کتاب علیه تو اعلان عشق می دهم
معرفی کتاب علیه تو اعلان عشق می دهم
کتاب الکترونیکی «علیه تو اعلان عشق می دهم» نوشتهٔ غاده السمان و عبدالحسین فرزاد در نشر چشمه چاپ شده است. مجموعهشعری که پیش روی دارید در سال ۱۹۷۶ به چاپ رسیده است. اشعار این مجموعه به سالهای ۱۹۷۴ و ۱۹۷۵ برمیگردد، یعنی سالهای اوج طراوت و زیبایی دمشق و غوطه و آن سامان.
دربارهٔ کتاب علیه تو اعلان عشق می دهم
این مجموعه مانند همهی دفترهای شعر غاده السّمان، با محوریت عشق نوشته شده است، عشقی پاک و زمینی بدون ریاکاریهای تقدسگرایانه و تظاهر به عرفانگرایی. عاشقانههایی همچون اشعار سعدی، لویی آراگون، لرد بایرون، نزار قبانی و...
در آن روزگار اگرچه اسراییل در جنگ ۱۹۶۷ صحرای سینا و بلندیهای جولان در سوریه را اشغال کرده بود و جمال عبدالناصر نیز دیگر وجود نداشت، روحیهی پان عربیسم ناصر و افسران آزاد مصر و سایر سرزمینهای عربی، زنده بود و هنوز صهیونیسم نتوانسته بود جهان عرب را پارهپاره کند، هنوز کشورهای عربی یکپارچه بودند و مصر با خیانت انورالسادات در سال ۱۹۷۸با اسراییل آشتی نکرده بود و قرارداد کمپ دیوید امضا نشده بود و مصر حسابش را از جهان عرب جدا نکرده بود، هنوز نشاط و شادی و امید در جهان عرب وجود داشت.
کتاب علیه تو اعلان عشق می دهم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به شعر جهان پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب علیه تو اعلان عشق می دهم
عشق بهخیر!
شاد باش چرا که من تنها شادمان را دوست میدارم
ای کودک بادها
میان ما میبالد آن الفت گرسنه
و آن احساسِ متراکمِ تند
که برایش نامی نمییابم
ویکی از نامهایش عشق است.
*
از آنگاه که تو را شناختم
عشق هموطنم شده است
بدان سبب که ما هر دو در یک سیاره ساکن هستیم،
و یک خورشید بر ما میتابد
چه دلانگیز است که تو را میشناسم
تو را شادی نامیدهام، شادی
و هر بامداد، از خاکستر من برمیخیزی
و من با صدای خودم از خواب برمیخیزم درحالیکه به تو میگویم:
ای شادمانی، عشق بهخیر!
*
بدان جهت که
بر هر چه دست میسایم به نور بدل میشود
و بدان جهت است
دوست میدارم کودکان جهان را
و درختانش را و دریاهایش را و کائناتش را،
صیادانش را و ماهیانش را و مجرمانش را و مجروحانش را
و انگشتانِ به گچآغشتهی معلمانش را
و پنجرههای بیپردهی بیمارستانهایش را...
چرا که تو را دوست میدارم
و جنون در من سُکنا گزیده است،
و شادمانی در قارههای خاموش روحم
آتش میافروزد.
*
بدان جهت که تو را دوست میدارم
جهان رنگین شده است
بعد از آنکه سیاه و خاکستری بود
همچون فیلمهای قدیمی ازدسترفته...
نغمهها به حنجرهها و مزارع بازگشته است
و قلب من دوباره در بیشهها میتازد
و چونان برهآهویی سرکش و نفسزنان
نغمه ساز میکند...
*
در شخصیت تو با ابعاد نامتناهیاش،
هر روز مردی جدید زاده میشود
و من با تو هر روز عشقی تازه را تجربه میکنم
و پیوسته
با تو، به تو خیانت میورزم
*
همهچیز نام تو شده است
صدای تو شده است
حتا آنگاه که میکوشم از دست تو
به دشتهای خواب بگریزم
و ساعدم کنار گوشم قرار میگیرد،
تیکتاک ساعتم خاموش میشود
و به هر ثانیه
نام تو را تکرار میکند...
من، بهتصادف، گرفتار عشق نشدم
بلکه خود، با گامهای استوار به سوی عشق رفتم
با چشمانی باز و گشاده،
من هوشیارانه عاشق شدم
نه اینکه بهغفلت در عشق گرفتار آیم
من تو را میخواهم
*
با هوشیاری کامل
(یا با آنچه که بعد از شناختنت بر جای مانده بود)
بر آن شدم که به تو عاشق باشم
کاری ارادی
نه کاری از روی شکست و هزیمت
هان اینک من با هوشیاری کامل (یا با جنونم)
از حصارهای وجودت عبور میکنم
و از پیش میدانم
در چه سیارهای آتش خواهم افروخت
و کدام توفان را از صندوق گناهان رها خواهم کرد.
و مشتاق به سوی تو خواهم شتافت
تا مرزهایم در مرزهای تو گم شود
و بر بستر ابرهای شفاف، باهم، به خواب رویم
و من تو را صدا بزنم: ای من!...
حجم
۴۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
حجم
۴۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه