
کتاب کوه جادو
معرفی کتاب کوه جادو
کتاب کوه جادو با نام اصلی Der Zauberberg و عنوان انگلیسی The Magic Mountain نوشتهی توماس مان، یکی از تأثیرگذارترین رمانهای فلسفی قرن بیستم است که ابتدا از دل سنت روشنفکری اروپایی زاده و در نهایت، به مکاشفهای در باب مدرنیته و تضادهای فرهنگی و فکری انسان معاصر تبدیل شد. این اثر ترکیبی از یک روایت داستانی و مجموعه تأملات فلسفی است که از سفر یک جوان به آسایشگاهی در کوههای آلپ آغاز میشود و بهشکلی عمیق و چندوجهی، به موضوعاتی چون بیماری، زمان، مرگ و ایدئولوژی میپردازد. حسن نکوروح، مترجم توانمند این اثر، با وسواس زبانی و دقت بالا در انتقال مفاهیم، کوه جادو را بهشکلی اصیل بازآفرینی کرده و نشر نگاه با انتشار آن نقش مهمی در معرفی این رمان کلاسیک به مخاطب فارسیزبان ایفا کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کوه جادو اثر توماس مان
رمان کوه جادو نخستین بار در سال ۱۹۲۴ در آلمان منتشر شد؛ زمانی که اروپا هنوز با تبعات جنگ جهانی اول درگیر بود و روشنفکرانش در پی یافتن راهی نو برای بازاندیشی دربارهی معنای زندگی بودند.
کوه جادو نتیجهی سفر سههفتهای توماس مان به آسایشگاه داووس در سوئیس برای دیدار با همسر بیمارش بود، اما همان تجربهی کوتاه، تخیل ادبی او را چنان برانگیخت که با تلاشی هفتساله، به خلق یکی از مهمترین آثار ادبی قرن بیستم منجر شد. او در این کتاب، از بستر یک آسایشگاه بیماران مبتلا به سل استفاده کرد تا نگاه ژرف خود را به مسائلی چون فلسفه، زمان، بیماری، تمدن، عشق، مرگ، ایدئولوژی و … به نمایش بگذارد؛ بنابراین ژانر رمان را میتوان ترکیبی از رئالیسم فلسفی، روانشناسی فردی و نقد اجتماعی دانست.
در این رمان، آسایشگاه استعارهای از وضعیت بیمارگونهی تمدن مدرن است و هر یک از شخصیتهای آن نمایندهی نوعی تفکر، ایدئولوژی یا بحران فرهنگی در اروپای اوایل قرن بیستم به شمار میروند؛ برای مثال حضور شخصیتهایی مانند نافتا (نماد تعصب مذهبی و استبدادگرایی فکری) و ستمبرینی (نماد عقلگرایی و روشنگری لیبرال) رمان را به میدانی برای تقابل اندیشههای بنیادین تاریخ اروپا تبدیل کرده است.
این اثر بهعنوان یکی از ستونهای ادبیات مدرن آلمان شناخته میشود و در کنار رمانهایی چون اولیس نوشتهی جویس و در جستوجوی زمان از دسترفته اثر پروست، جزو برجستهترین روایتهای فلسفی-روانشناختی قرن بیستم جای دارد.
نکتهی مهم دیگر، رابطهی این اثر با سنت ادبی جنوب اروپا و آمریکای لاتین است که بیشتر حول محور مفاهیمی چون اسطوره، خاطره و ساختارهای روایی غیرخطی میگردد. در حالی که کوه جادو بهلحاظ جغرافیایی متعلق به اروپای شمالی است، اما در درون خود میل به توقف زمان، تسلیم در برابر بیماری و فرو رفتن در رخوتی عرفانی دارد که بهنوعی با فضای ادبی جنوب قرابت دارد؛ به بیان دیگر، در کوه جادو میتوان نوعی مواجههی عرفانی-حسی با جهان را دید که که در ادبیات جنوب هم دیده میشود.
کوه جادو در ابتدا به زبان آلمانی نوشته شد و پس از انتشار، با استقبال گستردهی منتقدان و دانشگاهیان روبهرو شد؛ این استقبال بهحدی بود که در دهههای بعد این اثر بارها در فهرست برترین آثار ادبی قرن بیستم و برنامهی درسی دانشگاههای معتبر قرار گرفت.
خلاصه داستان کتاب کوه جادو
ماجرای کتاب با ورود هانس کاستورپ، مهندس جوان آلمانی، به آسایشگاهی در کوههای داووس آغاز میشود. او برای ملاقات با پسرخالهی بیمارش به آنجا رفته، غافل از اینکه این ملاقات کوتاه قرار است به اقامتی چندساله بدل شود. دلیل این اتفاق، در ابتدا مشکوک بودن او به بیماری سل است، اما بهمرور، حضور در فضای ایزولهی آسایشگاه برایش به فرصتی تبدیل میشود تا با نگاه جدیدی به مفاهیم بنیادین زندگی بنگرد.
هانس با شخصیتهای متنوعی روبهرو میشود که هر کدام نماد تفکری خاص بوده و بر جهانبینی او تأثیر میگذارند؛ ستمبرینی نماد عقلانیت و گفتوگوی فلسفی، نافتا نماد تعصب مذهبی و افکار تمامیتخواهانه و کلاودیا شوشا، زنی اغواگر و مرموز که احساسات هانس را برمیانگیزد.
اگرچه داستان از تجربهی واقعی سفر کوتاه توماس مان به داووس در سال ۱۹۱۲ الهام گرفته شده است، شخصیتها و رویدادهای آن کاملاً تخیلی هستند. بنابراین، با اینکه کوه جادو یک رمان واقعیتمحور نیست، اما آنچه از آن یک روایت قدرتمند میسازد، تسلط نویسنده بر روان انسان، تئوریهای زمان و نقد مدرنیته است که از دل ادبیات، فلسفه و تاریخ برخاستهاند.

چرا باید کتاب کوه جادو توماس مان را بخوانیم؟
این کتاب نهتنها یک رمان کمنظیر، بلکه مطالعهای عمیق در باب معنای زندگی و بحرانهای فکری بشر در عصر مدرن به شمار میرود. بهعلاوه، برخلاف بسیاری از آثار فلسفی که نثرشان خشک یا پرطمطراق است، کوه جادو ترکیبی است از دیالوگهای زنده و تحلیلهای ژرف که از آن اثری روان و خوشخوان ساخته است.
ترجمهی حسن نکوروح با تبحر در بهکارگیری واژگان فلسفی و حفظ لحن خاص نویسنده، ارزش این نسخه را دوچندان کرده است. بنابراین اگر بهدنبال اثری هستید که هم تفکر را برانگیزد و هم احساس را، این کتاب برایتان مناسب خواهد بود؛ چرا که خواندن آن بهنوعی مواجههی دوباره با درونیاتِ خود انسان و سیر اندیشهی بشر به شمار میرود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب مناسب کسانی است که از خواندن آثار ادبی-فلسفی لذت میبرند، دغدغهی مدرنیته، ایدئولوژی، یا بحران تمدن دارند و از مطالعهی متونی با روایت آرام و تأملبرانگیز خسته نمیشوند. مخاطبانی که به آثار پروست، تولستوی یا هرمان بروخ علاقهمندند، بهخوبی با فضای فکری این اثر ارتباط برقرار خواهند کرد. بهعلاوه، این کتاب برای دانشجویان، پژوهشگران علوم انسانی و علاقهمندان به تاریخ اروپا بسیار سودمند است.
دربارهی توماس مان؛ نویسندهی کتاب
توماس مان در سال ۱۸۷۵ در لوبک آلمان به دنیا آمد. خانوادهی او از طبقهی مرفه و فرهیختهی جامعه به شمار میرفتند و برادرش، هاینریش نیز بعدها بهعنوان نویسندهای نامدار شناخته شد. توماس در نوجوانی به موسیقی علاقهمند بود و همین علاقه به ریتم، هارمونی و ساختار، بعدها در نثر و روایتپردازیاش انعکاس یافت. تربیت سختگیرانهی مذهبی، علاقه به موسیقی و تجربهی زیست در دوران تغییرات بزرگ سیاسی و فرهنگی اروپا، همگی در شکلگیری نگاه عمیق و چندلایهی او به انسان و جامعه نقش داشتند.
توماس در دانشگاه مونیخ در رشتهی تاریخ هنر، ادبیات و اقتصاد تحصیل کرد و بعد از مدتی کار در بیمه، به نویسندگی روی آورد. انتشار رمان بودنبروکها در سال ۱۹۰۱ او را به شهرت رساند و در سال ۱۹۲۹ جایزهی نوبل ادبیات را برایش به ارمغان آورد؛ هرچند بسیاری کوه جادو را مهمترین دستاورد ادبی او و حاصل تسلطش بر فلسفه، روانشناسی، تاریخ اندیشه و فرم روایت میدانند.
مان در زمان قدرتگیری نازیها، بهعلت مواضع لیبرال و ضدفاشیستیاش تبعید شد و سالهای بعدی عمرش را در سوئیس و ایالات متحده گذراند. او در آمریکا به تدریس و سخنرانی در دانشگاهها پرداخت و بهعنوان یک شخصیت فرهنگی، مواضع ضدفاشیسم خود را به گوش جهان رساند.
مان با تأثیر از اندیشمندان و متفکرانی چون گوته، نیچه، شوپنهاور، تولستوی و داستایوفسکی، سبکی منحصربهفرد در تلفیق روایت و ایده ارائه داد. او سرانجام در روز ۱۲ اوت ۱۹۵۵ بر اثر بیماری قلبی در بیمارستان شهر زوریخ درگذشت، در حالی که چند هفته پیش از آن، در سراسر اروپا بزرگداشتهای متعددی به مناسبت هشتادمین سالروز تولدش برای ارج نهادن به قلم و آثار او برگزار شده بود.
جوایز و افتخارات کتاب کوه جادو و نویسندهی آن
توماس مان در سال ۱۹۲۹ بهدلیل تحلیل روانشناختی عمیق و قدرت بیان هنری جایزهی نوبل ادبیات را دریافت کرد. گرچه این جایزه بابت رمان بودنبروکها به او اعطا شد، اما کوه جادو نیز به سبب پرداختن به مضامین پیچیده و بازتاب فضای فکری و روشنفکری زمانهی خود نقش مهمی در این انتخاب داشت.
نظرات مشهور درباره کوه جادو
از نگاه بسیاری از منتقدان، کوه جادو یکی از دقیقترین و ژرفترین بازنماییهای روان انسان و جامعهی مدرن در ادبیات قرن بیستم است. نیویورک تایمز در نقدی که سه سال پس از انتشار رمان منتشر شد آن را چکیدهای از تنوع و پیچیدگی زندگی مدرن نامید. گاردین در سال ۲۰۱۱ آن را نمونهی درخشان ادبیات بیماری خواند و TLS، از معتبرترین نشریات نقد ادبی بریتانیا، آن را رمانی دانست که به ژرفای جان نفوذ میکند و با آمیزهای از آشفتگی، شورانگیزی و طنزی غریب، خواننده را در خلسهای رؤیایی رها میسازد.
اقتباسها از این کتاب
اگرچه کوه جادو با توجه به حجم، زبان و ساختار فکریاش اثری دشوار برای اقتباس سینمایی بهنظر میرسد، همواره الهامبخش فیلمسازان، هنرمندان و متفکران بوده است.
در سال ۱۹۸۲ یک فیلم سینمایی به کارگردانی هانس وی. گایسندورفر با اقتباس از کوه جادو ساخته شد که بعدها شبکهی تلویزیونی ZDF آلمان آن را در قالب یک سریال کوتاه سه قسمتی پخش کرد. این اقتباس تلاش داشت فضای ایزوله و گفتوگومحور آسایشگاه را بازسازی کند، اما نقدهایی نیز به ناتوانیاش در انتقال پیچیدگیهای فکری اثر وارد شد. همچنین اقتباسهای رادیویی، نمایشنامهای و حتی اپرایی از این رمان در آلمان، اتریش و فرانسه صورت گرفت که بهدلیل حجم، زبان و ساختار ذهنی رمان، در اجرا چندان موفق نبودند.
بخشی از کتاب کوه جادو
«آنکه از میان سالن میگذشت بانویی بود، زنی، شاید هم بهتر باشد بگوییم دختری جوان، میانقد سویتر سفید و دامن رنگین پوشیده، با موهای بور سرخگون که به سادگی بافته گرد سرحلقه کرده بود. هانس کاستورپ فقط اندکی از نیمرخش را میدید. که تقریبآ هیچ نبود. بیصدا میرفت، که تضاد عجیبی با سر و صدای ورودش داشت، به گونهای غریب لغزان و با سر کمی جلو داده به طرف آخرین میز سمت چپ رفت، که عمود بر در ایوان قرار داشت، همان «میز روسهای خوب». در حالی که یک دست در جیب ژاکت پشمیاش فرو کرده بود و دست دیگر را به عقب سر برده زیر موهایش نگه داشته مرتبشان میکرد.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۰۱۶ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۰۱۶ صفحه
نظرات کاربران
لطفا در کتابخانه بی نهایت قرار دهید. با تشکر🙏
دوستان آثار توماس مان سخت خوان هست مخصوصا کوه جادو ،تو یه قسمتی از کتاب عامه پسند بوکفسکی اونجا که سلین داخل کتابفروشی و کتاب کوه جادو رو داره میخونه به کاراگاه بلین میگه این یارو مشکل داره،بلین میگه مشکلش
حال که آثار مان را خواندهاید، کتاب «جستارهایی درباره توماس مان» اثر گئورگ لوکاچ رو از دست ندید.
تا جایی که میدونم نویسنده به خاطر این کتاب نوبل برده و به نظرم واقعا هم لایق نوببه این کتاب ارتباط بین انسان و طبیعت رو خیلی قشنگ نشون داده و میل انسان نسبت به طبیعت رو به وضوح نوشته این کتاب
توماس مان ذهن خلاقی داره و کوه جادو اگر نگوییم شاهکار از آثار برجسته اوست و مطالعه این کتاب با فقط ۲۰ درصد قیمت چاپی اثر فرصت خوبیه ولی متاسفانه من کتاب نخوانده زیادی دارم و مجبورم ازین تخفیف صرفنظر
خیلی دوستش دارم
آقای توماس مان بخاطر نوشتن این کتاب برنده جایزه نوبل ادبی شدند ، پس قطعا کتاب خوبیه :) ولی برای من سخت بود فهمیدنش و از اواسط کتاب دیگر ادامه ندادم ،،،،، بحث فلسفی ولی بدون جذابیت
عالی بود
خریدنش نزدیک است