دانلود و خرید کتاب دلهره‌ی مدام گریختن سابیر هاکا
تصویر جلد کتاب دلهره‌ی مدام گریختن

کتاب دلهره‌ی مدام گریختن

نویسنده:سابیر هاکا
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دلهره‌ی مدام گریختن

کتاب دلهره‌ی مدام گریختن، نوشته سابیر هاکا است. این مجموعه شعر خواننده را با خودش به دنیای تازه‌ای از کلمات می‌برد، دنیای تعبیرهای تازه و احساسات متفاوت. دنیای شاعران جهان تازه‌ای است که خواننده در زندگی واقعی فرصت تجربه‌ی آن را ندارد.

کتاب دست‌هایت کولی‌ها را آواره می‌کند مجموعه‌ای از شعرهای تازه و بدیع است که مخاطب را در دنیای کلمات غرق می‌کند.

خواندن کتاب دلهره‌ی مدام گریختن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به شعر معاصر پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب دلهره‌ی مدام گریختن

چگونه می‌توان به دست‌هایی اعتماد کرد

که می‌دانی

دستی دیگر را رها کرده‌اند

چگونه می‌توان خیره ماند

در نمناکیِ رؤیای لب‌هایی

که می‌دانی لبی دیگر را بوسیده‌اند

در تکراری مداوم

چرا باید این‌گونه باورنکردنی

دوست داشت انسانی را

که باقی‌مانده از عشق دیگری‌ست

هر انسان باقی‌ماندهٔ انسانِ دیگری‌ست

که نیست

چه بیگانه‌اند باهم

سیل دست‌هایی که در خیابان روان‌اند

و حافظه‌شان

خالی از حقیقتِ گرم هر نوازشی‌ست

چه بی‌تفاوت از کنار هم می‌گذرند

moshfeghi
۱۴۰۲/۰۹/۱۴

بسیار بسیار دلنشین شعر های نویی که بسیار تاثیر گذار وملموس هستند و برای خوانده کتاب انگار تجربه و خاطره ای هست در اعماق گذشته و زندگی زیسته

سکوت زبان آرام رنج است چه کسی توان شنیدنش را دارد؟
یك رهگذر
بگذار چشم‌هایت سخن بگویند که زبان توان اعتراف به حقیقت‌ها را ندارد
bud
و در گلوی هر مُرده بغضی به جا می‌ماند از رنجی که از سر گذرانده
bud
کوه را خستگیِ ایستادن می‌فرساید رود را خستگیِ رفتن و انسان در میانهٔ ایستادن و رفتن آه که عشق چه بی‌دریغ می‌فرساید و می‌پوساند
یك رهگذر
فاصله بسیار است میان آن‌چه هستیم و می‌خواستیم
یك رهگذر
چه کسی توانسته از گذشته‌اش زنده بازگردد چه کسی توانسته نمُرده باشد لحظه‌ای که فراموش شده است
یك رهگذر
شاید یک مرد بارها عشق را تجربه کند، زنان بسیاری را دوست بدارد، اما کمتر مردی سعادت آن را دارد که زنی تا سرحد مرگ دوستش داشته باشد.
کرم های شب تاب
عشق اگر بمیرد زندگی بال‌هایش را می‌گشاید و می‌پرد چنان پرنده‌ای که ناگهان بهراسد
یك رهگذر
تنهایی آرام و بی‌صدا در روحت رخنه می‌کند بی‌آن‌که کسی ببیند بی‌آن‌که کسی بفهمد حتا آن کسی که به تنهایی‌ات کشانده
یك رهگذر
شخم نزن پدر این خاک پُر از خون را بگذار کمی تنها باشد با طراوت تن‌های برهنهٔ در آغوشش اگرچه هنوز بر سینه‌اش آرام نگرفته‌ایم
.ً..
فراموش کرده‌ام خود را پیش از عشق چگونه بوده‌ام و اکنون چگونه‌ام اکنون که نیستی به چه شکلی درآمده‌ام احساس می‌کنم دیگری‌ام غرق در وحشت و تاریکی‌ام هر لحظه فرومی‌ریزم و باز شکل می‌گیرم و سراسر در این تردید هربار از خود می‌پرسم آیا نمُرده‌ام؟
یك رهگذر
انسان زمان را و زمان انسان را می‌فرساید
یك رهگذر
به درون خالی‌ام بنگر!
bud
همچون آبِ ریخته‌ای که خاک در خود فرومی‌کشد در خود فروکشیده مرا زیبایی‌ات
آرزو ایرانمهر
چهره‌ام را برمی‌دارم چه موجود بیگانه‌ای‌ست انسان در برابر انسان
bud
سایهٔ روزها بر ما جا مانده است
bud
مثل روز برایم روشن بود که خوشبختی به من نمی‌آید، در این میان از پا درآمده بودم، له‌ولورده، باید به‌نوعی پایان می‌دادم به وضعیت اسف‌باری که گرفتارش شده بودم. تنها یک چیز بود که کمی چهرهٔ بدقواره و کثیف زندگی را از آن‌چه که بود کمتر نشان می‌داد و آن ادبیات بود. میل به گریز و فرار از همه‌چیز و همه‌کس تمام وجودم را پُر کرده بود. ادبیات دست‌هایم را گرفت و به دنبال خود کشاند، بیرونم کشید، بغلم کرد، راهم برد، هیچ‌وقت نشد بداخلاقی‌اش را ببینم، خم به ابرو نیاورد و هر گاه که خسته می‌شدم کولم می‌گرفت. تمام سعی‌اش این بود که نگهم دارد، اوایل در حکم مادری مهربان آغوشش را به رویم گشوده بود، جای امنی برای فرار از دست هر آن‌چه خسته‌ام کرده بود
آترین🍃
تنها یک چیز بود که کمی چهرهٔ بدقواره و کثیف زندگی را از آن‌چه که بود کمتر نشان می‌داد و آن ادبیات بود.
آترین🍃
باید مثل یک نویسندهٔ حرفه‌ای عمل کنم، تمام سعی‌ام را بکنم شما را خسته نکنم هر چند برای من خستگیِ شما چندان اهمیتی ندارد و مهم آن است که خودم راحت‌تر بتوانم بنویسم.
آترین🍃
و من ویرانه‌ای به‌جامانده‌ام متروک چنان شهری جنگ‌زده
bud

حجم

۲۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

حجم

۲۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰
۵۰%
تومان