ژان کوکتو
زندگینامه و معرفی کتابهای ژان کوکتو
ژان کوکتو (Jean Cocteau) یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان فرانسوی قرن بیستم به شمار میرود. او شاعر، نویسنده، کارگردان و نقاش بود و با آثار خود تأثیر بسیار زیادی بر فرهنگ کشور خود و دیگر کشورهای جهان گذاشت. ژان کوکتو با نوآوریهایش در زمینهی ادبیات، سینما و هنر، تحولات بسیار زیادی به وجود آورد. او باعث شد تا هنرمندان از خلق آثار سنتی فاصله بگیرند و بهسوی ایجاد آثاری جدیدتر و خلاقانهتری قدم بردارند. از جمله مضامینی که در آثار کوکتو دیده میشود میتوان به عشق، مرگ، رویا و واقعیت و تنهایی اشاره کرد.
بیوگرافی ژان کوکتو
ژان کوکتو در ۵ جولای سال ۱۸۸۹ در دهکدهای کوچک به نام مزون لفیت چشم به جهان گشود که در نزدیکی پاریس قرار داشت. خانوادهی او افرادی فرهیخته بودند و ارزش هنر را درک میکردند و به آن عشق میورزیدند. پدر کوکتو وکیل و نقاش بود و گهگاهی چیزهایی هم مینوشت. مادرش شیفتهی موسیقی و هنر بود و به آنها بسیار علاقه داشت. پدربزرگ مادریاش هم نوازندهی ویولن و هم مجموعهدار (کلکسیونر) نقاشی بود. حضور در چنین خانوادهی اهل هنری، باعث شد که ژان کوکتو از کودکی به نقاشی و موسیقی علاقهی بسیاری پیدا کند و این علاقه تا آخر عمر به بخش ماندگاری از وجود او تبدیل شد. پدرش نقش بزرگی در گسترش این علاقه ایفا کرد. او به کوکتو نقاشی کشیدن را یاد داد و او را تشویق کرد تا روحیهی هنری خود را تقویت کند. پس از موسیقی و هنر، مرگ عنصر مهم دیگری بود که ژان کوکتو زودتر از حد معمول مجبور شد با آن روبهرو شود. زمانی که کوکتو تنها ۹ سال داشت، پدرش خودکشی کرد و مرگ او تأثیر بسیار عمیقی بر روحیهی کوکتو گذاشت، بهطوری که پس از آن در تمامی آثاری که خلق میکرد، جایی نیز برای مرگ در نظر میگرفت. پس از مرگ پدرش، کوکتو به همراه مادر، برادر و خواهرش به پاریس رفت و آنجا برای درس خواندن وارد مدرسهی «کوندورسه» شد.
او در مدرسه، دانشآموز ممتازی به حساب نمیآمد و اغلب نمیتوانست درسها را خوب یاد بگیرد. تنها چیزی که در آن خوب عمل میکرد، هنر و نقاشی بود. معلمان همیشه از نمراتش شاکی بودند و او را مجبور میکردند تا در خانه هم کلاسهای جبرانی بگذراند. کوکتو که کمترین علاقهای به مباحثی مثل ریاضیات و یا زبان نداشت، توجه خود را بر روی نوشتن متمرکز و خواندن کتابهای داستانی مختلف را شروع کرد. او اوقات فراغت خود را با رفتن به سالنهای تئاتر پر میکرد و با تعدادی از دوستان مدرسهاش نمایشنامههای کوتاه مینوشت. علاوهبر نمایشنامه، او خود بهتنهایی شعرهای زیادی نیز مینوشت و احساسات درونیاش را از طریق آنها ابراز میکرد.
در طول سالهای پیش از جنگ جهانی اول، ژان کوکتو با افراد هنرمند بزرگ زیادی آشنا شد و رابطهی دوستیای که با آنها تشکیل داد به او کمک کرد تا بهتر بتواند مسیر هنری خود را پیدا کند. او با شاعرانی مثل ماکس ژاکوب، نقاشانی مثل پابلو پیکاسو و ژرژ براک و آهنگسازانی از جمله اریک ساتی رابطهای نزدیک داشت و بیشتر اوقات با آنها راجع به مسائل گوناگون گفتگو میکرد. زمانی که کوکتو ۱۵ سال داشت، از خانوادهی خود جدا شد و تصمیم گرفت تا بهصورت مستقل زندگی کند. در سال ۱۹۱۷، او به همراه «پیکاسو»، «آپولینر»، «بلز ساندرا»، «مودیلیانی» و «ماکس ژاکوب» در محله مونپارناس زندگی میکرد. این هنرمندان با وجود تفاوتهای بسیاری که با یکدیگر داشتند، در کنار هم زندگی میکردند و از افکار خلاقانهای که هر یک از آنها در ذهن میپروراند، تأثیر میپذیرفتند. ژان کوکتو با همکاری پیکاسو و تعدادی دیگر از این هنرمندان، در سال ۱۹۱۷ بالهی «رژه» را طراحی کرد و آن را به روی صحنهی تئاتر برد. ژان کوکتو تقریباً در تمامی گفتگوها و مناظرههای هنری حضوری فعال داشت و از این طریق رفتهرفته حلقهی ادبی خود را گسترش داد و با نویسندگانی چون «مارسل پروست» آشنا شد.
وقوع جنگ جهانی اول و آشنایی با ریموند رادیگه
ژان کوکتو سرباز جبهههای جنگ نشد؛ ولی مدتی رانندهی آمبولانس بود و برای صلیب سرخ فعالیت کرد. در دوران جنگ او داستانها و اشعار زیادی نوشت و به فعالیتهای هنری خود ادامه داد. در سال ۱۹۱۹، او با یکی از تأثیرگذارترین افراد زندگی خود یعنی «ریموند رادیگه» دیدار کرد. بین آنها بهسرعت رابطهای صمیمانه و عاشقانه شکل گرفت. رادیگه الهامبخش کوکتو در خلق آثار بسیاری بود و آنها برای یکدیگر چون استاد و شاگرد بودند. رادیگه همیشه کوکتو را تشویق میکرد تا مرزهای سنتی هنر را درهم بشکند و با شجاعت به سراغ خلق آثار نوآورانه برود. کوکتو، رادیگه را تنها دوست واقعی خود به حساب میآورد و بهشدت به او علاقه داشت. زمانی که رادیگه در دسامبر سال ۱۹۲۳ بر اثر بیماری درگذشت، کوکتو دچار افسردگی شدید شد، بهطوری که دوستان و اطرافیان او نگران بودند که او خودش را بکشد.
کوکتو هرگز بهطور کامل از آن افسردگی بهبود پیدا نکرد. او برای فرار از ناراحتی خود به تریاک اعتیاد پیدا کرد و مصرف مواد مخدر را شروع کرد. او چندین بار تلاش کرد تا این اعتیاد را ترک کند؛ اما هر بار که افسردگی به سراغش میآمد او دوباره به همان نقطهی اول بازمیگشت و نمیتوانست اعتیادش را کنار بگذارد. این اعتیاد تأثیر بسزایی در روند نویسندگی کوکتو داشت. او بیشازپیش مینوشت و حتی برخی از آثار خود را در عرض یک هفته به اتمام میرساند. کوکتو تجربیات اعتیاد خود را مینوشت و تصاویری را نقاشی میکرد که در ذهنش میدید.
افتخارات
ژان کوکتو هنرمند بسیار برجستهای بود و به سبب کارهای تأثیرگذاری که برای هنر و ادبیات انجام داد، جوایز و افتخارات زیادی به دست آورد. در سال ۱۹۵۵، او به عضویت آکادمی فرانسه درآمد که یکی از معتبرترین نهادهای فرهنگی در فرانسه است. در سال ۱۹۵۶، از سوی دانشگاه آکسفورد موفق به دریافت مدرک دکترای افتخاری شد. او همچنین عضو لژیون دونور، آکادمی مالارمه، آکادمی آلمان، آکادمی آمریکا و آکادمی مارک تواین بود. او در سال ۱۹۵۳ ریاست افتخاری جشنواره کن را به دست آورد و اولین بیانیه روز جهانی تئاتر در سال ۱۹۶۲ از سوی او صادر شد.
