش میکند صداهای مهم زندگیاش را در ذهن ثبت کند. برخی داستانها به زندگی شخصیتهایی میپردازند که هویت و نام خود را مدام تغییر میدهند و در مرز میان واقعیت و خیال سرگرداناند. خاطرات کودکی، تجربهی نخستین عشق، شرمساریها و ناکامیها، و حتی جزئیات روزمره مثل مزهی اسمها یا خاطرهی یک کیک، در این مجموعه به داستانهایی بدل شدهاند که همزمان ساده و چندلایهاند. گاسپادینُف با روایتهایی از زندگی روزمره، مرگ، خاطره، و حتی شوخیهای تلخ، جهانی میسازد که در آن هر چیز کوچک میتواند به داستانی بزرگ تبدیل شود.
چرا باید کتاب و داستان هایی دیگر... را بخوانیم؟
این کتاب با روایتهایی کوتاه و متنوع، تصویری تازه و گاه غیرمنتظره از زندگی روزمره و تجربههای انسانی ارائه میدهد. هر داستان، فرصتی برای تماشای جزئیات و لایههای پنهان زندگی است؛ از خاطرات کودکی و سفر با قطار تا مواجهه با بیماری و پیری. نویسنده با نگاهی موشکافانه و طنزآمیز، مرز میان واقعیت و خیال را جابهجا میکند و خواننده را به تأمل دربارهی هویت، خاطره و معنای زیستن دعوت میکند. این مجموعه برای کسانی که به داستانهای کوتاه با رویکردی انسانی و چندوجهی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستان کوتاه، کسانی که دغدغهی هویت، خاطره، زبان و تجربههای انسانی دارند، و همچنین افرادی که به روایتهای چندلایه و طنز تلخ علاقهمندند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب و داستان هایی دیگر...
«زمان زیادی از اولین دیدارشان نگذشته بود. مرد سیواندی سال و دختر بیستواندی داشت. مرد آمده بود بستهای به دختر بدهد تا او بسته را آن سوی اقیانوس به دست دوستی برساند. او فقط یک واسطه بود. این کار بیشتر از پنج دقیقه طول نمیکشید. اما دو سه ساعت به پرواز مانده بود، و آنها دلیل قانعکنندهای برای جداشدن نمیدیدند. حالا، یک ساعت به پرواز مانده بود، آنها در کافۀسالن انتظار، گوشۀفرودگاه نشسته و این سومین قهوهای بود که سفارش میدادند و هیچکدام حرفی نمیزدند. هر موضوعی که میتوانست گفتوگوی بین دو غریبه را گرم کند، آنها شخم زدند. و اکنون سکوت کمکم داشت معذبشان میکرد. روی میز کوچک روبهرویشان فنجانهای پلاستیکی روی هم تلنبارشده، پس از ساعتها شکل عجیبی به خودشان گرفته بودند. قهوههمزنها ریزریز شده و کیسههای خالی شکر به شکل قایق و قیفهای کوچک درآمده بودند. به ذهن مرد رسید که میز یک موضوع آماده و قابل دسترس است و میتواند آن را به یک تابلوی چیدمانی تبدیل کند و اسم آن را مثلاً «در دفاع از پریشانی» بگذارد. (فنجانهای پلاستیکی قهوه، قهوههمزن، کیسههای خالی شکر، میزی سفید.) بعد این فکر به نظرش احمقانه آمد و ترجیح داد سکوت کند. دختر ناگهان گفت: «حرفهای ناگفته به شکل همزنهای شکسته و فنجونهای پلاستیکی لهشده درمیآن.» مرد با خود فکر کرد هرگز زنی مثل او را ندیده بود که بتواند افکارش را بخواند، و او دوست داشت باقی عمرش را در همین کافه با او بگذراند. او حتی از بیان درونی و بیصدای «باقی عمرش» هم لرزید.»
حجم
۹۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه
حجم
۹۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه