
کتاب سپیدرود زیر سی و سه پل
معرفی کتاب سپیدرود زیر سی و سه پل
کتاب سپیدرود زیر سی و سه پل نوشتهی کیهان خانجانی و توسط نشر چشمه منتشر شده است، مجموعهای از داستانهای کوتاه است که در بستر زندگی روزمره و اجتماعی ایران معاصر شکل گرفتهاند. این مجموعه با نگاهی موشکافانه و گاه طنزآمیز، به روایت زندگی شخصیتهایی میپردازد که هر یک درگیر دغدغهها، خاطرات و بحرانهای شخصی و جمعی خود هستند. داستانها در فضاهایی چون شهرهای شمالی، اصفهان و روستاها میگذرند و با زبانی دقیق و جزئینگر، تجربههای زیستهی نسلهای مختلف را به تصویر میکشند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سپیدرود زیر سی و سه پل
کتاب سپیدرود زیر سی و سه پل مجموعهای از داستانهای کوتاه کیهان خانجانی است که با روایتی چندلایه و شخصیتمحور، به زندگی آدمهایی از طبقات و نسلهای مختلف میپردازد. این داستانها در بستر جغرافیایی متنوعی چون رشت، اصفهان، روستاهای شمال و جنوب و حتی فضاهای دانشجویی روایت میشوند. خانجانی در این کتاب، با بهرهگیری از زبان محاورهای و توصیفهای جزئی، موقعیتهایی را خلق کرده است که در آنها شخصیتها با بحرانهای هویتی، اجتماعی و خانوادگی دستوپنجه نرم میکنند. ساختار کتاب به گونهای است که هر داستان، جهانی مستقل دارد اما در عین حال، دغدغههایی مشترک چون بیکاری، مهاجرت، خاطرات جمعی، مرگ، عشق و شکست را بازتاب میدهد. سپیدرود زیر سی و سه پل با نگاهی واقعگرایانه و گاه تلخ، تصویری از زیستن در ایران معاصر ارائه میدهد و در عین حال، طنز و شوخطبعی خاصی را در روایتها حفظ کرده است.
خلاصه داستان سپیدرود زیر سی و سه پل
کتاب سپیدرود زیر سی و سه پل با مجموعهای از داستانهای کوتاه، به زندگی شخصیتهایی میپردازد که درگیر مسائل روزمره، خاطرات گذشته و بحرانهای اجتماعی هستند. داستانها از پاسگاههای روستایی تا خیابانهای شهرهای بزرگ، از خانههای دانشجویی تا بیمارستانها و حتی قبرستانها را دربرمیگیرند. دغدغههای شخصیتها از بیکاری و مهاجرت تا عشق و مرگ، در قالب روایتهایی جزئینگر و گاه طنزآمیز بازتاب یافته است. خانجانی در این مجموعه، با استفاده از زبان محاورهای و توصیفهای دقیق، موقعیتهایی را خلق کرده که در آنها شخصیتها با گذشتهی خود، خانواده، جامعه و حتی با خودشان درگیرند. برخی داستانها به خاطرات کودکی و نوجوانی بازمیگردند و برخی دیگر، بحرانهای بزرگسالی و مواجهه با ناکامیها را به تصویر میکشند. در کنار روایتهای فردی، سایهی رویدادهای جمعی و تاریخی نیز بر زندگی شخصیتها سنگینی میکند؛ از جنگ و قحطی تا تحولات اجتماعی و سیاسی. سپیدرود زیر سی و سه پل با روایتهایی که گاه تلخ و گاه شیریناند، تصویری چندوجهی از زیستن در ایران معاصر ارائه میدهد.
چرا باید کتاب سپیدرود زیر سی و سه پل را بخوانیم؟
سپیدرود زیر سی و سه پل با روایتهایی متنوع و شخصیتهایی باورپذیر، تجربههای زیستهی نسلهای مختلف را به تصویر میکشد. این کتاب با جزئینگری در توصیف فضاها و روابط انسانی، امکان همذاتپنداری با شخصیتها را فراهم میکند و خواننده را به تأمل دربارهی مسائل اجتماعی، خانوادگی و فردی وامیدارد. زبان داستانها صمیمی و نزدیک به زندگی روزمره است و در عین حال، طنز و تلخی خاصی در روایتها جریان دارد. این مجموعه برای کسانی که به داستانهای کوتاه با محوریت زندگی واقعی و دغدغههای اجتماعی علاقه دارند، فرصتی برای مواجهه با روایتهایی تازه و متفاوت فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن سپیدرود زیر سی و سه پل به علاقهمندان داستان کوتاه، دوستداران روایتهای اجتماعی و کسانی که دغدغههایی چون بیکاری، مهاجرت، خاطرات خانوادگی و مسائل هویتی دارند پیشنهاد میشود. همچنین این کتاب برای دانشجویان، معلمان ادبیات و کسانی که به دنبال شناخت بهتر زندگی روزمره در ایران معاصر هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب سپیدرود زیر سی و سه پل
«نشستم و کلاهم را بین تقویم و پرچم رومیزی پاسگاه گذاشتم. کتابچهٔ انضباطی را برداشتم، انگار بخواهم فال بگیرم لایش را باز کردم، با خودم «ن» بازی کردم. «ن» ها را شمردم. حس میکردم عکسِ توی قابِ بالاسرم نگاهم میکند. «ن» های صفحهٔ سمت چپ را شمردم؛ صفحهٔ خودم بود، سیزدهتا. حالا نوبت شمردن «ن» های صفحهٔ حریف بود، حریفی که نبود. بازیِ دوران مدرسه بود، وقتی حوصلهمان از حرفهای معلم سر میرفت. همکلاسیام میگوید «من که شمارشِ تو رو قبول ندارم، یه رودهٔ راست توی شکمت نیست.» آهسته میگویم «تا جونت بالا بیاد، بشمر.» میشمرد. توی حیاط مدرسه بچهها فوتبال بازی میکنند؛ ورزش دارند، با کفشهایی زهواردررفته، شلوارهایی که روی زانوهایشان ساییده شده و پیراهنهای چرکتابِ خیس عرق که به تنشان چسبیده است. بعضیها گوشهٔ حیاط روبهروی هم چمباتمه زدهاند. از پنجرهٔ کلاس معلوم نیست چهکار میکنند؛ حتماً گل یا پوچ. همکلاسیام میگوید «آها، تو بمیری! اینکه دهتا “ن” بیشتر نیست.» آهسته میگویم «غلط کردهای، بیا با هم بشمریم.» میشمریم؛ عادت کردن، این یکی؛ لذت بردن، این دوتا؛ فقیر بودن، این سهتا… گاهی تا چند سطر اصلاً «ن» پیدا نمیشود؛ انگار کسی که کتاب را نوشت به «ن» احتیاجی نداشت.»
حجم
۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
حجم
۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه