خورخه ولپی
بیوگرافی خورخه ولپی
«خورخه ولپی» (متولد ۱۰ ژوئیه ۱۹۶۸) رماننویس و مقالهنویس مکزیکی است که بیش از همه با رمان «در جستجوی کلینگزور» شناخته میشود. او در اصل حقوقدان بود، اما در دههٔ ۱۹۹۰ با انتشار نخستین آثارش و همچنین مشارکت در بیانیهٔ «مانیفست کرک» به همراه چند نویسندهٔ جوان دیگر، توجهها را به خود جلب کرد. این بیانیه اعتراضی به وضعیت ادبیات مکزیک و تلاشی برای معرفی جریانی تازه در ادبیات بود.
ولپی در مکزیکوسیتی به دنیا آمد. از کودکی به تاریخ و علوم علاقهمند بود. در ۱۳سالگی آرزو داشت تاریخدان شود و کتابی جامع دربارهٔ قرونوسطی بنویسد. علاقهاش به علوم نیز تا حد زیادی با تماشای مجموعهٔ تلویزیونی Cosmos شکل گرفت. هرچند بعدها مسیر زندگیاش را بهسمت ادبیات تغییر داد، این علایق همچنان در نوشتههایش حضوری پررنگ دارند.
او دورهٔ دبیرستان را در «مرکز دانشگاهی مکزیک» گذراند و سپس در دانشگاه ملی خودمختار مکزیک (UNAM) در رشتهٔ حقوق تحصیل کرد. پس از آن، کارشناسی ارشد خود را در رشتهٔ ادبیات مکزیک از همان دانشگاه گرفت.
در اوایل دههٔ ۱۹۹۰ نزدیک به سه سال دستیار «دیگو والادس»، نخستین دادستان کل مکزیکوسیتی و بعدتر دادستان کل کشور، بود. او در این جایگاه درگیر مسائل سیاسی و قضایی پرآشوبی شد. در سال ۱۹۹۴ هنگام سفر به اوآخاکا شاهد ترور یکی از مقامات دولتی ایالتی بود؛ تجربهای که بعدها الهامبخش رمان La paz de los sepulcros شد.
او در سال ۱۹۹۶ برای ادامهٔ تحصیل به اسپانیا رفت و در دانشگاه سالامانکا دکترای خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات هیسپانیک گرفت. در همان زمان نگارش رمان En busca de Klingsor را آغاز کرد و برای تحقیقات خود زبان آلمانی آموخت.
او از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴ مدیر مرکز فرهنگی مکزیک در پاریس بود. در سال ۲۰۰۷ مدیر کانال ۲۲ شد و اصلاحات چشمگیری را در این شبکهٔ فرهنگی ایجاد کرد. از سال ۲۰۱۳ نیز بهعنوان مدیر جشنوارهٔ بینالمللی سروانتینو در گواناخواتو فعالیت داشت که بزرگترین جشنوارهٔ فرهنگی آمریکای لاتین است. همچنین از سال ۲۰۰۷ در دانشگاههای مختلفی به تدریس پرداخت.
رمانهای ولپی با جریانهای غالب ادبیات آمریکای لاتین ــ بهویژه رئالیسم جادویی ــ تفاوت چشمگیری دارند. آثار او بر پژوهشهای مرتبط با تاریخ، علم و مباحث دانشگاهی تمرکز دارند و لزوماً در بستر لاتینآمریکایی روایت نمیشوند. کتابهای او به چندین زبان ترجمه شدهاند و جوایزی همچون جایزهٔ کتابخانهٔ بِروه و جایزهٔ Debate-Casa de América را کسب کردهاند. همچنین او از بنیاد گوگنهایم بورسیه گرفته است.
ولپی نخستین بار پس از مطالعهٔ رمان «ترا نوسترا» اثر کارلوس فوئنتس تصمیم گرفت نویسنده شود. این اثر به او نشان داد که ادبیات میتواند تاریخ را بازآفرینی کند. بعدها فوئنتس نیز رمان En busca de Klingsor او را ستود و میانشان دوستی شکل گرفت. او نخستین آثار خود را در اوایل دههٔ ۱۹۹۰ منتشر کرد؛ از جمله رمان «حتی در سکوتی تاریک» (۱۹۹۲). رمان En busca de Klingsor نیز موفقترین اثر اوست که به چندین زبان ترجمه شد و جوایزی چون جایزهٔ Biblioteca Breve (۱۹۹۹) در اسپانیا و جایزهٔ Deux Océans-Grinzane Cavour (۲۰۰۰) در فرانسه را به دست آورد.
آثار او بیشتر بر پژوهش علمی، تاریخی و روانشناختی بنا شدهاند. علاوهبر رمان، ولپی مقالات و نقدهای ادبی متعددی برای روزنامهها و مجلات معتبری مانند Reforma ،Letras Libres و El País نوشته است.
او جوایز متعددی از جمله جایزهٔ مقالهٔ Plural، جایزهٔ Mazatlán برای Con Mentiras و جایزهٔ بینالمللی خوسه دونوسو را برای مجموعهٔ آثارش دریافت کرده است. همچنین نشانهای افتخار فرهنگی از فرانسه (شوالیهٔ هنر و ادبیات) و اسپانیا (شوالیهٔ ایزابل کاتولیک) به او اعطا شده است.
او عموماً از راوی اولشخص بهره میگیرد و شخصیتها را همچون آزمایشهایی برای بررسی هویت، اراده و رفتار انسانها میپردازد. برای ولپی، رمان نوعی «جستوجو» است نه توضیح دانستهها. به گفتهٔ او «رمان ابزاری است برای کشف جهان».
«حتی در سکوتی تاریک» و «در جستوجوی کلینگزور» دیگر کتابهای ترجمهشده از او به فارسی هستند.