محمود درویش
محمود درویش شاعری فلسطینی است که با آرمانهای مختص خود و عشقش به میهن در دنیا شناخته میشود. درویش خاطرهی ترک کردن ناگهانی وطنش را اینطور تعریف کرده که او در خردسالی یک شب که مثل تمام اهالی دهکدهاش روی پشتبام خانه خوابیده بود، خواب شیرینش در یک لحظه تبدیل به کابوسی تمامعیار و واقعی میشود. او به همراه خانوادهاش بعد از به آتش کشیده شدن دهکده مجبور به فرار و ترک دهکدهی اجدادیشان میشود. اینچنین میشود که درویش تا پایان عمر شصتوهفتسالهاش شعرهایی با محوریت موضوعاتی مثل عشق و سیاست نوشت و سعی کرد صدای مردم کشورش باشد.
زندگی محمود درویش
محمود درویش در ۱۳ مارچ ۱۹۴۲ در روستایی به نام «البروه» در فلسطین به دنیا آمد. وقتی که او ششساله بود، اجبارا کشورش را ترک کرد و به همراه خانوادهاش به لبنان پناهنده شد. یک سال بعد به البروه بازگشت، اما پس از مدتی کوتاه مجددا مجبور به مهاجرت و ترک وطن شد. مقصد بعدی شوروی سابق بود و محمود درویش تحصیلات خود را در شهر مسکو شروع کرد.
درویش در سال ۱۹۶۶ باز هم به فلسطین بازگشت. در این زمان او یک نوجوان چهاردهساله و یکی از اعضای کمیتهی اجرایی «سازمان آزادیبخش فلسطین» بود. درویش به دلیل فعالیتهای سیاسیاش برای این سازمان به زندان «حیفا» افتاد و بعد از آزادی هم باید به صورت هفتگی خودش را به زندان معرفی میکرد تا اطمینان حاصل شود که او از شهر فرار نکرده است.
محمود درویش و شعر
محمود درویش بعد از آزادی از زندان به مدت پنج سال مشغول به تحصیل بود و در همین زمان بود که دست به قلم شد و دریافت که میتواند با نوشتن هم فردی مفید و موثر باشد و برای آرمانهایش تلاش کند. در این دوران بود که برای انتقال آنچه در درونش میگذشت دست به دامان شعر شد و یکی از اولین اشعار او در نوجوانی را مشاهده میکنید:
«در بالای صفحهی اول بنویسید:
من از مردم متنفر نیستم
به کسی دست درازی نمیکنم
اما اگر گرسنه شوم، گوشت متعرض خود را میخورم
مواظب باش
مواظب باش
از گرسنگی من
و از خشم من.»
پس از انتشار این اشعار در روزنامهها و جراید، محمود درویش به قصد ادامه دادن تحصیل به شوروی سابق و بعد به مصر و لبنان سفر کرد. در این زمان بود که مهاجرت او بیشتر به تبعید شباهت پیدا کرد، چرا که به علت انتشار اشعار تند و تیزش، محمود درویش دیگر هرگز اجازهی بازگشت به کشورش را پیدا نکرد.
محمود درویش در طول زندگی خود دو بار ازدواج کرد و پس از خلق کردن صدها شعر و ترانه در ۹ اوت سال ۲۰۰۸ در سن شصتوهفتسالگی به دلیل ابتلا به بیماری قلبی در هیوستون تگزاس آمریکا درگذشت.
سبک و فضای شعر محمود درویش
در سال ۱۹۶۰ محمود درویش در حالی که فقط نوزدهسال داشت، موفق شد اولین دفتر شعرش را منتشر کند. درست است که اشعار او در این دوران هنوز پختگی پیدا نکرده بودند، اما جسارت یک نوجوان را به خوبی نشان میدهد. این اشعار ابتدایی درویش نوجوان بیشتر از اینکه تکنیکی به حساب بیایند، پشتوانهی خیالی گرم و محکمی دارند.
در اشعار درویش بیشهزار درختان زیتون، باغهای میوه، سنگها و صخرهها، آویشن، ریحان و... بهطوری استفاده شدهاند که خواننده به خوبی میتواند ارتباط بین این اشعار و مردمی را درک کند که محمود درویش شاعر و زبان آنها شده و انگار که بار نمایندگی آنها را به دوش کشیده است.
هنوز جوهر اولین دفتر اشعار محمود درویش خشک نشده بود که اوراق زیتون را به چاپ رساند و خود را بهعنوان شاعر ادبیات مقاومت معرفی و جایگاه خود را تثبیت کرد. در دفتر شعر بعدی هم به وضوح خشم محمود درویش از بیعدالتی، شهروند درجهی دو بودن در کشور خود، مورد خشونت واقع شدن و... را میتوان دید. علیرغم اینکه این اشعار از نظر حجم بسیار کوتاه هستند، لایههای عمیقی از معنی را در بر میگیرند و به مخاطب انتقال میدهند.
از طرفی محمود درویش در ابتدا اشعار خود را با سبک عربی کلاسیک میسرود، اما به مرور زمان او توانست از قالبهای شعری مدرنتری استفاده کند تا حرف خود را بیان کند. موسیقی اشعار درویش از تکرار، واجآرایی و استفاده از صدای حروف، وزنها، کلمات آهنگین شکل میگیرد و نوآوری در استفاده از کلمات غیرعربی و ترکیبهای بدیع زیبایی و ظرافت ویژهای به شعر او میبخشد.
آثار محمود درویش
محمود درویش صدها شعر، ترانه و نثر را در طول زندگیاش خلق کرد که بسیاری از آنها به انگلیسی و سایر زبانها ترجمه شدند. این در حالی است که وزن، ظرافت و غنای این آثار در زبان عربی کاملا مشهود هستند و البته مترجمهای زیادی هم تا حدی توانستهاند این وزن و ظرافت را به زبان مقصد منتقل کنند. اغلب آثار محمود درویش به فارسی برگردانده شده و مهمترین این آثار ریتا (عاشقانههای محمود درویش)، تاریخ دلتنگی (گزیدهی اشعار درویش)، درخت زیتون، از آنچه کردهای عذرخواهی نکن، دورتر از شاخهی نیلوفر، وضعیت محاصره، از حصار، اگر باران نیستی، نازنین درخت باش و دهها کتاب دیگر هستند.
تاثیر مهاجرت بر زندگی درویش
محمود درویش در طول شصت و هفت سال زندگیاش به شهرهای زیادی از جمله بیروت، قاهره، تونس، پاریس، لندن و تگزاس مهاجرت و در هر دوره از زندگی خود در یکی از این شهرها زندگی کرد. ده سال بعد از دومین دفتر شعر، باز هم مهاجرت به تنها گزینهی پیش روی محمود درویش بدل شد و این بار او سر از قاهره پایتخت مصر درآورد.
مهاجرت به کشورهای مختلف از جمله وقایعی بود که شاید در نگاه اول غمبار و آوارگی به نظر برسد، اما محمود درویش توانست در این مهاجرتهای وقت و بیوقت با نویسندگان و افراد مهم و موثری دیدار کند و ارتباطاتی سازنده داشته باشد.
تاسیس «پارلمان بینالمللی نویسندگان» به همراهی «ژاک دریدا» و «پییر بوردیو»، بنیان نهادن یکی از مهمترین فصلنامههای مدرن به زبان عربی به نام «الکرمل» و ریاست اتحادیهی نویسندگان فلسطینی از جمله کارهای مهم و تاثیرگذاری هستند که محمود درویش انجام داد.
با توجه به کارهای مفید و موثری که محمود درویش در دوران آوراگی و مهاجرتهای گاه و بیگاه به سود مردم و کشورش انجام داد، میتوان گفت که درویش توانسته از شعر و ادبیات به شکلی استفاده کند که مردم سراسر جهان صدای هموطنان او را بشنوند.