درگذشت ژان کوکتو
ژان کوکتو، در ۱۱ اکتبر سال ۱۹۶۳ در عمارت خود و در میلی-لَه-فوره درگذشت. او در آن زمان ۷۴ سال سن داشت و علت مرگ او سکتهی قلبی اعلام شد. او پیش از آن، چند بار دیگر نیز دچار حمله قلبی شده بود و رفتهرفته سلامت جسمیاش بدتر شده بود.
نگاهی به آثار ژان کوکتو
بگذار با هم بمیریم
«بگذار با هم بمیریم» نام شعری از ژان کوکتو است که در سال ۱۹۱۲ منتشر شد. در ایران، «نشر مشکی» این کتاب را به همراه تعدادی دیگر از اشعار کوکتو بهصورت مجموعه اشعار به چاپ رسانده است. برخی دیگر از شعرهای این مجموعه عبارتاند از: گناه از من نیست، عشق و رؤیاهای من، سکوت من، دو دالان پیچدرپیچ و تکهای از وضعیت.
تومای حقهباز
رمان «تومای حقهباز» در سال ۱۹۲۳ منتشر شد. داستان این کتاب با حضور پرنسسی شروع میشود که به خط مقدم جبهه رفته است تا به سربازان زخمی کمک کند. در این میان، ناگهان سروکلهی پسر نوجوانی به نام توما پیدا میشود که خود را یکی از فامیلهای ژنرال معرفی میکند و میگوید که برای کمک به پرنسس به آنجا آمده است. ژان کوکتو در سال ۱۹۶۵ از روی این کتاب فیلمی با همین نام ساخت.
اورفه
ژان کوکتو نمایشنامهی «اورفه» را در سال ۱۹۲۵ نوشت. این نمایشنامه که بر اساس اسطورههای یونانی نوشته شده است، دربارهی شاعری به نام اورفه است که شعر میان او و همسرش اوریدیس جدایی انداخته است. زمانی که »«اوریدیس» میمیرد، اورفه تصمیم میگیرد تا برای نجات دادن او به دنیایی دیگر برود؛ ولی رویارویی با مرگ، برای اورفه بهسادگی پیش نمیرود.
کوکتو در سال ۱۹۵۰ فیلمی با اقتباس از این کتاب با نقشآفرینی ژان ماره و فرانسوا پریه ماریا کاسارس ساخت. آندره تارکوفسکی و آکیرا کوراساوا این فیلم را یک شاهکار تلقی کردهاند و از آن بهعنوان یکی از بهترین آثار سینما نام بردهاند.
صدای انسانی و تئاتر جیبی
«صدای انسانی و تئاتر جیبی» شامل چند نمایشنامه از ژان کوکتو است که در ایران از سوی «نشر قطره» به چاپ رسیده است. «نمایشنامهی تئاتر جیبی» نمایشی تکپردهای است و ما در آن با زنی مواجهه میشویم که از پشت تلفن با همسر خود وداع میکند. «تئاتر جیبی» خود شامل چند نمایشنامه است. در حقیقت ژان کوکتو به متنهایی «تئاتر جیبی» میگفت که بهراحتی روی صحنه اجرا میشدند.
عقاب دو سر
نمایشنامهی «عقاب دو سر» در سال ۱۹۴۳ منتشر شد. در دهمین سالگرد ترور پادشاه، شاعری آنارشیست وارد اتاق ملکه میشود تا او را نیز به قتل برساند. ملکه، مجذوب سیمای این شاعر زخمی میشود و تصمیم میگیرد تا بهجای تحویل دادن او به نگهبانان، شاعر را پیش خود پناه بدهد.
پاپ دیوانگان باکوس
ژان کوکتو نمایشنامهی «پاپ دیوانگان باکوس» را در سال ۱۹۵۱ منتشر کرد. این کتاب در روستایی کوچک در آلمان اتفاق میافتد. در فستیوالی، مردم تصمیم میگیرند تا دیوانهی شهر را بهمدت یک هفته، پادشاه خود انتخاب کنند. دیوانه وقتی پادشاه میشود، ناگهان حرفهای جدی میزند و به مردم راجع به عشق و آزادی موعظه میکند.
ماشین جهنمی
ژان کوکتو در نوشتن نمایشنامه «ماشین جهنمی» باز هم از نمایشنامههای یونانی الهام گرفته است. این نمایشنامه به داستان ادیپ اشاره میکند و ما در آن با فضایی شاعرانه و خیالانگیز روبهرو میشویم. ژان کوکتو در این نمایشنامه، از مرگ و تغییر سرنوشت صحبت میکند.
تصویر فراطبیعی دوریان گری
«تصویر فراطبیعی دوریان گری» اقتباسی از داستان «تصویر دوریان گری» از «اسکار وایلد» است. ژان کوکتو این نمایشنامه را در سال ۱۹۷۸ نوشت و تلاش کرد تا بیشتر جنبههای «فراطبیعی» این داستان را به تصویر بکشد و از لنز سومشخص نگاهی تازه به آن بیندازد.
پاریس
«نشر درون» کتاب «پاریس» را که شامل مجموعهای از یادداشتهای ژان کوکتو است، با ترجمهی «فاطمه خزانی» منتشر کرده است. این یادداشتها در باب شهر پاریس و جنبههای مختلف آن نوشته شدهاند.
جهان هزار و یک شب
«جهان هزار و یک شب» شامل مقالاتی دربارهی داستان هزار و یک شب است که اولینبار در سال ۱۳۸۸ از سوی نشر مرکز منتشر شده است. در میان این مقالات، یادداشتی از ژان کوکتو نیز وجود دارد که در آن به منزلت هزار و یک شب میپردازد.
خون یک شاعر
از دیگر فیلمهای ژان کوکتو میتوان به فیلم «خون یک شاعر» اشاره کرد که در سال ۱۹۳۲ به انتشار رسید. این فیلم به چهار بخش تقسیم میشود و بخش اول آن دربارهی هنرمندی است که چهرهای را طراحی کرده و متوجه شده است که دهان آن واقعاً حرکت میکند و نفس میکشد.
فیلم اورفه
کوکتو در سال ۱۹۵۰ فیلمی با اقتباس از این کتابش اورفه با نقشآفرینی «ژان ماره» و «فرانسوا پریه ماریا کاسارس» ساخت. «آندره تارکوفسکی» و «آکیرا کوراساوا» این فیلم را شاهکار تلقی کردهاند و آن را یکی از بهترین آثار سینما دانستهاند.
سبک نوشتار ژان کوکتو
پس از پایان جنگ جهانی و گذر از بحران افسردگی، ژان کوکتو به آثار کلاسیک علاقهی بسیاری پیدا کرد و در خلق آثار خود از آنها الهام گرفت. او از اساطیر یونانی برای خلق نوشتههای خود کمک میگرفت و آنها را بهگونهای نو بازنویسی میکرد و از دیدگاهی فلسفی تحلیلشان میکرد. در آثار او، مرز بین واقعیت و رؤیا از بین میرفت و تجربیات انسانی بهگونهای جدید به تصویر کشیده میشدند.
کوکتو همیشه عادت داشت خودش را تنها «شاعر» بنامد. او به تصورات و رؤیاهای شاعرانهای که در ذهن داشت جان میبخشید و عقیده داشت که آدم تنها با شاعرانگی میتواند سرنوشت خود را تغییر دهد. کوکتو همواره از تکنیکهای ادبی جدید بهره میبرد و از عناصر بسیاری در آثار خود استفاده میکرد. او همیشه سعی میکرد تا با زبانی ساده، مفاهیم پیچیده را بیان کند. او به موضوعاتی مثل عشق، مرگ و تنهایی انسان علاقهمند بود و هر بار آنها را به شیوهای جدید نشان میداد. نوشتهها و آثار کوکتو، تأثیر بسیار زیادی روی فرهنگ، هنر و بهخصوص سینمای موج نو فرانسه گذاشتند.