
کتاب رویای مردان ایرانی
معرفی کتاب رویای مردان ایرانی
کتاب رؤیای مردان ایرانی نوشتهی ماردین ابراهیم و با ترجمهی مریوان حلبچهای، اثری است که نشر چشمه آن را منتشر کرده است. این کتاب در قالب داستانی بلند، روایتهایی از سرگذشت انسانهایی را به تصویر میکشد که در میان مرزهای جغرافیایی و تاریخی ایران، عراق، ترکیه و اروپا، با رنجها، کوچها و آرزوهای خود دستوپنجه نرم میکنند. داستان از انگلستان آغاز میشود و با عبور از شهرها و سرزمینهای مختلف، به زندگی شخصیتهایی میپردازد که هر یک بهنوعی قربانی جنگ، تعصب و خشونتاند. محوریت روایت بر نجات و محافظت از دستنوشتهها و آثار ادبی ارزشمند شرق، بهویژه شاهکار مم و زین احمد خانی، استوار است؛ اثری که در گذر زمان و میان آتش جنگها و تعصبات، بارها در معرض نابودی قرار گرفته است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب رویای مردان ایرانی
کتاب رؤیای مردان ایرانی با قلم ماردین ابراهیم، داستانی چندلایه و پرشخصیت را روایت میکند که در بستر جغرافیایی گستردهای از انگلستان تا ایران، ترکیه و عراق جریان دارد. این اثر با محوریت سرگذشت یک دستنوشتهی ارزشمند، به تاریخ و سرنوشت مردمانی میپردازد که درگیر جنگ، مهاجرت و تلاش برای حفظ هویت فرهنگی خود هستند. نویسنده با بهرهگیری از روایتهای موازی، زندگی شخصیتهایی چون اوفلیا، دختری که پس از مرگ پدرش قدرت تکلم را از دست میدهد، و همچنین احمد خانی، شاعر و نویسندهی مم و زین، را به هم پیوند میزند. کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون خشونت، تعصب، عشق، ناکامی و تلاش برای حفظ میراث فرهنگی، تصویری از رنجها و امیدهای انسانهایی ارائه میدهد که در دل تاریخ و جغرافیا گم شدهاند. روایت داستان با ارجاع به وقایع تاریخی و ادبیات کهن، بهویژه مم و زین، لایههایی از فرهنگ و هویت مردمان شرق را بازتاب میدهد و نشان میدهد چگونه آثار ادبی میتوانند در برابر فراموشی و نابودی مقاومت کنند.
خلاصه داستان رویای مردان ایرانی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان رؤیای مردان ایرانی با روایت مردی جوان آغاز میشود که بهطور اتفاقی در انگلستان برندهی بختآزمایی میشود و با پول بهدستآمده، مرکزی برای درمان بیماران روانی تأسیس میکند. در این مرکز، او با دختری به نام اوفلیا آشنا میشود که پس از قتل پدرش، قدرت تکلم را از دست داده و به نوشتن داستان زندگی خود روی آورده است. روایت اوفلیا، که بخش عمدهای از کتاب را دربرمیگیرد، سرگذشت خانواده، دوستان و اطرافیانش را در بستر مهاجرت، جنگ و جستوجوی هویت بازگو میکند. در بخشهایی از کتاب، داستان به گذشتههای دورتر و سرگذشت احمد خانی و دستنوشتهی مم و زین میپردازد؛ اثری که گروهی به نام خنجرهای نیمهشب در پی نابودی آن هستند. روایتهای موازی از زندگی شخصیتهایی چون میلِی، لاس و ایلیا، هر یک با گذشتهای پر از رنج و مهاجرت، به هم گره میخورد و در نهایت، تلاش برای نجات و حفظ دستنوشتهی ارزشمند، به نمادی از مقاومت فرهنگی و انسانی بدل میشود. کتاب با پرداختن به روابط خانوادگی، دوستیها، عشقهای ناکام و زخمهای جنگ، تصویری از انسانهایی ارائه میدهد که در جستوجوی معنا و آرامش، میان گذشته و حال سرگرداناند.
چرا باید کتاب رویای مردان ایرانی را بخوانیم؟
رؤیای مردان ایرانی اثری است که با روایت چندنسلی و جغرافیایی، تجربههای انسانی را در بستر تاریخ و فرهنگ شرق و غرب به تصویر میکشد. این کتاب با ترکیب داستانهای شخصی و وقایع تاریخی، به موضوعاتی چون مهاجرت، جنگ، حفظ میراث فرهنگی و جستوجوی هویت میپردازد. شخصیتپردازیهای دقیق و روایتهای درهمتنیده، امکان همذاتپنداری با انسانهایی را فراهم میکند که در برابر خشونت و فراموشی ایستادگی میکنند. همچنین، ارجاع به آثار ادبی کهن و دغدغهی حفظ آنها، لایهای از تأمل دربارهی اهمیت فرهنگ و زبان را به متن افزوده است. خواندن این کتاب فرصتی برای آشنایی با سرگذشت مردمانی است که در دل بحرانها، امید و رؤیاهای خود را زنده نگه میدارند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن رؤیای مردان ایرانی به علاقهمندان داستانهای تاریخی، اجتماعی و مهاجرت، کسانی که دغدغهی هویت، میراث فرهنگی و سرگذشت انسانهای جنگزده را دارند، و همچنین دوستداران روایتهای چندلایه و شخصیتمحور پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب رویای مردان ایرانی
«خودم هم باورم نمیشد که یکدفعه اینهمه پول نصیبم شده باشد. با این پول توانستم به رؤیای دوران جوانیام جامهٔ عمل بپوشانم و مرکزی برای درمان مبتلایان به افسردگی و دیگر اختلالات روانی تأسیس کنم. غروب دلانگیز یکی از روزهای اوت بود. با دوستانم از کنار کازینویی رد میشدیم. راستش من زیاد از اینجور فضاها خوشم نمیآید، ولی به احترام دوستانم وارد آنجا شدم. کازینو پر از مردانی بود که دیگر از پولدار شدن با کار و زحمت زیاد ناامید شده بودند و حالا به خرید بلیت بختآزمایی روی آورده بودند. همین که وارد آنجا شدیم، دوستانم هر کدام بلیتی خریدند. بهاصرار برای من هم یکی خریدند. قبل از اینکه بلیت را در جیبم بگذارم، نگاهی به آن انداختم. از شمارهٔ سمت راستش فهمیدم که یکمیلیون و هشتصدهزار بلیت فروخته شده است. این رقم نشان میداد که احتمال برنده شدن بسیار کم است، مخصوصاً برای من که اصلاً خوششانس نبودم. با طعنه به دوستانم گفتم ما اینقدر بدبختایم که امکان ندارد در بین سهتا بلیت هم بلیت ما برنده شود، چه برسد به یکمیلیون و هشتصدهزارتا! دوستانم دربارهٔ این موضوع زیاد حرف نزدند، چون آنها هم موضوع را جدی نگرفته بودند. شبی که به تکتکشان تلفن کردم و گفتم بلیتم برنده شده و جایزهاش دومیلیون پوند است هیچکس باور نکرد.»
حجم
۱۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
حجم
۱۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه