دانلود و خرید کتاب محاکمه پتر هاندکه ترجمه علی اصغر حداد
تصویر جلد کتاب محاکمه

کتاب محاکمه

نویسنده:پتر هاندکه
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۴از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب محاکمه

کتاب محاکمه، نوشته پتر هاندکه که با ترجمه علی‌اصغر حداد منتشر شده است، جلد سی‌وششم مجموعه تجربه‌های کوتاه است. بیست سال پیش که مجموعه‌ تجربه‌های کوتاه زیر نظر حسن ملکی برای اولین‌بار منتشر شد، هدفش کمک به عاشقان کتاب بود که فرصت کمی برای مطالعه داشتند. این مجموعه را نشر چشمه دوباره منتشر کرده است.

بسیاری از ما در زندگی فرصت خواندن یک رمان طولانی را نداریم، یا امکان حمل کتاب را هر روز تا محل کارمان نداریم و کتاب‌ها نیمه‌کاره می‌مانند. راه چاره پناه بردن به کتاب‌های کم‌حجم و کم‌ورقی است که می‌شود آن‌ها را به‌سادگی خواند. کتاب خواندن در یک نشست. بین دو ایستگاه مترو، بین محل کار تا خانه،در مسیر دانشگاه و ... مجموعه‌ی تجربه‌‌های کوتاه بهترین فرصت است برای خواندن در وقت‌های اندک، برای خواندن در ساعت‌هایی که فکر می‌کنیم هیچ‌کدام از کتاب‌های کتاب‌خانه‌مان را نمی‌توانیم بخوانیم. با مجموعه‌ی تجربه‌های کوتاه شاهکارهای تاریخ ادبیات جهان و تاریخ نمایش جهان در اختیار ما قرار می‌گیرد.

درباره کتاب محاکمه

داستان محاکمه ماجرای زندگی مردی به نام یوزف ک. است. او کارمند بانک است و زندگی آرامی دارد .یک روز صبح دو مرد غریبه وارد منزل یوزف شده، او را دستگیر می‌کنند. این برایش بسیار عجیب است چون یوزف ک. مرتکب خلافی نشده است. مشاهده رفتار آنان، او را متعجب می‌سازد. او از ماموران می‌خواهد تا حکم بازداشتش را نشان دهند، ولی آن دو تقاضای او را مردود می‌شمارند. یوزف ضمن ابراز بی‌گناهی خود، سعی می‌کند تا دلیل اتهامش را جویا شود .سرانجام دو مرد غریبه او را نزد بازپرس می‌برند. او تقریبا مطمئن است که به او تهمت زده‌اند... 

خواندن کتاب‌های مجموعه تجربه‌های کوتاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر فکر می‌کنید فرصت‌تان برای کتاب خواندن کوتاه است اما عطش‌ خواندن و لذت بردن از دنیای کتاب شما را رها نمی‌کند، این مجموعه برای شما نوشته شده است.

درباره پیتر هاندکه

پیتر هاندکه زاده ۶ دسامبر ۱۹۴۲ در گریفن اتریش نویسنده و نمایشنامه‌نویس پیشرو (آوانگارد) اتریشی است. او از ۲ سالگی به همراه مادر و ناپدری‌اش، ۴ سال را در آلمان شرقی گذراند و بعدا به گریفن بازگشت. او در رشته‌ی حقوق تحصیل کرد و بعد به ادبیات روی آورد. در سال ۲۰۱۹ آکادمی جایزه نوبل، پیتر هاندکه را به عنوان برنده اعلام کرد که این کار انتقادهای زیادی را متوجه آکادمی نوبل کرد. زیرا هاندکه در دوره جنگ بوسنی از نیروهای صرب پشتیبانی کرده بود. پیتر هاندکه پیش از این در سال ۲۰۰۹، جایزه فرانتس کافکا را نیز از آن خود کرده بود. 

بخشی از کتاب محاکمه

روزهای بعد، ک.، گذشته از برخی پیش‌آمدهای ناخوش‌آیند و نه‌چندان مهم، از سوی مقامات مربوطه با مزاحمتی روبه‌رو نشد. با این‌همه، به سبب نوعی احساس نگرانی، پیوسته در اندیشهٔ محاکمهٔ خود بود و به گمان آن‌که فرصت چندانی برایش نمانده است، شکیبایی خود را از دست داد. خستگی هم مزید بر علت شد و در نهایت، برخلاف گذشته که در کار خود در بانک جدی و کوشا بود، سهل‌انگار وبی‌دقت شد. در عین درماندگی مدام در فکر بود که شاید راه چاره‌ئی بیابد. شک نداشت که به سبب آن محاکمه در مسیر ترقی خود در بانک با مشکل روبه‌رو خواهد شد. در چنین احوالی یک روز که سخت سرگرم آماده‌کردن نامه‌های اداری بود، عمویش ــ خرده‌مالکی روستایی به دیدن‌اش آمد و ک. ملاقات او را به فال نیک گرفت. در حین گفت‌وگوئی که در خلوت صورت گرفت معلوم شد عمو از محاکمه‌ئی که علیه ک. در جریان بود اطلاع دارد. عمو در بیاناتی که ترس از بربادرفتن حیثیت یکایک افراد خانواده از آن مشهود بود به‌اصرار از برادرزادهٔ خود خواست که بی‌درنگ همراه او به دیدن یک مشاور حقوقی برود. ک. که از رفت‌وآمدهای خود به محکمه درس گرفته بود، چاره‌ئی ندید جز این‌که پیشْ‌نهاد عمو را بپذیرد. عمو از گذشته‌های دور با وکیل دعاوی آشنایی داشت. به خانهٔ او که رسیدند، خدمت‌کار جوانی در را به روی آن دو باز کرد. از گفته‌های دخترک خدمت‌کار معلوم شد که وکیل سخت ناخوش و بستری است. برخلاف هُش‌دار دخترک که آن‌ها را از نزدیک‌شدن به بیمار برحذر می‌کرد، عمو با شتاب خود را به درون اتاق رساند و به صدای بلند خود را یکی از دوستان قدیمی او معرفی کرد. وکیل که سر و روی خود را با شال و کلاه پوشانده و تا گلو زیر پتو فرو رفته بود، نخست در جواب عمو با صدائی ضعیف و بی‌روح چیزی گفت، ولی همین که عموی زمین‌دار ک. با اشاره به ک. در پشت سرش مشکل او را مطرح کرد، بلافاصله چنان که گویی از این رو به آن رو شده است کمر راست کرد و به‌گرمی به ک. خوش‌آمد گفت. سپس از دخترک خدمت‌کار که بی‌وقفه از زیر چشم ک. را برانداز می‌کرد خواست از اتاق بیرون برود. ک. شگفت‌زده دریافت که وکیل از موضوع محاکمهٔ او مطلع است. وکیل درحالی‌که مرتب تارهای ریش خود را می‌گرفت و بیرون می‌کشید، با حالتی حاکی از غرور، گفت مفتخر است که با اهالی محکمه حشرونشر دارد. سپس ادامه داد که اتفاقاً در آن لحظه میهمان عالی‌قدری در خانه‌اش به سر می‌برد که یکی از مدیران دفتر حقوقی است و احتمالاً می‌تواند در مورد پروندهٔ ک. مثمرثمر واقع شود. در حین بیان این مطلب به گوشهٔ تاریکی از اتاق اشاره کرد و آقائی که تا این زمان در آن گوشه از چشم پنهان مانده بود بلافاصله از جای خود در صندلی راحتی بلند شد. پس از آن‌که وکیل در همان‌حال که توی تخت‌خواب نشسته بود آقایان را به هم معرفی کرد، مدیر دفتر حقوقی گفت هرچند وقت چندانی ندارد، چراکه انجام وظایف محوله فرصتی برایش باقی نمی‌گذارد، ولی با این‌همه حاضر است مدت کوتاهی با آن‌ها گفت‌وگو کند. ک.، منزجر از تعظیم و تکریم‌های بی‌وقفهٔ عمو که با تملق‌گویی‌های مبالغه‌آمیز نسبت به آن مرد همراه بود و در عین بی‌اعتنایی به گفت‌وگوئی که رفته‌رفته اوج می‌گرفت، در خود فرو رفت و افکارش معطوف دخترک خدمت‌کار شد. سرانجام صدائی شبیه به خردشدن ظروف چینی که از اتاق مجاور به گوش رسید، او را به خود آورد.

Khosro Jalalmanesh
۱۳۹۹/۰۷/۱۶

بسیار عالی بود همانگونه که انتظار داشتم

zohreh
۱۴۰۰/۰۶/۰۴

۵۳. خلاصه‌ای کوتاه بر کتاب محاکمه اثر کافکا. کتاب در نوع خودش داستان کوتاه خوبیه.

محمدحسین
۱۴۰۰/۰۵/۱۹

یک خلاصه ی بسیار مختصر، بدون هیچ افزوده ای، احتمالا نفهمیدنی برای کسی که محاکمه ی کافکا رو نخونده، و بی فایده برای کسی که محاکمه رو خونده، همین.

seishuinui
۱۴۰۲/۰۱/۰۶

کتاب خوبی بود و جالبه

آن دو با اشاره به تناقض موجود در اظهارات ک. از او خواستند توضیح دهد که چه‌گونه می‌تواند در عین بی‌اطلاعی از قانون ادعای بی‌گناهی کند؟
کاربر ۲۱۰۱۴۸۴
رفته‌رفته دریافت که هربار به جای آن‌که حواس خود را متمرکز کند، دچار حواس‌پرتی می‌شود. هربار موضوعی فرعی حواس او را به خود جلب می‌کرد و موجب می‌شد از موضوع اصلی دور شود.
zohreh
در آغاز احساس می‌کرد به دل‌جویی دیگران نیازی ندارد، ولی اشخاص زیادی با کلام و رفتار از او دل‌جویی می‌کردند، چنان که رفته‌رفته بدون این دل‌جویی زندگی برایش ناممکن شد. آرامش خود را از دست داد.
zohreh
بعد مرد روحانی تفاسیر گوناگون را برای او بازگو کرد و توضیح داد این تفاسیر اغلب بیان‌گر درماندگی در برابر نوشتاری است که فهم آن ناممکن می‌نماید.
zohreh

حجم

۱۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱ صفحه

حجم

۱۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱ صفحه

قیمت:
۹,۵۰۰
۴,۷۵۰
۵۰%
تومان