دانلود و خرید کتاب میان جیوه و اندوه لیلا کردبچه
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب میان جیوه و اندوه

کتاب میان جیوه و اندوه

نویسنده:لیلا کردبچه
انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب میان جیوه و اندوه


کتاب میان جیوه و اندوه نوشته‌ی خانم لیلا کردبچه است. این کتاب مجموعه‌ای از ۴۸ عنوان شعر نو است که در سال  ۱۴۰۰ به چاپ رسید. کتاب میان جیوه و اندوه شامل مجموعه‌ای از اشعار عاشقانه است که نسبت به بقیه‌ی اشعار لیلا کردبچه فضای متفاوتی دارد. لیلا کردبچه مانند بقیه‌ی شاعران نازک‌خیال نگرشی متفاوت به عشق دارد و این دید را در آثارش منعکس می‌کند.

درباره کتاب میان جیوه و اندوه

کتاب میان جیوه و اندوه مجموعه‌ای است شامل ۱۰۰ صفحه، و حدود ۵۰ قطعه شعر سپید را شامل می‌شود که توسط انتشارات نگاه منتشر شده است. کتاب میان جیوه و اندوه مجموعه‌ای است عاشقانه، با فضایی متفاوت از آنچه که شاعر تابه‌حال تجربه‌‌‌اش را داشته است. فضای شعرهای این مجموعه را عاشقانه‌های فراقی و یا عاشقانه‌های وصالی دربرنگرفته است، بلکه فضای این مجموعه پذیرش شادمانۀ اندوه عشق است. خوشحالی ناشی از اندوه عشق حس غریبی برای انسان است و شاید روزی اگر اقبال با او یار باشد، یک‌بار تجربه‌اش کند. زمانی که ترازوی عشق به سمت خیال متمایل می‌شود باعث شادمانی است و اگر به سمت حقیقن سنگین شود اندوه را با خود دارد.

ساختار روایی بیشتر اشعار کتاب میان جیوه و اندوه، نوسانی شاعرانه بین خیال و واقعیت است، همین ویژگی، شخصیت راوی شعرها را به دو قسمت تقسیم کرده است؛ زنی اندوهگین که حسرت داشتن کسی را دارد، و زنی شادمان که با تصوّر داشتن کسی زندگی می‌کند، و این دوشخصیتی بودن راوی، در دومین شعر مجموعه به‌طور واضح خودش را به خواننده نشان می‌‌دهد.

خواندن کتاب میان جیوه و اندوه را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

اگر شما جزو کسانی هستید که به خواندن شعر و مخصوصا شعر سپید علاقه دارید پیشنهاد می‌کنیم مجموعه میان جیوه و اندوه، خانم کردبچه را حتما مطالعه کنید.

درباره لیلا کردبچه

لیلا کردبچه در سال  ‍۱۳۵۹ در شهر تهران متولد شد. او شاعر ایرانی و پژوهشگر ادبیات است. لیلا کردبچه دانش‌آموخته کارشناسی ارشد در رشته زبان و ادبیات فارسی و دانشجوی دوره دکتری در رشته «ادبیات معاصر» در دانشگاه اصفهان است. کردبچه علاوه بر شعر، دستی در نقد و تحلیل تاریخ ادبیات نیز دارد.

بخش هایی از کتاب میان جیوه و اندوه

فکر می‌کردم وقتی به تو فکر می‌کنم

هوای اتاقت ابری می‌شود

دلتنگی از لباس‌هایت چکه می‌کند،

کنار پنجره می‌روی، غمگین می‌شوی،

دم غروب

چیزی را بهانه می‌کنی، از خانه می‌زنی بیرون،

و از این‌جور حرف‌ها...

فکر کردن به تو

نان شبم شده است

و چون مفتشی روزمزد

واژة «شب» را از زیر زبان ساعت بیرون می‌کشم

تا در تاریکی به تو فکر کنم

و آیا از سیاهی چشم‌هایم پیدا نیست،

که هیچ خاطره‌ای از آسمان روز ندارم؟

و آیا از سرخیِ چشم‌هایم پیدا نیست،

که سال‌ها از ساعت خوابم گذشته است؟

از من

درمقابل شب شفاعت کن

از من درمقابل دلتنگی،

از من درمقابل بی‌خبری

از من درمقابل فکر کردن به اینکه حالا

درست در همین لحظه داری چه‌کار میکنی؟

از

درمقابل فکر کردن شفاعت کن!

Mohammad Javad Mohammadi
۱۴۰۱/۰۴/۲۷

دکتر کرد بچه الحق و الانصاف که از بهترین های معاصر هستن ...تا الان همه مجموعه هاشون رو خوندم این یکی نور علی نور بود ...

مهرو
۱۴۰۲/۰۵/۱۷

شعر های استاد کردبچه بسیار زیبا و دارای روح لطیف زنانه هستند خوندنش رو حتما پیشنهاد میکنم

zahra_gharnein
۱۴۰۱/۰۳/۲۱

خیلی لطیف و زیباست. گاهی یک قطعه شعر داستان یک زندگیه...

ریحان
۱۴۰۳/۰۳/۲۸

فوق العاده

حمیده پارسائیان
۱۴۰۲/۱۱/۰۶

از لطیف‌ترین مجموعه‌های شعری بود که تا به حال خونده‌م.

END
۱۴۰۲/۱۱/۱۹

بی‌نهایت لذت بردم، حالا اگر کسی پرسید بانوی شاعر خوب معاصر فقط اسم فروغ به ذهن نمیاد. شادکام باشید

و آیا از سیاهیِ چشم‌هایم پیدا نیست، که هیچ خاطره‌ای از آسمانِ روز ندارم؟
|ݐ.الف
به نبودنِ تو فکر کردم و فریاد کشیدم: «دنیا! واقعاً می‌توانی از این هم غم‌انگیزتر بشوی؟»
یك رهگذر
می‌دانی؟ آدم اذیت می‌شود وقتی کسی را دوست داشته باشد امّا نداشته باشد امّا داشته باشد امّا نداشته باشد... و به ربّ‌المجانین که دیگران نمی‌فهمند چه می‌گویم
یك رهگذر
گفتم: «به ملاقات مردی می‌روم که در انتظارم نیست، پس نخواهد فهمید چقدر دیر کرده‌ام!» بعد خط چشم‌هایم را با حوصله جفت کردم و گفتم: «هیچ‌وقت برای دیر رسیدن دیر نیست»
یك رهگذر
من از مرگ نمی‌ترسم من از مرگ در جهانی که تو در طالعم نبودی، نمی‌ترسم امّا دلم می‌گیرد اگر بعدها استخوان‌هایم را دوست بداری و بگویی: «حیف! آن زن برای بر دوش کشیدنِ بار عشق چه شانه‌های نحیفی داشت!»
یك رهگذر
به تو فکر کردم و کسی چه می‌داند شب‌های بی‌خوابی، سقفِ کدام خاطره‌ات چکه می‌کند
یك رهگذر
من خاطرات زیادی از تو ندارم امّا زیاد به تو فکر می‌کنم و از هر خیابانی که می‌گذرم قبلاً درحالِ فکر کردن به تو از آن گذشته‌ام درحال فکر کردن به تو راه می‌روم، آواز می‌خوانم درحال فکر کردن به تو می‌خوابم، بیدار می‌شوم درحال فکر کردن به تو زندگی می‌کنم درحال فکر کردن به تو یک آن یادم می‌افتد که دیگر چیز زیادی برای تجربه کردن نمانده است چیزی برای تجربه کردن نمانده است؛ آنقدر با تو زیسته‌ام بی‌تو که فکر می‌کنم دیگر می‌توانم بمیرم.
مریم بانو
می‌توانم دست‌کم دوازده‌برابرِ این، دیوانه باشم و هرروز برگِ تازه‌ای در جنون رو کنم آنقدرکه هرلحظه بیشتر فرو بروم در خودم و دست‌وپایم را بیشتر جمع کنم تا جای کمتری بگیرم تا جای بیشتری باز کنم برای نبودنت می‌توانم دست‌کم دوازده‌برابرِ این، دیوانه باشم آنقدرکه عاشقت بمانم و قلبِ واقعی‌ام را بگذارم وسط که به آن بخندی وقتی برای دوستانت از زنی می‌گویی که گاهی ناچار می‌شوی از شدّتِ تپیدنِ قلبش جایی پناه بگیری.
sama
من از مرگ در جهانی که تو در طالعم نبودی، نمی‌ترسم امّا دلم می‌گیرد اگر بعدها استخوان‌هایم را دوست بداری و بگویی: «حیف! آن زن برای بر دوش کشیدنِ بار عشق چه شانه‌های نحیفی داشت!»
MTH📚
که با تو می‌توانم به هزار شیوهٔ تازه دیوانه باشم می‌توانم جنون را یاد جهان و هزارویک شگردِ تازه یاد زنان بدهم؛
|ݐ.الف

حجم

۴۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۴۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان